نوجوانی که می خواست حاج قاسم سلیمانی را فریب دهد!

 

نوجوانی که می خواست حاج قاسم سلیمانی را فریب دهد

بخشی از کتاب آن بیست و سه نفر

 نوجوان و حاج قاسم سلیمانی قسمتی از داستان  یک کتاب است . کتابی که مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفت .ایشان خواندن آن را توصیه کردند. روز اعزام رسیده بود و قاسم سلیمانی که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را به عهده داشت.   باید به دستور او  همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند…

قاسم میان نیروها قدم میزد و یک به یک آنها را برانداز می کرد. او آمده بود نیروها را غربال کند. کوچکترها از غربال او فرو می افتادند. فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالاتر می رفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در عملیات را بر دلم بگذارد. در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم.

این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟ دلم میخواست حاج قاسم می فهمید من فقط کمی قدّم کوتاه است؛ وگرنه شانزده سال سنّ کمی نیست! دلم می خواست جرئت داشتم بایستم جلویش و بگویم: “آقای محترم! شما اصلا می دونید من دو ماه جبهه دارم؟..” اما جرئت نداشتم.

 نوجوانی که می خواست حاج قاسم سلیمانی را فریب دهد

با خودم فکر می کردم کاش ریش داشتم. به کنار دستی ام که هم ریش داشت و هم سبیل غبطه می خوردم! او یقه مرا در آن هیری بیری گرفت زیرا هیچ مویی روی صورتم نبود… باید صورت لعنتی ام را به سمتی دیگر می چرخاندم که حاج قاسم نبیندش. اما قدّم چه؟ 

من یک سر و گردن پایین تر بودم مثل دندانه شکسته شانه ای میان صفی از دندانه های سالم بودم . باید برای آن دندانه شکستی فکری می کردم… من از کوله پشتی ام برای  فریب حاج قاسم کمک گرفتم.

عناوین کتاب

این کتاب حاوی یک پیش فصل است که شامل هفت بخش کوتاه به عنوان مقدمه داستان است و چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان. در پایان کتاب نیز نامه احمد یوسف زاده به صدام حسین هست .تعدادی عکس از روزنامه‌ها و گروه بیست و سه نفره   هم در آن وجود دارد .

برای مطالعه بیشتر این مقاله را بخوانید

قاسم سلیمانی واستحمام یک جانباز

موضوعات: خلاقیت وکارآفرینی, آموزنده  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: یا فاطمه الزهراسلام الله علیها [عضو] 
5 stars

احسنت

1398/12/03 @ 20:22


فرم در حال بارگذاری ...