زمهرير
 
 


Random photo
اللهم صل علي محمد وآل محمد

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



آب قطع شده بود
رفتم از یخچال چند تا شیشه آب برداشتم ریختم تو کولر
بعدا فهمیدم دوتا از شیشه ها گلاب بوده!
اشتباهی ریختمش توی کولر
حال و هوای امامزاده گرفته خونمون
فضا فوق العاده معنوی شده!
نایب الزیاره همتون هستم
دیگه بابام هم دست به کولر نمیزنه
نشسته زیر باد کولر داره زیارت عاشورا میخونه
هرکی حاجتی چیزى داره بگه

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-04-11] [ 06:10:00 ب.ظ ]




? شعر_طنز
باحال با لهجه اصفهانی در وصف این روزای ما:

هوا گرمس و حالی من خرابس
لبم خندونس و چشمم پر آبس

عیالی من به دستم باد بزن داد
که بستون، باد بزن خود را، ثوابس

برای شیرخشکی بچه‌ای خود
بوکون فکری که طفلک در غذابس

نشسته‌س پشتی در، مردی طلبکار
ز ترسی او دلم در اضطرابس

خوراکی ما آ یُخده نون و دوغس
غذایی اغنیا جوجه‌کبابس

خدایا حرفی حق تلخس یا شیرین
که هرجا گفته میشه، بی‌جوابس

حاج ارزونی کوجاس؟ لادستی باباش
سفر کرده‌س به یک جایی، یا خوابس؟

حساب از دستی من دررفت آخر
ز بسکی این گرونی بی‌حسابس

(گل آقا)

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 06:01:00 ب.ظ ]




سلام،
دوستان میخوام جریان ماجرای کرسنت رو به زبان بسیار ساده براتون تعریف کنم، چون میدونم خیلی ها کامل از قضیه باخبر نیستند:
بسم‌الله
در زمانی که بیژن زنگنه (وزیر نفت فعلی دولت آقای روحانی) وزیر نفت دولت خاتمی بود ، یک قرارداد عظیم صادرات گاز با یک شرکت اماراتی به نام کرسنت بسته شد. (تا اینجاش که خیلی هم خوب!). این قرارداد 25ساله بسته شد! (خیلی هم عالی!).

ولی یه نکته‌ی جالب توی این قرارداد گنجونده شده بود، اونم این که به جای اینکه قیمت گاز به صورت شناور و متناسب با افزایش نرخ جهانی محاسبه بشه، قیمتش به صورت تقریبا ثابت تعیین شده بود! جوری که بعد از چند سال پول استخراج گاز هم ازش در نمیومد چه برسه به سود!

خلاصه آش اونقدر شور بود که بعد از انتقادات رسانه‌هایی مثل کیهان، صدای حسن روحانی که اون زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود هم دراومد و به خاتمی اعتراض کرد و هشدار داد

حالا تا اینجاشو داشته باشین، بریم یه گوشه دیگه از این جهان پهناور ببینیم چه خبره!

توی کشور نروژ وقتی داشتن حساب‌های مالی یکی از شرکت‌های بزرگ نفتی خودشون به نام «استات‌اویل» رو بررسی می‌کردن، به چند تا پرداخت مشکوک برخوردن!

قضیه رو دادگاهی کردن و مدیران اون شرکت بازجویی کردن و تهش معلوم شد که بله،…… این پولها به حساب یه بابایی به نام «عباس یزدان‌پناه» واریز شده تا بتونن توی توسعه پارس‌جنوبی با ایران همکاری کنن!

حالا عباس دیگه کیه؟!

نروژی‌ها آمار می‌گیرن می‌بینن این بابا توی ایران هیچ‌کاره‌ست! می‌گن این که کاره‌ای نیس! پس واسه چی بهش این رشوه‌های کلان رو دادین؟!

میگن که این بابا واسطه‌ی ما با «جونیور» بود! جونیور؟! جونیور دیگه چه جونوریه؟! میگن نمیدونیم، ولی هر وقت با این جونیور جلسه میذاشتیم کارا ردیف میشد. خیلی نفوذ داره توی ایران!.

