تاریخ : 1394,سه شنبه 05 آبان14:38
نگاهی به پیری جمعیت در گفتگو با دکتر سیما فردوسیپور؛
کودکان تک فرزند در رقابت های جامعه کم می آورند/ هزینه های روحی تک فرزندی بالاست
کودک تک فرزند هرچه به پدر و مادر خود گفته است آن ها گوش کرده و به آن عمل کرده اند این در حالی است که جامعه چنین شرایطی را برای این کودک فراهم نمی کند و نمی تواند توقعات این کودک را به طور کامل برآورده کند.
خبرنامه دانشجویان ایران: تک فرزندی یکی از آسیب های دهه های اخیر است که گریبان اکثر خانواده های ایرانی را گرفته است. بسیاری از خانواده ها با میل قلبی به استقبال این پدیده نامبارک رفته اند. تک فرزندی اما موضوعی است که در سه سطح اثرات مهمی را از خود باقی میگذارد. خود فرزندان، خانواده های تک فرزند و جامعه ای که خانواده های آن تک فرزند هستند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اینکه به چه دلیل خانواده ها تصمیم میگیرند به یک فرزند بسنده کنند و این تک فرزندی چه آسیب هایی را در آینده به دنبال دارد پرسش هایی هستند که برای یافتن پاسخ آن ها به سراغ دکتر سیما فردوسی کارشناس خانواده رفته ایم. گفتگوی خبرنگار ما را با فردوسی در ادامه می خوانید:
* علل گرایش خانواده ها به تک فرزندی چیست؟
علت های مختلفی برای گرایش خانواده ها به تک فرزندی شناسایی شده است برخی افراد و خانواده ها به خاطر سختی کشیدن در برخورد با فرزند اول خانواده خود به دلیل اینکه کودکشان از نوع فرزندان سخت و مشکل بوده است، تمایلی به داشتن فرزان بیشتر ندارند.
این فرزندان اگرچه غالبا اختلالاتی ندارند اما به خاطر اینکه پدر و مادر خود را اذیت می کنند، والدین آن ها تصمیم می گیرند همان یک کودک را داشته باشند چرا که توانایی تحمل سختی های کودک دوم را ندارند.
برخی دیگر از خانواده ها به خاطر شرایط جدید در سبک های زندگی پس از تولد فرزندشان دیگر نمیتوانند بچه دار شوند و به دلایل پزشکی همان یک فرزند را داشته و توانایی داشتن فرزندان دیگر را ندارند و از اینرو به اجبار تک فرزند می شوند.
برخی از خانواده ها نیز تحت تأثیر محیط قرار گرفته و تک فرزندی را انتخاب می کنند این محیط شامل صحبت ها تجربه ها و نصیحت های دیگران مبنی بر بهتر بودن زندگی تک فرزندی است.
تعداد دیگری از خانواده ها به این دلیل تک فرزندی را انتخاب می کنند که گمان می کنند از عهده ی داشتن فرزندهای بیشتر بر نمی آیند. این افراد مسائل مختلفی از قبیل اقتصادی، تربیتی امکانات رفاهی، آینده شغلی و غیره را دلیل اصلی خود می دانند، که این مسائل جزو مسائل شخصی آن ها به شمار می رود.
نوع تفکر برخی از خانواده ها به شکلی است که داشتن فرزندان بیشتر را بی اهمیت تلقی می کنند به شکلی که معتقدند زمانی که صرف تربیت فرزندان بیشتر کنند را بهتر است برای همین یک فرزند خود در نظر بگیرند.
همه مواردی که ذکر شد در جای خود نیازمند بررسی های بیشتر و کارشناسانه تری است اما نمی توان به طور قاطعانه اظهار داشت که کودکان تک فرزند بدون مشکل هستند؛ وقتی می گوییم مشکل، منظور ما این نیست که الزاما همه کودکان تک فرزند کمبودها و مشکلاتی نظیر بیماری ها، اختلالات و … دارند. به طور کلی می توان گفت: کودکان تک فرزند مسائل خاص مربوط به خود را دارند.
به عنوان مثال کودکی که تک فرزند است همیشه پدر و مادر وی همه ی امکانات را در اختیار او قرار دادهاند و از اینرو حس رقابت سالم که میان خواهر ها و برادرها در یک خانواده وجود دارد در این کودک وجود نداشته و این کودکان از این تجربه محرومند؛این کودک در جامعه از نطر مسائل رقابتی دچار مشکل شده و به اصطلاح در رقابتهای جامعه کم می آورد.
کودک تک فرزند هرچه به پدر و مادر خود گفته است آن ها گوش کرده و به آن عمل کرده اند این در حالی است که جامعه چنین شرایطی را برای این کودک فراهم نمی کند و نمی تواند توقعات این کودک را به طور کامل برآورده کند.
این کودکان بسیار پر توقع تربیت می شوند. اعتماد به نفس این کودکان پایین بوده و فکر می کنند همه باید مطیع آن ها باشند؛ این کودکان در دوستیابی به مشکل های اساسی بر می خورند که همه این موارد مسائلی است که در نهایت موجب رنجش این کودکان می شود.
بسیاری از تک فرزندها با صراحت اظهار می کنند که ما بسیار تنها هستیم که از نظر روانشناسی شرایط ایده آل برای فرزند در این است که در طول زمان رشد خود تنها نباشد.
در سال های کودکی و نوجوانی داشتن خواهر و برادر یک امتیاز محسوب می شود و بسیار مفید است؛ همفکری کردن شریک بودن در غم ها و شادی، یاد گرفتن مشارکتی بسیاری از مسائل، رفع تنهایی و … از جمله امتیازهایی است که کودکان تک فرزند از آن محروم اند.
* آسیبهایی که خانواده تک فرزند را تهدید می کند چیست؟
در کنار آسیب هایی که خود کودک تک فرزند با آن ها روبروست آسیب های متعددی هم خانواده این کودکان را تهدید می کند؛ این خانواده ها همواره نگران هستند و فکر می کنند که اگر خدای ناکرده مشکلی برای این یک کودک شان بوجود بیاید هیچ کاری از آن ها ساخته نیست.
این والدین همواره زندگی پر استرسی را داشته و از بوجود آمدن یک اتفاق نگران هستند. خانواده هایی هم که توانایی داشتن فرزند بیشتر را نداشته اند همواره در حسرت این موضوع به سر می برند که چرا ما نباید فرزندان بیشتری داشته باشیم.
با ازدواج تنها فرزند این خانواده ها و یا دور شدن آن ها تحت هر اتفاقی، والدین این فرزندان احساس خلاء بیشتری در زندگی خود می کنند؛ این در حالی است که اگر تعداد فرزندان 2 یا بیشتر از آن باشد وقتی یکی از فرزندان از خانواده دور می شود فرزندان دیگر به عنوان تسلای خاطر والدین حضور داشته و این خلاء برای والدین کمتر بوجود می آید؛ این والدین تنهایی خود را با فرزندان دیگر پر می کنند.
* آیا تک فرزندی تأثیری بر انسجام خانوادهها دارد؟
انسجام خانواده ها بیشتر به روابط میان والدین بستگی دارد اما می توان گفت: تعداد فرزندان روی این موضوع نیز تأثیرگذار است؛ وقتی والدین فرزندان بیشتری داشته باشند به هر حال باید برنامه ریزی بیشتر و در ادامه وقت زیادتری را به موضوع خانواده و برطرف ساختن نیازهای خانواده اختصاص بدهند که این موضوع باعث می شود پیوند والدین، شراکت آن هاو تلاششان در راستای رفع نیازهای فرزندان بیشتر شود.
این موضوع حس باهم بودن ، یک خانواده بودن، و وحدت میان والدین را بیشتر می کند که در نهایت منجر به انسجام بیشتر خانواده می شود.
* آسیبهای تک فرزندی در بعد اجتماعی به چه شکلی بوده است؟
انسان ها با شخصیتی که در خانواده شکل می گیرد وارد اجتماع می شوند؛ در اجتماع این کودکان از نظر زندگی اجتماعی، ارتباط با افراد جامعه، دوستیابی، حضور در محل کار و غیره نیازمند شکل گیری یک شخصیت درست در خانواده خود هستند. به عبارت دیگر یک فرد بر اساس عادات، ویژگی های شخصیتی و تربیتی و امثالهموارد جامعه می شود.
