زمهرير
 
 


Random photo
مادر ای غمخوار

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



شخصی بود به نام توبه بن صمه که در بیشتر اوقات از شب و روز به مراقبه و محاسبه نفس مشغول بود .
پس روزی ایام گذشته خود را حساب کرد(60سال ×365روز ) 21500 روز شد ، گفت : وای بر من آیا من خدای تعالی را روز قیامت به این مقدار ملاقات کنم ، اگر هر روزی یک گناه کرده باشم بیست و یک هزار و پانصد گناه باشد ، چه بر سرم آید ، این جمله را گفت و بیهوش شد .
دیدند او به همان بیهوشی از دنیا رفت و این فقط به خاطر حساب بازپرسی قیامت بود که او را این موت ، دست داد.

سرمایه سعادت ص 39

شهید 16 ساله ای بود اعمال خود را محاسبه می کرد و در دفترچه ای یادداشت می نمود
روز شهادتش نوشته بود
امروز سه گناه انجام دادم
در فوتبال شوتی زدم که از شوت خود خوشحال شدم
سجده ام را طولانی نکردم
امروز زیاد خندیدم.
این است نتیجه و فایده محاسبه نفس….
استاد قرائتی

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
[شنبه 1396-04-10] [ 10:43:00 ب.ظ ]




امام على(ع)
راستگو با راستگویى خود، سه چیز را به دست مى آورد:
◀️ اعتماد
◀️ محبت
◀️ و شکوه (در دل ها).

?غررالحکم،ج 6،ص 480،ح 11038
نمایش کمتر

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ب.ظ ]




غلام امام سجاد (علیه السلام)

شخصی می گوید: سالی در مدینه، قحطی شد و باران نیامد. هر چه مردم دعا کردند و نماز طلب باران خواندند، اثری نبخشید. در خلوتی، در دامنه کوهی، غلامی را دیدم که عبادت می کرد و حال عجیبی داشت و در مناجات خویش می گفت:
خدایا! ما بندگان! چنین هستیم! خدایا! رحمت خود را از ما قطع نکن.
او مشغول عبادت بود که دیدم اوضاع عالم عوض شد. یقین کردم که آن تغییر در اثر دعای این شخص بود. دنبالش رفتم تا ببینم کیست. فهمیدم غلام خانه امام سجاد (علیه السلام) است.
پیش خودم گفتم: هر طور هست من او را از امام می خرم، نه برای این که خادم من باشد؛ بلکه من خادم او باشم و از فیض وجود او استفاده کنم.
خدمت امام رسیدم و عرض کردم من یکی از غلام های شما را می خواهم.
فرمود: کدام یک؟ بالاخره او را پیدا کردم؛ اما غلام ناراحت شد.
گفت: ای مرد! چرا مرا از این خانه جدا می کنی. چرا مرا از محبوبم جدا می سازی.
گفتم: می خواهم تو را ببرم و تا آخر عمر خدمتگزار تو باشم و از محضر تو استفاده کنم.
من در فلان جا شاهد و حاضر بودم که چگونه دعا می کردی. شک ندارم که این باران در اثر اجابت دعای تو بود.
غلام تا این جمله را از من شنید، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من نمی خواستم از این رازی که بین من و تو است، شخص دیگری آگاه شود. حال که از این راز آگاه شدند، خدایا! مرا از این دنیا ببر! این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

? داستان‌های معنوی، ص228

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:42:00 ب.ظ ]




میثم_مطیعی_صدای_ماست
در پی اهانت ها به دکتر میثم مطیعی و شاعران شعر نماز روز عید فطر

با اقلیت هفتاد و دو تن

فتنه انگیزی یک عده که بی پایان نیست

اصل توهین به نظام و همه ایران چیست؟

جهل آن است که با فتنه بیافتید به دام

دشمن و دوست ندانید کدام است کدام

نقد سازنده و کوبنده بدان توهین نیست

و جفا شیوه این مکتب و این آیین نیست

حرف حق گفتن و از عدل شنیدن سخت است؟

میوه ای از سر بر جام نچیدن سخت است؟

حرف از این عهد شود ظلم به برجام و خطاست

و اگر نقد شود جیغ بنفشی بر پاست

آفتابی است که از دیده ما پنهان نیست

احتیاجی به دلیل و سند و برهان نیست

و صدای همه ملت ایران این است

که نبایست به طنازی شیطان دل بست

وقتی آن شمر به توهین سخن از ما می برد

کاش یک ذره به آن غیرتتان بر می خورد

این همه لاف مزن خط ولایت خالیست

همه ی کشور با عزت ما تهران نیست

اکثریت چه کسانند ؟ شما یا ملت ..

