دوست دارم کوچکتر از سوزن بشم

امروز رفتار دخترم خیلی عجیب شده بود عجیب تر از رفتارش سوالهاش بود
می پرسید مامان من که کوچولو بودم چقدر بودم؟ گفتم اندازه عروسکی که عمه برات کادو آورده گفت چرا اینقدر بزرگ نمی شه من کوچولوتر بشم؟ گفتم خوب عروسکت خیلی کوچیکه تازه تو دیگه بزرگ شدی قرارنیست که دوباره کوچیک بشی گفت مامانی من دوست دارم اندازه یه سوزن نه یکم کوچیکتر از سوزن بشم گفتم آخه چرا دخترم
گفت آخه شنیدم بین الحرمین تو اربعین خیلی شلوغ میشه وجای سوزن انداختن نیست دوست دارم کوچکتر از سوزن بشم تا کربلایی بشم..
داستانک به قلم اللهم عجل لولیک الفرج.

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...