زمهرير
 
 


Random photo
اللهم صل علي محمد وآل محمد

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



هتل 72ستاره

✅ اینجا هتل 72ستاره ای است که یک شب خواب در آن قیمت ندارد

هرکسی نمیتواند هزینه آن را پرداخت کند

مگر اینکه صاحب هتل کرم کند و مسافر عاشق باشد

قسمت همه شما عزیزان اربعین

موضوعات: اقتصاد مقاومتی, اقليم ادبيات, ازدواج آسان, ادعيه, اصطلاحات يزدي, از گوشه و کنار دنیا, اخبار استان ها, اطلاعات عمومي, استفتاءات مقام معظم رهبري, اسرار همسرداري, استاد پناهيان, استاد رافعي پور, اشعار طنز  لینک ثابت
[شنبه 1397-07-28] [ 06:01:00 ب.ظ ]




آخوندا ما رو ول نمی کنند...-

فقط آقا:
آخوندا ما رو ول نمی کنند…-

یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می‌کرد:

قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن.

وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست.

به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن.

رفتم پیشش نشستم بهش گفتم: حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره
گفت: میدانم
گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیاین
گفت: میدانم
دیدم کم نمیاره.

جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید.
اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید ، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.

از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه.

گفتم: حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.

دوباره خوابیدم.
بیدار که شدم دیگه نمی نوشت، گفتم چی شد؟

برگه رو بهم داد و گفت:
سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.

شوکه شده بودم
ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم………

بعدها فهمیدم که به ایشون لقب ذوالفنون را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.

تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.

حالا نظر این عالم بزرگ درباره رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای مدظله العالی:

“گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است.”

این جملات وقتی بیش‌تر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌ا… طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).

موضوعات: اخبار استان ها  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




"ان شاء الله" نوشته نشده، "

? اهمیت گفتن و نوشتن “ان شاءالله” در نامه!

✅ روزی امام صادق (علیه السلام) به خدمتکاران دستور داد، برای کاری نامه ای بنویسند.

? آن نامه نوشته شد و آن را به نظر آن حضرت رساندند، حضرت آن را نامه خواند، دید در آن، ان شاءالله (بخواست خدا) نوشته نشده است.

? به تنظیم کنندگان نامه، فرمود:
چگونه امید دارید که مطلب این نامه به پایان برسد و نتیجه بخش باشد،با اینکه در آن “ان شاء الله” ننوشته اید!

✳️نامه را با دقت بنگرید، در هر جای آن که لازم است و"ان شاء الله” نوشته نشده، “ان شاء الله” بنویسید…

? پیوست:

✳️ گروهى از یهود چیزى از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسیدند ، حضرت فرمود : فردا بیایید تا جوابتان را بدهم ـ
♻️و اِن شاء اللّه نگفت.

? پس تا چهل روز از آمدن جبرئیل علیه السلام نزد پیامبر جلوگیرى شد.

✨و پس از آن، بر پیامبر فرود آمد و گفت : «هرگز در مورد چیزى نگو که:
من آن را فردا انجام خواهم داد!

? مگر اینکه در ادامه بگویی: مگر اینکه خداوند بخواهد…
و چون فراموش کنى، پروردگارت را به یاد آور و بگو: امید که پروردگارم مرا به راهى که نزدیک تر از این به صواب است، هدایت کند»
کانال ندبه های انتظار
? @ale_yaasin
???????????
?اصول کافی، باب التکاتب، حدیث 4، ص 671- ج 2.
?تفسیر العیاشی:

موضوعات: اخبار استان ها  لینک ثابت
[جمعه 1397-07-27] [ 08:37:00 ب.ظ ]




تقوا ی سه گونه

تقوا میتواند سه گونه باشد:

1} تـقـوای گـریز
2}تـقـوای پـرهیز
3}تـقـوای سـتیز

←"تـقـوای گـریز”
آن است که از محیط گناه آلود دوری کنی.

←"تـقـوای پـرهیز”
آن است که بتوانی در محیط گناه آلود،
خودت را پاک نگهداری.

←"تـقـوای سـتیز”
آن است که در صحنه بمانی و با مظاهر
گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی.