چند نشریه که کردید به توهین عادت

عدل گاهی گره بر دست ،گرفتار جفاست

استخوان در گلو و گاه غریب و تنهاست

گاه حق تشنه برای تو و من می جنگد

با اقلیت هفتاد و دو تن می جنگد

اکثریت همه عمار نبودند بدان

گاه گاهی ورقی خطبه کرار بخوان

شیعه گر در دلِ این معرکه حاکم باشد

یا که در کوفۀ این دوره چو مسلم باشد

باید از عدل علی دم بزند با قلمش

یا که با تیغ به میدان برود با علمش

واژه در واژه ابابیل خروشان باشد

بر سر لشگر تکفیر چو طوفان باشد

با دو خط مرثیه مظلوم نمایی نکنید

هوس تفرقه سازی و جدایی نکنید

چند بیتی که سرودند دفاع از حق بود

آنکه توهین به وطن کرد سعود است و یهود

در مرام تو نبایست کسی دم بزند

حرفی از درد و گرفتاری مردم بزند ؟

با زبانی که در آن خنجر دشمن دارید

زخم بر پیکر عمار ولا می کارید؟

یا به مردان بصیرت و قلم می تازید

بی گمان در پس این معرکه ها می بازید

شاعر خط ولا خط شکن این راه است

از شر و کینه و توهین و نفاق آگاه است

شاعر خط ولا گوش به فرمان ولی است

جان فدای وطن و رهبر خود سید علی است

شاعر خط ولا سید و رهبر دارد

تکیه بر حضرت عباس دلاور دارد

جرمشان چیست بیان نظرات رهبر ..؟

شکوه از فقر و فساد و سندی شرم آور

طبق فرموده ی آن سید والا منظر

نقد پاکیزه جهاد است جهاد اکبر

نعیمه امامی اشلق - عید فطر - 5 تیر

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 06:41:00 ب.ظ ]




ایران و آمریکا الان
ﺩﺭ ﯾﻤﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﺟﻨﮕن.
ﺩﺭ ﭘﺎﻛﺴﺘﺎﻥ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻫﻢ ﻣﻴﮕﺮﺩﻥ.
ﺩﺭ ﺗﺮﻛﻴﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﻴﻜﻨﻦ
ﺩﺭ ﺳﻮﺋﯿﺲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﻣﯽﮐﻨن.
و در تهران والیبال بازی میکنن..
در امریکا هم کشتی میگیرن،،
آقا_زاده_های ایرانی هم طبق معمول مشغول نحصیل هستند در شیکاگو.
و پدرانشان مرگ_بر_آمریکاا می گن،اما به بچه هاشون میگن ،همونجا بمونین
،امن تره براتون
خدا شاهده من که گیج شدم..!
ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ
ﺷﻤﺎ ﺣﺠﺎﺑﺘﻮ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﯽﻣﯿﺸﻪ. .
صرفا_جهت خنده
ر.انتظاری

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]




عنوان_بصری، پیرمردی کهنسال بود که وقتی امام جعفر صادق “علیه‌السلام” به مدینه تشریف بردند، نزد ایشان رفت و دوست داشت تا گور دانش بجوید. امام ابتدا وی را به همان اَنَس بن مالک - که قبلا” پیش او طلب علم می‌کرد - راهنمایی کردند، ولی بعد از دعا کردن، مدتی گذشت که دیگر صبرش تمام شد و باز به درِ خانه امام رفت و این بار او را به 9 چیز سفارش کردند.
سه چیز درباره خودسازی؛
سه چیز درباره حلم و بردباری؛
سه چیز درباره علم.

⬅️ پس این وصیت‌ها را نگه دار و از سستی و تنبلی در انجام آن بپرهیز!

و أما … فی الریاضة:
1. مبادا از چیزی که بدان میل نداری بخوری؛ که باعث حماقت و نادانی می‌شود!
2. غذا مخور، مگر وقتی که گرسنه هستی!
3. وقتی خواستی غذا بخوری، پس غذای_حلال بخور و بسم الله بگو.