ماجرا واسه ایران هم جذاب میشه. آمار می‌گیرن می‌بینن بله! عباس قصه‌ی ما، هم‌کلاسی دوران مدرسه و دانشگاه و رفیق کودکی و بزرگسالی گرمابه و گلستان آقامهدی خودمونه! مهدی هاشمی رفسنجانی!!

عکس مهدی رو میفرستن نروژ میگن آیا جونیور این بود؟! میگن خود پدر صلواتیشه!

خلاصه، معلوم میشه که مهدی شیتیل می‌گرفته و از اینور با بیژن هماهنگ میکرده و کارها رو راست و ریس میکرده! حالا پرانتز بسته، برمی‌گردیم به قصه‌ی خودمون..
وقتی گند قرارداد کرسنت دراومد که آخه چطور ممکنه مدیران نفتی ما اینقدر احمق باشن که زیر بار همچین قرارداد فاجعه‌باری برن، شاخک‌ها یه خورده تیز شد!
حتی مشخص شد که توی قرارداد اولیه‌ی کرسنت، برای ایران حق فسخ قرارداد وجود داشته، ولی طی الحاقیه‌ی ششم قرارداد که بعداً بهش اضافه کردن، اولاً حق فسخ از ایران سلب شده و ثانیاً فروش گاز ایران به امارات، منحصراً در اختیار شرکت کرسنت قرار گرفته!
خلاصه تابلو بود که بعضیا در داخل دارن واسه امارات خوش‌رقصی می‌کنن! کاشف به عمل اومد که کرسنت هم چند تا پرداخت کلفت به حساب عباس داشته! واسه همین دولت محمود احمدی نژاد میزنه زیر میز قرارداد و میگه چون روند انعقاد قرارداد غیرقانونی بوده عمراً اجراییش نمیکنیم!

دو تا علت هم داشت؛ یکی همون ضرر اقتصادی سنگین به منافع ملی بود. دومیش هم اعتراض مشتریای دیگه گازمون بود!

خب…. حق فسخ که نداریم، پس چه جوری می‌تونیم قسر در بریم؟!

یه راه داره!
اونم این که ثابت کنیم یه فساد در انعقاد قرارداد رخ داده و قانونی نیس! دولت زد زیر میز و گفت مهدی و بیژن قانون رو زیر پا گذاشتن و رشوه گرفتن و قرارداد رو هوا! کرسنت شکایت کرد دادگاه لاهه.
دو مرحله دادگاه لاهه به نفع ما تموم شد….

تا اینکه ! حسن‌آقا، بیژن قصه‌ی ما رو نامزد وزارت نفت کرد
و چون پای جونیور قصه هم وسط بود و کلاً این ماجرا باید مسکوت میموند تا حیثیت پدرخونده‌های کشور مثل هاشمی و… به فنا نره، و از قضا کاری که پول میکنه غول نمیکنه، مجلس هم رأی اعتماد داد!!!
آقا بیژن دوباره شد وزیر نفت. عباس هم که کلی اعتراف داشت و میتونست با یه بازجویی ساده، جونیوری بسازه که صدتا جونیور دیگه از بغلش بزنه بیرون، ناپدید شد و بعدشم گفتن توی دوبی به طور کاملاً اتفاقی کشته شده!یا خودکشی کرده

بگذریم… امارات رفت لاهه و گفت دیدین ایران داره خالی می‌بنده و همش سیاه‌بازیه؟ اگه واقعاً خلافی رخ داده پس چرا جونیور داره راس راس واسه خودش میگرده و بیژن هم دوباره شد وزیر نفت؟!
لاهه هم دید راس میگنا! این بود که این بار توی دادگاه لاهه محکوم شدیم و به گفته وزیر ارشاد دولت شیخ حسن، فعلاً واسه دس گرمی حدود چهل پنجاه هزار میلیارد دلار ناقابل جریمه شدیم و تخمین زده میشه که چند برابر دیگه هم جریمه خواهیم شد, که با اجازتون فعلا 110 تریلیون تومن ایران رو جریمه کردن !
ن. ناصر

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
[شنبه 1396-04-10] [ 10:52:00 ب.ظ ]




ازخدابرایتان

روزی مریم , قصرآسیه, تقوای حسین, قلب خدیجه, دوستی فاطمه, جمال یوسف, ثروت قارون , حکمت لقمان , ملک سلیمان, صبرایوب , عدالت علی , حیای زینب, عمر نوح ،وفاى ابالفضل و محبت اهل بیت رسول الله (ص) را خواهانم ،

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:51:00 ب.ظ ]




متن شعر مداحی میثم مطیعی پیش از اقامه نماز عید فطر

کار و همت همه‌ی رنگ و بوی این خاک است
عرق کارگران آبروی این خاک است
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
پینه دست کم از پینه پیشانی نیست
کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد
عرق شرم مبادا که به رویش باشد
آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد
پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد

ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم
پی اقدام تو هستند هنوز این مردم
چند روزی تو مقامی به امانت داری
منصبت را نکند طعمه خود پنداری
راه می‌جویی اگر، شیوه مولاست دلیل
قصه آهن تفتیده و دستان عقیل
حرف تبعیض در آیین علی هرگز نیست
آهن سرخ گواه است خط قرمز نیست
پلک بر هم مگذارید که فرصت رفته ست
پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفته ست

ما نه آنیم که آموخته غرب شویم
پی هر وسوسه‌ای سوخته غرب شویم
سیلی از کوخ‌نشین، کاخ‌نشین خواهد خورد
و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد
«بیست سی» چیست که تعلیم جهان، از دل ماست
هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری ست
قرص خواب است ولی چاره ما بیداری ست
تا ابد تربیت از مهر ولی می‌گیریم
مشق از غیرت ابروی علی می‌گیریم
ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم
با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم

تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما
وحشت از حربه تحریم مبادا با ما
باز تحریم جدیدی به سِنا رفت که رفت
جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
ذوق بیهوده ز برجام خطا بود خطا
تکیه بر عهد عمو سام خطا بود خطا
عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست
بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست
هر چه می‌شد بَرَد از کیسه ما بُرد که بُرد
«بُرد بُرد» این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد
گفته بودند که دشمن به تجارت آمد
پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد
خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه است
به خود آییم نجات همه در این خانه است
کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!
راه ما راه حسین است و به خون روشن شد
تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد
نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رود باز به لبخندی از او
دل به لبخندش اگر باخته ای، باخته ای!
گر ز اخمش سپر انداخته ای باخته ای!
غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز
مژده «لا تهنوا» می‌رسد از جا برخیز
تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم
رزمجویان و دلیران محمد ماییم

ذوالفقار علوی بود برون شد ز نیام
مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام
ناز شست تو دلاور حسن تهرانی
زنده ای تا به ابد، فاتح این میدانی
هست مدیون تو امنیت‌مان تا به ابد
هست ممنون تو ایران و جهان تا به ابد
اینکه چون صاعقه آمد به سرت تکفیری
ذوالفقار است که از غرش آن می‌میری
وقت آن است سر جای خودت بنشینی
با دم شیر مکن بازی، بد میبینی!
نوش جان همه‌تان سیلی شش موشک ما
که صدایش برسد تا به ریاض و حیفا
(شترقش برسد تا به ریاض و حیفا!)
این قدَر بمب نچسبان به کمر ای نامرد!
صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد
ای ابوجهل که در کشتن خود استادی
خر دجالی و افسار به صهیون دادی
ای سیه روی که از نفت سعود آمده ای
بچه ابلیس که از ناف یهود آمده ای
دشمن از ابلهی‌اش در طمع خام افتاد
تشت رسوایی‌اش اما ز سر بام افتاد
جاهلیت چه سعودی و چه غربی یکجا
گرم رقصند، عجب منظره ای باب هَجا

رقص شمشیر چو در خیمه دشمن برپاست
سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست
آری آرامش ما مرد خطر می‌طلبد
صبح پیروزی ما خون جگر می‌طلبد
«می‌وزد از همه جا بوی گل یاس شهید
از کجا آمده اند این همه عباس شهید
ذوالجناح از نفس اینبار نخواهد افتاد
علم از دست علمدار نخواهد افتاد»
در دفاع از حرم، آیینه آن سقاییم
همچو عباس، علمدار ولایت ماییم
این زره پشت ندارد منگر برگردیم
تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم
قدس ای قبله آغاز که پایان با توست
مهر باطل شدن فتنه شیطان با توست
تو کلید همه گمشدگی‌ها هستی
قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی
منشینید به غم شام بلا می‌گذرد
راه ما از سفر کرببلا می‌گذرد

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:50:00 ب.ظ ]




امام علی علیه السلام میفرمایند:
اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ,خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند:

☑️باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد..

