? مسجدی می ساختند. بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. بهلول گفت: برای چه؟ آنان پاسخ دادند: برای رضای خدا. بهلول، پنهانی سنگی تهیه کرد که بر روی آن نوشته شده بود: مسجد بهلول.

ادامه مطلب :

خدا که اشتباه نمی کند!
او سنگ را شبانه بر سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد، روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده: مسجد بهلول، ناراحت شدند. آنان بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند، که چرا زحمات دیگران را به نام خودت تمام کرده ای! بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته اید، اگر مردم هم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند! داستان‌های معنوی، ص228 ————-
موضوعات: دشمن شناسي  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...