✍?| برای مثال:

گاهی باید مانند موسی کاخ فرعون را
ترک کنی و مهاجرت بر ابقاء ترجیح کنی

و گاهی یوسف وار باید از صحنه گناه
فرار کنی و راه گریز را برگزینی.

وگاهی هم ابراهیم وار با گناه، شرک و
بت پرستی مقابله وستیز کنی‌ بت شکن شوی

برای حفظ خودت
بایدهرسه تقویٰ راداشته باشی

موضوعات: احکام تصویری, آيينه خدا, ادعيه, آيا مي دانيد؟, اخبار استان ها, آموزش زبان, آهنگ و موسيقي  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]




کم که باشی دیده می شوی

روزی ملانصرالدین در مجلسی نشسته بود، از ملا پرسیدند: خورشید بهتر است یا ماه؟!! ??
ملانصرالدین قیافه متفکرانه ای به خود گرفت و گفت: این دیگر چه سوالی است که شما می پرسید؟

خوب معلوم است که ماه بهتر است! چون خورشید در روز روشن در می آید به همین علت وجودش منفعتی ندارد !

اما ماه شب ها را روشن می کند، پس ماه بهتر است! ?

این حکایت زندگی ماست!!
محبت زیاد دیده نخواهد شد.
کم که باشی دیده می شوی
محبت زیاد دل نمیبره، دل میزنه

موضوعات: اخبار استان ها  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-07-26] [ 11:47:00 ب.ظ ]




رساله توجیه المسائل ایرانیها ???

1_غیبت… تو روشم میگم.
2_تهمت… همه میگن!
3_دروغ… مصلحتى!
4_رشوه… شیرینى!
5_ظلم… حقشه!
6_مال حرام… پیش سه هزار میلیارد هیچه.
7_ربا… همه میخورن!
8_نگاه به نامحرم… یه نظر حلاله!
9_مجلس حرام… یک شب که هزار شب نمیشه!
10_بخل… اگه خدا میخواست بهش میداد!.
11_بی حجابی… دلم پاکه ????

ادامه »

موضوعات: اخبار استان ها  لینک ثابت
 [ 11:44:00 ب.ظ ]




#تدابیر_پیاده_روی_اربعین
#حکیم_حسین_خیراندیش

✅ داروهای_گرسنگی_اورژانسی
? خوردن یونجه
یونجه، قوت زیادی می دهد
من(استاد خیراندیش) به افراد بسیار ضعیف، دستور سوپ یونجه می دهم که به سرعت قوت پیدا می کنند.

✅ اسهال
? اگر آب زیادی دفع شده، بهترین درمان آب نمک(آب نمک عسل) است.
? عرق نعنا و خودِ نعنا هم مفید است.
اگر اسهال از گرمی زیاد بود ماست، کته ماست بهتر است.

✅ شکستگی_ها

1⃣ اولین اقدام باید جا انداختن استخوان شکسته باشد(باید دو سر استخوان، روی هم افتد)
2⃣ سپس مخلوط نمک و زردچوبه روی موضع ریخته آن را ببندید.
3⃣ سر فرصت، روغن دنبه و خرما بزنید.
ضمادی از: 2 واحد نمک 4 واحد روغن زیتون 7 واحد پودر نخود خام 10-12 واحد زرده تخم مرغ 2 واحد زردچوبه را تهیه کرده، روی شکستگی ضماد کنید.(در شکستگی های شدید، دیسک ها، دیسک پاتی های شدید و… عالی عمل می کند)

✅ گرفتگی صدا(مخصوص #مداحان)

? پرهیز از آب_یخ، هوای سرد.
? نوشیدن شربت_عسل(عسل آب گرم )
? جوشانده بذرکتان با عسل میل شود.
✅ جهتِ تربیت صدا:رفتن سربالایی(مثل کوه) به نفس نفس زدن که افتادند، بخوانند و شربت عسل بخورند.(با هر لحنی که بخونند، صدایشان همانطور می شود، پس دقت کنند که با لحن و روی قاعده بخوانند، نه داد زدن و هوار کشیدن باشد که در این صورت صدایشان همانطور می ماند)

✅ شپش و رشک(همان تخم شپش است)

? مالیدن سرکه به سر
? شستشوی سر با آبِ اسفند جوشیده

✅ دندان درد اورژانسی

? نمک را داغ کرده، داخل کیسه ای بریزند و روی اون سمتی که دندان درد می کند(از بیرون) بگذارند.

