|
|
|
|
? قمر در عقرب مهر ماه 97
? قمر در عقرب پدیدهٔ نجومی عبور کره ماه از زمینه صورت فلکی عقرب (کژدم) و یا از امتداد برج فلکی عقرب است
? در روایتی امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «هر کس در هنگامی که قمر در عقرب باشد، مسافرت یا ازدواج نماید، خیری نمی بیند»
? همچنین پیامبر اکرم ص فرمودند: هرکس در این ایام بر خدا توکل کند، خداوند او را یاری خواهد کرد بویژه اگر صدقه بپردازد. زیرا صدقه نحوست را از بین می برد. خواندن آیت الکرسی هم موثر است.
⁉️منظور از قمر در عقرب برج عقرب است یا صورت فلکی عقرب؟
◽️در مورد اینکه کدامیک از این دو می تواند منظور امام صادق علیه السلام در روایت فوق باشد بین علما اختلاف است
در این بین نظر علامه حسن زاده آملی که در زمان ما متبحر در علم هیئت و استاد این فن می باشند این است که ملاک همان صورت فلکی است و دلائلی برای آن ذکر می کنند. (دروس فی المعرفه الوقت و القبله، درس 25)
◽️اما در عین حال ایشان اینکه در هر دو مورد یعنی هم برج و هم صورت فلکی از مسافرت و ازدواج اجتناب شود را مطابق با احتیاط می دانند.
? ورود و خروج قمر به برج عقرب
✅ شروع : چهارشنبه 18 مهر 1397 ساعت 06:00
❌ خروج: جمعه 20 مهر 1397 ساعت 21:16
? ورود و خروج قمر به صورت فلکی عقرب
✅ شروع : جمعه 20 مهر 1397 ساعت 19:13
❌ خروج: دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت 03:15
? در این ایام انجام کارهای مهم زیر کراهت دارد و بهتر است ترک شود:
◽️خواندن عقد ازدواج
◽️مسافرت
◽️اقدام برای بچه دار شدن (اعقاد نطفه)
◽️افتتاح کار و کسب و تجارت
◽️حجامت
◽️و…
❤️ جدول قمر در عقرب کل سال 1397
? ahlolbait.com/media/19656
موضوعات: معرفی نرم افزار, مصاحبه, سبک زندگی اسلامی, معرفی شخصیت ها, در چشمه سار ولایت, بصیرت در جنگ نرم, حجاب یا تبرج, سیره شهدا, مدافعان حرم, کتابسرا, دركوچه باغ شعر, دلنوشته, مناجات نامه, دفاع مقدس, خلاقیت وکارآفرینی, نمازاول وقت, قرآن و محجوریت, روایت وداستان, پزشکی وبهداشتی, اقتصاد مقاومتی, سلام آقا, کلام گهر بار, امر به معروف ونهی از منکر, دنيا ي کودکان, دفاع سايبري, مسابقات و نظر سنجی, احکام تصویری, تاریخ، آیینه عبرت, خنده حلال, پدر ومادر،برکت زندگی, دانستنيهاي علمي, مناسبت ها, تصاوير تاثيرگذار, وادي سياست, پاسخ به شبهات, اقليم ادبيات, ورود آقايان ممنوع, خانواده اسلامي, واردات فرهنگي, طبيعت،خانه ما, روانشناسی وذهنی, ياران سايبري, نقد وتحليل فيلم, پرسمان, بيانات رهبر, نوستالژي, انقلاب اسلامي, امام خميني, مادر آينه خدا, آيينه خدا, دوستي با عزراييل, كليپ, كاريكاتور, كاريكلماتور, كرسي آزاد انديشي, اقيانوس پژوهش, فرق ومذاهب, گلشن حديث, سيره معصومين, فلسفه وعرفان, مباحث كلامي, جنبش نرم افزاري, فرهنگ جبهه, نگين مهدويت, زبورآل محمد, نهج البلاغه خواهر قرآن, تلنگر, يك سبد خاطره, تربیت فرزند, ازدواج آسان, عكس نوشته, ادعيه, زيارات, شهداي تفحص, اينفوگرافيك, پوستر, سرزمين دانلود, گردشگري, هنرهفتم, تربيت بدني, تازه هاي فناوري, اصطلاحات يزدي, سخنراني, لطايف, نيويورك پست, قصص قرآني, قصص پيامبران, بازی و سرگرمی, از گوشه و کنار دنیا, ضرب المثل ها, مشاور ه, آيا مي دانيد؟, معما وسرگرمي, ديدنيهاي يزد, چكيده مقالات, پيامك هاي زندگي, نكات خانه داري, شهداي زنده, فروع دين, داستان كوتاه, رمان, درنگستان, تغذيه بهشتي, جملات نغز, وقايع نگار, پرسش ازشما پاسخ از ما, پندهاي روزگار, گزارش, نماهنگ, موضوعات پايان نامه, مداحي, هوا وفضا, علوم هسته اي, دنياي نانو, نكات اخلاقي, حرف حساب, شبكه هاي اجتماعي, بشقاب هاي سمي, حمايت از حيوانات, كويرنوردي, مطالب داغ, تازه هاي سلامت, انيميشن, صنايع دستي, عكس هفته, مشاهير, سيره علما, اخبار استان ها, فرهنگي اجتماعي, اطلاعات عمومي, آموزش زبان, راز موفقيت, رايانه ،تبلت ،موبايل, تفسير, تفسير الميزان, حفظ قرآن, تدبر در قرآن, استفتاءات مقام معظم رهبري, حوزه, دانشگاه, درسنامه, اسرار همسرداري, صندلي داغ, دشمن شناسي, طنز ،آقا ِ _ ي پيشنهاد!!!, آهنگ و موسيقي, آسيب هاي اجتماعي, تقويم شيعه, حرمت سالمندان, مسائل اعتقادي, استاد پناهيان, استاد رافعي پور, ماه رجب, تلخند, داستان طنز, سفرنامه, لينك هاي مفيد, گفته ها ونكته ها, اشعار طنز, ياد داشت ها, حكمت مطهر, سخنان ماندگار, شبنم هاي ذهن, تزيينات, تبلیغات, سند 2030, ASHURA, تربیت فرزند, بازي هاي بومي, تبليغ, ولايت عشق, مسافر ری
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-07-17] [ 03:58:00 ب.ظ ]
|
|
[چهارشنبه 1396-05-11] [ 05:08:00 ب.ظ ]
|
|
اقدام جالب یک فروشنده برای حفظ محیط زیست
یک فروشنده سوپر مارکت اقدام جالبی را جهت حفظ محیط زیست انجام داد.
