ساعت از 9:30گذشته است. سرمای هوا بیداد می کند.
یکی از بچه ها هراسان به سمتم می آید.
?محمد. محمد محمد
بیا دم در رو ببین. گناه دارن. شاید بتونیم کاری کنیم.وعده ی دوستانه ی بعد هیات
دوشنبه شب ها را ترک می کنم و به سوی درب دانشگاه می رویم تا ببینم قضیه از چه قرار است.
?زن و شوهر و یک پسر 6ساله را میبینم که سرما حسابی از خجالتشان در آمده!

?بعد از گفت و گو با #پدر خانواده به اتفاق دوستم می رویم دنبال راه چاره.
قرار بوده سه روز برگردند به روستایشان. اما حالا پنج روز است که به خاطر روند درمان بیماری تالاسمی پسرشان در شیراز ماندنی شده اند. پولشان صفر شده. مسافرخانه هم وسایلشان را گرو گرفته و راهشان نمی دهد. به غیر از امشب پول دو روز دیگر را به صاحب مسافرخانه بدهکارند.

با لطف بچه های دانشگاه، به مسافرخانه رفتیم و علاوه بر هزینه اقامت، کرایه ی برگشت به روستای دورافتاده شان هم حساب کردیم.
اماااا
موضوع نوشته من چیز دیگری است.

سلف سرویس خالی از دانشجو بود. آشپزها و پرسنل آشپزخانه هم اهل دل.
?غذا هم به اندازه ی ده ها نفر اضافه موجود بود که سرنوشت آن سطل آشغال بود.?
خواستیم به نحوی آبرومندانه حبیبان خدا را به سلف دعوت کنیم که از آنان پذیرایی کنیم.
اما یک مشکل وجود داشت.
و آن، شخص آقای سرپرست شبانه روزی بود.

مضمون سخنانش این بود:
?کسی بیاید ببیند این موقع شب این زوج و فرزند خردسالشان در سلف هستند چه فکر می کنند؟
? اینجا مگر گداخانه است؟
?اصلا اگر شب های بعد هم آمدند چه؟
?مسئولیت آن با چه کسی است¿

?من بودم و یک دنیا سوال وجواب
و مجالی که برای گفتنش نداشتم.
?عاقبت این شد که پرسنل باصفای آشپزخانه لطف کردند و غذاها را در ظرف های یکبار مصرف بسته بندی کردند.
ما هم تقدیم آنها کردیم تا قبل از رفتن به مسافرخانه و تا زمان جمع آوری کمک های بچه ها در سرما میل کنند!
?خواستم شرمندگی ام را از آن خانواده ی در راه مانده پنهان کنم؛ نشد که ک
✅یکی از مهم ترین آرمان های امام خمینی(ره) حمایت از محرومان و فقر ستیزی بود. و ما چه ساده با وقایعی از این قبیل کنار آمده ایم. مسئولان که دیگر جای خود را دارند…

?《 همه‌ی مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین》. (صحیفه امام، ج 20، ص 341)

موضوعات: پدر ومادر،برکت زندگی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...