زمهرير
 
 


Random photo
مطالبه_فیلتر_تلگرام

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



همیشه امیدتان به خدا باشد

همیشه امیدتان به خدا باشد
نه بندگانش
چون امید بستن به غیر خدا
همچون خانه عنکبوت است :
سست، شڪننده و بی اعتبار
خدا به تنهایی برایتان ڪافیست
در همه حال به او اعتماد ڪنید.

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-07-10] [ 08:19:00 ب.ظ ]




ازطرف خدا،،

ازطرف خدا،،

? عالم ز برایت آفریدم، گله کردی
? از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی
? گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند
?صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی
? جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور
? از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی

? گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم
? بر بخشش بی منت من هم گله کردی
? با این که گنه کاری و فسق تو عیان است
? خواهان توأم، تویی که از من گله کردی
? هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم
? با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی
? صد بار تو را مونس جانم طلبیدم

? از صحبت با مونس جانت، گله کردی
? رغبت به سخن گفتن با یار نکردی
? با این که نماز تو خریدم، گله کردی
? بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟
? بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟!
? از عالم و آدم گله کردی و شکایت
? خود باز خریدم گله ات را، گله کردی..

همیشه شکر گذار خدا باش , و به آنچه داری قانع و شاد باش,

شکرت خدا

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 07:38:00 ب.ظ ]




لبیک یا حسین...

لبیک یا حسین…
تصویر قدیمی از صحن حرم امام حسین (ع) در یکصد سال قبل

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 12:51:00 ب.ظ ]




زینب جان... شرمنده ایم

زینب جان…
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما “بی حسین” شدن تو بود

و شرمنده تر از آنکه تو “بی حسین” شدی و ما حسینی نشدیم…

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 12:48:00 ب.ظ ]




روزدهم(روزعاشورا)

روزدهم(روزعاشورا)

و اینک میدانی دوباره، اینک 72 یار و هزاران دشمن کینه ‏توزی که رحم و مروّت را از ازل نیاموخته ‏اند. اینک عاشورا که هر چه از آن بگوییم کم گفته ‏ایم، از برخوردهای جلاّدانه سپاه عمر بن سعد، یا عنایات و الطاف سیدالشهداء علیه‏السلام .

سردارانی، سپاه عظیمی را به سوی جهنم رهبری می‏کردند و امام معصومی لشکر کم تعداد خود را به بهشت بشارت می‏داد… و سرانجام شهادت، خون، نیزه، عطش و اطفال، تازیانه و سرهای بریده، آه از اسارت و شام، آه از خرابه و…

چهار حادثه مهم شب عاشورا

1. در شب عاشورا به “محمد بن بشیر حضرمی” یکی از یاران امام حسین علیه‏السلام خبر دادند که فرزندت در سرحدّ ری اسیر شده است. او در پاسخ گفت: ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو می‏کنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم. امام حسین علیه‏السلام چون سخن او را شنید فرمود: خدا تو را بیامرزد، من بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد کردن فرزندت بکوش.

محمد بن بشیر گفت: در
حالی که زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنین کنم و از تو جدا شوم.

امام علیه‏السلام پنج جامه به او داد که هزار دینار ارزش داشت و فرمود: پس این لباسها را به فرزندت که همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف کند.9

2. امام حسین علیه‏السلام در سخنرانی شب عاشورا خبر از شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی بشارت داد. در این مجلس “قاسم بن الحسن” به امام علیه‏السلام عرض کرد: آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟ امام با عطوفت و مهربانی فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ عرض کرد: ای عمو! مرگ در کام من از عسل شیرین‏تر است. امام علیه‏السلام فرمودند: آری تو نیز به شهادت خواهی رسید بعد از آنکه به رنج سختی مبتلا شوی، و همچنین پسرم عبداللّه‏ (کودک شیرخوار) به شهادت خواهد رسید.

قاسم گفت: مگر لشکر دشمن به خیمه‏ ها هم حمله می‏کنند؟ امام علیه‏السلام به ماجرای شهادت عبداللّه‏ اشاره نمودند که قاسم بن الحسن تاب نیاورد و زارزار گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند.10

3. امام علیه‏السلام در شب عاشورا دستور دادند برای حفظ حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه‏ ها حفر کنند. حضرت دستور داد به محض حمله دشمن
چوبها و خار و خاشاکی که در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این تدبیر امام علیه‏السلام بسیار سودمند بود.11

4. مرحوم شیخ صدوق در کتاب ارزشمند “امالی” نوشته است: شب عاشورا حضرت علی ‏اکبر علیه‏السلام و 30 نفر از اصحاب به دستور امام علیه‏السلام از شریعه فرات آب آوردند. امام علیه‏السلام به یاران خود فرمود: برخیزید، غسل کنید و وضو بگیرید که این آخرین توشه شماست

منبع
الملهوف، ص39.

10. نفس المهموم، ص230.

11. الامام الحسین و اصحابه، ص257.

12. امالی شیخ صدوق، مجلس30.

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 12:37:00 ب.ظ ]




دنباله امامان بعد از امام حسین(علیه السلام)

چرا دنباله امامان بعد از امام حسین(علیه السلام) از فرزندان و خاندان امام حسن(علیه السلام) شروع نشده است؟

از متون دینی و روایات استفاده می‏شود که امامان معصوم(ع) توسط خداوند به امامت و رهبری منصوب شده‏اند. بدین گونه نبوده است که ائمه(ع) فرزندان خویش را به عنوان رهبر منصوب نمایند و یا مردم در انتخاب آن‏ها نقش داشته باشند؛ تا گفته شود چرا بعد از امام حسین(ع) امامان از فرزندان امام حسن(ع) گزینش نشده و امامت به فرزندان وی منتقل نشده است.

در اسلام امامت و رهبری از اهمّیّت ویژه‏ای برخوردار است تا آن جا که از آن به عنوان عهد الهی یاد شده است.(1) این مقام باید به کسانی داده شود که لیاقت و شایستگی‏های ذاتی و اکتسابی داشته باشند. خداوند خطاب به حضرت ابراهیم(ع) که خواسته بود منصب امامت به فرزندان و دودمان وی منتقل شود فرمودند: “.. لاینال عهدی الظّالمین؛(2) پیمان من - یعنی امامت - هرگز به ستمکاران نمی‏رسد". این آیه بیانگر عظمت و بزرگی این مقام است.

انتصاب رهبر از سوی خداوند بهترین گزینه و راهکار معقول و منطقی است، زیرا خداوند مصالح و مفاسد مردم را دانسته و کسانی را برای رهبری گزینش می‏کند که لیاقت داشته باشند: “اللَّه أعلم حیث یجعل رسالته".(3)

به سبب لیاقت و قابلیّت‏های امامان معصوم(ع) بود که آن‏ها حکومت و مرجعیت دینی را حق خود می‏دانستند، چنان که امام حسین(ع) در برابر فرماندار مدینه بدان تصریح نمود.(4) بنابراین امامت بر اساس شایستگی اعطا شده به آن شایستگی‏ها خداوند آگاهی دارد و این شایستگی‏ها در اولاد امام حسین(ع) وجود داشت.

در بعضی از روایات تصریح شده است که ائمه(ع) به دستور خداوند به منصب امامت و رهبری منصوب شده‏اند و اسامی نیز بیان شده است.

جابربن عبداللَّه انصاری از پیامبر اسلام(ص) در خصوص پیشوایان بعد از حضرت پرسید که از فرزندان علی بن ابی طالب چه کسانی جانشینان شما هستند؟

فرمودند: “حسن و حسین (که آقای جوانان اهل بهشت هستند) سپس زین العابدین، پس از او باقر محمد بن علی (که او را ملاقات خواهی کرد. هرگاه او را ملاقات نمودی، سلام مرا به او برسان) پس از او جعفر فرزند محمد، پس از او موسی فرزند جعفر، پس از او علی فرزند موسی، سپس محمد بن علی و پس از او علی بن محمد، سپس حسن بن علی و پس از او فرزندش مهدی. او کسی است که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، بعد از آن که پر از ظلم و جور شده است. ای جابر! آن‏ها خلفا و جانشینان من از فرزندان و عترت من هستند. هر کس آن‏ها را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و هر کس آنان را نافرمانی نماید، مرا نافرمانی کرده است. هر کس یکی و یا همه آن‏ها را انکار کند، گویا مرا انکار نموده است. به وجود آن‏ها خداوند جهان را نگهداشته است و حفظ و بقای جهان نیز به واسطه آن‏ها حفظ می‏شود تا زمانی که خدا بخواهد".(5)

پی نوشت‏ها:

1.بقره (2) آیه 124؛ پیام قرآن، ج 9، ص 27.

2.همان، آیه 124.

3.انعام (6) آیه 124.

4.مثیرالاحزان، ص 24.

5.بحارالانوار، ج 27، ص 119 - 120.

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ب.ظ ]




متن روضه وداع امام حسین

……
وقتی که حضرت سید الشهداء از بالای اسب روی زمین قرار گرفت ذوالجناح (اسب حضرت) چند لحظه ای اطراف حضرت می گردید و دشمنان را از حضرت دور می کرد
ثُمَّ تَمَرَّغَ فی دَمِ الحُسَینِ علیه السلام وَ قَصَدَ نَحوَ الخَیمَهِ وَ لَهُ صُهَیلٌ عالٍ وَ یَضرِبُ بِیَدِهِ الاَرضَ
یعنی سپس خود را به خون امام حسین علیه السلام آغشته نمود و به سمت خیمه ها حرکت نمود و با صدای بلند صیحه می زد و دستش را به زمین می کوبید، و با زبان خود می گفت:
اَلظَّلیمَه اَلظَّلیمَه مِن اُمَّهٍ قَتَلَت اِبنِ بِنتِ نَبیِّها
یعنی فریاد از ظلم فریاد از ظلم امتی که پسر دختر پیامبرشان را کشتند
وقتی به نزدیک خیمه ها رسید صدای او را اهل حرم شنیدنداز روزنه خیام نگاه نمودند، ذو الجناح را بی صاحب، با لجام رها شده و زین وازگون و یال غرق به خون دیدند که گاهی صیحه می زند گاهی شیون می کندو گاهی سر بر زمین می کوبد و گاهی سم بر زمین می ساید در حالیکه در حالیکه بدنش پر از خون و تیر است. ناگاه اهل حرم از خیمه بیرون دویدند و در میانشان ولوله افتاد لطمه به صورت می زدند، گریبان می دریدند گریان و اشک ریزان وا اماما، وا سیدا، وا ابتا، وا رسول الله ، وا علیا و وازهرا گویان گرد ذو الجناح حلقه زدند و از احوال ابا عبد الله می پرسیدند. بعضی رکابش را می بوسیدند و بعضی تیر از بدنش در می آوردند و بعضی دست به یال خونی ذو الجناح می کشیدند (که به خون ابا عبد الله آغشته شده بود) و به سر و صورت خود می مالیدند.
ام کلثوم دستها را بر سر نهاده بود و از سوز دل فریاد می زد:
وا محمداه، وا جَدَّاه، وا نَبیّاه، وا اَبا القاسِماه، وا عَلیاه، وا جَعفَراه، وا حَمزَتاه، وا حَسَناه، هذا حُسینٌ بِالعَراء، صَریعٌ بِکَربَلا
یا محمد، یا جدا، ای پیامبر، ای اباالقاسم، یا علی ،یا جعفر، یا حمزه، ای امام حسن این حسین توست که در معرکه افتاده و در کربلا کشته شده
ام کلثوم بعد از این جملات غش کرد
حضرت سکینه سلام الله علیها فریاد می زد: ای وای که فخر اولاد آدم کشته شد، ای مرگ چرا مرا نمی بری؟ من زندگی بی پدر را نمی خواهم.
و نیز دختر کوچک حضرت (رقیه) خود را بر روی دستهای ذو الجناح انداخت و پرسید:
یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً
ای اسب پدرم آیا به پدرم آب دادند یا او را لب تشنه شهید کردند؟ ای اسب باوفای پدرم چرا پدرم را نیاوردی؟ ذو الجناح آنقدر صیحه زد و سر به زمین کوبید تا جان داد
منابع:
ریاض القدس ص173و177و178.
مناقب آل ابی طالب ( ابن شهر آشوب) ج3 ص215.
مدینه المعاجز ( سید هاشم بحرانی) ج3 ص506.
بحار الانوار( علامه مجلسی) ج45 ص56و60.
العوالم الامام حسین (علیه السلام) (شیخ عبد الله بحرانی) ص300
کتاب الفتوح ( احمد بن اعثم کوفی) ج5 ص119.
موسوعه شهادت معصومین (لجنه الحدیث فی معهد باقر العلوم (علیه السلام)) ج2 ص293.
روضه الواعظین ص189.
معالی السبطین (الحائری) ج2 ص50.
اشکی بر سه ساله.
زیارت ناحیه

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 11:55:00 ق.ظ ]




آرزو میکنم سر این دو راهی قرار بگیرین

آرزو میکنم سر این دو راهی قرار بگیرین

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 11:42:00 ق.ظ ]




لبیک یا حسین یعنی....

?لبیک یا حسین یعنی عمل به دستورات خدا?
?لبیک یا حسین یعنی امر به معروف ونهی از منکر?
?لبیک یا حسین یعنی غیرت ابالفضلی?
?لبیک یا حسین یعنی حجاب فاطمی وزینبی?
?لبیک یا حسین یعنی خواندن وعمل به قران?
?لبیک یا حسین یعنی مهربانی وخوش اخلاقی?
?لبیک یا حسین یعنی کسب وکار و روزی حلال?
?لبیک یا حسین یعنی یتیم نوازی?
?لبیک یا حسین یعنی حسینی زندگی کردن?
?لبیک یا حسین یعنی کمک به مستمندان وفقرا?
?لبیک یا حسین یعنی عشق به ولایت?
?لبیک یا حسین یعنی احترام به پدر ومادر?
?لبیک یا حسین یعنی دشمنی با دشمنان خدا?
?لبیک یا حسین یعنی تربیت فرزند حسینی?

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 11:40:00 ق.ظ ]




همسر و بچه های حضرت عباس

حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن 28 سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم‌ حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی

منبع: سید بن طاووس اقبال الاعمال ص 28

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 11:27:00 ق.ظ ]




چرا قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ شش گوشه دارد؟

چرا قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ شش گوشه دارد؟

پاسخ :

در میان اقوال مورخان دربارة چگونگی دفن حضرت سید الشهداء ـ علیه السّلام ـ و یاران باوفای آن حضرت اندک تفاوتی، دیده می‌شود؛ جهت روشن شدن موضوع به تشریح بعضی از آنها می‌پردازیم:

الف. مرحوم مفید پس از ذکر اسامی هفده نفر از شهیدان بنی‌هاشم که همگی از برادران و برادرزادگان و عموزادگان امام حسین ـ علیه السّلام ـ بودند، می‌فرماید: آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام ـ علیه السّلام ـ آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ (علی اکبر) از جملة آنان است، برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیک‌ترین محل است.[1]

ب. و نیز می‌گوید: ‌پس از بازگشت عمر بن سعد از کربلا، جماعتی از بنی‌اسد که در غاضریه سکونت داشتند، آمده و بر پیکر امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش نماز گذاردند و آن حضرت را همان جایی که الآن قبر اوست دفن کردند و علی ابن الحسین (علی اکبر) ـ علیه السّلام ـ را در پایین پای پدر به خاک سپردند، سپس برای دیگر شهیدان از اهل بیت و اصحاب، حفیره‌ای کندند و همة آنان را در آن حفیره به صورت دسته جمعی دفن کردند و عباس بن علی ـ علیه السّلام ـ را در راه غاضریّه، در همان محلی که به شهادت رسید و اکنون قبر اوست به خاک سپردند.[2]

ج. در بعضی از روایات آمده است: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ (با قدرت امامت و ولایت) به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند. پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس ـ علیه السّلام ـ رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد.

سپس به بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرزندش علی اکبر ـ علیه السّلام ـ است؛[3] امام صادق ـ علیه السّلام ـ در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین ـ علیه السّلام ـ را غریبانه کشتند، بر او می‌گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می‌سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.[4]

گر چه بعضی از مطالب در کیفیت به خاک سپاری امام حسین ـ علیه السّلام ـ و این که چه کسی امام حسین ـ علیه السّلام ـ را دفن کرده، در این نقل‌ها متفاوت است، ولی از مجموع آنها یک نکته قابل استفاده است که به عنوادن نتیجه ارائه می‌گردد و آن این که: قبر علی اکبر ـ علیه السّلام ـ در پایین پای امام حسین ـ علیه السّلام ـ قرار دارد.

نتیجه: بنابراین می‌توان ادعا کرد که ضریح کوچکی که بر ضریح حضرت سیدالشهدا ـ علیه السّلام ـ متصل است و در طرف پایین پای آن حضرت قرار دارد و از مجموع دو ضریح یک ضریح شش گوشه درست شده به احترام علی اکبر ـ علیه السّلام ـ و به نام آن حضرت است.

عبدالرّزاق حسنی ضریح امام حسین ـ علیه السّلام ـ را چنین توصیف کرده است:

«ضریح امام حسین ـ علیه السّلام ـ عبارت است از: یک بلندی (صندوق مانند) چوبی که به عاج زینت شده و روی آن دو مشبک[5] قرار دارد،‌ مشبک داخلی از فولاد گران قیمت و مشبک خارجی از نقرة‌ روشن سفید است… به مشبک خارجی مشبک دیگری بدون این که مانعی بین آن دو باشد، متصل است و فقط از هر طرف به اندازة ‌یک متر کوتاه‌تر از مشبک خارجی متعلق به امام حسین ـ علیه السّلام ـ است و زیر آن مشبّک قبر علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ است که همراه پدر در یک روز شهید شده و در کنار پدر دفن گردیده است.[6]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. الارشاد، شیخ مفید.

2. مقتل الحسین، عبدالرزاق موسوی مقدم.

3. موجز تاریخ البلدان العرافیه، عبدالرزاق حسنی.

——————————————————————————–

[1] . مفید، الارشاد، سلسلة مؤلفات شیخ مفید، دار المفید للطباعة و النصر و التوزیع، ج11، صص 125 ـ 126، جزء 2.

[2] . مفید، همان، ص 114؛ خلیلی، ‌جعفر، موسوعة العتبات المقدسه قم-کربلا، بیروت، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1407 ق، ص 73، جزء8.

[3] . عبدالرزاق الموسوی، المقرم، مقتل الحسین ـ علیه السّلام ـ ، تهران، قسم الدراسات الاسلامیه، مؤسسه البعثة، ص320 ـ 321.

[4] . قمی، جعفر بن محمد، ابن قولویه، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، 1417 ق، صص 537 ـ 538، المقرم، همان، ص321.

[5] . هر چیز سوراخ، سوراخ پنجره مانند را مشبک ‌گویند.

[6] . خلیلی، جعفر، موسوعة العتبات المقدسه، قسم کربلا، جزء 8، بیروت، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص 182، به نقل از حسنی، عبدالرزاق، موجز تاریخ البلدان العراقیّه

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ق.ظ ]




یازده محرم؛ عبور از کنار قتلگاه

یازده محرم؛ عبور از کنار قتلگاه
کاروان اسیران در نیمروز روز یازدهم محرم از کنار قتلگاه شهدای کربلا عبور کردند.

یازده محرم؛ سر امام حسین (ع) پس از شهادت به خولی سپرده شد. خولی سر مبارک امام را در خورجین اسب نهاد.

بنابراین گزارش، امام حسین (ع) در هنگام شهادت 57 یا 58 سال داشت. پس از شهادت ایشان به ظاهر حادثه عاشورا تمام شده بود. هیچ جنگاور و مدافعی در کربلا نبود. در این زمان می‌توان به رخدادهایی، چون غارت لباس‌های امام حسین (ع)، اسب تاختن بر بدن ایشان، غارت و آتش زدن خیمه‌ها و فرستادن سر مبارک امام حسین (ع) به کوفه اشاره کرد.

شایان ذکر است سپیده‌دم غم‌آلود کربلا در یازدهمین روز محرم در حالی دمید که بوی خون در مشام فضا پیچیده بود و اجساد پاک شهیدان در گوشه گوشه خاک پراکنده. خیمه‌های نیم‌سوخته و غارت‌شده و زنان و کودکانی که خواب آرام نداشتند، آماده حوادث بعد می‌شدند و سپاه عمر‌سعد که آن شب را در خواب گذرانده بودند، برخاستند. امام سجاد (ع) در تب می‌سوخت و عمه‌اش زینب (س) پرستار او بود. زنان و کودکان با لباس‌های پاره پاره و بدن‌های تازیانه خورده و صورت نیلی از سیلی، منتظر اسارت بودند. در چنین شرایطی عمر‌سعد فرمان داد تا سر‌های شهیدان را جدا کنند. سواران و پیادگان مشغول جدا کردن سر‌ها در میدان و داخل خیمه شهدا شدند. پس از جدا کردن سرها، عمر‌سعد دستور داد که سر‌ها را میان قبایل تقسیم کنند. گویا میزان شرکت قبایل در کربلا معیار سهم آنان می‌شد.

فرماندهان و لشکر آماده حرکت شدند. عمر‌سعد به حُمید احمری دستور داد تا اعلام کند، لشکر آماده رفتن به کوفه باشد. در لهوف آمده است که سر‌ها را پیش‌تر، شمر‌بن‌ذی‌الجوشن، قیس‌بن‌اشعث و عمرو‌بن‌حَجاج به کوفه بردند.

گفتنی است در نیمروز روز یازدهم محرم، غمر‌سعد آهنگ بازگشت به کوفه کرد. در این هنگام مجموعه‌ای از کودکان، زنان و امام سجاد (ع) آماده حرکت می‌شدند. وضعیت کاروان اسیران بسیار دردناک و اندوه‌بار بود. حضرت زینب (س) جمع پراکنده را با سختی و دشواری گرد آورده بود. چشم‌ها همه به او بود و او پناهگاه و یاور این لحظه‌های بی‌پناهی و غربت و اسارت بود. آنگاه زنان را از خیمه بیرون آوردند و آن را آتش زدند. آنان با سر و پای برهنه بیرون آمدند و به اسارت رفتند. در آن هنگام گفتند:شما را به خدا سوگند، ما را از قتلگاه امام حسین (ع) عبور دهید. چون چشم زنان به پیکر شهیدان افتاد، ناله و شیون سر دادند و بر گونه‌ها سیلی نواختند.

اسفراینی در کتاب نورالعین فی مشهدالحسین (ع) می‌نویسد:عمر‌سعد فرمان داد زنان را با زور از پیکر امام حسین (ع) جدا کردند و با سر و روی باز در میان دشمنان بر اشتران بی‌جهاز نشاندند و با داشتن بدترین غم‌ها و مصایب، مانند اسیران حرکت دادند. در طول راه، حضرت زینب (س)، علی‌رغم همه رنج‌ها و داغ‌ها، به دلداری و تسلای خاطر داغ‌دیدگان می‌پرداخت.

خاطرنشان می‌شود کوفه، شهر بهترین و برجسته‌ترین یاران امام حسین (ع) و اینک شهری که داغ اتهام سنگین پیمان‌شکنی بر پیشانی دارد، آماده ورود کاروانی است که از کربلای حماسه و سوگ آمده است. این شهر چهل‌روز پیش، شاهد شهادت مسلم‌بن‌عقیل و هانی‌بن عروه بوده است. شهر کوفه برای حضرت زینب (س) ناشناخته نیست. پیمان‌شکنی کوفه در کوله‌بار تجربه‌های دختر امام علی (ع) اند. خته شده است. بی‌وفایی و پیمان‌شکنی نسبت به پدر و برادر از کوفه در ذهن و روح او تصویری ساخته که با کربلا کامل شده است.

منابع:

1.الکامل‌فی‌التاریخ

2.مقتل‌الحسین(ع)خوارزمی

3.نورالعین فی مشهدالحسین(ع)

4.معالی‌السبطین

5.اللّهوف

6.تاریخ طبری

7.بحار‎الانوار

8.روضة‌الشهدا

9.آینه در کربلاست(محمدرضا سنگری)

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 11:19:00 ق.ظ ]




خدا داره ما رو میبینه

شش دُنگ حواسمون و جمع کنیم

?خدا داره ما رو میبینه?️

?ما انسان راآفریده‏‌ایم‌ومى‏‌دانیم‌که نفس‌او چه وسوسه‏‌‌اى به‌او می‌‏کند.
ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.

سوره ق آیه16

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ق.ظ ]




نگذار کسی با ناراحتی شب خود را به صبح برساند

به حق تمام مهربانی هایت،
نگذار کسی با ناراحتی شب خود را به صبح برساند

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 10:42:00 ق.ظ ]




از خیانت نترس،از خودت بترس

از خیانت نترس،از خودت بترس

❣امام صادق علیه السلام فرمود:

در زمان حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد، مردی را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد. در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس دیگران تجاوز کند به ناموس اش تجاوز کنند. حضرت موسی به آن دو فرمود: با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند

?فروع کافی،‌ج 5، ص 553.

?بنابراین، مؤمن با غیرت هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام نمی کند، چرا که نمی خواهد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشد.

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]




ما امامان، خونخواه آن حضرت هستیم

ولَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ کَانَ مَنصُورًا.(اسراء/33)

و هرگز نفس محترمی که خدا قتلش را حرام کرده مکشید مگر آن‌که به حکم حق مستحق قتل شود و کسی‌که خون مظلومی را به ناحق بریزد ما به ولیّ او حکومت و تسلط بر قاتل داریم پس در مقام انتقام آن ولیّ در قتل و خونریزی اسراف نکند که او از جانب ما موید و منصور است.

امام محمد باقر(علیه السلام) در تفسیر این آیه می‌فرمایند: منظور از این آیه امام حسین می‌باشد؛ زیرا آن بزرگوار مظلومانه شهید شد و ما امامان، خونخواه آن حضرت هستیم. هنگامی که قائم ما قیام کند خون امام حسین را طلب خواهد کرد. او به‌قدری از قتله‌ی امام حسین می‌کشد که خواهند گفت در قتل اسراف می‌کند.(تفسیر عیاشی)

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ق.ظ ]




کوچکترها هیچ گاه بزرگ نخواهند شد.

در خانواده ای که بزرگترها کوچک شوند
کوچکترها هیچ گاه بزرگ نخواهند شد.

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 09:01:00 ق.ظ ]




ماه را فراموش میکنم.

ماه را که میبینم
مادرم یادم می افتد
اما مادرم را که میبینم
ماه را فراموش میکنم.

همه میپندارند که
عکس پدرم را به
دیوار خانه آویخته ام
اما نمیدانند دیوار خانه را
به عکس پدرم تکیه داده ام

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 08:29:00 ق.ظ ]




یک مقایسه‌ی کوتاه بین زینب کبری و بین همسر فرعون

رهبر معظم انقلاب : یک مقایسه‌ی کوتاه بین زینب کبری و بین همسر فرعون، عظمت مقام زینب کبری را نشان میدهد. در قرآن کریم، زن فرعون نمونه‌ی ایمان شناخته شده است، برای مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا. آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسی ایمان آورده بود و دلبسته‌ی آن هدایتی شده بود که موسی عرضه میکرد، وقتی در زیر فشار شکنجه‌ی فرعونی قرار گرفت، که با همان شکنجه هم - طبق نقل تواریخ و روایات - از دنیا رفت، شکنجه‌ی جسمانی او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجّنة و نجّنی من فرعون و عمله»؛ از خدای متعال درخواست کرد که پروردگارا! برای من در بهشت خانه‌ای بنا کن. در واقع، طلب مرگ میکرد؛ میخواست که از دنیا برود. «و نجّنی من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمراه‌کننده‌ی فرعون نجات بده. در حالی که جناب آسیه - همسر فرعون - مشکلش، شکنجه‌اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانی بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادی از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. این رنجهای روحی که برای زینب کبری پیش آمد، اینها برای جناب آسیه - همسر فرعون - پیش نیامده بود. در روز عاشورا زینب کبری این همه عزیزان را در مقابل چشم خود دید که به قربانگاه رفته‌اند و شهید شده‌اند: حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) - سیدالشهداء - را دید، عباس را دید، علی‌اکبر را دید، قاسم را دید، فرزندان خودش را دید، دیگرِ برادران را دید. بعد از شهادت، آن همه محنتها را دید: تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان را، زنان را. عظمت این مصیبتها را مگر میشود مقایسه کرد با مصائب جسمانی؟ اما در مقابل همه‌ی این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد: «ربّ نجّنی»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض کرد: پروردگارا! از ما قبول کن. بدن پاره پاره‌ی برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض میکند: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن. وقتی از او سؤال میشود که چگونه دیدی؟ میفرماید: «ما رأیت الّا جمیلا». این همه مصیبت در چشم زینب کبری زیباست؛ چون از سوی خداست، چون برای اوست، چون در راه اوست، در راه اعلای کلمه‌ی اوست. ببینید این مقام، مقام چنین صبری، چنین دلدادگی نسبت به حق و حقیقت، چقدر متفاوت است با آن مقامی که قرآن کریم از جناب آسیه نقل میکند. این، عظمت مقام زینب را نشان میدهد. کار برای خدا اینجور است. لذا نام زینب و کار زینب امروز الگوست و در دنیا ماندگار است. بقای دین اسلام، بقای راه خدا، ادامه‌ی پیمودن این راه به وسیله‌ی بندگان خدا، متکی شده است، مدد و نیرو گرفته است از کاری که حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) کرد و کاری که زینب کبری کرد. یعنی آن صبر عظیم، آن ایستادگی، آن تحمل مصائب و مشکلات موجب شد که امروز شما می‌بینید ارزشهای دینی در دنیا، ارزشهای رائج است. همه‌ی این ارزشهای انسانی که در مکاتب گوناگون، منطبق با وجدان بشری است، ارزشهائی است که از دین برخاسته است؛ اینها را دین تعلیم داده است. کار برای خدا خاصیتش این است.

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ق.ظ ]




این پیام را برای 10 نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی …

(با سلام … لطفا در رابطه با پیام هایی شبهه ناک مثل «این پیام را به 10 نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی!» و مانند آن توضیح دهید.
? پاسخ سوال:
1⃣احتمالاً این روزها پیامک‌های که در آخر آن عباراتی مثل:

– این پیام را برای 10 نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی …
– ختم شش میلیون صلوات تقدیم به شیرخوار امام حسین … سهم شما شش صلوات و ارسال به شش عاشق حسینی. لطفا قطع کننده زنجیره نباشید…
– تا پیام را دیدی هشت بار بگو یا ابوالفضل و برای هشت نفر بفرست.همین الان خبر خوشی میشنوی و…
– ختم …صلوات نذر… سهم شما فلان اندازه اگر انجام نمیدهید خبرم کنید تا مدیون نشوید…
– و …

را دریافت کرده اید.

2⃣ به راستی فکر کرده‌اید مبدا این پیامک‌ها از کجاست؟ به کجا می‌روند و هدف از ارسال اینگونه پیامک‌ها چیست؟

3⃣چندی قبل روزنامه نیوز تلاویو که در سرزمین‌های اشغالی منتشر می‌شود در چاپ سراسری خود با این تیتر که «چگونه اسلام را متزلزل سپس آن را در اختیار بگیریم» پرده از اهداف شوم صهیونیست‌ها خبر داد.
هنری لیونر که به یک عنوان فقیه دینی در اسرائیل فعالیت می‌کند می گوید: همکاران ما شب و روز در واتس‌اپ و شبکه‌های اجتماعی در حال تلاش برای تضعیف اسلام در بین مسلمانان هستند.

هنری لیونر افزود: ما با طراحی پیام‌های فارسی، عربی، ترکی و اردویی و آوردن نام پیامبر و ائمه و قرآن، در آخر پیام‌ها می‌نویسیم آن را برای 10 نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی!
با گذشت چند روز و به مرور زمان مسلمانان می‌بینند که خبری از معجزه نیست پس آن را خرافات تلقی می‌کنند و اینگونه ایمانشان را کم کم از دست می‌دهند.

4⃣با نگاهی به این اظهارات خیلی از نکات مبهم برای مسلمان عیان می شود، مانند اینکه دشمنان اسلام چگونه با توسل به ابزارهای نوین ارتباطی سعی در تضعیف باورهای دینی میان مسلمانان دارند و در این میان هم از روش های به ظاهر دینی و مذهبی استفاده می کنند و با ارسال پیام هایی با محوریت مقدسات دینی، سعی در تحریک مسلمانان در اشاعه و ترویج این پیام ها دارند و در این میان از ابزارهایی مانند قسم به جان پدر و مادر گرفته تا تهدید به رخداد اتفاق های بد در اثر منتشر نکردن پیام ها سعی دارند مخاطبان را به ترویج این پیام ها ترغیب کنند.

5⃣در این میان کسانی که با هدف دیدن معجزه پیام را به چندین نفر دیگر ارسال می کنند، از پایان زمان مقرر می بینند که نه تنها معجزه ای رخ نداده که حتی کوچکترین تغییری هم در روند زندگیشان به وقوع نپیوسته است ممکن است باورهای دینی شان در خطر تزلزل قرار بگیرند.

6⃣با توجه به اینکه با گسترش اپلیکیشن های تلفن همراه و شبکه های اجتماعی احتمال دریافت این پیام ها هر روز بیشتر از روز پیش می شود، مردم باید با هوشمندی از انتشار و ارسال این پیامک ها خودداری کنند تا به این ترتیب دشمنان نتوانند با توسل به نام بزرگواران دینی ما دست به گسترش باورهای خرافی و در نهایت سست کردن باورهای دینی بزنند.

7⃣نظر مراجع تقلید؛

– آیت الله صافی گلپایگانی: به طور کلی این پیامها باید مدرک صحیح شرعی داشته باشد و در غیر این صورت ارسال آنها برای دیگران جایز نیست و باید از آنها جلوگیری شود.

– مقام معظم رهبری: هیچکدام ازاین پیامها واقعیت واعتباری نداردوحرام است

– آیت الله مکارم شیرازی: هیچکدام از این امور اعتباری ندارد و سزاوار است مردم به این کارها دامن نزنند…

– آیت الله موسوی اردبیلی: اینگونه نوشته ها اعتبار ندارد.

– آیت الله سیدعزالدین حسینی زنجانی: …انتشار بعضی از این پیامها موجب وهن شریعت و دین میشود و لذا جایز نیست و هیچگونه الزام شرعی هم در تکثیر متوجه دریافت کنندگان نیست.

8⃣البته لازم به ذکر است که گفتن ذکر مانند صلوات ، اذکار هفته و به طور کلی اذکار وارد شده در دین با سند صحیح پسندیده است و بدان سفارش شده ، ولی قرار گرفتن در این چرخه و هم سویی با مقاصد پلید دشمنان و نشر این گونه مطالب پسندیده نیست و مردود است.

? منبع :
yon.ir/yjcTesr
yon.ir/raMaraje

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ق.ظ ]




خدای من، از کارت دست نکش

بلا_تازیانه_سلوک_است
مردی آهنگر در کارگاه، فولاد خام برایش می‌آورند و باید از آن شمشیر بسازد می‌دانی او چه طور این کار را می‌کرد ؟
او این گونه از کارش گفت : اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو می‌کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می‌گیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می‌برد. باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم. یک بار کافی نیست».
آهنگر مدتی سکوت کرد، و ادامه داد:«گاهی فولادی که به دستم می‌رسد، نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سر، تمامش را ترک می‌اندازد. می‌دانم که این فولاد، هرگز تیغه‌ی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد»
باز مکث کرد و بعد ادامه داد:«می‌دانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو می‌برد. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد. اما تنها چیزی که می‌خواهم، این است : «خدای من، از کارت دست نکش، تا شکلی را که تو می‌خواهی، به خود بگیرم. با هر روشی که می‌پسندی، ادامه بده، هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز مرا به کوه فولادهای بی فایده پرتاب نکن.

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 06:24:00 ق.ظ ]




ﺍﻟﻮ ﺳﻼﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﺪﺍﺳﺖ؟

ﺍﻟﻮ ﺳﻼﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﺪﺍﺳﺖ؟
ﺍﯾﻦ ﻣنﻢ ﻣﺰﺍﺣﻤﯽ ﮐﻪ ﺁﺷﻨﺎﺳﺖ …
ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺸﺖ ﺧﻂ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﯾﮏ ﺻﺪﺍﺳﺖ …
ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﯾﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺳﻼﻡ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﺳﺪ٬ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺟﺪﺍﺳﺖ؟
ﺍﻟﻮ….
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻭﺻﻞ ﺷﺪ!
ﺧﺮﺍﺑﯽ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﮐﻪ ﻋﯿﺐ ﺳﯿﻢ ﻫﺎﺳﺖ؟؟؟
ﭼﺮﺍ ﺻﺪﺍﯾﺘﺎﻥ ﻧﻤﯿﺮﺳﺪ ؟ﮐﻤﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ٬
ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﭼﻄﻮﺭ؟ﺧﻮﺏ ﻭ ﺻﺎﻑ ﻭ ﻭﺍﺿﺢ ﻭ ﺭﺳﺎﺳﺖ؟
ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﻨﻢ …
ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ ﺷﻔﺎﺳﺖ !
ﺩﻝ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺒﮏ ﺷﻮﻡ٬
ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎﺳﺖ …
ﺍﻟﻮ٬ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ٬ ﺑﺎﺯ ﻣﺰﺍﺣﻤﺖ ﺷﺪﻡ٬
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ٬ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ…
ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﺳﺖ!…

” قیصر أمین پور”

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 12:27:00 ق.ظ ]




من... دوست داشتن هایت را میفهمم

گفتگو با خدا
خدای مهربانم!
من تو را دیدم …. امروز بین جاذبه معازه های رنگارنگ و صدای حی علی الصلاه تو…
در تردید وضو گرفتن و خواهش گرم ماندن دستهایم!
من تو را دیدم
در اشکهای مادرم وقتی نوازشش کردی
در تک تک لحظه هایم جاری باش خوب من
من… دوست داشتن هایت را میفهمم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ق.ظ ]




در محضر خورشید
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 12:08:00 ق.ظ ]




خدایا همه جا با من هستی

خدایا همه جا با من هستی چرا من فراموش می کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 12:06:00 ق.ظ ]




از دیگران بگذریم

از دیگران بگذریم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ق.ظ ]




به امید تو ای پروردگارم

به امید تو ای پروردگارم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 12:03:00 ق.ظ ]




حرفای یه خانوم چادری تو شبکه مجازی

بخووووووونییییید خیلی قشنگه
?????????
حرفای یه خانوم چادری تو شبکه مجازی که بیشترین لایک رو گرفت
.
.
.
شما ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﯽﮐﻪ ﺗﻮ خیابون ﻣﻨﻮ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ!
ﺑﺒﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ …
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮَﻣﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺗﺮِ!
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﮐﻮﻟﺮ ﮔﺎﺯﯼ ﺭﻭﺷﻦ ِ…
ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﮔﺮﻣﻪ!
ﺍﺻﻦ ﺩﺍﻏﻪ !
ﻻﮎ ِﻗﺮﻣﺰ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻡ ﻻﮎ ﭼﯽ ﭼﯿﻪ ﻫﺎ!
ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺒﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯽ ﻻﮎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ !
ﺧﻮﺑﻢ، ﺑﻠﺪﻡ ﺑﺰﻧﻢ
ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ، ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﺗَﻨَﻤﻪ ﺯﺷﺘﻪ، ﻧﭻ!
ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻧﺘﻮﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ!
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺑﯿﻨﯿﺶﺣﺎﻻ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﯿﭽﯽ…
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ؟؟؟
ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﯽ ﺳﺮ ﻧﮑﺮﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺗﺮﻩ
ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﺎﻝ ﻣﯿﺨﺮﯼ 5 ﺗﻮﻣﻦ، ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺎﻝ ﺑﺨﺮﻡn ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻭﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﻭﮎ ﻧﺸﻪ، ﮐﻪ ﺑﺎﻓﺘﺶ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻟﺒﻪ ﺍﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺍﯾﺴﻪ

ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﻗﺮﻣﺰﻡُ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺖ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻏﺭﻭﺭِ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡﻭ …
ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ مثل :
“حیا، عفت، پاکدامنی، نجابت، وقار، شرافت، انسانیت، احساس مسعولیت در مقابل خدا و حضرت زهرا و همسرم و …”
ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﻟﻢ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﯾﻪ ” ﺧﺎﻧﻢ ﭼﺎﺩﺭﯼ” ﺑﺎﺷﻢ …
ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺷﻢ

چون بهم ثابت شده ک:
هرچی تنگتر بپوشم بالاتر نیستم…
بلکه کالاترم….

چون یادگرفتم که
( جنس ارزون مشتری های زیادی داره )

⛔️هر روز شالهایتان عقب ‌تر

⛔️مانتوهایتان چسبان ‌تر

⛔️ ساپورتتان تنگ‌ تر

⛔️رژ لبتان پررنگ‌تر میشود

❓بنده‌ی کدام خداییید؟?

❓دل چند نفر را لرزانده‌اید؟?

❓کدام مرد را از همسر خود دلسرد کرده‌اید؟?

❓چند پسربچه را به سمت پنهانی دیدن عکس و فیلم مستهجن سوق داده‌اید؟?

❓اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را درآوردید؟?

❓چند دختر بچه را تشویق کرده‌اید که بعدها بی حجابی را انتخاب کند؟?

❓چند زن را به فکرانداخته‌اید که از قافله مد عقب نمانند؟?

❓آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کرده‌اید؟?

❓پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟?

❓باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟?

❓چند زوج را بهم بی اعتماد کرده‌اید؟?

❓ نگاه‌های یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟?

⛔️نگاه های هوس آلود چند رهگذر و…

?چطور بازهم میگویی:

?دلم پاک است!

?چادری ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟

?باز هم میگویی، مردها چشمشان را ببندندنگاه نکنند؟

?جامعه چاردیواری اختیاری تو نیست❗️

? من اگر گوشه ای از این کشتی را سوراخ کنم، همه غرق میشوند.

?میتوانم گاز سمی اسپری کنم و
بعد بگویم، شما نفس نکشید؟

⛔️چرا انقدر در حق خودت و دیگران ظلم میکنی؟⛔️

ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ “ﻋﻠــﻲ(ﻉ)” ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ، ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ

ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣ. ﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ “ﺣﺴﻴـــﻦ(ﻉ)” ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ، ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ

ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ(ﻋﺞ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ، ﻟﻌﻨﺘﻤﺎﻥ ﻣیکنند…

✅اللہم عجل لولیک الفرج✅

اگر یک نفر را به او وصل کردی

برای سپاهش تو سردار یاری

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-07-09] [ 09:07:00 ب.ظ ]




وصیت نامه سیدالشهداء (ع)

? وصیت نامه سیدالشهداء (ع)
این وصیت حسین فرزند علی است به برادرش محمد بن حنفیه، حسین شهادت می دهد که خدایی جز خدای یگانه نیست. تنها و بی مثل و مانند است و محمد عبد و فرستاده اوست به راه حق و حقیقت است. بهشت و جهنم حق است، قیامت و سؤال و جواب حق است،

من به خاطر شرارت و خوشگذرانی قیام نمی کنم و بنای ظلم و فساد و تباهی ندارم بلکه خروج من به خاطر اصلاح امت جدم و پدرم می باشد. قصد امر به معروف و نهی از منکر دارم و تأسی به سنت پدر و جدم می کنم

پس کسی که مرا بپذیرد حق را قبول نموده و هرکس انکار نماید صبر می نمایم تا خداوند بین ما و این جماعت حکم نماید که او بهترین حاکم است و این وصیت من است به تو برادرم و توفیقی نیست مگر از ناحیه خداوند و من به خدا پناهنده ام.

? نفس المهموم، 74

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]




"مهربان خدایم دوستت دارم....

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد….
ندا آمد بر در خانه ام بیا آنقدر بر در بکوب تا در به رویت واکنم…
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هرچه گشتم در بسته ای ندیدم…هرجه بود باز بود…
گفتم خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟
ندا امد این را گفتم که بیایی….
وگرنه من هیچ وقت درهای رحمتم را به رویت نبسته بودم..
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانی ام بر خاک…
“مهربان خدایم دوستت دارم….”

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ب.ظ ]




تو دارایی منی.

الهی!

اگر چه درویشم،ولی دارا تر از من کیست،که تو دارایی منی.

الهی!

از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام،از انس و جان شرمنده ام،

حتی از روی شیطان شرمنده ام،که همه در کار خود استوارند و این سست عهد،ناپایدار.

الهی!

اگر ستار العیوب نبودی،ما از رسوایی چه می کردیم؟

الهی!

به سوی تو آمده ام،به حق خودت مرا به من بر مگردان.

“ گزیده ای از «الهی نامه»

استاد علامه حسن زاده عاملی

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 05:32:00 ب.ظ ]




از همه بترس فقط از خدا نترس..

از بچگی بهمون میگفتن ؛

از کسی نترس فقط از خدا بترس
درحالی که باید میگفتن :
از همه بترس فقط از خدا نترس..

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 05:31:00 ب.ظ ]




خالق من بهشتی دارد

خالق من بهشتی دارد
نزدیک
زیبا
و بزرگ
و دوزخی دارد..
به گمانم کوچک و بعید
ودر پی دلیلیست که ببخشد مارا
گاهی به بهانه یک دعا در حق دیگری….!!!

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 05:30:00 ب.ظ ]




❞خداوند نسبت به بندگانش مهربان است؛

❞خداوند نسبت به بندگانش مهربان است؛
هر که را بخواهد روزی می‌دهد
و او نیرومند شکست ناپذیر است.❝

سورهٔ شوری | آیهٔ 19

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:52:00 ب.ظ ]




به نام خالق خوبی ها

به نام خالق خوبی ها

خدایا به خاطر نعمتی که گذاشتی توی دستام ازت ممنونم به خاطر همه ی مهربونیات ازت ممنونم

کاش لیاقتشو داشته باشم

انقدر این نعمتی که بهم دادی با ارزشه که دستام گیراییشو نداره

خدایا چی دادی تو به من یه فرشته؟حس میکنم که این آدمو از آسمونا برای من فرستادی

آخه تمام احساسش نگاهش رفتارش پاک و آسمونیه

کمکم کن خدا کمکم کن که لیاقتشو داشته باشم خیلی خوبو مهربونه

میدونی حسم چی میگه این که یه دستت منو گرفته یه دستتم اونو .مطمئنم که تو آغوشتیم

خدایا هیچ وقت زمین نزارمون که بدون تو هیچیم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:42:00 ب.ظ ]




خدایا عاشقانه دوستت دارم

خدایا عاشقانه دوستت دارم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:41:00 ب.ظ ]




کمکم کن خدا

خداجون مهربونم گلوم یه بغضی داره که داره اذیتم میکنه

کمکم کن خدا

وقتی حس تنهایی میکنم میبینم که دستمو فشار میدی که یادم نره که کنارمی و تنها نیستم

میدونی که حرفا و درد و دلامو جز تو به هیچ کس نمیگم .

مهربونم غرق در خودخواهی ادمای اطرافم جز دستای مهربون نگاه پر از مهرت

هیچ چیز آرومم نمیکنه

خدایا دارم دق میکنم

ببخش اگه ناله هامو تنهاییامو غمای دلمو ………

خدایا کاش

مهربونم آرزومو براورده کن

شکر به خاطر همه ی نگاهت به خاطر همه مهربونیات

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:40:00 ب.ظ ]




خداوندا تقدیرم را زیبابنویس

خداوندا تقدیرم را زیبابنویس
کمکم کن انچه زود میخواهی دیر نخواهم
وانچه دیر میخواهی زود نخواهم .
ان شاالله

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:38:00 ب.ظ ]




توکل کن تفکر کن

توکل کن تفکر کن استین ها را بالا بزن
انگاه دستان خداوند را می بینی
که زودتر از تو دست به کار شده است

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:37:00 ب.ظ ]




خدایا نگاهی به ما بینداز

خدایا نگاهی به ما بینداز
وبنگر مارا خدایا شکرت بخاطر همه چیز
وعاشقانه دوست دارم خدای خوبم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:35:00 ب.ظ ]




خدایا مرادریاب در اوج بی کسی هایم

خدایا مرادریاب در اوج بی کسی هایم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:31:00 ب.ظ ]




خدایا تنها تورا در این دنیا دارم

خدایا تنها تورا در این دنیا دارم و بس بیا درکنارم باش
ودستانم را در دست خود نگهدار مبادا خلاف جهت بهشت برم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:30:00 ب.ظ ]




به حق تمام مهربانی هایت،

به حق تمام مهربانی هایت،
نگذار کسی با ناراحتی شب خود را به صبح برساند

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:13:00 ب.ظ ]




خداوند در فکر دادن چیزبهتری به تو می باشد . . .

خداوند در فکر دادن چیزبهتری به تو می باشد . . .

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:10:00 ب.ظ ]




خود را ارزان نفروشیم

خود را ارزان نفروشیم
قلبم به یادتو ای خالق زیبایم آرام میگیرد و وجودم نیازبه محبت تو یگانه دارد.
آخ که نمی دانم ثانیه های دور از تو بودن چه سخت میگذرد و چگونه وجودم به تلاطم می افتد.
ای محبوبا !عشقت وجودم رامسخر کرده و نام زیبایت ورد لبانم گشته.
تو مرا شیدا و آواره و سرمست خودت نمودی و دنیایت را برایم سرای اشک قرار ادی.
ای چشمها ببارید که از بارش شما ابر فراق زندگیم به کنار رود و خورشید زیبای وصل به تابش در آید.

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:09:00 ب.ظ ]




باخداباش و پادشاهی کن.......
باخداباش و پادشاهی کن.......
باخداباش و پادشاهی کن.......
باخداباش و پادشاهی کن.......
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:56:00 ب.ظ ]




عجب خدایی داریم

من کوچکتر از آنم که بخواهم از خود چیزی بنگارم یا چیزی ازوجود او بگویم چراکه قطره کجا و دریا کجا..

ولی آن چه که از بزرگترها شنیدم را به یادگار می نویسم…
شنیدم که خدا نزدیک است و عجیب تر این‌که از رگ گردن نزدیک تر است ونحن اقرب الیه من حبل الورید…..ولی نمیدانم چرا خیلی ها خدا را دورتر ازهرچیز می پندارند.
شایداگر به خودمان هم نگاه کنیم بفهمیم که ماهم جزو همین خیلی ها هستیم…..
بله بله همین طور هست….
تاکنون شده کسی را ناراحت کنی
یا کسی شما را ناراحت کند و گله کنی
یا اصلا شده احساس تنهایی کنی
یاگناه کنی
یا بداخلاقی کنی و …..
همه ی این هانشانه ی اینه که خدا در نظر ما خیلی دوره…..
آره عزیزم، ماهم که ادعای سربازی و طلبگی داریم آره
خیلی ادعامون میشه ولی پای عمل که میرسه آره
دیگه ابروی خودمون رابیشتر نبرم ولی واقعا آره….
البته باشما طلبه های واقعی نبودم با خودم بودم که واقعا ………
خدا جون شنیدم از بزرگ ترا که بندگیت شیرینه لذت داره کیف داره ،خداجون ماهم دوست داریم بچشیم…..
حداقل 1لحظه بچشیم تا دیگه مزه به ظاهر شیرین گناه از دلمون پاک شه.
خداجون خیلی دوستت دارم خیلی……

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:54:00 ب.ظ ]




تا به عالی نزدیک شویم

یاعلی علیه السلام گوییم تا به عالی نزدیک شویم
الهی یا عالی بحق علی علیه السلام ،مارا به اعلی رسان جان علی علیه السلام

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:53:00 ب.ظ ]




خدا جونم هوای دلم بارانیست.......

خدایا …
هیچ می دانی که همیشه به موقع
به دادِ دلم.. تو می رسی ؟؟!
آنجا که خسته ام ..
آنجا که دل شکسته ام ..
آنجا که ازهمه ی عالم و ادم گسسته ام ..
همیشه تو همان دستی هست
که می گیری از دلم غبارِغمها را،
خدایِا….. سپاس

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:51:00 ب.ظ ]




توببخششون

خداجونم خیلیا دلمو شکوندن
بیا امشب بریم سراغشون
من نشونون میدم
توببخششون

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:50:00 ب.ظ ]




با عشــــــق خود احاطه ام کن....

خداوندا
به من ایمـانی عطا کن
تا لطف و مصلحت تو را
در فراسوی درهای به ظاهـــر بسته دریابم…
خـــــــداوندا
با عشــــــق خود احاطه ام کن….

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:50:00 ب.ظ ]




برای حرف زدن با خدا بیشتر وقت بگذار...

هرگاه در نمازت عجله کردی
خواستی زودتر به پایان برسانی

به یاد بیاور
همه ی آنچه که می خواهی بعد از نماز بروی به آن برسی
و همه ی آنچه که می ترسی در این مدت از دست بدهی

به دست همان کسی است، که در مقابلش ایستاده ای!

برای حرف زدن با خدا بیشتر وقت بگذار…

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:49:00 ب.ظ ]




ولی دستم را میگیرد

از پرسیدند:
کدامین “خصلت” از “خدای”
خود را “دوست” داری؟!

?گفت:
همین” بس” که میدانم او میتواند
مچم را بگیرد
ولی دستم را میگیرد ?

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:47:00 ب.ظ ]




آرامش حضور "خدا "ست،

❤️ خدایا …

? آنگونه زنده‌ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم .

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:40:00 ب.ظ ]




همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدنه

همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدنه

آرام?
بی صدا?
و همیشگـی?
در پناهش بـاشید?
آمین?

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:35:00 ب.ظ ]




این همه حس دلتنگی را از من بگیر . ..

این همه حس دلتنگی را از من بگیر . ..

?‌ بارالها…
?نمی دانم روحم اکنون در کدامین قطعه از الحمد تو گیر کرده

?و نمی دانم که آیا نفسم به مالک یوم الدینــی تو ایمان دارد یا نه ، نمی دانم

?خدای من
?من نمی دانم که آیا ایاک نعبدهایم به ایاک نستعینــهای نمازم می رسند یا نه

?و نمی دانم تاکیدهای ایاک ایاک هایم ، آخر به نعبد و نستعین ختم خواهند شد یا نه

?و نمی دانم که مرا در بحبوحه ی راه های پر پیچ و خم دنیا ، به صراط مستقیمـت هدایتم خواهی کرد یا نه

?زیبای من ، ???
?من نمی دانم این روزها پایم در رکاب الذین انعمت علیهمِ تو ، سوار بر اسب توحیدم ، می تازد یا نه

?و نمی دانم که مرا از مغضوبان و ضالین درگاهت سوا کرده ای یا نه

?خدای زیبای رحمان و رحیمم ،
?نمی دانم هایم را هدایت کن به مستقیم ترین صراط خودت….

?آمین یا رب العالمین?

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:35:00 ب.ظ ]




الهم  عجل لوليك الفرج

❤️ خدایا …

? آنگونه زنده‌ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم .

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




اللهم صل علي محمد وآل محمد
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




آرامش حضور "خدا "ست،
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ب.ظ ]




خداوند متعال ضامن رزق بندگان است
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:26:00 ب.ظ ]




آرامش حضور "خدا "ست،
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:26:00 ب.ظ ]




آرامش حضور "خدا "ست،
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]




الهم  عجل لوليك الفرج
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:18:00 ب.ظ ]




خداوند متعال ضامن رزق بندگان است
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:18:00 ب.ظ ]




اللهم صل علي محمد وآل محمد
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:18:00 ب.ظ ]




آرامش حضور "خدا "ست،
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ب.ظ ]




من بغض می کنم
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:14:00 ب.ظ ]




خدای خوش حساب ما
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:09:00 ب.ظ ]




دلتو بسپار به خدا
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:09:00 ب.ظ ]




آرامش حضور "خدا "ست،
موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 03:04:00 ب.ظ ]




این سه چیز را نادیده بگیر

این سه چیز را نادیده بگیر
#شنیدم
#گفتند
#میگویند
مواظب باشیم براساس این چیزها مطلبی راارائه ندهیم مخصوصاتوفضای مجازی
چون فردا درروز#قیامـت
بایدپاسخگو #الله_متعال باشیم

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:57:00 ق.ظ ]




التماس_ دعا_ یعنی چه؟

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ !
ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎﻛﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی !!
(( و این است فلسفه ی التماس دعا))
” در این روز ها و شب ها برای هم دعا کنیم"?

موضوعات: ادعيه  لینک ثابت
 [ 04:45:00 ق.ظ ]




ارزش خانه داری زنان ..

#احادیثی_پیرامون ارزش خانه داری زنان …
? هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت میکند.پیامبر اکرم (ص)

? در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد.پیامبر اکرم ( ص )

? جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.امام علی (ع)

? بهترین زنان زنی است که برای شوهرش خوشبو باشد.امام صادق ( ع)

? چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند.یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی شوهر خود صبر میکنند.امام صادق (ع)

? هیچ چیز برای زن در شب اول قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست.امام محمد باقر (ع)

? یک لیوان آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است.پیامبر اکرم (ص)

? چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند 60 گناه او را میبخشد.پیامر اکرم (ص)

? هیچ زنی نیست که دیگ غذایش را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید. فاطمه(س)

? هیچ زنی نیست که هنگام نان پختن عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد. فاطمه(س)

? هیچ زنی نیست که لباس ببافد (بدوزد) مگر آنکه خداوند برای هر نخی صد حسنه می نویسد وصد گناه محو می کند. فاطمه(س)

? هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.فاطمه(س)

? بهتر وبرتر از همه اینها رضای خدا ورضای مرد از همسرش است .رضای همسر رضای خدا وغضب همسر غضب خدا می باشد.فاطمه(س)

? هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود.فاطمه(س)

? هیچ زنى نیست که شوهرش را یکبار آب دهد (یک لیوان) مگر اینکه این رفتار براى او از عبادت یک سال که روزهایش را روزه بگیرد وشبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. امام صادق (ص)

?منبع احادیث: کتاب وسائل الشیعه ج 2ص39

⭐لطفا انتشار دهید تا خانم های مسلمان قدر منزلت خودشان رابدانند

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 04:41:00 ق.ظ ]




به خودمان مغرور نباشیم

دقت کردی؟
گاهی جای رحمت میشیم زحمت
جای محرم میشیم مجرم
جای ژست میشیم زشت
جای یارمیشیم بار
جای قصه میشیم غصه
جای زبان میشیم زیان
پس به خودمان مغرور نباشیم چون بایک نقطه جابجامیشیم!

موضوعات: سيره معصومين, آيا مي دانيد؟  لینک ثابت
 [ 04:32:00 ق.ظ ]




عاقبت تذکره کرببلا میگیری

مادرم گفت برو روضه جلا میگیری
چای آنجا بخوری جام بلا میگیری

پدرم گفت اگر نوکر خوبی باشی
عاقبت تذکره کرببلا میگیری

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 02:17:00 ق.ظ ]




کرامات حضرت عباس

عفو قاتل یک پدر به عشق حضرت ابوالفضل (ع) پای چوبه دار
حدود 23 سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده ودر کبابی فردی مشغول به کار می‌شود، بعد از مدتی یک ‌شب بعد از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند؛ درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد و او متواری می‌شود؛ خلاصه بعد از مدتی، او را دستگیر می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود.
بعد از صدور حکم قصاص، اجرای حکم حدود 17 - 18 سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌قول‌معروف پوست‌انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها عاشقش شده بودند.
بعد از 17 – 18 سال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد و همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت من فقط یک خواسته دارم؛ 18 سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا هم تنها 10 روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، 20 روز، می‌خواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این 18 سال، 20 روز دیگر هم به من فرصت بدهید؛ من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم؛ امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.
حرف او که تمام شد یک‌دفعه پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل (ع) درنمی‌افتم؛ من قصاص نمی‌کنم؛ برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد؛ وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد؛ جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم؛ خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس ختم به خیر شد و دل 11 نفر با اسم ایشان نرم شد و از خون قاتل گذشتند/

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 01:47:00 ق.ظ ]




اللهم صل علي محمد وآل محمد

شیخ زکزاکی به شیعیان نیجریه آموخت که بجای قمه زنی خون بدهند
بعد ازآن هرکس درنیجریه خون رایگان دریافت میکردمیدانست خون یک شیعه به اوجان دوباره داده
نه اینکه غیرمسلمان وحشت کندازمسلمان…

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
[شنبه 1396-07-08] [ 11:00:00 ب.ظ ]




‌ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم

چگونه میشود با یک قطره اشک #روضه، همه گناهان بخشیده شود؟!
‌ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم به محضر #امام_زمان (عج):
‌?سید #بحرالعلوم(ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بین راه راجع به این مساله، که گریه بر #امام_حسین (ع) گناهان را مى آمرزد، فکر مى کرد.

?همان وقت متوجه شد که شخص عربى به او رسید و سلام کرد. بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرورفته اى؟ اگر مساله علمى است بفرمایید شاید حل کنم!

?سید بحرالعلوم فرمود: در این باره فکر مى کنم که چطور مى شود خداى تعالی این همه #ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت #سیدالشهدا (ع) مى دهد.?

?مثلا در هر قدمى که در راه #زیارت برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره #اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده مى شود؟?

?آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من مثالى مى آورم تا مشکل حل شود. سلطانى به همراه درباریان خود به شکار مى رفت. در آنجا از همراهیانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسیار گرسنه شد.

?خیمه اى را دید و وارد آن خیمه شد، در آن پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشه خیمه، بز شیرده داشتند و از راه مصرف شیر این بز، زندگى خود را مى گرداندند.

?وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذیرایى از #مهمان، آن بز را سربریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هرطورى که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برایشان نقل کرد.

?و از آنها سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازى پیرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى باید انجام بدهم؟?

یکى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید.

دیگرى که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهید.

یکى دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.

?سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند، من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.

?بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، امام حسین(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد.??

?پس اگر خداوند به زائرین و #گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمى تواند به سیدالشهداء(ع) بدهد، پس هر کارى که مى تواند انجام مى دهد.✋ چون شخص عرب این مطالب را فرمود از نظر سید غیب شد. ?

?منبع:‌ العبقرى الحسان، ج1، ص119

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ب.ظ ]




همسر و فرزندان حضرت عباس

?همسر و فرزندان حضرت عباس

حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود.
او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد.
همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن 28 سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند
اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم‌ حضرت ابوالفضل العباس(ع)
صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی

منبع: سید بن طاووس اقبال الاعمال ص 28

موضوعات: سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 11:38:00 ق.ظ ]




تیر سه پری در عقب سر می گشت

حضرت_علی_اصغر?

تیر سه پری در عقب سر می گشت
ما بین حرم در پی اصغر می گشت
او بر هدفش رسید اما پدری
می رفت بسمت خیمه و بر می گشت…

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ق.ظ ]




کلام شهید بی سر

کلام شهید بی سر
شهید محسن حججی :
گاهی وقتادل کندن از یه سری چیزای خوب آدموبه یه چیزای بهتری میرسونه??
اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک بحق عمه سادات (س)

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ق.ظ ]




من از کودکی عاشقت بوده ام امام من

من از کودکی عاشقت بوده ام امام من

بی سروسامان توام یاحسین (ع)
دست به دامان توام یاحسین (ع)
صلی‌الله_علیک_یااباعبدالله

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 11:17:00 ق.ظ ]




آیا حسین(ع) را شیعیان و منتظرانش کشتند؟

آیا حسین(ع) را شیعیان و منتظرانش کشتند؟
یکی از شبهاتی که وهابیت برای زیر سوال بردن حقیقت واقعه تاریخی عاشورا مطرح می کند، این است که امام حسین (علیه السلام) به دست شیعیان به شهادت رسیده اند. در واکاوی این شبهه و ارائه پاسخ متقن به آن با حجت الاسلام والمسلمین محمد محسن مروجی طبسی، مدرس و پژوهشگر حوزه و دانشگاه و عضو گروه فِرَق تشیع دانشگاه ادیان و مذاهب به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن در ذیل می آید.

گاه از سوی سلفی ها و وهابیت و برخی از افراد داخلی ها – که خواسته یا ناخواسته به این موضوع دامن می زنند – مطرح می شود، قاتلان اما حسین (علیه السلام) خود شیعیان بودند چرا که آنها امام (علیه السلام) را به کوفه دعوت کرده و سپس پیمان شکنی کرده و آن فجایع را آفریدند و امروز هم برای ایشان عزاداری می کنند! چه پاسخی می توان برای این شبهه مطرح کرد؟

پیش از پاسخ به این شبهه باید کوفه شناسی داشته باشیم به این معنا که ببینیم ساختار آن کوفه چگونه بوده و چه افرادی در آن ساکن بودند. وقتی به تاریخ این شهر دقت می کنیم، متوجه می شویم اساسا کوفه شهری جدید التاسیس بوده که پیش از شهر شدن پادگان نظامی بوده است و در دوره عمر بن خطاب توسط سعد ابن ابی وقاص که از اصحاب پیامبر (صلی الله) بود اما بعدها منحرف و از دشمنان علی (علیه السلام) شد، تاسیس شد.

اما وقتی کوفه را در زمان عُمر تاسیس کردند قبایلی به آنجا مهاجرت و در آن ساکن شدند و در واقع هسته اولیه این شهر و قریب به اتفاق آنها طرفداران حکومت وقت یعنی ابوبکر و عمر و عثمان بودند تا زمانی که علی (علیه السلام) به خلافت رسیدند و پایتخت حکومت را از مدینه به کوفه منتقل کردند.

چرا این قیام از سوی حضرت علی (علیه السلام) صورت گرفت؟

در واقع یکی از اهداف ایشان شکستن ساختار مذهبی کوفه بود که جمعیت غالب آن طرفدار خلفای پیشین بودند اما سد بزرگی به نام قاضی شریح در این شهر بود که از وی از سردمداران احیای تفکر خلیفه دوم در کوفه بود و تا حدودی مانع اقدامات علی (علیه السلام) می شد. به طور مثال وقتی حضرت (علیه السلام) در نخستین ماه مبارک رمضانی که به خلافت رسیده بود و شاهد به جماعت خواندن نماز تراویح (نماز مستحبی و نافله ای که در شب هاب ماه مبارک رمضان خوانده می شود) که از بدعت های عمر بود – جالب آن که خلیفه دوم خود یک بار هم این نماز را به جماعت نخواند- بود، و در برابر آن واکنش نشان دادند و مردم را از به جماعت خواندن آن نهی کردند، اهل کوفه به تحریک قاضی شریح فریاد برآوردند:” وا سنت عمراه! و با این شعار از سنت و حرکت بدعت آمیز عمر حمایت کردند.

این گرازش تاریخی نشان می دهد ساختار کوفه طرفدار عمر بودند و امام علی (علیه السلام) هر چند در مدت چهار سال و نه ماه خلافت خود با جنگ هایخ مهمی مانند نهراون، صفین و جمل درگیر بودند اما تا حدودی هم توانستند ساختار شهر کوفه را بشکنند.

چه جریانات فکری در کوفه وجود داشت و این جریانات چه تاثیری بر واقعه عاشورا داشتند؟

ادامه مقاله را در سایت حر زمان بخوانید
????
http://hor-zaman.ir/4318/

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ق.ظ ]




مادر دروغگو..

مادر دروغگو…?

پسر هشت ساله‌ای مادرش فوت کرد و پدرش با زن دیگری ازدواج کرد. یک روز پدرش از او پرسید: «پسرم به نظرت فرق بین مادر اولی و مادر جدید چیست؟»?
پسر با معصومیت جواب داد: «مادر اولی‌ام دروغگو بود اما مادر جدیدم راستگو است.»?
پدر با تعجب پرسید: «چطور؟»??
پسر گفت: «قبلاً هر وقت من با شیطنت هایم مادرم را اذیت می‌کرم، مادرم می‌گفت اگر اذیتش کنم از غذا خبری نیست اما من به شیطنت ادامه می‌دادم. با این حال، وقت غذا مرا صدا می‌کرد و به من غذا می‌داد. ولی حالا هر وقت شیطنت کنم مادر جدیدم می‌گوید اگر از اذیت کردن دست برندارم به من غذا نمی‌دهد و الان دو روز است که من گرسنه‌ام.»

بسلامتی تمام دروغ های شیرین مادرا …

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ق.ظ ]




رحمتےبود محسن حججے

رحمتےبود محسن حججے
?نعمتےبود محسن حججے

??آخرین لحظہ هاش ثابٺ ڪرد
غیرتےبود محسن حججے

?اصلا ازعلقمہ زجا برخاسٺ
هیئتےبود محسن حججے

#پیکرشیرجگردارآمد❤️
#گرچه_بےسرشده_سردارآمد❤️

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 07:12:00 ق.ظ ]




گاهی یک تلنگرکافیست

#گاهی_یک_تلنگر_کافیست

وقتی 15 سالم شد رفتم رشته برق خوندم ولی تو کلاس سرم فقط گرم شیطنت بود … بعدها عادت داشتم بعد مدرسه برم دنبال دوست دخترم و کلا مسیر زندگیم کج شد…چون دیگه غرق یه سری چیزا شده بودم… وقتی 20 سالم شد همش لب دریا یا جزیره بودم وکلی هم دختر دورم بود… و برام همه چی عادی شده بود….یعنی دیگه غرق گناه شده بودم و خیلی برام عادی شده بود خیلی کارا !
چرا #توبه کردم؟؟
تا اینکه یه بلا سرم اومد و نتیجه تموم کارهامو دیدم..احتمال کشته شدنم بود و جانم در خطر بود.شب و روزم شده بود کما…به پوچی رسیده بودم . پیشینه مذهبی نداشتم اما چون #محرم بود میرفتم #هیئت و کلی گریه میکردم…
اصلا نمیدونستم #امام_حسین (ع) کیه ..من واسه خودم میرفتم و گریه میکردم
از #خدا خواستم کمکم کنه ….ولی یه حسی بهم میگفت : تو برای خدا چکار کردی که حالا از خدا چیزی میخوای؟
منطقی بود….
بخاطر همین تصمیم گرفتم رضایت خدارو جلب کنم…تصمیم گرفتم پوست بندازم و خودمو از صفر تغییر بدم…
این تصمیم رو تاریخ 1393/5/19 گرفتم و از اون تاریخ به بعد بود که از دیدن ماه و خورشید و ستاره گریم میگرفت و میگفتم : اینارو کی درست کرده ؟……..از خواب بیدار شده بودم و تازه میدیدم یه سری از چیزارو…
تازه فهمیده بودم وای رضا ؟ تو چکار کردی…
دفتر یاد داشت خریدم و خاطرات هر روز خودمو مینوشتم…ته دلم یه نور بود که میگفت : رضا یه روز تموم میشه…ادامه بده..
کلی در خودم خلا به وجود آوردم ..دوستامو گذاشتم کنار و با دوست دخترهام کات کردم و سیم کارت هامو شکوندم.. نماز اول وقتمو شروع کردم و تلاشمو میکردم که…… ترک کنم.
هدف ریزی میکردم و به خودم پاداش میدادم.چون استرسی و تو شک عصبی بودم برای خدا نامه مینوشتم و میذاشتم رودخونه…میگفتم خدایا تو کمکم کن به خدا یه روزی تمومشو جبران میکنم.حاجت هامو از خدا میخواستم و درد و دل هامو با امام زمان میکردم.
زندگی نامه آدمای موفق رو میخوندم و الگو میگرفتم و خدا هم کمکم میکرد و آدم هایی وارد زندگیم میشدن که انگاری رسالت زندگیشون این بود که بهم کمک کنن…
تلاشمو میکردم که حق الناس هامو جبران کنم.. تموم فیلم های ناجور رو پاک کردم و هر چی عکس داشتم دلیت کردم…خیلی شکست میخوردم اما مثل یک آدم آهنی پا میشدم و ادامه میدادم…
من بالای 1000 بار شکست خوردم…بالای 500 بار گریه کردم…100 بار کم آوردم و 10 بار با صدای بلند داد میزدم
کم کم همه متوجه یه تغییر بزرگ در من شدن و اون نفوذ کلامم بود..حرفام خیلی پخته شده بود و حرف که میزدم همه میگفتن : تو چرا اینجوری حرف میزنی؟ خیلی عجیب شده رفتارت…تونستم لذت های دائمی رو پیدا کنم و دور تموم لذت های آنی رو خط کشیدم.

آشتی با خدا گوارای وجودتان
??❤️

فقط کافی است که بخواهیم..

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ق.ظ ]




دچار یک جور سوء تفاهم شده اند

‌ خیلی از زن ها و دختر ها دچار یک جور سوء تفاهم شده اند در مورد بعضی چیزها!
همه قبول داریم که بعضی چیزها با طبع دخترانه ماجور می آید و بعضی چیزها نه. و آن جایی که جور شدن باشد آرامش بیشتری هست. ولی گاهی بعضی چیزها را اشتباه می گیریم! هنرمند بودن و زیبایی آفریدن را با مشغول شدن به ظواهر اشتباه می گیریم. به جای اینکه هنر و ایده داشته باشیم برای بهتر کردن زندگی خودمان و اطرافیان، می رویم دنبال مد و آرایش و نگرانی های مسخره در مورد سرو شکلمان. بعد تازه با این مشغولیات فکر می کنیم خیلی خانوم شده ایم غافل از این که روز به روز از هویت اصلیمان دورتر می شویم. همیشه خیاطی دوست داشتم و گهگاهی هم برای پیدا کردن ایده چرخی بین سایت ها می زنم. و این میان گاهی وبلاگ هایی هستند که واقعا حال آدم را بد می کنند. مثلا وبلاگی که خیلی هم بازدید کننده داشت و در نظر اول با توجه به عنوانش به نظرم جالب آمد. ولی هرچه بیشتر خواندم بیشتر دلم سوخت برای زن ها و دخترهایی که اینقدر زیاد و به هر قیمتی می خواهند فقط خوشگل باشند! خوب دیده شوند و به خاطر ظاهرشان مورد تایید دیگران قرار بگیرند! بعد هم با خودشان فکر می کنند هرچه بیشتر به خودشان برسند و ظاهر بهتری داشته باشند خانوم ترند!
گاهی اینقدر غرق در ظواهر و در بند نظر دیگران و مشغول به اجسام شدیم که یادمان رفت روح مردانه و زنانه ندارد! شاید طبع زنانه با آرایش کردن اندکی سر کیف بیاید ولی روحمان چه؟ روحمان را فراموش کردیم و به جای خواندن و فکر کردن و یادگرفتن رفتیم سراغ نمایش دادن و تو چشم کردن و مقایسه کردن. توی گرانی ها هیچ وقت از لباس و لوازم آرایشمان به بهانه ی طبع ظریف و لطیف دخترانه! کم نگذاشتیم ولی به بهانه ی همین گرانی کتاب را به کل از خریدهایمان گذاشتیم کنار. این که توی خانه یک بوفه گذاشتیم با چه شکوه و جلالی و خانوم بودنمان را با ظرف و ظروف کریستال فراوان جدید و برق انداخته مان نشان فک و فامیل دادیم هیچ، هر وقت رفتیم جایی که دکوری هایشان جدید نبود یا هر روز برق انداخته نشده بود کلی حرف پشت سر خانوم خانه زدیم.
غذای اشتباهی به خورد طبع لطیفمان دادیم و ذائقه اش را خراب کردیم. به جای این که با لذت فهم و تدبر در معانی و حقایق سیرش کنیم، با ظواهر کم اهمیت سرش را گرم کردیم.
موقعی که خواستیم برای ازدواج آماده شویم به جای اینکه رشد کنیم، اخلاقمان را بهتر کنیم، به سلامتی جسم و روحمان هم زمان توجه کنیم و مهارت های زندگی کردن را یاد بگیریم، رفتیم دنبال خوشگل تر شدن. هنوز هم وقتی به حرف های زن میانسالی که توی اتوبوس کنارم نشسته بود و مثلا نصیحتم می کرد فکر می کنم خنده ام می گیرد. خنده ی تلخ. می گفت اینقدر خودتو توی چادر نپیچ اینجوری هیچ وقت نمی تونی ازدواج کنی! و تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل!
حتی در تشخیص کارهای مردانه هم به نظرم بعضی چیزها را اشتباه گرفتیم. خیلی هایمان هیچ وقت دل به ریاضی و فیزیک و منطق و مسئله حل کردن ندادیم چون فکر کردیم دخترانه نیستند و فقط به درد مردهای مهندس سیبیل کلفت می خورند! در حالی که همین مسئله ها را اگر با دل و جان حل کرده بودیم و تفکر منطقی را یاد گرفته بودیم، توی جریان زندگی هم خیلی منطقی تر برخورد می کردیم و هوشمندانه تر مسائل را حل می کردیم. لذت حل مسئله مردانه و زنانه ندارد که! مسئله هم که همه جای زندگی هست. ایده زدن و راه حل پیدا کردن. ما فقط با ترس الکی و فرار از ریاضی و منطق فرصت تمرین کردن و بهتر شدن را از دست دادیم.
نمی دانم این همه اشتباه توی شناخت مصادیق چیزهایی که با دختربودنمان جور باشد از کجا آمده. کسی این ها را عمدا اشتباهی یادمان داده یا خودمان غفلت کردیم و اشتباه فهمیدیم؟! به نظرم اینکه دختر بودن را با سطحی بودن اشتباه بگیریم همانقدر مسخره است که مثلا پسر بودن را با لات و قلدر بودن!
توی این دنیای وانفسا، حداقل یک زن مسلمان نباید به بهانه ی لطیف ماندن، ضعیف بشود!

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 06:57:00 ق.ظ ]




بخشی از زیباییهای وقایع کربلا:

بخشی از زیباییهای وقایع کربلا:

زیباترین خواهش یک زن
همراه کردن زهیر با امام حسین (علیه السلام) توسط همسرش

زیبا ترین بازگشت : توبه حر و الحاق به سپاه امام حسین (علیه السلام

زیباترین وفا داری : نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (علیه السلام)

زیبا ترین جنگ : نبرد حضرت علی اکبر (علیه السلام) با دشمن

زیبا ترین پاسخ :احلی من العسل جناب قاسم ابن الحسن(علیه السلام)

زیبا ترین هدیه :تقدیم عون و محمد به امام حسین (علیه السلام) توسط مادرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)

زیبا ترین نماز : نماز ظهر عاشورا در زیر باران تیر

زیبا ترین جانثاری : حائل قرار دادن دستها ، توسط عبدالله ابن حسن (علیه السلام) و دفاع از عمو

زیبا ترین سخنرانی :
سخنرانی امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) در کاخ ظلم

و از همه زیبایی ها زیباتر جمله ی ه
« ما رأیتُ الا جمیلاً » که حضرت زینب (سلام الله علیها) حیدر وار بیان کرد.

وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید:خب , چه دیدی؟
و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ق.ظ ]




‍- سال 11 هجری در خدمت “سجاع” دختر “حارث‌بن‌سوید تمیمی” زنی که مدعی نبوت بود، قرار گرفت.

- وقتی ابوبکر (خلیفه اول) نبرد با مرتدین را آغاز کرد، او به مسلمانان پیوست.
- در زمان عمر (خلیفه دوم) به‌عنوان یکی از فرماندهان سپاه اسلام در فتوحات اسلامی شرکت نمود.

- از نخستین همراهانِ قتل عثمان (خلیفه سوم) بود.
- مدتی بعد در جنگ جمل (با شعار دروغین خونخواهیِ عثمان) از عایشه حمایت کرد.

- قبل و در حین جنگ صفین، به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکره کننده از طرف امیرالمؤمنین علیه‌السلام مأمور به مذاکره با معاویه گردید.
- در جنگ صفین یکی از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود.

- پس از جنگ صفین در جریان حَکمیت، یکی از رهبران اصلیِ گروه خوارج بود.
- وقتی امیرالمؤمنین با خوارج گفتگو و محاجه کرد، شبث توبه کرد و به کوفه بازگشت و به‌عنوان فرماندۀ میسرۀ سپاه امیرالمؤمنین در جنگ نهروان علیه خوارج جنگید.

- پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام و مسلط شدنِ معاویه بر اوضاع، شبث هم به او پیوست.
- در زمرۀ کسانی بود که نزد ابن‌زیاد، بر ضد «حُجربن‌عَدی» (از شیعیان خالص امیرالمؤمنین) شهادت داد که او مرتد شده است و به افساد امت اقدام کرده است.

- وقتی مسلم‌بن‌عقیل به کوفه آمدجماعت کوفیان به بیعت با او شتاب کردند، شبث به‌همراه عده‌ای دیگر برای اباعبدالله علیه‌السلام نامه نوشت و از ایشان دعوت کرد که هرچه زودتر به کوفه بیاید و حکومت را به دست بگیرد.

- وقتی ابن‌زیاد به کوفه آمد و بر اوضاع مسلط شد، شبث به او پیوست و مردم را از عذابِ حکومت به‌دلیل همراهی با مسلم بیم می‌داد.

- وقتی مسلم‌بن‌عقیل به شهادت رسید، خود و دیگران را به خاطر این حادثه تلخ سرزنش کرد.

- نهایتاً شبث در محرم 61 به‌همراه شمربن‌ذی‌الجوشن و حُصَین‌بن‌نُمَیر و… به یاریِ عمربن‌سعد رفت.
- در عاشورای 61 شبث فرماندهیِ پیادگان عمربن‌سعد را برعهده داشت.
- گفته‌اند تمایل چندانی به جنگ مستقیم با حسین‌بن‌علی نشان نمیداد و حتی بعدها هم از شرکت در این جنگ اظهار پشیمانی کرده بود!

- بعد از واقعه کربلا، پس از تسلطِ زبیریان در کوفه، به آنان پیوست و از طرفداران عبدالله‌بن‌زبیر گردید و در دستگیریِ مختار ثقفی و زندانی شدن او نقش داشت.

- در هنگام قیام توابین به رهبری سلیمان‌بن‌صُرَد خزاعی، شبث‌بن‌ربعی که از قاتلان شهدای کربلا و جیره‌خوار اموی بود، توده‌ها را به حمایت از توابین دعوت می‌کرد!

- در هنگام قیام مختار، یکی از فرماندهان و مشاورانِ عبدالله‌بن‌مطیع والیِ کوفه بود و در جنگ علیه مختار نقش مؤثری داشت.
- پس از اینکه مختار پیروز شد و بر اوضاع کوفه مسلط شد، شبث هم به او پیوست.

- وقتی مختار درگیر جنگ با بنی‌امیه و زبیریان بود، ناگهان به‌همراه تعداد دیگری از اشراف کوفه، علیه مختار توطئه کردند و نبرد سختی را درون کوفه علیه مختار آغاز کردند. با تدبیر مختار و فرماندهی ابراهیم‌بن‌‌مالک‌اشتر، غائله ختم پیدا کرد و شبث و همراهانش به بصره نزد مصعب‌بن‌زیر رفت و به او پیوست.

? اقتباس از: دوزخیان جاوید ؛ مرضیه محمدزاده ؛ ص 130-139

? پ.ن: سیاست‌بازانِ کثیفی همچون شبث‌بن‌ربعی، همواره و در هر حکومتی -حتی حکومت عدل علوی- یافت می‌شوند؛ از آنها غفلت نکنیم.

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 06:54:00 ق.ظ ]




مرد هزارچهرۀ تاریخ «شَبَث‌بن‌رِبعی»

‍- سال 11 هجری در خدمت “سجاع” دختر “حارث‌بن‌سوید تمیمی” زنی که مدعی نبوت بود، قرار گرفت.

- وقتی ابوبکر (خلیفه اول) نبرد با مرتدین را آغاز کرد، او به مسلمانان پیوست.
- در زمان عمر (خلیفه دوم) به‌عنوان یکی از فرماندهان سپاه اسلام در فتوحات اسلامی شرکت نمود.

- از نخستین همراهانِ قتل عثمان (خلیفه سوم) بود.
- مدتی بعد در جنگ جمل (با شعار دروغین خونخواهیِ عثمان) از عایشه حمایت کرد.

- قبل و در حین جنگ صفین، به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکره کننده از طرف امیرالمؤمنین علیه‌السلام مأمور به مذاکره با معاویه گردید.
- در جنگ صفین یکی از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود.

- پس از جنگ صفین در جریان حَکمیت، یکی از رهبران اصلیِ گروه خوارج بود.
- وقتی امیرالمؤمنین با خوارج گفتگو و محاجه کرد، شبث توبه کرد و به کوفه بازگشت و به‌عنوان فرماندۀ میسرۀ سپاه امیرالمؤمنین در جنگ نهروان علیه خوارج جنگید.

- پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام و مسلط شدنِ معاویه بر اوضاع، شبث هم به او پیوست.
- در زمرۀ کسانی بود که نزد ابن‌زیاد، بر ضد «حُجربن‌عَدی» (از شیعیان خالص امیرالمؤمنین) شهادت داد که او مرتد شده است و به افساد امت اقدام کرده است.

- وقتی مسلم‌بن‌عقیل به کوفه آمدجماعت کوفیان به بیعت با او شتاب کردند، شبث به‌همراه عده‌ای دیگر برای اباعبدالله علیه‌السلام نامه نوشت و از ایشان دعوت کرد که هرچه زودتر به کوفه بیاید و حکومت را به دست بگیرد.

- وقتی ابن‌زیاد به کوفه آمد و بر اوضاع مسلط شد، شبث به او پیوست و مردم را از عذابِ حکومت به‌دلیل همراهی با مسلم بیم می‌داد.

- وقتی مسلم‌بن‌عقیل به شهادت رسید، خود و دیگران را به خاطر این حادثه تلخ سرزنش کرد.

- نهایتاً شبث در محرم 61 به‌همراه شمربن‌ذی‌الجوشن و حُصَین‌بن‌نُمَیر و… به یاریِ عمربن‌سعد رفت.
- در عاشورای 61 شبث فرماندهیِ پیادگان عمربن‌سعد را برعهده داشت.
- گفته‌اند تمایل چندانی به جنگ مستقیم با حسین‌بن‌علی نشان نمیداد و حتی بعدها هم از شرکت در این جنگ اظهار پشیمانی کرده بود!

- بعد از واقعه کربلا، پس از تسلطِ زبیریان در کوفه، به آنان پیوست و از طرفداران عبدالله‌بن‌زبیر گردید و در دستگیریِ مختار ثقفی و زندانی شدن او نقش داشت.

- در هنگام قیام توابین به رهبری سلیمان‌بن‌صُرَد خزاعی، شبث‌بن‌ربعی که از قاتلان شهدای کربلا و جیره‌خوار اموی بود، توده‌ها را به حمایت از توابین دعوت می‌کرد!

- در هنگام قیام مختار، یکی از فرماندهان و مشاورانِ عبدالله‌بن‌مطیع والیِ کوفه بود و در جنگ علیه مختار نقش مؤثری داشت.
- پس از اینکه مختار پیروز شد و بر اوضاع کوفه مسلط شد، شبث هم به او پیوست.

- وقتی مختار درگیر جنگ با بنی‌امیه و زبیریان بود، ناگهان به‌همراه تعداد دیگری از اشراف کوفه، علیه مختار توطئه کردند و نبرد سختی را درون کوفه علیه مختار آغاز کردند. با تدبیر مختار و فرماندهی ابراهیم‌بن‌‌مالک‌اشتر، غائله ختم پیدا کرد و شبث و همراهانش به بصره نزد مصعب‌بن‌زیر رفت و به او پیوست.

? اقتباس از: دوزخیان جاوید ؛ مرضیه محمدزاده ؛ ص 130-139

? پ.ن: سیاست‌بازانِ کثیفی همچون شبث‌بن‌ربعی، همواره و در هر حکومتی -حتی حکومت عدل علوی- یافت می‌شوند؛ از آنها غفلت نکنیم.

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 06:53:00 ق.ظ ]




پیام دهه هفتادی ها

پیام دهه هفتادی ها???

#چهارشنبه_مشکی‼️

چهارشنبه سفید?

به نظر میاد نقشه هاشون نقش برآب شد?

#علینژاد?
#شهید_حججی?
#شهید_محسن_حججی
#محرم_آمد_برای_حسین_چه_کردیم

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 01:25:00 ق.ظ ]




اللهم صل علي محمد وآل محمد

جاے شهید محمودرضا بیضائی خالی که میگفت:

شیعه بدنیا اومدیم تا موثر در تحقق ظهور مولا باشیم

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
[جمعه 1396-07-07] [ 10:14:00 ب.ظ ]




طفلِ بی‌حوصلہ ام

طفلِ بی‌حوصلہ ام
خستہ‌ ز دلتنگی ها
مِهـرِ من ، باباےِ من
وقتِ ‌دبستانِ من است

فرزند شهـید افشین ذورقی
اولین روز مدرسہ اش را
با بوسہ بر مزار پدر شروع ڪرد?

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ب.ظ ]




جاےشهید حمیدسیاهکالی مرادی خالی

جاےشهید حمیدسیاهکالی مرادی خالی که:

اونقدر سینه میزد بهش گفتن کم خودتو اذیت کن گفت این سینه نمیسوزه موقع شهادت همه جاش ترکش بود جز سینش

#یادش_باصلوات
#تصویرپروفایل

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ب.ظ ]




قسمت چهارم وصیت نامه #شهید_محسن_حججى
اما چند وصیت کلی:
از #ولایت_فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام_خامنه_ای نائب بر حق #امام_زمان است.
از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز #حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید…
همیشه الگوی خود را #حضرت_زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید
آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز…
از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید…
خودتان را برای #ظهور_امام_زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص #اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است.
همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه ی شما به خیر ختم می شود…
▪️مقداری #حق_الناس به گردن دارم که عاجزانه می خواهم برایم ادا کنید…
- یک میلیون تومان به مادر بزرگ پدری بدهکارم
- مقداری بدهی به برادر محسن همتی ها بابت محصولات فرهنگی و کار های دیگر بدهکارم
- 32هزارتومان به اضافه مقداری سربند به پایگاه شهدای بنیاد امیرآباد بدهکارم
- اگر برایتان مقدور بود به مقدار یک ماه #نماز و #روزه برایم ادا کنید که اگر خدایی ناکرده گهگاهی از روی خطا نمازی قضا کردم و یا روزه ایی از دست دادم جبران شود…
الهم عجل لولیک الفرج
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه‏

آمین
١٣٩٦/٤/٢٧
محسن حججی

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 10:08:00 ب.ظ ]




بیت المقدس خواهیم آمد !

خرمشهر آمدیـم
فلوجه آمدیم
حلب آمدیم
بیت المقدس خواهیم آمد !

حضرت روح الله (ره)؛
جنگ ما فتـح #فلسطیـن را به دنبال خواهـد داشت

#ان‌شاءالله

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 10:07:00 ب.ظ ]




‌ ‌ این روزها ?
که همه هوای سوریه به سر دارند?
گاهی دلم میگیرد ?

می گویم
من چرا نباید بروم به حرم بی بی عالم ?

اما ?
یاد حماسه افرینی زینب وزهرا که می افتم?

می گویم …
انگار خداوند جهاد را برای من همیشگی افریده است✌️
جهاد برای حفظ ارامش مدافعان حرم ☝️
الان چادرم را محکم در دست می گیرم ☺️

میگویم عمه جان❗️
نگاه کن اگر برادرانم برای حفظ حرمت امدند☺️
من همیشه حافظ حریم تو ویادگار مادرت هستم?

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 10:06:00 ب.ظ ]




دستنوشته شهید محسن حججی:

دستنوشته شهید محسن حججی:
حکمت وزیدن باد ،لرزاندن شاخه ها نیست ؛ امتحان ریشه هاست
آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی ؛
قصه اینست که چه اندازه کبوتر باشیم

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 10:02:00 ب.ظ ]




️لا یوم کیومک یا اباعبدالله

تصویر سازی زیبای “حسن روح الامین” از تشابه صحنه شهادت شهید مدافع حرم “محسن حججی” با “روز عاشورا”

️لا یوم کیومک یا اباعبدالله

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 09:53:00 ب.ظ ]




در صحنه اسارت حججی چه گذشت؟

♦️ در صحنه اسارت حججی چه گذشت؟
? روایت فرمانده گمنام ایرانی که 100 رزمنده مقاومت را نجات داد.

? حسین فرمانده عملیات بود و محسن حججی از نیروهای زرهی حسین.

? چند باری اطلاع می‌دهند که قرار است حمله‌ای بشود.

? نزدیک صبح حدود 5 صبح یک ماشین انتحاری وارد پایگاه می‌شود و خودش را منفجر می‌کند.

? در همان انفجار اول شهید حججی مجروح می‌شود. حسین با توجه به سابقه فرماندهی‌اش و تجربه‌ای که داشت، همه را از چادر خارج می‌کند.

? بچه‌ها فکر می‌کنند که محسن حججی شهید شده است.

? چادرها آتش گرفته بود، همه فرار می‌کنند. حسین به اندازه دو خاکریز نیروهایش را عقب می‌آورد.

? در این منطقه 130 نیروی مجاهد عراقی بودند که حدود 87 نفر را حسین زنده نجات می‌دهد.

? در واقع 50 ماشین مجهز به سلاح کالیبر 23 ، کالیبر 14، مجهز به توپ، سلاح اس پی جی، 50 سلاح سنگین با انواع و اقسام نارنجک و دوشکا و تیربار ، کلاش و 200 نیروی پیاده داعشی با دو ماشین انتحاری به این پایگاه حمله کرده بودند.

? کالیبر 23 در شعاع 2500 متر منفجر می‌شود. چون ضد هوایی است در آن شرایط حسین صاف و راست قامت ایستاده و با کلاشش طوری قدم می‌زند که انگار در تهران قدم می‌زند. تیرها از بغل سر حسین رد می‌شود و او فرماندهی می‌کند.

? بعد از مدتی درگیری ماشین انتحاری دوم وارد می‌شود. با انفجار دوم محسن حججی به هوش می‌آید و از آن حالت بی‌هوشی که نیروها فکر کرده بودند شهید شده بیرون می‌آید و محسن را اسیر می‌کنند.

? نزدیک 4 ساعت درگیری ادامه داشت.

? یک نارنجکی پرت می‌شود و ترکش کوچکی به حسین می‌خورد و او مجروح می‌شود.

? هیچ وسیله امدادی نبوده که به داد حسین برسند، خونریزی شدیدی پیدا می‌کند اما حسین در همان شرایط خونریزی هم فرماندهیمی‌کرد.

? حسین چند باری از حال می‌رود و باز به هوش می‌آید . لحظات آخر که به هوش می‌آید همه مستأصل هستند که حسین چه کار کنیم؟ حسین می گوید: «صبح شده و آفتاب زده است. این‌ها می‌روند. نگران نباشید.» و واقعا خیلی زود داعشی‌ها می‌روند.از همان مجروحیت و خونریزی حسین هم به شهادت رسید.

? اگر حسین نبود قاطعانه می‌گویم تمام 130 نفر شهید می‌شدند و 13 ایرانی دیگر را سر می‌بریدن.

?الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج?

موضوعات: مدافعان حرم  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ب.ظ ]
1 2 4 6