و أما… فی الحلم:
1. اگر کسی علیه تو چیزی گفت و بگوید اگر یک کلام بگویی، ده کلام می شنوی، در جواب بگو: اگر ده کلام بگویی، یک کلام هم نشنوی!
2. اگر کسی تو را ملامت کند، به او بگو اگر در آنچه می گویی صادق هستی، از خدا می‌خواهم که مرا بیامرزد و اگر در آنچه می‌گویی، سخن دروغ می‌گویی، از خدا می‌خواهم خدا تو را بیامرزد.
3. اگر کسی تو را به ناسزاگویی تهدید کند، پس او را به نصیحت کردن مژده بده.

و أما… فی العلم:
1. آنچه را نمی دانی، از دانشمندان سؤال کن، [اما] مبادا از روی زحمت دادن و امتحان کردن از آنها سؤال کنی.
2. مبادا کاری را براساس خودرأیی انجام بدهی؛ احتیاط پیشه کن!
3. از فتوا دادن بپرهیز، همان طور که از شیر می گریزی و گردن خود را پلی برای مردم قرار نده.

سپس فرمودند: برخیز و از نزد من برو! من کسی هستم که نسبت به خودم بدبین و سخت‌گیر هستم. والسلام علی من اتبع الهدی

بحار_الأنوار
محمدباقر_مجلسی
جلد 1، صص 224-226.

[مرحوم علامه سید علی آقای قاضی، استاد معظم مرحوم آیت الله بهجت فرمودند: حدیث عنوان بصری را بنویسید و به آن عمل کنید و همواره آن را در جیب داشته باشید و هفته‌ای یکی دوبار مطالعه کنید.]

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 12:30:00 ب.ظ ]




سرچشمه‌ی فساد، در دفترِ نهاد!
پرونده دارها، مسئول در ستاد
بر لب زمان ترس، فریادِ اتحاد
تفکیک می‌کنند، هنگام انتقاد :
یک عده اهل فضل! یک عده بی‌سواد!
تزویر شد عیان، با شعرِ شاعران
آشفته شد نفاق، از نقدِ نوحه خوان
آتش گرفته‌اند، تا مغز استخوان
آنها که سال‌هاست، در بوق کرده‌اند
آزادی بیان … آزادی بیان …
حرف از عدالت و حرف از کلیشه نه
از حاشیه بگو، از اصل و ریشه نه
از کربلا بخوان، از ظلم پیشه نه
اهل ادب به حرف، سر کرده زیر برف
تسلیم منطق اند، اما همیشه نه..!!
برجام شد تمام، از حاصلش نگو
این طفل کشته شد، از قاتلش نگو
از خنجری که گرگ زد در دلش نگو
بی خود به کدخدا، کردیم اعتماد
نیرنگمان زدند، از عاملش نگو
داده شعار مرگ، اصل نظام را
جمعی که پاره کرد، عکس امام را
دارند بر جبین، ننگی مدام را
آنها که روز قدس، در پیش چشم‌ها
انجام داده اند، فعلی حرام را
مقلوب گشته‌است، شعر و شعارها
مظلومْ اغنیا، ظالم ندارها
اهل تحجریم، ما روزه دارها
اهل تمدن اند، این روزه خوارها
دلتنگِ «ربنا»، مست از قمارها
پیمان بیست سی، پیمان ننگ و عار
تحریم‌های نو، تدبیرِ خنده دار
کرسنتِ مفتضح، برجامِ داغدار
یک روز اختلاس، یک روز الفرار
این وضع اشتغال، آن وضع کسب و کار
ای افسران نرم، آتش به اختیار

شعر احمد صالحی‌نژاد بعد از مداحی حماسی و انتقادی میثم مطیعی

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-04-08] [ 04:33:00 ب.ظ ]