✅ سردردهای اورژانسی

? اگر شروع سردرد از پیشانی است دستمال آغشته به آبلیمو یا سرکه را به پیشانی بمالند، درد تسکین پیدا می کند.

✅ آنفولانزای شدید

? پودِر1واحد شوید 1واحد نعنا 1واحد ریحان و کمی نمک را با هم ترکیب کنند و هر 4ساعت، یک قاشق مرباخوری بخورند.

✅ داروهایی که باید حتما همراه خودمان داشته باشیم:

☄ سیاه دانه، ☄ اسفند، ☄ نمک، ☄ نعنا، ☄ عسل، ☄ خاکشیر، ☄ لیمو(یا آبلیمو، یا ☄ سرکه)، ☄ سدر و ☄ حنا، ☄ چوب(برای ضربه زدن به کف پا، برای رفع اسپاسم)

✅ اسپاسم

? وقتی اسپاسم در قسمت ران پا و ساق ایجاد می شود، هیچ چیز به اندازه ضربه زدن به کفِ پا، اسپاسم را باز درمان نمی کند.

✅ درمان اورژانسی سکته مغزی

? ضربه زدن به پاهای فرد(چون ضربه به کف پا، سودا را از مغز به پایین می کشد، بیمار را نجات می دهد)

✅ درمان اورژانسی انواع_تب(تب و لرز، تب های مبهم و…)
? سیاهدانه جویده شود.(که درمان همه نوع تبی هست)

✅ درمان عرق سوز

? مالیدن عسل به مواضع عرق سوز شده.

✅ روغن زیتون هم خوب است.

? لیکن هیچ چیز(کرم ها،…) جای عسل را نمی گیرد.

✅ درمان خستگی

? قرار دادن پاها در حوضِ آب نمک(چنین حوض هایی در موکب اطباء طب سنتی، عمود1120 تعبیه شده)

✅ برای مصونیت پاها از آسیب دیدن

? برای این که در پیاده روی اربعین، پایتان هیچ آسیبی نبیند؛ حنا را با محلول آب نمک و آبلیمو ترکیب کرده و به پاهایتان ضماد کنید. و این کار را سه روز پیاپی انجام دهید.
? در این صورت در سفر اربعین، هیچ آسیبی بر اثر پیاده روی طولانی متوجه پای شما نمی شود. ان شاالله.

✅ ترک پا

? دنبه مفید است.

✅ حبس نفس(نفس عمیق)

یکی از درمان های اورژانسی برای خیلی از موارد بیماری(مسمومیت، سرماخوردگی…) حبسِ نفس(کشیدن نفس عمیق) است.
☄ دفعه اول 100سی سی، دفعه دوم 200سی سی، دفعه سوم 300 سی سی هوا وارد ریه ها کنید، این یکی از بهترین و دسترس ترین زداینده های سموم از بدن است.

✅ ریزگردها

? یکی از جذب کننده های قوی ریزگردها و دفع آن از دستگاه گوارش ساقه ترب است.

✅ مقابل با آلودگی هوا

? دود کردن اسفند هر صد قدمی، باعث می شود که الودگی ها اثر نکند، ضمن اینکه قوت و نیروی روانی و نشاط هم می دهد.

موضوعات: اخبار استان ها  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-07-25] [ 02:50:00 ب.ظ ]




آن نوجوان نقاب زده

در صفین نوجوانی نقاب زده، ناگهان چون تیری از چله کمان جبهه دوست رهاشد و خود را به عرصه نبرد رساند.
جزعلی، هیچکس، نه ازجبهه دشمن و نه از اردوگاه دوست، نمی دانست که این نوجوان نقاب برچهره کیست.

آنان که ازچشم سن و سال را میسنجیدند، گفتند که بین دوازده تاچهارده سال.
آنان که از هیکل و جثه پی به سن و سال می بردند، گفتند که حدود هفده سال.
آنان که از چیستی و چابکی حرکات، حدود عمر را حدس میزدند، گفتند قریب بیست سال.
آن نوجوان نقاب زده همه رابه اشتباه انداخته بود، چون جنگجویان کهنه کار، به دور میدان چرخ میخورد و مبارز میطلبید.
چیستی و چالاکی نوجوان، حکمی میکرد و شهامت و صلابتش حکمی دیگر،
و این بود که هیچکس از جبهه مخالف پا پیش نمیگذاشت.

معاویه به ابوشعثا گفت: برو و کار این سوار را بساز.

ابوشعثا گفت: اهل شام مرا حریف هزار سوار میدانند دور شان من است جنگ تن به تن بااین یکه سوار. اما یکی از پسران هفتگانه ام را میفرستم تا سرش را برایت بیاورد.
جوان ابوشعثا در دم با شمشیر نوجوان به دونیم شد و آه از نهاد ابوشعثا برخاست.دومین فرزند را به خونخواهی اولی فرستاد.دومی نیز بی آنکه مجال جنگیدن پیداکند، جنازه اش در کنار جنازه برادر قرار گرفت.
وجوان سوم و چهارم و پنجم…

ووقتی ششمین و هفتمین جوان ابوشعثا هم به خاک و خون غلتیدند، از جبهه دشمن نیز، وای تحسین، ناخودآگاه به هوا برخاست.
و این آنچنان خشم و غیرت ابوشعثا را به جوش آوردکه به معاویه گفت: تکه تکه اش میکنم و به اندازه داغ هفت جوان بردل پدر این سوار، داغ مینشانم.
و از جا کنده شد و با چشمانی خون گرفته وتوانی صدچندان خود را به عرصه نبرد رساند.

دست سوار اماانگار تازه، گرم شده بود. چون شیری که روباه را به بازی میگیرد، ابوشعثا را لحظاتی به تلاطم و تکاپو واداشت و در لحظه و آنی که هیچکس نفهمید چه آنی سر ابوشعثا را پیش پای اسبش انداخت و بدن خونینش را بر خاک نشاند.
وحشت بر چهره و سراپای دشمن نشست آنچنانکه هرچه نوجوان در میدان چرخ خورد و مبارز طلبید، هیچکس به میدان نیامد. و آنچنانکه حتی هیچکس جرات جمع کردن جنازه های آل ابوشعثا را به خود راه نداد.

و نوجوان فاتح شکوهمند به قلب جبهه دوست بازگشت. و آن زمان که علی، او را در آغوش گرفت و نقاب از چهره اش برداشت تا عرق از پیشانی اش بسترد و روی ماهش را ببوسد، تازه همه فهمیدند که این عباس علی است، ماه بنی هاشم که هنوز پا به سال 13 نگذاشته است و هنوز مو بر چهره اش نروییده است.

موضوعات: احکام تصویری, آيينه خدا, ازدواج آسان, ادعيه, از گوشه و کنار دنیا, آيا مي دانيد؟, اخبار استان ها, آموزش زبان, استفتاءات مقام معظم رهبري, اسرار همسرداري, آهنگ و موسيقي, آسيب هاي اجتماعي, استاد پناهيان, استاد رافعي پور, اشعار طنز, ASHURA  لینک ثابت
 [ 02:44:00 ب.ظ ]




ظهور سوشيانت

منجی گرایی از كيومرث تا سوشيانس‏

عقيده به ظهور «موعود» مخصوص به دين يا ملت خاص نيست. هر يك از ملل منتشر در عالم به نوعى براى اين اعتقاد اقرار آورده اند و براى رهايى جهان از چنگال ظلم و تباهى، ظهور منجى آخرالزمان را انتظار مى كشند.
«سوشيانس مزديسنا» به منزله «كرشناى» برهمنان و «بوداى پنجم» بودائيان مورد قبول همه زردشتيان مى باشد، آنان منتظر سه موعود مى باشند و قائل به وجود هزار سال فاصله ميان هر يك از آنانند.

«اين موضوع در اوستا و كتب پهلوى و پازند و پارسى مشروحا با يك زبان شاعرانه و تعبيرات بسيار دلكش و عالى بيان شده است در اوستاى عهد ساسانيان نسك مخصوصى راجع به سوشيانس بوده است» بنابر اعتقاد زردشتيان، طول جهان‏ دوازده هزار سال خواهد بود كه خود به چهار دوره يا عهد سه هزارساله تقسيم مى شود.
با مراجعه به منابع دينى زردشتيان بويژه فصل اول «بندهشن» دريافته مى شود كه در سه هزار سال آغازين از عمر جهان، اهورا مزدا عالم روحانى فروهر را آفريد و پس از آن، جهان جسمانى را پديدار ساخت، عمر اين دوره از حيات جهان نيز سه هزارسال بطول انجاميد.
در عهد سوم، طغيان اهريمن موجب پديدار شدن تباهى و رنج شد تا آنكه در سه هزارساله چهارم، زردشت نمودار گرديد.
دهمين هزاره، سرآغاز سلطنت پيامبر ايرانى است.
در آغاز هر يك از هزاره يازدهم و دوازدهم بالاخره، آخرين هزاره از عمر جهان پسران زردشت نمودار خواهند شد.
به هر «سه پسر زردشت كه در آخرالزمان تولد يا بند سوشيانس نام داده اند بخصوص اين اسم براى تعيين آخرين موعود تخصيص يافته است و او آخرين مخلوق اهورا مزدا خواهد بود. دريسنا 26 فقره 10 آمده است:
«ما به فروهر پاكان از نخستين بشر كيومرث تا سوشيانس درود مى فرستيم»
با اين مقدمه به سراغ «موبد موبدان» اسفنديارى، عالم روحانى زردشتين ايران مى رويم تا در محل انجمن زردشتيان، با ايشان درباره «موعود» گفتگو كنيم.

موعود: لطفا مختصرى درباره تاريخ موضوع موعود در آيين زرتشت بفرماييد؟
موبد اسفنديارى: به طورى كه مى دانيد در مذهب زرتشتى عقيده به موعود آينده يا” سوشيانت” يكى از عقايد بسيار قديم ايرانى است و نياكان ما حتى پيش از زرتشت به ما بشارت داده بودند كه اميدوار باشيم كه پايان شب سيه سپيد است و اين اميد باعث شد كه ايرانيان بعد از هزار سال تحمل ظلم و ستم ضحاك تازى يعنى حكومت بابليها و كلدانيها وقتى كه كاوه آهنگر قيام كرد و آن چرم پاره پيش بندش را سر نيزه كرد و به قصد خونخواهى راه افتاد مردم هم دنبالش رفتند و ضحاك را شكست دادند و فريدون را بر تخت نشاندند. اين از مظاهر اميد و اميد داشتن بود. در مقابلش يكى از عقايد بوداييها اين است كه هر وقت گرفتار سختى و زحمت فوق العاده اى شدند خودكشى كنند و در مذهب بوداييها خودكشى يكى از كارهاى صواب شمرده مى شود كه آن را «هاراكيرى» مى نامند و معتقدند كه اين افراد مستقيم مى روند نيروانا. نيروانا هم يعنى نابودى و مى گويند كه ما در اصل نابود بوديم و به خاطر گناهى كه كرديم خداوند اين كالبد هستى را به ما داد وقتى هم مرديم ديگر از هر رنج و بلايى آسوده مى شويم.

موعود: يعنى مى فرماييد اعتقاد به منجى موعود در دين زرتشت منشا صرفا اميدآفرينى دارد؟
موبد اسفنديارى: بله فقط اميد است البته بعدا مى بينيم كه يكى از پادشاهان ايران قبل از زردشت به نام كيخسرو زنده از دنيا رفته است و جزء جاودانيهاست. الان ما نمازى داريم به نام نماز تندرستى و براى عده زيادى از اينها نماز تندرستى مى خوانيم يعنى نمرده اند، مثلا بهرام شاه ورجاوند، دستور پشوتن، كيخسرو پادشاه، هوشيدرماه و سوشيانت را جزء جاودانيها مى دانيم كه بعد از اينكه بشر با نيروى خودش شر را شكست مى دهد زمين آماده مى شود براى پيشبرد خير. آن وقت اين موعود آينده مى آيد. كه اين موعود آينده پيش از زرتشت سه گروه بوده اند: يكى هوشيدران (خردمندان) سوشيانتها (خيرخواهان) و فرشوكرتها (نوكنندگان) و معتقدند خداوند هميشه اينها را زنده نگه مى دارد تا بشر را راهنمايى كنند. زرتشت هم وقتى ظهور فرمود گفت: «كه من هم يكى از اين سوشيانتها هستم. يعنى من از خيرخواهان شما هستم.»

