حکایتی بسیار زیبا و خواندنی |
... |
⭕️ ✍ حکایتی بسیار زیبا و خواندنی ????????? فردى در پیش حکیمى از فقر خود شکایت مى کرد و سخت مى نالید.
ادامه مطلب :
حکیم گفت: خواهى که ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ گفت: البته که نه. دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمى کنم ? گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه مى کنى؟ گفت: نه ? گفت: گوش و دست و پاى خود را چطور گفت: هرگز ? گفت: پس هم اکنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است. باز شکایت دارى و گله مى کنى؟! ? بلکه تو حاضر نخواهى بود که حال خویش را با حال بسیارى از مردمان عوض کنى و خود را خوش تر و خوشبخت تر از بسیارى از انسان هاى اطراف خود مى بینى. ? پس آنچه تو را داده اند، بسى بیش تر از آن است که دیگران را داده اند و تو هنوز شکر این همه را به جاى نیاورده، خواهان نعمت بیش ترى هستى!
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1397-10-10] [ 07:02:00 ب.ظ ]
|