☑️رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود..

☑️آخرتت را اصلاح کن , خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند..

✨ #خصال_شیخ_صدوق✨

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:50:00 ب.ظ ]




? یـــــــــــک تلنـــــــــــگر ?

?اسلحه قناسه

⭐️چند وقتی است که حضرت امام خامنه ای در نمازهای سیاسی عبادی با سلاح قناسه پشت تریبون می ایستند!!!
‌بله بایک سلاح تک تیرانداز،!!!،
خیلی تعجب میکنید اگر صفات کاربر این سلاح را بدانید.

⭐️کاربر این سلاح باید صبور ، تیزبین، فرصت سنج ، بیدار ، مقاوم، اولویت شناس ، سریع ، مخوف برای دشمن، مکان شناس، زمان شناس و….باشد.

⭐️قناسه چی ماموریتش هم عجیب است،!!
زدن مهره های کلیدی، مثل فرماندهان ارشد، تیربارچی ها ، ارپی‌جی‌زن ها، بیسیمچی‌ها، کمین ها، و ایجاد گلوگاه ها بمنظور زمین گیر کردن دشمن.

⭐️گاهی یک تک تیرانداز یک گردان را زمین گیر میکند گاهی کارش زدن تک تیرانداز دشمن میشود. این تنها بخشی از صفات و ماموریت های یک تک تیرانداز است.

⭐️برد تیر تک تیرانداز بسیار بالاتر و وسیع تر از عوام است، او دشمن را در دور دست رصد میکند، و در دور دست جایی که حتی خودی هم متوجه نمی‌شود ، او را زمین‌گیر میکند ، حرکاتش را رصد می‌کند ، و در لحظه مناسب او را شکار می‌کند.

⭐️تک تیر انداز معمولا تنها است، شاید یکی دونفر در بعضی مواقع با او باشد، ولی معمولا تنها است. شاید علت اینکه حضرت آقا بیش از یک سال است در این نمازها هنگام خطبه خوانی سلاح قناسه را بدست می‌گیرد این است که بفرماید:
حواسم به دشمن وتحرکاتش هست ، دشمن را در تیر رس دارم، شاه‌مهره های دشمن را می‌بینم ، و تنها هستم، آری تنها با یکی دو یار.

کاش ما هم با او ، رهرو و مانند او باشیم.

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:49:00 ب.ظ ]




روزی فردی پشت سر مرحوم آیت الله سیبویه غیبت می‌ کند که توسط یکی از طلبه‌ ها به گوش مرحوم سیبویه می‌ رسد.
شبی در مجلسی که در ماه رمضان برپا شده بود، مرحوم سیبویه و آن شخص نیز حضور داشتند. مرحوم سیبویه طوری رفتار کرد که انگار اتفاقی نیفتاده است، حتی زمانی که مجلس به پایان رسید، مرحوم سیبویه کفش ‌های آن شخص را جلوی پاهایش جفت کرد.
وقتی که با اعتراض من رو به رو شد، گفت: «من شیطان را در خود له کردم که مبادا در درون من نسبت به ایشان ذره‌ای کدورت پیش آید».

منابع: سایت علامه حسن زاده آملی

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:49:00 ب.ظ ]




چند عمل ساده برای
چند صد برابر کردن ثواب نمازها

❶ «اذان و اقامه»
باعث میشود دو صف از فرشتگان، پشت سر مومن نماز بخوانند.
ثواب الاعمال صدوق ص٧٢

❷ «رکوع کامل»
باعث نداشتن وحشت قبر میشود.
ثواب الاعمال صدوق ص٧٣

❸ «انگشتر عقیق»
دو رکعت نماز با عقیق معادل هزار رکعت بدون آن است.
عدة الداعی ابن فهدحلی ص٢٢٠

❹ «مسواک زدن»
دو رکعت نماز با مسواک بهتر از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک است.
من لایحضره الفقیه صدوق

❺ «خواندن سوره قدر»
خواندن سوره قدر در یکی از نمازها باعث آمرزش گناهان میشود.
ثواب الاعمال ص٢٦٧

❻ «استنشاق و مزه مزه در وضو»
باعث آمرزش و غلبه بر شیطان است.
ثواب الاعمال صدوق ص٤٣

❼«عطر»
باعث میشود ثواب نماز هفتاد برابر شود.
ثواب الاعمال ص١٢٠

❽ «تسبیحات حضرت زهراء س»
بهتر از هزار رکعت نماز نزد حضرت صادق (علیه السلام) است.
فلاح السائل ص١٥٥

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:49:00 ب.ظ ]




شخصی بود به نام توبه بن صمه که در بیشتر اوقات از شب و روز به مراقبه و محاسبه نفس مشغول بود .
پس روزی ایام گذشته خود را حساب کرد(60سال ×365روز ) 21500 روز شد ، گفت : وای بر من آیا من خدای تعالی را روز قیامت به این مقدار ملاقات کنم ، اگر هر روزی یک گناه کرده باشم بیست و یک هزار و پانصد گناه باشد ، چه بر سرم آید ، این جمله را گفت و بیهوش شد .
دیدند او به همان بیهوشی از دنیا رفت و این فقط به خاطر حساب بازپرسی قیامت بود که او را این موت ، دست داد.

سرمایه سعادت ص 39

شهید 16 ساله ای بود اعمال خود را محاسبه می کرد و در دفترچه ای یادداشت می نمود
روز شهادتش نوشته بود
امروز سه گناه انجام دادم
در فوتبال شوتی زدم که از شوت خود خوشحال شدم
سجده ام را طولانی نکردم
امروز زیاد خندیدم.
این است نتیجه و فایده محاسبه نفس….
استاد قرائتی

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ب.ظ ]




امام على(ع)
راستگو با راستگویى خود، سه چیز را به دست مى آورد:
◀️ اعتماد
◀️ محبت
◀️ و شکوه (در دل ها).

?غررالحکم،ج 6،ص 480،ح 11038
نمایش کمتر

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ب.ظ ]




غلام امام سجاد (علیه السلام)

شخصی می گوید: سالی در مدینه، قحطی شد و باران نیامد. هر چه مردم دعا کردند و نماز طلب باران خواندند، اثری نبخشید. در خلوتی، در دامنه کوهی، غلامی را دیدم که عبادت می کرد و حال عجیبی داشت و در مناجات خویش می گفت:
خدایا! ما بندگان! چنین هستیم! خدایا! رحمت خود را از ما قطع نکن.
او مشغول عبادت بود که دیدم اوضاع عالم عوض شد. یقین کردم که آن تغییر در اثر دعای این شخص بود. دنبالش رفتم تا ببینم کیست. فهمیدم غلام خانه امام سجاد (علیه السلام) است.
پیش خودم گفتم: هر طور هست من او را از امام می خرم، نه برای این که خادم من باشد؛ بلکه من خادم او باشم و از فیض وجود او استفاده کنم.
خدمت امام رسیدم و عرض کردم من یکی از غلام های شما را می خواهم.
فرمود: کدام یک؟ بالاخره او را پیدا کردم؛ اما غلام ناراحت شد.
گفت: ای مرد! چرا مرا از این خانه جدا می کنی. چرا مرا از محبوبم جدا می سازی.
گفتم: می خواهم تو را ببرم و تا آخر عمر خدمتگزار تو باشم و از محضر تو استفاده کنم.
من در فلان جا شاهد و حاضر بودم که چگونه دعا می کردی. شک ندارم که این باران در اثر اجابت دعای تو بود.
غلام تا این جمله را از من شنید، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من نمی خواستم از این رازی که بین من و تو است، شخص دیگری آگاه شود. حال که از این راز آگاه شدند، خدایا! مرا از این دنیا ببر! این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

? داستان‌های معنوی، ص228

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:42:00 ب.ظ ]