حوصله_ی_شرح_قصه_نیست |
... |
#بی_مادریم
#حوصله_ی_شرح_قصه_نیست
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ و ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
ﻫﻤﻪی ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
ﺩﺍﻏﯽ ﻭ ﺗﯿﺰﯼ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺗﺎﮐﻪ ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺖ ﺯ ﺟﺎ ﻋﺮﺵ ﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
ﺛﻠﺚ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻧﺴﻞ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪی ﭘﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪی ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭﺳﯿﻨﻪﯼ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺷﺪﻩﺍﻡ ﺍﺭﺛﯽ ﺷﺪ
ﮔﯿﺴﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﮐﺮﺑﺒﻼ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﻧﭽﺮﺧﺎﻥ ﺑﺪﻧﺶ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥﻫﺎﯼ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺯ ﻗﻔﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
پسرِ اول گفت:
➖مادر جون برم جبهہ؟
گفت:
➖ برو عزیزم.
رفت و والفجر مقدماتی شهید شد! ( #شهید_احمد_تلخابی )
پسر دوم گفت:
➖مادر، داداش کہ رفت من هم برم؟
گفت:
➖ برو عزیزم.
رفت و عملیات خیبر شهید شد! ( #شهید_ابوالقاسم_تلخابی )
همسرش گفت:
➖ حاج خانم بچهها رفتند،
ما هم بریم تفنگ بچهها روی زمین نمونہ،?
رفت و والفجر 8 شهید شد! ( #شهید_علی_تلخابی )
مادر به خدا گفت:
➖همه دنیام رو قبول کردے،
خودم رو هم قبول کن?
رفت و در حج خونین شهید شد! ( #شهیده_کبری_تلخابی )
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1396-08-12] [ 11:09:00 ب.ظ ]
|