|
|
|
[سه شنبه 1398-03-21] [ 09:45:00 ق.ظ ]
|
|
|
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه، دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار آدم فقیر و تنگدستی بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. این نامه هم اکنون در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان “نامه ای به خدا” نگهداری می شود. مضمون این نامه :
✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم،
اینجانب بنده ی شما هستم. از آنجا که شما در قرآن فرموده اید:
“و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها”
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین! در جای دیگر از قرآن فرموده اید:
“ان الله لا یخلف المیعاد”
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم:
1-همسری زیبا و متدین
2-خانه ای وسیع
3-یک خادم
4-یک کالسکه و سورچی
5 -یک باغ
6-مقداری پول برای تجارت
7-لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی 16- نظرعلی طالقانی
✨✨✨✨✨
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ بعد با خودش میگوید، مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. به مسجد بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) میرود و نامه را در پشت بام مسجد در جایی پنهان میکند و با خودش میگوید: حتما خدا پیداش میکند! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد میگذارد. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها عزم شکار میکند! کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته و از آنجا که(به قول پروین اعتصامی) “نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست” ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کند و نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازد. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور میدهد که کاروان به کاخ برگردد. سپس یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد و نظرعلی را به کاخ فرا میخواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور میدهد همه وزرایش جمع شوند و میگوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند پس ما باید انجامش دهیم و دستور میدهد همه ی خواسته های نظرعلی توسط وزرا یک به یک اجراء شود.
♻ این نامه هم اکنون در موزه گلستان موجود است و نگهداری میشود.
? این مطلب را میتوان درس واقعی #توکل نامید. یادمان باشد وقتی میخواهیم پیش خدا برویم فقط باید صفای دل داشته باشیم…همین و بس ادامه »
موضوعات: معرفی نرم افزار, مصاحبه, سبک زندگی اسلامی, معرفی شخصیت ها, در چشمه سار ولایت, بصیرت در جنگ نرم, حجاب یا تبرج, سیره شهدا, مدافعان حرم, کتابسرا, دركوچه باغ شعر, دلنوشته, مناجات نامه, دفاع مقدس, خلاقیت وکارآفرینی, نمازاول وقت, قرآن و محجوریت, روایت وداستان, پزشکی وبهداشتی, اقتصاد مقاومتی, سلام آقا, کلام گهر بار, امر به معروف ونهی از منکر, دنيا ي کودکان, دفاع سايبري, مسابقات و نظر سنجی, احکام تصویری, تاریخ، آیینه عبرت, خنده حلال, پدر ومادر،برکت زندگی, دانستنيهاي علمي, مناسبت ها, تصاوير تاثيرگذار, راز موفقيت
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-08-14] [ 05:45:00 ب.ظ ]
|
|
|
? قمر در عقرب مهر ماه 97
? قمر در عقرب پدیدهٔ نجومی عبور کره ماه از زمینه صورت فلکی عقرب (کژدم) و یا از امتداد برج فلکی عقرب است
? در روایتی امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «هر کس در هنگامی که قمر در عقرب باشد، مسافرت یا ازدواج نماید، خیری نمی بیند»
? همچنین پیامبر اکرم ص فرمودند: هرکس در این ایام بر خدا توکل کند، خداوند او را یاری خواهد کرد بویژه اگر صدقه بپردازد. زیرا صدقه نحوست را از بین می برد. خواندن آیت الکرسی هم موثر است.
⁉️منظور از قمر در عقرب برج عقرب است یا صورت فلکی عقرب؟
◽️در مورد اینکه کدامیک از این دو می تواند منظور امام صادق علیه السلام در روایت فوق باشد بین علما اختلاف است
در این بین نظر علامه حسن زاده آملی که در زمان ما متبحر در علم هیئت و استاد این فن می باشند این است که ملاک همان صورت فلکی است و دلائلی برای آن ذکر می کنند. (دروس فی المعرفه الوقت و القبله، درس 25)
◽️اما در عین حال ایشان اینکه در هر دو مورد یعنی هم برج و هم صورت فلکی از مسافرت و ازدواج اجتناب شود را مطابق با احتیاط می دانند.
? ورود و خروج قمر به برج عقرب
✅ شروع : چهارشنبه 18 مهر 1397 ساعت 06:00
❌ خروج: جمعه 20 مهر 1397 ساعت 21:16
? ورود و خروج قمر به صورت فلکی عقرب
✅ شروع : جمعه 20 مهر 1397 ساعت 19:13
❌ خروج: دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت 03:15
? در این ایام انجام کارهای مهم زیر کراهت دارد و بهتر است ترک شود:
◽️خواندن عقد ازدواج
◽️مسافرت
◽️اقدام برای بچه دار شدن (اعقاد نطفه)
◽️افتتاح کار و کسب و تجارت
◽️حجامت
◽️و…
❤️ جدول قمر در عقرب کل سال 1397
? ahlolbait.com/media/19656
موضوعات: معرفی نرم افزار, مصاحبه, سبک زندگی اسلامی, معرفی شخصیت ها, در چشمه سار ولایت, بصیرت در جنگ نرم, حجاب یا تبرج, سیره شهدا, مدافعان حرم, کتابسرا, دركوچه باغ شعر, دلنوشته, مناجات نامه, دفاع مقدس, خلاقیت وکارآفرینی, نمازاول وقت, قرآن و محجوریت, روایت وداستان, پزشکی وبهداشتی, اقتصاد مقاومتی, سلام آقا, کلام گهر بار, امر به معروف ونهی از منکر, دنيا ي کودکان, دفاع سايبري, مسابقات و نظر سنجی, احکام تصویری, تاریخ، آیینه عبرت, خنده حلال, پدر ومادر،برکت زندگی, دانستنيهاي علمي, مناسبت ها, تصاوير تاثيرگذار, وادي سياست, پاسخ به شبهات, اقليم ادبيات, ورود آقايان ممنوع, خانواده اسلامي, واردات فرهنگي, طبيعت،خانه ما, روانشناسی وذهنی, ياران سايبري, نقد وتحليل فيلم, پرسمان, بيانات رهبر, نوستالژي, انقلاب اسلامي, امام خميني, مادر آينه خدا, آيينه خدا, دوستي با عزراييل, كليپ, كاريكاتور, كاريكلماتور, كرسي آزاد انديشي, اقيانوس پژوهش, فرق ومذاهب, گلشن حديث, سيره معصومين, فلسفه وعرفان, مباحث كلامي, جنبش نرم افزاري, فرهنگ جبهه, نگين مهدويت, زبورآل محمد, نهج البلاغه خواهر قرآن, تلنگر, يك سبد خاطره, تربیت فرزند, ازدواج آسان, عكس نوشته, ادعيه, زيارات, شهداي تفحص, اينفوگرافيك, پوستر, سرزمين دانلود, گردشگري, هنرهفتم, تربيت بدني, تازه هاي فناوري, اصطلاحات يزدي, سخنراني, لطايف, نيويورك پست, قصص قرآني, قصص پيامبران, بازی و سرگرمی, از گوشه و کنار دنیا, ضرب المثل ها, مشاور ه, آيا مي دانيد؟, معما وسرگرمي, ديدنيهاي يزد, چكيده مقالات, پيامك هاي زندگي, نكات خانه داري, شهداي زنده, فروع دين, داستان كوتاه, رمان, درنگستان, تغذيه بهشتي, جملات نغز, وقايع نگار, پرسش ازشما پاسخ از ما, پندهاي روزگار, گزارش, نماهنگ, موضوعات پايان نامه, مداحي, هوا وفضا, علوم هسته اي, دنياي نانو, نكات اخلاقي, حرف حساب, شبكه هاي اجتماعي, بشقاب هاي سمي, حمايت از حيوانات, كويرنوردي, مطالب داغ, تازه هاي سلامت, انيميشن, صنايع دستي, عكس هفته, مشاهير, سيره علما, اخبار استان ها, فرهنگي اجتماعي, اطلاعات عمومي, آموزش زبان, راز موفقيت, رايانه ،تبلت ،موبايل, تفسير, تفسير الميزان, حفظ قرآن, تدبر در قرآن, استفتاءات مقام معظم رهبري, حوزه, دانشگاه, درسنامه, اسرار همسرداري, صندلي داغ, دشمن شناسي, طنز ،آقا ِ _ ي پيشنهاد!!!, آهنگ و موسيقي, آسيب هاي اجتماعي, تقويم شيعه, حرمت سالمندان, مسائل اعتقادي, استاد پناهيان, استاد رافعي پور, ماه رجب, تلخند, داستان طنز, سفرنامه, لينك هاي مفيد, گفته ها ونكته ها, اشعار طنز, ياد داشت ها, حكمت مطهر, سخنان ماندگار, شبنم هاي ذهن, تزيينات, تبلیغات, سند 2030, ASHURA, تربیت فرزند, بازي هاي بومي, تبليغ, ولايت عشق, مسافر ری
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-07-17] [ 03:58:00 ب.ظ ]
|
|
به یاد تمامی پدران پاک کشورم …
???
کاش سووره ای به نام “پدر” بود
که این گونه آغاز میشد:
قسم به قلب دوست داشتنیت .
قسم به آغوش گرمت که پناگاه امن بود .
قسم به مهربی پایانت .
قسم به کوله بارخستگی هات .
قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد .
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت…
قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند .
قسم بر غربتت،
قسم به تنهائیت تا هستی .
وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست
سلامتی پدران عزیز
بیاد پدران سفر کرده..
? ?? ??
وبسلامتی پدرم
عزیزترینم
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-09-15] [ 06:00:00 ب.ظ ]
|
|
*
⚜ یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !!
⚜یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.
⚜یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله … شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
⚜یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
⚜یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
?آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !!
برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود.
قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه …
همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون …
جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار
تو دل همه غوغائی شد …!!
بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان … همه رفتند الا همون پیرمرد … گفتند چرا نمیای ؟؟
گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش
آخه مادرش منتظره … درود بر شهامت و غیرت آنان !!
نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید ؟؟!!
آنقدر انتشار بدین بزار بفهمند چه کسانی رفتند
تا امروز در آسایش، زندگی کنیم؟
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1396-08-16] [ 04:12:00 ب.ظ ]
|
|
آتا اورک لر دایاغی ❤پدر تکیه گاه دلها
آتا قهرمانلار سایاغی❤ پدر مثل یک قهرمان
آتا اومود چیراغی ❤پدر چلچراغ امید
آتا چیچک بداغی❤ پدر گلشنی پر گل
آتا سئوگی بولاغی❤ پدر چشمه جوشان عشق
آتالار گونو موبارک❤ روز پدر مبارک
پدر
اینجا_دارالإرشاد_است
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1396-08-15] [ 01:43:00 ب.ظ ]
|
|
امروز شور و شوقی ویژه بر فضای مدرسه مون حاکمه. دختر راهنماییام قیچی و کاغذ کادو بدست دنبال یه گوشه دنج هستن برای کادو کردن هدایایی که برای پدراشون خریدن…
منم یه قرعه کشی راه انداختمو از میان شانزده نفری که اسم پدرشون علی بود به یکی کادو دادم❤
میرم کلاسا و از کادوهاشون عکس میگیرم میگم کادو میدین ولی یه شرط داره اگه مهربون و خوش اخلاق نباشین قبووول نیست!!!!
روز_پدر
اینجا_دارالإرشاد_است
خانه_تکانی_فرهنگی
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
این روزها مراقب برخی از بچه ها باشیم!
آهسته زمزمه کنیم نام #پدر را!
آخر برخی از این کودکان، پدر ندارند…
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
#پدر
مردی 85 ساله با پسر تحصیل کرده 45 ساله اش روی مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغی کنار پنجرهشان نشست. پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ.
پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه؟ پسر گفت : بابا من که همین الان بهتون گفتم: کلاغه.
بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید: این چیه؟ عصبانیت در پسرش موج میزد و با همان حالت گفت: کلاغه کلاغ!….
پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت. صفحه ای را باز کرد و به
پسرش گفت که آن را بخواند.
در آن صفحه این طور نوشته شده بود:
امروز پسر کوچکم 3 سال دارد. و روی مبل نشسته است هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست پسرم 23 بار نامش را از من پرسید و من 23 بار به او گفتم که نامش کلاغ است.
هر بار او را عاشقانه بغل میکردم و به او جواب میدادم و به هیچ وجه عصبانی نمیشدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا میکردم
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
?ارزش #پدر بودن (1)
#روز_پدر #میلاد_امیرالمؤمنین(ع)
⭕️علت تسلط یهودیها بر مسیحیها، شکستن حرمت #پدر بین آنان بود
⭕️ راه کاهش #ظلم در #خانواده افزایش حرمت #پدر است
⭕️ آثار تقویت پایگاه #پدر در خانواده و جامعه
goo.gl/H8206n
___________________________
#حجت_الاسلام_پناهیان:
✅ارتقاء سطح آمادگی پذیرش ولایت
?روز میلاد امیرالمومنین را، روز #پدر نامیدهاند، این کار را، باید به فال نیک گرفت. هر چه پایگاه #پدر در خانوادهها و جامعه ما تقویت شود، در واقع پایگاه #ولایت مستحکم خواهد شد. مردم از نظر روانی و ذهنی، آمادگی پذیرش ولایتشان، بالاتر میرود.
?#یهودی_های صهیونیزم، وقتی که میخواستند مسیحیها را از هم متلاشی کنند، تا بتوانند سرپرستی آن جوامع را به دست بگیرند، یکی از کارهایی که کردند این بود که در جوامع مسیحی حرمت پدر را شکستند، گاهی حرمت پدر را، به عنوان اینکه #شوهر نسبت به این #زن #ظالم است شکستند. گاهی حرمت #پدر را، به این عنوان که مقابل خواستههای فرزندان میایستند شکستند.
✅کاهش ظلم در خانواده
?هر چه حرمت #پدر در جامعه و خانوادههای ما افزایش پیدا کند، برآیند کلی آن این خواهد بود که #ظلم در #خانوادهها کمتر خواهد شد. برعکس آنچه که بعضی از حقوقدانان فکر میکنند، که هر چه بیشتر، دست و بال #مردها بسته شود، کمتر #ظلم میکنند، تجربه غرب نشان داده که در غرب، زن، مظلومتر از شرق و در کشورهای اسلامی است، خودشان هم اذعان میکنند.
?هر چه #مرد_سالاری، به معنای منطقی و معقول کلمه، جا بیفتد طبیعتاً برکاتی خواهد داشت. پدری که حرمت داشته باشد، اتفاقاً احساس مسئولیت بیشتری پیدا میکند که مبادا ظلم بکند. اگر به یک مرد شریفی بگویند: «آقا تو #پدر هستی» کلی خودش را جمع میکند، و دیگر ظلم نخواهد کرد.
#صوت “ارزش پدر بودن”
https://telegram.me/Panahian_mp3/668
http://bayanmanavi.ir/post/73
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ کانال رسمی #استاد_پناهیان
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
#داستان_آموزش_احترام_به_والدین
#پدرم می خواست برای #پدربزرگ کفش بخرد.
مادرم اجازه داد که من هم همراه آن ها بروم. من و #پدرم، کفش هایمان را پوشیدیم و جلوی در ایستادیم. اما #پدربزرگ هنوز آماده نبود.
گفتم: « #پدر! بیا برویم بیرون، #پدربزرگ خودش می آید.» #پدرم گفت: «این کار درست نیست. ما صبر می کنیم تا #پدربزرگ هم بیاید.
#پدربزرگ از همه ی ما بزرگ تر هستند. زودتر رفتن ما بی احترامی به اوست.»
#پدرم گفت: «یک روز شخصی به همراه #پدرش به دیدن امام رفته بودند. او زودتر از #پدر وارد اتاق شد.
امام از این رفتار او خیلی ناراحت شدند و گفتند: «این آقا #پدر شما هستند، چرا جلوتر از او وارد اتاق شدید؟» آن شخص از کاری که کرده بود خیلی خجالت کشید…»
همین موقع #پدربزرگ گفت: «من آماده ام برویم.» #پدرم در را باز کرد و گفت: «بفرمایید #پدرجان!» #پدربزرگ برای #پدرم دعا کرد و از در بیرون رفت.
بعد #پدرم به من گفت: «برو جانم!» گفتم: «نه! شما #پدر من هستید من جلوتر از شما نمی روم!»
#پدرم مرا بوسید، بغل گرفت و گفت: «و تو عزیز دل من هستی!»
بعد هر دو با هم از در بیرون رفتیم.
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.
مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد.
مادر وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر…
آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.
پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ،سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت ،
این زخمها را دوست دارم ، اینها خراشهای عشق مادرم هستند.
موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی
لینک ثابت
|
|
|