جامعه در بسیاری از موارد، حالتها، عادات و ویژگی های یک کودک تک فرزند را نمیپذیرد و آن ها را رد می کند؛ فردی که می خواهد خودمحور باشد یا همیشه در کانون توجه ها قرار بگیرد مورد پذیرش جامعه نخواهد بود.
کودک تک فرزند خودمحور بوده و همیشه تنها خود را در نظر می گیرد که افزایش این ویژگی در جامعه مشکلات زیادی را به دنبال خواهد داشت.
در هر قسمتی از جامعه مانند اجتماع کاری، اجتماع تحصیلی، اجتماع دوستی و حتی در زمینه ازدواج این فرزندان نمی توانند موفق باشند و حتی آسیب هایی را به جامعه وارد می کنند.
کودک تک فرزند به دنبال دریافت توجه های بیش از حد و دریافتهای افراطی از جامعه بوده که اگر نتواند به خواسته های مطلوب خود برسد هم به خود آسیب رسانده و هم آسیبهای جدی را متوجه اجتماع میکنند چرا که آسیبهای جامعه منعکس کننده ی آسیبهای فردی است.
تک فرزندی منجر به رواج فرهنگ فرزند سالاری در جامعه شده و این فرهنگ افراد جامعه را افرادی طلبکار تربیت میکند. تک فرزندی منجر به افزایش روحیه زیاده خواهی در جامعه حتی خارج از چارچوب های فرهنگی، عرفی، شرعی می شود.
* جایگزینهایی که کودک تک فرزند برای جبران خلأ خواهر و برادر استفاده می کند چه آسیبهایی را می تواند برای او به دنبال داشته باشد؟
این کودکان به شدت به دوستان خود وابسته می شوند به عبارت دیگر دوستان خود را جایگزین خواهر و برادر های نداشته خود می کنند؛ از این رو تحت هر شرایطی می خواهند دوستان خود را حفظ کنند که این موضوع منجر به باج دادن به دوستان خود می شود تا این کودکان دوستان خود را برای مدت زمان بیشتری در کنار خود نگهدارند.این کودکان ممکن است به خاطر وابستگی های زیاد خود به دوستانشان هر پاسخ مثبتی را به آن ها بدهند.
البته ممکن است به سمت جایگزینهای مثبت برای پر کردن خلاء داشتن خواهر و برادر نیز کشیده شوند. به طوری که به دنبال سرگرم کردن خود با مهارتهای هنری، ورزشی، فرهنگی، مذهبی، آموزشی و … بروند که همین موضوع منجر به پیشرفتهای زیادی در زندگی آن ها می شود.
هر چند گرایش این کودکان به مهارتها ممکن است کمتر اتفاق بیفتد اما رابطه این افراد با دوستانشان بسیار متعادل تر می شود.
* توضیح مختصری در مورد جامعه بدون دایی، خاله، عمه و عمو و آسیبهای ناشی از آن بفرمایید؟
کودکان تک فرزند در هر حال بزرگ شده و تشکیل خانواده می دهند که در صورت داشتن یک ازدواج موفق صاحب فرزند می شوند اما فرزندان آن ها همواره با سوالهایی نظیر اینکه چرا من خاله، دایی، عمه یا عمو ندارم مواجه می شوند و همین موضوع منجر به ایجاد حس تنهایی در فرزندان والدین تک فرزند نیز می شود
داشتن فامیل و محبتهای ناشی از آن که در نهایت منجر به توجه بیشتر به فرزندان می شود یکی از نیازهای اساسی به شمار می رود. فرزندان علاوه بر محبت والدین نیازمند چشیدن محبتهای دیگری از جمله محبت فامیلهای وابسته نیز هستند که همه این موارد سیستم ایمنی روانی فرد را تقویت می کند و حمایتهای بزرگی برای افراد در زندگی محسوب می شود و افراد می توانند با پشتوانه قوی تری در جامعه حاضر شوند
همین موضوع منجر به افزایش تحمل افراد در برابر استرسها، سختی ها و ناملایمات در زندگی می شود چرا که فرد احساس بی کس و کاری نمی کند و می داند افرادی هستند که خالصانه او را حمایت می کنند.
«خبرنامه دانشجویان ایران»؛
[یکشنبه 1396-02-03] [ 10:18:00 ق.ظ ]
|