الهم عجل لوليك الفرج |
... |
آقا مهدی فرمانده گروهانمان درست و حسابی ما را روحیه داد و به عملیاتی که میرفتیم،توجیهمان کرد. همان شب زدیم به قلب دشمن و تخته گاز جلو رفتیم.??
صبح کله سحر بود و من نزدیک سنگر آقا مهدی بودم که ناغافل خمپاره ای صوت کشان و بدون اجازه آمد و زرتی خورد رو خاکریز.????
زمین و زمان به هم ریخت و موج انفجار مرا بلند کرد ومثل هندوانه ??کوبید زمین.?
نعره زدم"یا مهدی”
یکهو دیدم صدای خفه ای از زیرم می گوید:
“خانه خراب بلند شو تو که مهدی رو کشتی"???
ازجاجستم. خاکها را کنار زدم .آقا مهدی داشت زیر آوار می خندید،خودم هم خنده ام گرفت
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1396-06-18] [ 10:52:00 ب.ظ ]
|