به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همیشه زندگی های مدرن مزایا ندارد وعلاوه بر رفاهی که برای انسان به همراه دارد ممکن است ضررهای جبران ناپذیری را برای او به وجود آورد.
کیسه های پلاستیکی و ظروف یک بار مصرف از جمله مواردی هستند که مصرف بی رویه آن و رها کردن آن در طبیعت خسارات جبران ناپذیری را به همراه دارد و برای محیط زیست و سلامت انسان مضر است.
از زمانی که این کیسه ها و ظروف، جایگزین اسلاف پارچه ای و کاغذی خود شدند شاید کمتر کسی فکر می کرد در آینده ای نزدیک همین جایگزین ها، تبدیل به یکی از معضلات اصلی محیط زیست شوند.
در نتیجه می توان گفت حفظ محیط زیست و تلاش در جهت پاکیزه نگه داشتن طبیعت و منابع طبیعی ، امری است که هر فردی باید به آن توجه ویژه داشته باشد.
در همین زمینه یک فروشنده سوپر مارکت در اقدام جالبی روی یک کیسه کاغذی نوشت:
“اگر از ما نایلون بگیرید تقدیم میکنیم اما اگر نگیرید از شما تشکر میکنیم.به خاطر حفظ محیط زیست.”
موضوعات: طبيعت،خانه ما, گزارش
لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-02-07] [ 08:48:00 ب.ظ ]
|
|
موضوعات: کتابسرا, پزشکی وبهداشتی, کلام گهر بار, گلشن حديث, پوستر, گردشگري, چكيده مقالات, پيامك هاي زندگي, پندهاي روزگار, گزارش, آسيب هاي اجتماعي
لینک ثابت
[جمعه 1396-01-11] [ 04:01:00 ق.ظ ]
|
|
موضوعات: کتابسرا, پزشکی وبهداشتی, کلام گهر بار, گلشن حديث, پوستر, گردشگري, چكيده مقالات, پيامك هاي زندگي, پندهاي روزگار, گزارش, آسيب هاي اجتماعي
لینک ثابت
مصاحبه ای با حضرت عزرائیل
1. لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
من عزرائیل،یا به تعبیری فرشته; مرگ هستم و یکی از فرشتگان مقرّب درگاه خدا میباشم و خدا را بر این نعمت سپاسگزارم.
2. برایمان از شغلتان،بلکه بهتر بگویم از وظیفه ای که برعهده دارید،بگویید؟
بله! تعبیر وظیفه صحیحتر است. وظیفهای که از جانب حق بر دوش من نهاده شده قبض ارواح است و اگر خوانندگان شما از حرفم نترسند،باید بگویم من روح را از جسدها جدا میکنم.
3. با توجه به گستردگی جهان و حجم بالای مرگ و میر،چگونه فرصت گرفتن روح ها را در مؤعد مقرّر دارید؟
اولاً من تنها نیستم و در این مسیر فرشتگان بسیاری مرا یاری میکنند،فرشتگان رحمت،جان نیکان و فرشتگان عذاب،جان بدان را میگیرد. ثانیاً تمام دنیا پیش من همچون سکهای کف دستم میباشد.
4. فرمودید فرشته; مرگ هستید! درباره; مرگ چه صحبتی دارید؟
مرگ،دروازه; آخرت و یک نعمت الهی برای همه; انسانهاست. همه باید بمیرند و میمیرند و به،قول معروف،شتری است که بر در خانه; همه میخوابد.
5 چرا آن را نعمت مینامید؟
برای روشن شدن مطلب،داستانی برایتان تعریف میکنم. در برههای از زمان،قومی از پیامبرشان خواستند که دعا کند،هیچ کس نمیرد. او دعا کرد و دعایش مستجاب شد. از آن پس هیچ کس از آن قبیله نمیمرد تا آنجا که خانهها پر از آدمهای ریز و درشت شد و یک نفر مجبور بود،غذای پدر و مادر وجد و جده و فرزندان خود را بدهد. مردم دیدند وضع خیلی خراب شده است. به ناچار نزد پیامبر خود رفتند و از او خواستند که دعا کند تا اوضاع،همانند اول شود و سرانجام هم چنین شد.
6. اگر لطف بفرمایید وچگونگی قبض روح را بیان کنید،ممنون میشویم؟
ما فرشتگان مرگ کار خودمان را از انگشتان پا شروع میکنیم. شخص محتضر ممکن است ما را ببیند که روی پاهای او دست میکشیم،اما از دیدن ما و کار ما تعجب میکند. کم کم به سینه و سپس به گلو میرسیم. هر قسمتی که روح از آن گرفته میشود،بیحس میشود تا اینکه سرانجام روح را از دهان و چشم و گوش او میگیریم و به حالت مرده تحویل اهل و عیالش میدهیم. ضمناً خداوند اسباب و عللی را برای مرگشان هم فراهم کرده است،مانند: تصادفات،حوادث،سرطان ها و امراض مختلف دیگر.
7 . میگویند مرگ بسیار وحشتناک است. ایا برای همه اینطور است؟
ما در ملاقات با شخص مؤمن،به او سلام میکنیم و این مآیه; شادی اوست،زیرا با روی خوش به او بشارت بهشت میدهیم و به صورتی زیبا و لباسی پاک و بوی خوش با او روبرو میشویم. این سلامها،بشارت ها،خوشروییها و زیباییهای ما برای آن است که شخص،اعمال نیکی را در دنیا انجام داده است،اما قبض روح برای ظالمان و کافران،بسیار دردناک است.
8 . جا دارد که نکات ایمنی سفر مرگ را برایمان شرح دهید؟
در هر سفری زاد و توشه «وسایل و امکانات سفر» لازم است،بهترین توشه; آخرت تقواست آسانی این سفر،به توشه و عملی بستگی دارد که بجا گذاشتهاید. اما! اگر گروهی ترسشان به این جهت است که دنیای خود را آباد و آخرت خود را خراب کردهاند،این نکته را باید بگویم که دلبستگی به دنیا را کم کنید و همیشه به یاد مرگ و قیامت باشید.
9 . ایا اصولاً برای گرفتن جان آدمیزاد،اجازه هم میگیرید؟
من محتاج به اجازه هیچ کس نیستم،تنها در گرفتن جان رسول خدا (ص) از او اجازه خواستم،بعد از او نسبت به حضرت علی ابن ابیطالب (ع) هم چنین اتفاقی افتاد.
10 . ایا تا به حال روح را پس از جدا کردن از بدن دوباره به بدن بازگردانیدهاید؟
البته قاعده; کلی این است که روح دیگر در دنیا به بدن باز نگردد،اما اگر خداونداجازه دهند،مسلماً قابل بازگشتخواهد بود. چنان که حضرت عزیر،پس از صد سال جدایی روح از بدنش زنده شدند،یا مثلاً گروهی از بنی اسرائیل که بخاطر ترس از وبا و طاعون فرار کردند و سرانجام به همان امراض مردند،روزی در اثر دعای حضرت حزقیل پیامبر دوباره به دنیا بازگشتند. یا مانند مقتول بنی اسرائیل که به دستور حضرت موسی (ع) گاوی را کشتند و قسمتی از بدن آن را به بدن مرده زدند و به اذن الهی جان مقتول را به او بازگرداندیم.
11. فکر میکنید عقیده مردم درباره; شما چه میباشد؟
طبیعی است که با توجه به ماهیت کار و شدت عملم،مردم از من بترسند تا آنجا که گاهی افراد خشن و وحشتناک را به من تشبیه کرده،میگویند: «فلانی مثل عزرائیل است».
12. شنیده ایم که به هنگام قبض روح شیطانها هم حاضر میشوند. چرا؟
این خبر درست است. شیطانها که از سربازان ابلیس هستند،هنگامی به موفقیت کامل میرسند که بتوانند مؤمنی را بی ایمان کنند و در این راستا بسیار فعالیت میکنند،آخرین تلاشهای آنها هنگام مرگ مؤمن است که متأسفانه گاهی موفق میشوند. بنابراین،بندگان خدا باید پیوسته دعا کنند که عاقبت به خیر شوند؛یعنی با ایمان از دنیا بروند وهنگام مرگ هم تسلیم خدا باشند،نه تسلیم شیطان.
13. خبر دیگری شنیده ایم که ائمه اطهار (ع) هم به هنگام مرگ حضور می یابند؟
بله! همه; انسانها هنگام مرگ،رسول خدا (ص) و علی (ع) و حتی ائمه اطهار (ع) را خواهند دید. طبیعی است که نیکان از این ملاقات خوشحال میشوند و به راحتی جان میسپارند،اما بدکاران از روی شرمندگی از ملاقات با آنها به شدت افسرده و ناراحت میشوند.
14 . ضمن تشکر،در پایان،میخواهیم بدانیم ایا شما در محدوده; کار خود سیاسی هم عمل میکنید؟
سیاست من همان انجام وظیفه; من است. اما اگر منظورتان سیاست بازی و بازیهای سیاسی باشد،خیر. ما بدون تعارف و سر وقت،به دستور خداوند متعال روح انسانها را میگیریم و اگر به کسی هم رحم میکنیم،به اذن خدا و به خاطر لیاقت خود اوست،نه مسئله; سیاسی،اصولاً ریشه; تمام بازیهای سیاسی،دل بستگی به دنیا و فراموش کردن مرگ است و همه باید بدانند که روزی،ما به سراغشان میاییم و به بازیهایشان خاتمه میدهیم. ضمناً نصیحت و هشدار من به همه; افراد این است که قبل از اینکه من به ملاقات آنها بروم،آنها با اعمال نیک،خودشان را آماده کنند. بدانند اگر آنها ما را فراموش کنند،ما آنها را فراموش نمیکنیم،ما روزی 5 بار به آنها سرکشی میکنیم و مرگ از سآیه به انسانها نزدیک تر است،پس دلیلی ندارد دل به دنیا ببندید،طوری که وقت گرفتن روح،جزع و فزع کنید و به ما التماس کنید. پس در دنیا از بندگان واقعی خدا باشید تا ما هم به هنگام گرفتن روح از بدنتان با شما مدارا کنیم.
از شما تشکر میکنیم که وقت گرانبهای خودتان را در اختیار ما قرار دادید.
خدا نگهدارتان
مجله بشارت مرداد و شهریور 1388 - شماره 72
کلمات کليدي
مرگ
حضرت عزرائیل
روح
خدا
دعا
قبض روح
بدن
عنوان بعد
عنوان قبل
جدیدترین مجلات
سلام بچه ها
موضوعات: مصاحبه, دوستي با عزراييل, گزارش, صندلي داغ
لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-01-10] [ 02:56:00 ب.ظ ]
|
|
|
گفتوگو با پدر و مادر شهيد عبدالنبي يحيايي؛
شهيدی كه پيكرش پس از 9 سال سالم مانده بود
خون كه از جسد عبدالنبي جاري شد، دستان عمو و برادرش را كه براي جابهجايي پيكر او به داخل قبر رفته بودند، آغشته كرد.
گروه جهاد و مقاومت مشرق - جماعت با بهت و حيرت به يكديگر نگاه ميكردند و آنها كه تسلط بيشتري به خود داشتند، سعي ميكردند آنچه به چشم ميبينند را تجزيه و تحليل كنند. 9 سال و چند ماه از دفن شهيد عبدالنبي يحيايي ميگذشت كه يك اتفاق باعث نبش قبرش شد و حالا 21 نفر از اهالي روستاي تنگ ارم، با جسد سالم شهيدي روبهرو ميشدند كه سالم مانده و حتي خون از بدنش جاري بود. شهيدي كه پدرش ميگفت: هرچند دارد از امام حسين(ع) دارد. عبدالنبي يحيايي سال 42 در روستاي تنگ ارم شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنيا آمد. در نوجواني چوپاني ميكرد و در جواني رزمندگي. او كه سواد چنداني نداشت، نگاري بود كه به مكتب نرفت و خط ننوشت، اما به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. گفت و گوي ما با جهانبخش يحيايي پدر و شيرين جمالي مادر شهيد را پيش رو داريد. به دليل لهجه غليظ محلياين دو عزيز، مصعب يحيايي پسرعموي شهيد كمك حال ما در اين گفتوگو شد.
ستارگان خاك
تلفن كه زنگ ميخورد، پيش شماره 917 نشان ميدهد تماس گيرندهاي از شهرستان داريم. كسي كه خود را مصعب يحيايي معرفي ميكند، از ما ميپرسد فيلم ستارگان خاك را ديدهايم؟ «همان فيلمي كه يك شهيد بعد از حدود 10 سال نبش قبر شد و جسدش سالم از دل خاك بيرون آمد. او پسر عموي من شهيد عبدالنبي يحيايي است» با آدرسي كه مصعب ميدهد، اثر خلق شده به كارگرداني عزيز الله حميدنژاد را به ياد ميآوريم كه بارها از رسانه ملي پخش شده و داستان غريب سالم ماندن جسد يك شهيد را روايت ميكند.
ارتباط ما با مهمان رمضان به همين سادگي برقرار ميشود! گمانمان اين است كه خود شهيد يحيايي در ماه مهماني خدا پيشقدم شده تا بيشتر خودش را به ما بشناساند. او پسرعمويش را واسطه كرده تا از اين طريق به پدر و مادرش در گوشهاي از دشتستان بوشهر دست پيدا كنيم و باز نظارهگر بخشهايي از زندگي يكي از شاهدان وجه الله باشيم. كمي بعد تماس ديگري و اين بار از سوي ما برقرار ميشود و صداي ضعيف پيرزني كه خودش را شيرين جمالي مادر شهيد عبدالنبي يحيايي معرفي ميكند، پاسخگويمان ميشود. از او ميپرسيم: حاج خانم چه چيزي به فرزندتان ياد داديد كه اينطور عاقبت بخير شد؟
«خواست خدا بود كه چنين بچه دل پاكي را به ما هديه بدهد. عبدالنبي ذات خوبي داشت و ما هم سواد آنچناني نداشتيم كه بخواهيم روي تربيتش كار خاصي انجام دهيم. روستايي بوديم و غير از رزق حلال و انجام امور مذهبي خودمان چيزي نداشتيم كه به او ياد بدهيم. اما اين بچه از همان دوران كودكياش به نماز و روزه اهميت زيادي ميداد و با اينكه به مدرسه نرفته بود، سعي ميكرد قرآن ياد بگيرد و آن را تلاوت كند.»
جهانبخش يحيايي پدر شهيد وارد گفتوگويمان ميشود تا از ديد خودش علت حالات معنوي فرزندش را ريشهيابي كند. او ميگويد: «پدر من مرحوم حاج محمود يحيايي، واقعاً مقيد به امور مذهبي بود. هر سال سه ماه رجب و شعبان و رمضان را روزه ميگرفت و با اينكه سواد نداشت، با حافظه قوياش قرآن حفظ كرده و آن را تلاوت ميكرد. عبدالنبي رابطه خوبي با پدربزرگش داشت و از او چيزهاي زيادي ياد گرفت. حتي يكبار كه پسرم به شدت بيمار شده بود، پدرم به من دلداري داد و با نفس حق او، عبدالنبي بهبود يافت.»
كارگر 12 ساله
حتي پدر و مادر شهيد هم به خوبي نميدانند پسري كه به مدرسه نرفته و از شركت در مدرسه شبانه هم چيزي عايدش نشده بود، چطور اين همه در امور مذهبي پيشرفت كرده بود. شايد هدايتي الهي دركار بوده يا شايد هم احترام فوقالعادهاي كه عبدالنبي به والدينش ميگذاشت، دروازههاي رحمت و حكمت الهي را به روي او گشوده بود. مادر شهيد در اين خصوص ميگويد: «پسرم طور خاصي به ما احترام ميگذاشت. از همان بچگي تا وقتي كه بزرگ شد به ياد ندارم خلاف حرف ما حرفي زده باشد. حتي روزي كه تصميم گرفت به جبهه برود، آمد پيش من تا اجازه بگيرد. پرسيدم پدرت مشكلي با رفتنت ندارد؟ گفت از او هم اجازه گرفتم و مشكلي نيست. چون ميدانستم عبدالنبي كسي نيست كه طاقت بياورد و به جبهه نرود، مخالفتي نكردم و او هم رفت.»
صحبت از احترام به والدين كه ميشود، پدر شهيد هم ميگويد: «وقتي كه عبدالنبي 12 سال داشت، من براي كار به بوشهر رفتم و او را با خودم بردم، بچه زحمتكشي بود و از همان كودكي كار ميكرد. هرچه ميگرفت خرج نميكرد و نگه ميداشت. وقتي كه ميخواستيم به روستايمان برگرديم، با دسترنجش كه از كار در گرماي طاقتفرساي بوشهر تهيه كرده بود، وسايل آشپزخانه خريد و براي مادرش هديه آورد. همسرم هنوز با برخي از اين وسايل آشپزي ميكند و آنها را مثل يادگاري نگه داشته است.»
ذكر حسين(ع)
يكي از نقاط پررنگ زندگي شهيد عبدالنبي يحيايي، عشق و ارادت او به سرور و سالار شهيدان بود كه پدر و مادر نيز به آن صحه ميگذارند. پدر شهيد ميگويد: «عبدالنبي صداي خيلي خوبي داشت. چون مدرسه نرفته بود، شبها كه از بيرون ميآمد تا دير وقت مينشست زير نور چراغ فانوس، ميخواند و مينوشت. ميگفتم بابا! خستهاي چرا خودت را اذيت ميكني؟ ميگفت ميخواهم خواندن و نوشتن ياد بگيرم تا روضهخوان امام حسين(ع)بشوم. آخر هم به آرزويش رسيد. محرم كه ميشد مردم را جمع ميكرد و برايشان نوحه ميخواند. عبدالنبي هر چه دارد از امام حسين(ع) دارد.
در ميانه گفتوگوي ما، مصعب يحيايي پسر عموي شهيد، از اصوات زيبايي سخن ميگويد كه گويا از عبدالنبي برجاي مانده و در آنها از دعاي كميل گرفته تا نواحي محلي دشتي را با صوت محزون و بسيار زيبايي خوانده است. پدر شهيد در همين خصوص ميگويد: يكبار عبدالنبي از جبهه به خانه آمد و چند روزي هم پيشمان ماند. همان ايام به خانه عمويش رفته بود. در آنجا خواسته بود تا صدايش را ضبط كنند. همه تعجب كرده بودند كه چرا چنين درخواستي كرده است. به هرحال مقدمات ضبط صدايش فراهم ميشود و او بعد از گفتن اذان، دعاي فرج امام زمان(عج) را ميخواند و چند روز بعد هم به منطقه برميگردد و به شهادت ميرسد. شايد او ميخواست قبل از اينكه از اين جهان خاكي سفر كند آوايي بهشتي از خود به يادگار بگذارد.»
سلام بر حمزه
«تابستان 62، ارتفاعات حمزه كردستان عراق» اين زمان و مكان همان ميعادگاهي بود كه عبدالنبي يحيايي ساليان درازي انتظارش را ميكشيد و و روح بيقرار او اكنون و در آستانه 20 سالگي به آن ميزان از پختگي رسيده بود كه ديگر تاب ماندن در اين جهان خاكي را نداشته باشد و به جوار دوست پر بكشد. پدر شهيد در خصوص نحوه اعزام به جبهه عبدالنبي ميگويد: عبدالنبي رزمنده زاده شده بود. روحيه خاكي داشت و به نظر من متعلق به خاكهاي بيرياي جبهه بود. روحش پر ميكشيد براي رفتن به جبههها و چند بار هم اعزام شده بود. بار اول چون جوشكاري بلد بود در جبهههاي جنوب غرب سنگر ميساخت و هر بار كه او را ميديديم، وسايل جوشكاري دستش بود. بار بعدي 45 روز به اردوگاه شهيد دستغيب كازرون رفت و آموزش نظامي ديد. اين بار به عنوان نيروي رزمي به منطقه اعزام شد. قبل از شهادت، براي آخرين بار به خانه آمد و همان ماجراي خواندن اذان و ضبط كردن صدايش پيش آمد. وقتي كه ميخواست به جبهه برگردد، طوري با ما خداحافظي كرد كه انگار بار آخري است كه او را ميبينيم. با اصرار از ما ميخواست حلالش كنيم. اما ما كه بدي از او نديده بوديم. پسر مظلوم و باايماني كه همه اهالي او را به سر به زيري و متانت ميشناختند چطور ميتوانست بدي از خود در دل پدر و مادرش برجاي گذاشته باشد. آن روز آخرين ديدارم با عبدالنبي بود.
28 روز روي خاك
آنطور كه همرزمان شهيد عبدالنبي يحيايي براي خانوادهاش تعريف كرده بودند، او در اثناي عمليات والفجر 2 به تاريخ 8/5/62 و روي ارتفاعات حمزه كردستان عراق، براي خاموش كردن آتش مسلسل يكي از سنگرهاي دشمن نارنجكي برميدارد و به طرف سنگر ميرود. اما ميان خاكريز دشمن و نيروهاي خودي مورد اصابت گلولههاي دشمن قرار ميگيرد و به شهادت ميرسد. به دليل اينكه دشمن به منطقه تسلط داشته، جنازه عبدالنبي 18 روز در همان جا ميماند و پس از اين مدت او را به بوشهر انتقال ميدهند و نهايتاً پس از 28 روز بدون آنكه جنازه فاسد شود، دفن ميشود. پدر شهيد ميگويد كه روز دفن عبدالنبي او را با كيسه پلاستيكي پوشانده و روي كيسه هم كفن كشيده بودند. تقويمها شهريور ماه 1362 را نشان ميدادند. عبدالنبي براي بار اول با چنين شكل و شمايلي دفن شد.
9 سال بعد
9 سال از دفن شدن عبدالنبي ميگذرد. اما اتفاقاتي دست به دست هم ميدهند تا پرده از كرامات يكي از ياران عاشورايي خميني كبير برداشته شود. پدر شهيد بازگوكننده اين اتفاقات ميشود:
«روي قبر عبدالنبي يك تابلو گذاشته بوديم كه مثل خيلي از مزار شهدا در آن يادگاريهايي قرار ميداديم. چون اين تابلو در محكمي نداشت، گاهي بچهها يا رهگذرها به وسايلش دست ميزدند. من تصميم گرفتم براي اين تابلو در قفل دار بگذارم. سال 71 بود. يك روز به مزار پسرم رفتم و تابلو را درست كردم. اما ديدم سنگ قبر تكان خورده و احتمال درآمدنش هست. گفتم حالا كه ميخواهم تابلو را درست كنم، دستي هم به اين سنگ بزنم. سنگ را جابهجا كردم. آن روز كارم نيمه تمام ماند و به خانه برگشتم. توي روستا ديدم يك گروه از اهالي با مينيبوسي عازم مشهد هستند. از من هم خواستند همراهشان بروم و قبول كردم. سفرمان 15 روزي طول كشيد. در مشهد خواب ديدم كه چراغ نوراني در خانه داريم. آن قدر نور داشت كه نميشد به آن نگاه كرد.
بعد كه برگشتيم، چند روزي مهمان به خانه ميآمد و درگير آنها بوديم، چند روزي هم به همين منوال گذشت. در همين اثني يك شب خواب ديدم به زيارتگاهي رفتهام كه مثل يك اتاق كوچك بود. وقتي از آنجا بيرون آمدم و در را بستم، در دوباره باز شد و خانمي بلند بالا از داخل اتاق بيرون آمد و چيزي مثل قرآن يا جانماز به من داد و گفت اينجا نايست و برو. از خواب كه بيدار شدم احساس كردم بايد به مزار شهيدم بروم. آن روز 19 مهر 1371 بود. رفتم و ديدم كه در قسمت جنوبي مزار حفرههايي ايجاد شده است. سرم را كه نزديك بردم، بوي خوشي استشمام كردم. سعي كردم آن را درست كنم، اما مزار داشت ريزش ميكرد. به ناچار فرستادم دنبال برادرم كه سواد بيشتري داشت و اهل خواندن رساله و قواعد مذهبي بود. او آمد و ماجراي ريزش مزار را برايش تعريف كردم. گفت كه ما نميتوانم جسد را خارج كنيم، فقط بايد سنگ را جابهجا كنيم و اگر بشود بدون آنكه به مزار دست بزنيم، آن را تعمير كنيم. با همين فكر دست به كار شديم، اما ناگهان ديديم سنگ لحد و كل مزار ريزش كرد و جنازه بيرون زد. هر بار كه كار خرابتر ميشد، مجبور ميشديم از ديگران كمك بگيريم و همين طور تعدادمان به 20 يا 21 نفر رسيده بود.
به هر حال كمي بعد كار به جايي رسيد كه ديگر نميشد جسد را به حال خودش رها كنيم و با صلاح و مشورت كه كرديم تصميم گرفتيم آن را خارج كنيم. پسر و برادرم براي خارج كردن جسد به داخل مزار رفتند. جسد همان طور بود كه بار اول و هنگام دفن ديده بودم. فقط كفن پوسيده شده و جنازه همچنان داخل كيسه پلاستيكي قرار داشت. پسر و برادرم به همراه يك نفر ديگر جسد را گرفتند تا بيرون بياورند. اما دست همگي خونين شد. خوب كه نگاه كرديم ديديم خون عبدالنبي مثل اينكه تازه جاري شده باشد، داخل كيسه جمع شده و از آن درز كرده است. اگر بخواهم خوب تشريح كنم، اين خون كمي تيرهتر از خون تازه بود. اما جاري بود و حتي به داخل مزار هم ميچكيد. ما كيسه را باز نكرديم تا ببينيم چهره عبدالنبي چطور است. اما اگر وزن پسرم موقعي كه دفن شد 50 كيلو بود اينبار وزنش چند كيلويي كمتر شده و شايد به 45 كيلو رسيده بود. يعني تنها چند كيلو كمتر شده بود.
برادرم كه خودش داخل مزار رفته و جسد را گرفته بود بعدها تعريف ميكرد كه دست و پاي جنازه نرم بود و اصلاً حالت خشكي نداشت. گويي كه به تازگي شهيد شده باشد. حتي خودم ديدم كه دست عبدالنبي در اثر جابهجايي تكان خورد و روي سينهاش قرار گرفت. يكي از همولايتيهايمان سريع رفت تا از اتاقكي كه در قبرستان وجود داشت، قرآني بياورد و بالاي سر جسد بخوانيم. صفحات قرآن پوسيده شده بود، اما درست همان آيه: ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله اموات… آمد. آيهاي كه خدا در آن ميگويد شهدا زندهاند نزد ما روزي ميخورند.
بعد از اين ماجرا در خانه ما غوغايي برپا شد. يكي از دوستان پسرم كه همراه او به جبهه رفته بود، موضوع را به بنياد شهيد كازرون اطلاع داد و كمي بعد كلي آدم از بوشهر و كازرون به منزل ما آمدند. حتي برخي از آنها ميخواستند دوباره نبش قبر كنيم تا با چشم خودشان جسد را ببينند. ما اين موضوع را منوط به اجازه روحانيون كرديم. اما حاج آقا حسيني امام جمعه وقت كازرون مخالفت كرد. خود ايشان هم مثل كساني كه از حاضران واقعه موضوع جسد عبدالنبي را ميشنيدند، خاك او را به عنوان تبرك برداشت و رفت.»
حسينيه شهيد يحيايي
امروز مزار شهيد يحيايي در گلزار شهداي تنگارم زيارتگاه اهل يقيني است كه خود را از سراسر كشور به اين منطقه ميرسانند. پدر شهيد نيز با صرف امكانات وقفي، مشغول ساخت حسينيه و مجتمع فرهنگي شهيد يحيايي است تا جوانان اين منطقه را از آسيب تفكراتي كه سعي در تبليغ احساسات صرف مليگرايانه و احياي هويت باستاني منطقه دشتستان دارند، محفوظ بدارد. هرچند به دليل كمي امكانات اين مجتمع فرهنگي نيمهكاره مانده است و به گفته پسر عموي شهيد، جاي دارد مسئولان توجه بيشتري به اينگونه اقدامات فرهنگي داشته باشند و يادمان باشد نگذاريم نام و ياد بزرگمرداني چون شهيد عبدالنبي يحيايي زير سايه افسانههاي باستاني پنهان شوند.
فرازي از وصيتنامه شهيد
خدايا به ياد تو به جبهه ميروم نه براي انتقامجويي بلكه به منظور احياي دينم و تداوم انقلابم پاي در كفش ميكنم و خدا را به ياري ميطلبم و از او ميخواهم كه هدايتم كند آنطور كه خود صلاح ميداند. هدفم خدا، مكتبم اسلام، كتابم قرآن.
موفهميدم كه قبرستان كجا است/ عزيزان رفتهاند نوبت به ما است
عزيزان ميروند نوبت به نوبت/ خوش آن روزي كه نوبت بر من آيد
وصيتم به تمام خانواده شهدا و اگر شهيد شدم به خانواده خودم اين است كه در مرگ من گريه و زاري نكنند تا دشمنان اسلام خوشحال نشوند و ان شاءالله كه صبر پيشه كنند و بتوانند راه شهدا را كه راه حسين است بروند و اسلام را در مقابل كفر ياري دهند و از خدا پيروزي اسلام و نابودي كفر را خواهانم و خواهشي كه دارم اين است كه اگر نصيب من شهادت شد، مرا پيش شهيد يدالله تنگ ارمي دفن كنند و به خاك بسپارند.
روزنامه جوان
مشرق نيوز
موضوعات: مصاحبه, سیره شهدا, کتابسرا, آيا مي دانيد؟, گزارش
لینک ثابت
[یکشنبه 1396-01-06] [ 07:56:00 ق.ظ ]
|
|
|
«حالا این اسم یعنی چی؟»
این سوال برایتان آشنایی ندارد؟ لابد بعد از شنیدن معنی هم، یک لبخند اجباری تحویل والدین نوزاد تازه به دنیاآمده دادهاید.
این روزها، والدین اسمهای مختلفی برای فرزندانشان انتخاب میکنند که ممکن است بعضی از آنها تاکنون کمتر شنیده شده باشند؛ اسمهایی که گاه تلفظشان آنقدر سخت است که اطرافیان سعی میکنند با تغییر و به طریق مختلف آن را بیان کنند. گاهی به دلیل شباهت به برخی کلمات و کژتابی، مایه تمسخر برخی دیگر میشود و گاهی هم در برگردان به زبانهای دیگر، ممکن است معنی بدی پیدا کند.
ساناز، مادر «رادوین» 9 ماهه است و میگوید: «رادوین به معنی جوانمرد کوچک است اما اطرافیان و اقوام گاهی نام پسرم را اشتباهی رادبین، رادمین و حتی رادفین صدا میکنند.» حمید که نام «ماندانا» را برای دخترش انتخاب کرده، از پدربزرگ و مادربزرگ فرزندش عصبانی است که چرا به جای تلفظ صحیح نام کودک، او را با نام «شاندانا» و «داندانا» صدا میکنند. فاطمه مادر «مانیا»ی چهارساله از اینکه اقوام نزدیکش دخترش را با نام «مانا» صدا میزنند ناراحت است.
پروشات، آبادیس، آیتن، آسپاداس، آستیاژ، تامارا، آرسس، زرار، فریال، پادرا، سلین، آتبین، پوپک، پرمون و… اسمهایی است که ممکن است این روزها به فهرست اسامی فامیل اضافه شوند و پدر، مادرها هم از این «خاص» بودن نام فرزندشان خوشحالند.
به گفته محمد احمدپناه، روانشناس، نامگذاری متفاوت برخی از والدین ناشی از حس تنوع طلبی، احساس خاصبودن، حس زیباییشناسی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی است. سلیمان پاکرشت، جامعهشناس، نیز عقیده دارد کسانی که اسامی جدیدی را برای فرزندانشان انتخاب میکنند، میل به خاصبودن دارند و گویی میخواهند نشان دهند که «دست ما اینقدر باز است که میتوانیم هر نامی را که بخواهیم روی فرزندانمان بگذاریم.»
به گفته پاکسرشت، اگر فردی در متن فرهنگ فعلی به شیوه مسالمتآمیز جامعهپذیر شود، تلاش نمیکند تا به این اندازه از فرهنگ رایج فاصله بگیرد و در معرض دادههای فرهنگی قرارنگرفتن و نبود پیوستگی با جریان غالب فرهنگی، باعث این فاصله میشود.
سالهاست که جریان نامگذاری در ایران با منشا عربی و اسلامی، ایرانی و ملی، قومی و قبیلهای و اسامی خارجی صورت گرفته است اما بهنظر میرسد در سالهای اخیر، این سطوح در حال دگرگونی است. گاهی مد، دستاویزی برای ورود نامهای کمتر شنیدهشده به متن جامعه است. حمید، پدر ماندانا، میگوید این روزها اسمهای آراد، رادین، رادوین، آرین، آترین و آرتین را زیاد میشنوم و تاکید میکند: «اسمهایی که مدتی مد میشوند، زود هم از مد میافتند.»
او که ابتدا نام «پناه» را برای دخترش انتخاب کرده بود و با ممانعت ثبت احوال به دلیل تعارض جنسی نام مواجه شد، میافزاید: «نام دختر یکی از بازیگران سینما پناه است و با این حال به ما گفتند که پناه اسم دخترانه نیست.»
طبق ماده 12 قانون ثبت احوال کشور درباره ثبت ولادت، برای نامگذاری یک نام ساده یا مرکب که عرفا یک نام محسوب میشود، قابل انتخاب است و انتخاب نامهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی میشود و همچنین انتخاب عناوین و القاب و نامهای زننده مستهجن یا نامتناسب با جنس، ممنوع است. طبق این قانون، انتخاب نام در مورد اقلیتهای دینی شناختهشده در قانون اساسی تابع زبان و فرهنگ دینی آنان است و ذکر سیادت در مورد ساداتی که سیادت آنها در شناسنامه پدر یا جد پدری مندرج باشد، الزامی است.
با این حال، به نظر میرسد فرآیند نامگذاری به طور کامل قابل مدیریت نیست زیرا ممکن است فردی در شناسنامه نامی داشته باشد اما با آن نام شناخته نشود. بنابراین تغییرات نامگذاری در جامعه به مرور خود را نشان میدهد.
فاطمه، مادر «مانیا»، درباره نام همبازیهای دخترش در مهدکودک میگوید: «بعضی اسمها آنقدر عجیبند که بچههای مهد نمیتوانند به درستی اسم دوستانشان را صدا کنند.»
پاکسرشت، جامعهشناس، عقیده دارد انتخاب اسامی نامأنوس برای نوزادان در ایران، پدیده جدیدی نیست اما سمت و سوی جدیدی پیدا کرده است و نامها گاهی طبقه یا پایگاه خانواده فرد را معرفی میکنند. به گفته او، امروزه گرایش و کارکرد نامها و اسامی نسبت به قبل تغییر کرده است و کسانی که اسامی ناشناختهتر را برای فرزندانشان انتخاب میکنند، تمایل دارند خود را منتسب به گروه خاصی معرفی کنند یا تعلق خود را به قشر خاصی نشان دهند.
پاکسرشت میگوید: «برخی نامها معانی خاصی ندارند و نوعی ابداع به شمار میروند و بر اساس رایجشدن یا صرفا از لحاظ زیباییشناختی کلامی، انتخاب میشوند که این موضوع نمیتواند تاثیر مثبتی در بلندمدت داشته باشد زیرا نام، بخشی از هویت ماست.» این عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینای همدان مطالعه جدی جریان نامگذاری در ایران را مهم میداند و میافزاید: «نامها در اسناد رسمی و زبان مردم رایج میشوند و انتخاب برخی اسامی میتواند در بلندمدت باعث ایجاد هویتهایی شود که نتوان آن را به تاریخ، فرهنگ و جغرافیای مشخصی نسبت داد.»
ایرانیان در گذشته نامگذاری فرزندانشان را بر اساس ویژگیهای فردی، قومیتی و ارزشی و اغلب برگرفته از طبیعت و نور و روشنایی انتخاب میکردند. نامهایی از جمله کوهیار، رادمهر، نرگس، باران، بهار، گندم، سیاوش، ارغوان و… از این قبیل بودند. بعد از ورود اسلام به ایران، نامهای عربی با ریشه دینی در کشورمان گسترش یافت و هنوز هم این نامها جزو پر طرفدارترین اسامی ایرانیان است زیرا اسلام تاکید فراوانی بر انتخاب نام نیکو روی فرزندان دارد. نامهایی از جمله امیرعلی، ابوالفضل، امیرحسین، محمد طاها، محمد و علی و فاطمه و زهرا و زینب در سال 91 جزو فراوانترین نامها بودند.
گاهی تلفظ، معنی جالب و زیبای نام و تازگی، مدشدن و بازگشت به اصالتهای قومی، دلیل خانوادهها برای نامگذاری فرزندانشان است. اسامی ترکی و کردی و نامهایی که به صورت مقطعی توسط رسانهها ترویج میشود و نیز نامهای بینالمللی و دارای ریشه لاتین، از این نوع است.
ستایش، یسنا، سارینا، الینا، آتنا، آیناز، آیدا، هلیا، آیلین، آرین، حسام، آرش، عرشیا، ایلیا، کیان، پرهام، دانیال، آرمین و آرتین از این جملهاند که جزو 50 نام فراوان ایرانیان در سال 91 نیز بودهاند. زمانی نیز والدین برای همگونی نام فرزندانشان با هم به سراغ نامهایی همآوا و هم وزن میگردند تا احساس همبستگی را در میان فرزندان تقویت کنند.
اما گاهی هم نامگذاری از این موارد پیروی نمیکند و توجیه خاصی ندارد. در نتیجه، نامی برای کودک انتخاب میشود که با عرف جامعه فاصله زیادی دارد و ممکن است در آینده و زمانی که فرد نقشهای اجتماعی را به عهده میگیرد، او را دچار مشکلاتی کند. برای نمونه، اگر کسی از این افراد به سفر حج مشرف شود، پس از بازگشت او، اضافهشدن عنوان حاجی به نامش بسیار دور از ذهن به نظر خواهد رسید.
احمدپناه، روانشناس، نام را ابزاری برای متمایزکردن میداند که روی نقش جنسی افراد در آینده تاثیر خواهد داشت و ممکن است روی رفتار آنها تاثیر بگذارد. او توصیه میکند والدین نامگذاری فرزندانشان را با توجه به تاکیدات دین اسلام یا بر اساس موزونبودن و راحتی تلفظ، همراهی با نام خانوادگی، معنی زیبا، توجه به ارزشهای فرهنگی، ملی، منطقهای و مذهبی و در جهت تسهیل ارتباطات و حفظ شأن خانواده انجام دهند و از انتخاب نامهای پیچیده و سخت برای فرزندان اجتناب کنند.
عضو هیاتعلمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان میافزاید: «نامگذاری باید طوری باشد که افراد به نامشان افتخار کنند و زمانی که با آن نام صدا میشوند، احساس خوبی داشته باشند
sharghnews ادامه »
موضوعات: سبک زندگی اسلامی, دنيا ي کودکان, خانواده اسلامي, گزارش, نكات اخلاقي
لینک ثابت
[شنبه 1396-01-05] [ 04:49:00 ب.ظ ]
|
|
|
نوذر نخعی، نویسنده کتاب “پیامدها و مشکلات تک فرزندی"، با اشاره به اینکه در خانواده های دارای تحصیلات بالا احتمال تک فرزندی وجود دارد ، هدف از تدوین این کتاب را نشان دادن پیامدها ، مشکلات و آسیب های تک فرزندی در خانواده و جامعه عنوان کرد.
این پژوهشگر مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی کرمان، گفت: حدود یکسال کار گردآوری و تألیف این کتاب طول کشیده و برای این کار از تحقیقات و بررسی ها خود به همراه برخی منابع خارجی استفاده شده است.
نخعی افزود: این کتاب در هشت فصل شامل: توجه افراطی و لوس کردن، حفاظت بیش از حد و بیش تیماری، کوتاهی در تربیت و ادب کردن، جبران افراطی ناشی از احساس گناه، توقعات غیرمنطقی و غیر واقع بینانه، برخورد با بچه ها همانند یک فرد بالغ، تحسین افراطی و بیش از حد و اگر فرصت خواندن تمام کتاب را ندارید، چاپ شده است.
این استاد پزشکی خاطرنشان کرد: تصاویر کتاب به صورت کاریکاتور، توسط کاریکاتوریست معروف کرمانی (محمدصالح رزم حسینی) تصویرگری شده است.
برای آشنایی شما خوانندگان محترم به بخش هایی از این کتاب پرداخته شده است:
در پیشگفتار کتاب"پیامدها و مشکلات تک فرزندی” آمده است: لحظه ی، ازدواج یک دختر و پسر تک فرزند را مجسم کنید؛ کودک آنها نه خاله خواهد داشت و نه عمه، نه عمو و نه دایی! چنین زوجی نه تنها خودشان از نعمت داشتن خواهر و برادر محروم بوده اند، بلکه فرزندشان در خلاء ناخواسته ی محروم بودن از بستگان درجه یک، زندگی خواهد نمود. پدر و مادر این زوج نیز باید بدانند که در این دنیای ماشینی، نمیتوان از تک فرزند انتظار داشت که مرهمی برای تنهایی زودهنگام والدین خود باشد، به عبارتی تنهایی در تنهایی!
در بخش دیگری از این پیشگفتار آمده است:تک فرزندی پدیدهای است که به دنبال صنعتی شدن جوامع امکان رخداد آن افزایش مییابد. مطالعات کشوری نشان داده است که در خانم های برخوردار از تحصیلات دانشگاهی، احتمال تک فرزندی نزدیک به ده برابر خانم هایی است که از تحصیلات برخوردار نیستند. تک فرزندی مشکلات متعددی را برای فرزند، پدر و مادر و کلان جامعه میتواند به دنبال داشته باشد. از آنجایی که احتمال تک فرزندی در خانواده های تحصیل کرده بیشتر است، گسترش این امر ممکن است سبب شود که در آیندهای نه چندان دور سهم کودکان با ضریب هوشی بالا در جامعه کمتر شود و به تدریج میانگین ضریب هوشی جامعه رو به کاهش نهد.
فصل پایانی کتاب پیامدها و مشکلات تک فرزندی با عنوان “اگر فرصت خواندن تمام کتاب را ندارید"، به خلاصه ای از مباحث مطرح شده در فصل های قبلی اختصاص دارد که بخشی از فصل پایانی آورده می شود:
ـ وقتی فقط یک بچه دارید، فکرکردن به غیر از او تقریباً غیرممکن است و این مسأله فشار زیادی برای بچه به همراه دارد. هیچکس نمی تواند تمام وقت عالی باشد و بچه ای که احساس می کند همیشه باید خارق العاده باشد ـ چون والدینش اینطور فکر می کنند ـ فشار خیلی زیادی را تحمل می کند، به طوریکه همیشه در لبه ی تیغ زندگی می کند.
ـ داشتن تک فرزند گاهی منجر به توقعات غیرمنطقی و غیرواقع بینانه ای می شود که در والدین چند فرزندی دیده نمی شود و این به این خاطر است که کل عشق و آرزو و امید آنها در وجود یک فرزند جمع می شود. تجربه به والدینی که بیش از یک فرزند دارند، آموخته است که هر بچه ای دارای توانایی ها و شخصیت متفاوتی است. اگر یک بچه سر به هواست و نمی تواند به خاطر آورَد که کفش خود را کجا گذاشته است، دیگری ممکن است یک فرد دقیق و سازمان دهنده فوق العاده عالی باشد.
ـبرخلاف کودکان تک فرزند، بچه هایی که برادر و خواهر دارند، دایم نگران نبودن والدین خود نیستند، آنها نیز به توجه والدین نیاز دارند، اما به واسطه وجود خواهر و برادر کمتر در این زمینه احساس نیاز می کنند. بچه های دارای برادر و خواهر این شانس را دارند که ناراحتی و نگرانی های خود را سر همدیگر خالی کنند، که گاهی اوقات موجب افت عصبانیت آنها می شود.
این کتاب به همت معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کرمان و مشارکت دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درسال ۱۳۹۴چاپ شده است.
http://www.yjc.ir ادامه »
موضوعات: سبک زندگی اسلامی, کتابسرا, پزشکی وبهداشتی, روانشناسی وذهنی, تربیت فرزند, گزارش, نكات اخلاقي, اخبار استان ها
لینک ثابت
گزارش تصویری از گردهمایی هنرمندان تجسمی
و رنگآمیزی تخم مرغهای نوروزی دومین دوسالانه هنری «بهارستان» در باغ هنر «خانه هنرمندان»
دیده بان ایران
? @ideh_sara ادامه »
موضوعات: دنياي هنر, گزارش
لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-01-03] [ 08:41:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|