موعود: لطفا بفرماييد در كداميك از منابع دينى شما به ظهور موعود اشاره شده است؟
موبد اسفنديارى: بله در فروردين يشت. مى دانيد كه تمام يشتها بجز يكى دو تا متعلق به زمانى قبل از زرتشت است.

موعود: سوشيانت يا سوشيانس از نظر لغوى يعنى چه؟
موبد اسفنديارى: يعنى خيرخواه، شيانتا يعنى آرزومند، آرزو كردن، خواهش كردن و «ساو» كه بعدا به «او» تبديل شد يعنى خوبى. پس سوشيانت يعنى خيرخواه.
ما معتقديم كه اين فرمانده روز آخرت يعنى قيامت يك نفر خواهد بود به نام سوشيانت و سوشيانت يعنى هم خيرخواه و هم نجات دهنده ولى البته او نمى آيد دين جديدى داير كند او مى آيد عدل و داد و انصاف را در دنيا رواج بدهد پيش از ظهورش دنيا مثل امروزه گرفتار جنگ و جدال و بى انصافى و مردم آزارى و تقلب و دروغگويى و هر گونه بدانديشى و بدگفتارى و بدكردارى هست و او مى آيد براى اينكه نيك انديشى و نيك گفتارى و نيك كردارى و عدل و داد و صلح و دوستى را در پيش عالميان برقرار كند. پس همراه سوشيانت يك عده اى از ارواح درگذشتگان پاك و پارسا هم به همراه او خواهند آمد و در ركاب او براى پيشبرد مرامشان همراهى خواهند كرد.

موعود: بفرماييد طبق اعتقاد شما ماموريت سوشيانت در وقت ظهور چيست؟
موبد اسفنديارى: ما معتقديم كه اين سوشيانت وقتى مى آيد دين تازه اى نمى آورد بلكه مى خواهد عدل و داد را برقرار كند و البته شرط دارد. به شرطى كه ما (بشر) زمينه را آماده كرده باشيم براى شنيدن حرفهايش و گرنه، نه او خواهد آمد و نه خدا او را خواهد فرستاد و انسان وظيفه مهمى دارد در از بين بردن شر.

موعود: ظهور سوشيانت چه علائم و نشانه هايى دارد؟
موبد اسفنديارى: نوشته اند اول سه تا سوشيانت مى آيند. اولى كه مى آيد خورشيد ده شبانه روز در وسط آسمان مى ايستد و غروب نمى شود، دومى كه مى آيد خورشيد 20 روز وسط آسمان مى ايستد و غروب نمى شود و وقتى سوشيانت يعنى آخرين موعود مى آيد خورشيد يك ماه تمام وسط آسمان مى ايستد و غروب نمى كند: هنوز كسى نفهميده كه مقصود و فلسفه اين حرف چيست، چون اينجور چيزها اغلب نتيجه و معنى فلسفى دارد. مثلا وقتى مى گوييم كه فلان پيغمبر كور را بينا كرد يا مرده اى را زنده كرد مردم ساده و عوام همان ظاهرش را مى گيرند در حاليكه در واقع كور آدم نفهم و نادان و بى علم است وقتى دين پيدا كرد، علم پيدا كرد مثل كورى بوده است كه بينا شده است و مى گوييم:
بود مرده آنكس كه نادان بود كه بى دانشى دشمن جان بود.
موعود: ببخشيد جناب موبد منظور من معجزات نبود. سؤالم اين است كه وقتى سوشيانت بخواهد ظهور كند چه علائم طبيعى در زمين و آسمان و يا در خود اجتماع به وجود خواهد آمد؟
موبد اسفنديارى: اينها تمام فرضيه است هر چه هم كه بگوييم فرضيه است.
ما ز آغاز و ز انجام جهان بى خبريم اول و آخر اين كهنه كتاب افتاده است‏
موعود: ضمن صحبتهايتان فرموديد كه مؤمنان بايد خودشان را آماده كنند براى ظهور سوشيانت اين آماده شدن به چه معنى است؟
موبد اسفنديارى: يكى از موبدان زمان ساسانى اين مطلب را گفته است كه سوشيانت وقتى مى آيد كه شما همه يكى باشيد متحد، يكدل و يكزبان باشيد و زندگى مسالمت آميز با هم داشته باشيد.