یادداشتی از حجةالاسلام سیدمهدی‌خضری درخصوص نامردمی‌های رخ‌داده بعداز مراسم عیدفطر تهران:
میثم جان!
خدا پدرت را بیامرزد، چه اسم با مسمایی برایت انتخاب کرد، میثم علی(ع)، تمار بود وکام مردم را شیرین می‌کرد و تو هم تمار سیدعلی هستی که سال‌هاست کام شیعیان را از تهران تا الزهراء تا نجف شیرین می‌کنی…
میثم جان!
مگر نشنیدی که زبان میثم علی‌(ع) را از کامش بیرون کشیدند؟ برادر! این روشنفکران پوچ‌اندیش به فحش و ناسزا بسنده نمی‌کنند اگر دست‌شان برسد زبانت را از حلقوم بیرون می‌کشند
زبانی که از سیدعلی دفاع کند باید قطع شود، زبانی که دردهای مولا را فریاد بزند.
اگر خود نتوانند به برادران داعشی ابن‌زیادی سفارش زبانت را می‌کنند.
میثم جان!
اگر امیرالمؤمنین، میثم و مقداد و مالک را تربیت کرد، امام ما هم دست پرورده‌هایی چون شهریاری و احمدی‌روشن و میثم مطیعی دارد،
عاقبت پرورش‌یافتگان علوی جز شهادت چیزی نیست.
میثم جان!
نشان دادی که چون میثم تمار از هیاهو نمی‌ترسی، از کاخ ابن‌زیادها نمی‌ترسی،
از دارهای آویخته نمی‌ترسی و سال‌هاست دارت را بدوش می‌کشی از این شهر به آن شهر می‌روی و حدیث ولایت می‌خوانی.
میثم جان!
امیرالمؤمنین میثم تمار را با کُنیه ابوسالم صدا زد، آری تو هم ابوسالم هستی، دکترایت سالم است، زندگی‌ات سالم است، دوستانت، هیأت میثاقت، شهدای‌گمنامت…

میثم جان!
دست و پای میثم تمار را قطع کردند، اما باز از علی گفت، اگر دیدی دستی، کمکی نرسید باز از علی بگو و کام ما را شیرین کن.

موضوعات: تاریخ، آیینه عبرت, گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 03:51:00 ب.ظ ]




علی اکبر رفتند وعلی اصغر برگشتند....

آی خانم…
با دومتر قد رفتم
نیم متر برگشتم
حالا حاضر نیستی بخاطرمن
روسریتو 2سانت جلوتربکشی؟

بیادهمه شهدایی که
علی اکبر رفتند
وعلی اصغر برگشتند….

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ق.ظ ]




شش چیز را براى من ضمانت کنید

امام علی.ع

شش چیز را براى من ضمانت کنید
تا من بهشت را براى شما ضمانت کنم

راستى در گفتار
وفاى به عهد
بر گرداندن امانت
پاکدامنى
چشم.بستن.از.گناه
و نگه داشتن دست(از غیر حلال)

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ق.ظ ]




استخوان بی‌نماز

شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شکایت از فقر و نداری کرد حضرت فرمود: مگر نماز نمی‌خوانی عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می‌کنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمی‌گیری عرض کرد سه ماه روزه می‌گیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می‌کنی یا به کدام معصیت گرفتاری عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلّا که من خلاف فرموده‌ی خدا را بکنم حضرت متفکرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام می‌رساند و می‌فرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی‌نمازی می‌باشد به شومی آن استخوان از خانه‌ی این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرموده‌ی آن حضرت عمل کرد بعد از آن توانگر شد
منبع : کتاب انوار المجالس

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ق.ظ ]




آدم نباید نر باشد و باید مرد باشد

جمعی از دانشجویان اصفهان چهل جلد قرآن کریم به زبان انگلیسی و نامه امام خامنه ای به جوانان اروپایی را به گردشگران خارجی اهدا کردند .{نمی دانم}چرا ندادند این قران ها را خواهران به خواهران بدهند و برادران به برادران .یه کمی دارم به بعضی مسایل حساس می شوم
.ما خواهران توانا و کار بلدی داریم که می توانند در موارد فرهنگی فعالیت کنند .بنظرم اقایان فراموش کرده اند که در مورد مردان جامعه هم باید کار فرهنگی شود .خدا خیر بدهد معلم پسرم را در سالهای جنگ در اهواز پسرم راهنمایی بود یک روز بچه ها سر کلاس به لودگی یکی از بچه ها خندیده بودند معلم شان گفته بود چرا به همه چیز می خندید ادم که نباید نر باشه باید مرد باشه و مرد باید خودش رو کنترل کنه در نگاه .در خندیدن .در خشم . و کلی از این مساله درس اخلاقی داده بود .اکنون پسر بچه ان زمان خودش پدر است و همیشه این گفته معلمش سر لوحه رفتار او که ادم نباید نر باشد و باید مرد باشد
کاش این جوانان عزیز تر از جانم
در جامعه روی پسر ها و اقایان کار کنند و به انها یاد بدهند وقتی از خانه بیرون می ایند مرد باشند جوانمرد باشند و نسبت به ناموس مردم امین باشند این قدر در بی عفتی در کلام در جامعه نداشته باشند مرد باشند
ف. شیخ الاسلامی

موضوعات: يك سبد خاطره  لینک ثابت
 [ 07:01:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم