? نور امیدم ما وقتی کارمان گره می‌خورد، نذر می‌کنیم. با خدا قول و قراری می‌گذاریم که اگر گره از کارمان وا شد کاری کنیم که او خوشش بیاید مثلاً نذر می‌کنیم که به فقیری کمک کنیم یا یتیمی را کفالت کنیم.

ادامه مطلب :

نذر کردن را از شما یاد گرفته‌ایم. گاهی که خیلی گره کارمان کور می‌شود نذرمان را پیش از روا شدن جاحتمان ادا می‌کنیم. انگار می‌خواهیم خدا را در عمل انجام شده قرار بدهیم. گاهی که خیلی خیلی کور می‌شود گره کارمان می‌رویم سراغ کسی که دل پاکی داشته باشد التماسش می‌کنیم که برایمان نذر کند و به او می‌گوییم نذر کردن از تو، ادا کردنش با من. آقا! حالم بد است. تو خوب‌تر از همه از حال بدم باخبری حتّی خوب‌تر از خودم. هر چه نذر و نیاز کردم، خوب نشدم گویی حنای نذرهایم رنگی ندارد دیگر. نذرهایم را هر چه پیشاپیش ادا کردم گره از حال بدم باز نشد. کلاف سر در گمی شده حال من دیگر کم آورده‌ام در حیرت باز کردن این کلاف سر در گم. امشب آمده‌ام بگویم می‌شود برایم نذر کنی؟ تو نذر کن، ادا کردنش با من. اختیار با تو، هر چه دوست داری برای خوب شدن حالم نذر کن. اگر دلت خواست به خدا بگو اگر حال من خوب شود هر چه دارم را خرج راهش می‌کنم. اگر خواستی نذر کن تا اگر گره از حال بدم باز شد آبرویم را در کف دست بگیرم و هر جا که خدا گفت بریزم. آقا! نکند دریغ کنی از جانم! تو نذر کن حال من خوب شود جان را هم اگر بخواهی می‌دهم به پای نذر تو. از این همه بدی دیگر به تنگ آمده‌ام کاری کن برایم آقا! حال و روزم خراب است. شبت بخیر نور امیدم! #بهانه_ای_برای_بودن #محسن_عباسی_ولدی
موضوعات: لطايف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...