موعود: آيا سوشيانت (موعود زرتشتيان) به هنگام ظهور يارانى هم دارد؟
موبد اسفنديارى: بله تمام اين جاودانيها از ياران او محسوب مى شوند.
موعود: با پوزش از جناب موبد و تشكر از ايشان كه على رغم وجود مشكلات و مراجعه كنندگان فراوان چنددقيقه اى از وقت خود را براى پاسخگويى به سؤالهاى ما اختصاص دادند. اميدواريم در فرصتى ديگر امكان پاسخگويى به ديگر سؤالها را فراهم سازند.

موضوعات: کتابسرا, اخبار استان ها  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ب.ظ ]




وسایل مورد نیاز زائر_اربعین

وسایل مورد نیاز #زائر_اربعین
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید
نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرد
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرد

موضوعات: اخبار استان ها  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-07-24] [ 12:03:00 ب.ظ ]




راز این مقام چیست؟

آیت الله اراکی (ره) فرمودند:

شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.

سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.

? منبع: کتاب آخرین گفتار

ادامه »

موضوعات: اخبار استان ها  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ق.ظ ]




? #داستان_شب ??

“بزرگی” در عالم “خواب” دید که کسی به او می گوید:
فردا به فلان حمام برو و “کار روزانه ی حمامی” را از نزدیک نظاره کن.

دو شب این خواب را دید و توجه نکرد، ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با “زحمت زیاد” و در هوای گرم از فاصله ی دور برای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر خود “حرام” کرده است.

به نزدیک حمامی رفت و گفت:
“کار بسیار سختی” داری، در هوای گرم هیزم ها را از مسافت دوری می آوری و…

حمامی گفت: “این نیز بگذرد.”
یکسال گذشت…
برای بار دوم همان خواب را دید و دوباره به همان حمام مراجعه کرد دید آن مرد شغلش عوض شده و در داخل حمام از مشتری ها “پول” می گیرد.

مرد وارد حمام شد و گفت:
یک سال پیش که آمدم کار بسیار سختی داشتی ولی اکنون “کار راحت تری” داری!

حمامی گفت: “این نیز بگذرد.”

دوسال بعد هم خواب دید این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید وقتی جویا شد گفتند:
او دیگر حمامی نیست در بازار تیمچه ای(پاساژی) دارد و یکی از “معتمدین بزرگ” است.

به بازار رفت و آن مرد را دید گفت:
خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون می بینم معتمد بازار و"صاحب تیمچه ای” شده ای…

حمامی گفت: “این نیز بگذرد.”

مرد تعجب کرد گفت ?
دوست من، کار و “موقعیت” خوبی داری چرا بگذرد؟!

“چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری رفت ولی او آن جا نبود.”

مردم گفتند:
پادشاه “فرد مورد اعتمادی” را برای خزانه داری خود می خواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم از نزدیکترین “وزیر پادشاه” شد و چون پادشاه او را امین می دانست وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد اکنون او “پادشاه” است.

مرد به “کاخ پادشاهی” رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی بود،
جلو رفت خود را معرفی کرد و گفت:
خدا را شکر که تو را در “مقام” بلند پادشاهی می بینم.
پادشاه فعلی و حمامی قبلی گفت:
“این نیز بگذرد.”

مرد “شگفت زده” شد و گفت:
از مقام پادشاهی بالاتر چه می خواهی که باید بگذرد؟!

مرد سفر بعدی که به دربار پادشاهی مراجعه کرد، گفتند: پادشاه “مرده” است ناراحت شد به “گورستان” رفت تا عرض ادبی کرده باشد مشاهده کرد بر روی “سنگ قبری” که در زمان حیاتش آماده نموده “حک"کرده و نوشته است؛
” این نیز بگذرد.”

* هم موسم بهار طرب خیز بگــــذرد
هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــذرد
گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــا
خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد

ادامه »

موضوعات: اخبار استان ها  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-07-23] [ 10:40:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم