از اون شبی که از هیئت برگشتم، خیلی دلتنگ پدرم بودم… آخه اون شب شب مختص خانم رقیه(س) بود…
از اون شب دلم آشوبه با اینکه 9 سال از ندیدنش میگذره ولی زخمش مدام برام تازه میشه.
الهی بمیرم برای رقیه سه ساله‌ی ارباب…من کجا و خانم کجا…

ادامه مطلب :


دنبال وسایلای بابام میگشتم. شاید میخواستم یه طوری اختیار دلمو دستم بگیرم تا انقدر بیتابی نکنه.
دیشب یه جانماز و تربت و تسبیح ازش پیدا کردم…چشمامو بسته بودم و فقط بو میکردم… بوی دستاشو میداد ….
قسمتش بود که یک بار توی 38 سال زندگیش زائر اباعبدالله بشه…
این وسیله هارو از اونجا آورده بود…
هیچ وقت یادم نمیره این تسبیحو!
همیشه در هر حالی دستش بود…
روزی که از دنیا رفت این تسبیح تنها چیزی بود که بو میکردم و حس میکردم کنارمه…
دیشب به خودم قول دادم هیچ وقت از خودم جدا نکنمش.
ظهر امروز که رفتم هیئت یادگاری بابامم با خودم بردم،حس میکنم هنوز وابسته اس به این تسبیح… عجیب حس آرامشی بهم دست میده وقتی باهاش ذکر میگم.
امروز توهیئت، به خودم قول دادم تا اربعین ارباب، زیارت عاشورا رو با 100 لعن و 100 سلام با همین تسبیح بخونم و قراردادم با امام حسین(ع) این باشه که اون دنیا شفیع پدرم باشن…
و شروع کردم …
بعد ازهئیت چنان آرامشی داشتم که حیفم اومد این حال خوبمو با کسی درمیون نذارم…
بیایم همگی از این قرار ها با آقا بذاریم و از امروز شروع کنیم تا اربعین.
اگر میشه هدیه به امام حسین (ع) و شادی روح پدرم یه دونه صلوات بفرستین ?

السلام علی الحسین ?
وعلی علی ابن الحسین ?
وعلی اولادالحسین ?
وعلی اصحاب الحسین ?

ي.كرمي

موضوعات: ASHURA  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...