عشق بازی میکنم با نام او. |
... |
پیرمردی داشت رو زمین با انگشت چیزی مینوشت…
رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته:"حسین”
طوریکه انگشتش زخم شده!
ازش پرسیدن حاجی چکار میکنی؟؟!!
گفت چون میسر نیست من را کام او …
عشق بازی میکنم با نام او…
یا حسین علیه السلام
حسین جان
چکنم گر نکنم گریه به مظلومی تو
گریه آبی است که بر آتش دل تسکین است..
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1397-08-01] [ 01:03:00 ب.ظ ]
|