سرچشمه‌ی فساد، در دفترِ نهاد!
پرونده دارها، مسئول در ستاد
بر لب زمان ترس، فریادِ اتحاد
تفکیک می‌کنند، هنگام انتقاد :
یک عده اهل فضل! یک عده بی‌سواد!
تزویر شد عیان، با شعرِ شاعران
آشفته شد نفاق، از نقدِ نوحه خوان
آتش گرفته‌اند، تا مغز استخوان
آنها که سال‌هاست، در بوق کرده‌اند
آزادی بیان … آزادی بیان …
حرف از عدالت و حرف از کلیشه نه
از حاشیه بگو، از اصل و ریشه نه
از کربلا بخوان، از ظلم پیشه نه
اهل ادب به حرف، سر کرده زیر برف
تسلیم منطق اند، اما همیشه نه..!!
برجام شد تمام، از حاصلش نگو
این طفل کشته شد، از قاتلش نگو
از خنجری که گرگ زد در دلش نگو
بی خود به کدخدا، کردیم اعتماد
نیرنگمان زدند، از عاملش نگو
داده شعار مرگ، اصل نظام را
جمعی که پاره کرد، عکس امام را
دارند بر جبین، ننگی مدام را
آنها که روز قدس، در پیش چشم‌ها
انجام داده اند، فعلی حرام را
مقلوب گشته‌است، شعر و شعارها
مظلومْ اغنیا، ظالم ندارها
اهل تحجریم، ما روزه دارها
اهل تمدن اند، این روزه خوارها
دلتنگِ «ربنا»، مست از قمارها
پیمان بیست سی، پیمان ننگ و عار
تحریم‌های نو، تدبیرِ خنده دار
کرسنتِ مفتضح، برجامِ داغدار
یک روز اختلاس، یک روز الفرار
این وضع اشتغال، آن وضع کسب و کار
ای افسران نرم، آتش به اختیار

شعر احمد صالحی‌نژاد بعد از مداحی حماسی و انتقادی میثم مطیعی

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت