زمهرير
 
 


Random photo
"اِلٰهی وَ رَبّی مَنْ لی غَیْرُکَ"

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت

‼️مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت
امام حسین (ع) را کشت.

?یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود. شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید. حال می کردید، هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!
?… این آقایی که ما صحبتش را می کنیم (شمر) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.

?… در کربلا هر روز بیست هزار نفر در فرات غسل می کردند. غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد.
?در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله علیه السلام برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند. آن ها هم نماز می خواندند! برخی از این افراد به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست! و حبیب به آن ها می گوید: « نماز شما قبول است؟! » درگیری می شود .حبیب به شهادت می رسد. حضرت حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند.

? ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟

? این هشدار و اندرزی است برای امروز و فردای ما…

☑️ دکترشریعتی درباره شخصیت «شمر بن ذی الجوشن»

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-07-05] [ 04:55:00 ب.ظ ]




گفتاری در باب صبر

گفتاری در باب صبر
#معرفی_کتاب #کتاب «گفتاری در باب صبر» در سال 1354 انتشار یافته و حاصل سخنرانی‌های ایشان پیرامون موضوع صبر در #مسجد_کرامت مشهد است. در اولین صفحات کتاب آمده است که برداشت عامیانه از صبر، تحمل ناگواری‌ها است. ایشان گفته‌اند که این برداشت اشتباه است و سپس ادامه داده‌اند که این معنی «هنگامی که در یک جامعه‌ی ستمکش، بی‌اراده و اسیر عوامل فساد و انحطاط مطرح ششود، بزرگ‌ترین وسیله برای ستمگران و مفسدان و بزرگ‌ترین عامل و مشوق عقب‌ماندگی، انحطاط و فساد خواهد شد.»
ایشان #صبر را با استفاده از منابع دینی این‌گونه تعریف می‌کنند: «مقاومت آدمی در راه تکامل، در برابر انگیزه‌های شرّآفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین». سپس مثال می‌زنند که یک گروه کوهنوردی در مسیر قله با موانع زیاد درونی مانند راحت‌طلبی، ترس، ناامیدی و موانع زیاد بیرونی مثل صخره و گرگ و خار و ارتفاع روبه‌رو است. کسی که در این مسیر پر از دردسر #مقاومت کند و به راه خود ادامه دهد، «صبر» داشته است.
این سخنان در سال 1354 ایراد شده است. یعنی این سخنرانی‌ها به لحاظ زمانی مقارن بوده با شروع دور جدیدی از فعالیت‌های #ساواک با هدف گسترش سرکوب‌ها، دستگیری‌ها، شکنجه‌ها و شهادت بسیاری از مبارزین انقلابی. ایشان در این کتاب معنایی فعال، مثبت و مبارزه‌جویانه و مقاومت‌طلبانه از صبر ارائه ‌دادند.
نمایش کمتر

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 03:18:00 ب.ظ ]




چرا من هر ساله برای امام حسین و یارانش عزاداری می کنم؟

همیشه با آغاز محرم، سیل شبهات علیه این «همایش بزرگ خداپرستی و انسان دوستی» نیز شروع می شود.
شبهاتی خالی از استدلال، و معمولا پر از تحریکات متعصبانه توخالی.
مراسم عزاداری امام حسین و یارانش، همایشی است سالانه برای اینکه زیبایی های الهی و انسانی، هر ساله تکرار شوند و در گذر زمان و زندگی روزمره گم نشوند:

1. ما برای «علی اصغر شش ماهه» گریه می کنیم که بگوییم نباید کودکان را از حق زندگی و نعمت های خدادادی محروم کرد. امام حسین فرمودند اگر به من رحم نمی کنید، به این طفل صغیر رحم کنید؛ اما شهادت علی اصغر نشان داد که کودکان نیز از جنون شهوت مقام پرستی یزیدیان در مصونیت نیستند. همان چیزی که امروز در مورد کودکان یمن و عراق و سوریه و…. می بینیم.

گریه برای علی اصغر یعنی گریه برای همه کودکان جهان که در گرسنگی و بی آبی، گرفتار ظلم استکبار جهانی هستند.

2. دوستداران امام حسین (ع)، هرساله همایش «ظلم ستیزی» دارند. همایشی به معنای خط زدن «بی تفاوتی».
بزرگترین درد یک جامعه آن است که افراد نسبت به ظلم ستمگران بی تفاوت باشند. نسبت به بدی ها سکوت کنند و با این سکوت راه را برای فربه شدن ستم و از بین رفتن مظلوم هموار سازند.
ظاهرش سینه زنی، زنجیرزنی و کوبیدن بر طبل و سنج است، اما باطن آن مشت ها و ضرباتی است که بر پیکره ظلم و کنار آمدن با ظالم زده می شود.
کسانی که با عاشورا مبارزه می کنند، آگاهانه یا ناآگاهانه در پازلی قرار گرفته اند که خواهان خاموشی این روحیه ظلم ستیزی هستند. روحیه ای که ارکان ستم را بر خواهد افکند.

3. روضه «حر» یعنی همیشه راه برای برگشتن وجود دارد. ناامید مشو و اگر فهمیدی که مکانت را درست انتخاب نکرده ای و در لشگر یزید هستی، بیا و در لشکر نور و حقیقت یعنی لشکر امام حسین (ع) قرار بگیر.

4. روضه «جون» که غلامی سیاه چهره بود، یعنی در مکتب امام حسین (ع) انسان ها به خاطر رنگ پوستشان از دیگران جدا نمی شوند. سیاهان نیز چون دیگران بدون هیچ شعار و تعارفی انسان هستند. جون کسی است که هر صبح و شام در زیارت عاشورا به او سلام داده می شود. زیرا او از اصحاب امام بود. و چه غیر سیاهانی مانند عمر سعد و حرمله و … که به خاطر سیاهی رفتارشان لعن می شوند. مکتب امام حسین یعنی مکتب مبارزه با نژاد پرستی.

5. روضه «دخترکان حرم حسین (ع)»، یعنی دلسوزی و محبت به کسی که از باستان تاکنون در همۀ کشورها مورد بی احترامی قرار گرفته است. عربی که او را زنده به گور می کرد و ایرانی که به او ارث نمی داد و بانوان را چند طبقه کرده بود و غربی که زن را ابزار شهوترانی خود قرار داده بود. محبت از او سلب شده و ضعیف نگه داشته شده است. همان کسی که در مکتب تشیع، رحمت الهی و ریحانه بهشتی نامیده شده است. عاشورا یعنی محبت به دختران و خواهران و مادران و دوست داشتنی آنها. یعنی زن امانتی الهی است که باید با او کریمانه برخورد کرد. (عاشروهن بالمعروف: بازنان به نیکویی و پسندیده رفتار کنید/قرآن).

6. روضه «عباس» یعنی یادآوری غیرت و شجاعت؛ یعنی تا وقتی تو هستی باید در حرم احساس امنیت باشد. یعنی امید دیگران بودن و حتی امید امام معصوم. عباس یعنی لرزه بر اندام دشمن دین و وطن.
عباس یعنی همه چیز.

7. و عزاداری محرم همراه است با اطعام های میلیونی در سراسر جهان به فقرا و مستمندان، تقویت روح با هم بودن و وحدت ملی، مشارکت در کار خیر و رفاقت در ترویج یاد خوبان و شجاعان واقعی. محرم یعنی شفای جسم و جان از بدی ها و پیوستن به لشکر نور و مهربانی و شجاعت و غیرت.
هر مراسمی هزینه دارد، عزا یا عروسی یا نوروز ملی؛ اسراف حرام است اما برای ترویج فرهنگ مهربانی و شجاعت و وحدت دینی و ملی باید هزینه کرد.
خط زدن آیین های مذهبی و ملی به بهانه های واهی، مانند ویران کردن یک مدرسه عمومی است.
بیایید با ترویج #فرهنگ_عاشورا ، مدرسه ساز باشیم.
#پاسخ_شبهات

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 01:05:00 ب.ظ ]




شبهه در مورد زیارت عاشورا

یکی از شبهاتی که در مورد زیارت عاشورا به آن می پردازند متوجه این فراز زیارت عاشورا است؛ آنجایی که می خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی مَوْقِفِی هَذَا وَ أَیَّامِ حَیَاتِی بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوَالاةِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ [عَلَیْهِ وَ] عَلَیْهِمُ السَّلَام‏» خدایا من به سوی تو تقرب می‌ جویم در این روز و در این موقفی که در آن هستم و در دیگر روزهای زندگی.

بسیاری از افراد این شبهه را مطرح می‌ کنند که این عبارت را فقط در روز عاشورا می‌ توان خواند، چرا که فراز فی هذا الیوم یعنی روز عاشورا، ظاهر، همین عبارت است؛ اما در پاسخ به این شبهه باید به چند نکته توجه کرد که بسیار مهم است.تاملی در معنای یوم و حقیقت آن برای یافتن جواب لازمه اش فهم یک نکته است و آن نکته اینکه: «الیوم»، یا به معنای روز مصطلح در مقابل شب یا به معنای طول شبانه روز یا در مقابل ماه و سال نیست بلکه ظرف ظهور شی است و در مقابل آن «لیل» ظرف استتار شی است چنان که علامه حکیم آیت الله جوادی آملی در تقسیر تسنیم ج 1 ص 389 می فرماید: مراد از «یوم» در بیشتر استعمالات قرآنی آن به معنای روز در مقابل شب یا در برابر ماه و سال نیست همچنین به معنای مجموع شب و روز هم نیست بلکه به معنای ظهور است همان گونه که در آیه 29 الرحمن «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی‏ شَأْن»‏؛ مقصود این نیست که خداوند در هر شبانه روز یا در هر روز در مقابل شب کاری دارد. زیرا خود روز هم شأنی از شئون او و کاری از کارهای اوست پس «کل یوم» به معنای «کل ظهور» است.
و در همان مجلد ص 378 می نویسد:کلمه «یوم» و «یومئذ» در استعمال های قرآنی در همه موارد به صورت ظرف مطرح شده است.
با توجه به این که «الیوم» ظرف ظهور هر شی است مقصود از عبارت «اللهم انی اتقرب الیک فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیوتی» این است که؛ خدایا! به درستی که من تقرب می جویم در این روز و در موقفی که در این روز قرار دارم؛ مقصود از «هذا الیوم» خود زیارت عاشوراست نه آنکه مقصود روز دهم محرم باشد چون «الیوم» ظرفِ ظهور است برای «أتقرّب» و با اشاره «هذا» و ظرف ظهوری که اکنون برای تقرب قاری زیارت کریمه عاشورا است، خود زیارت کریمه عاشورا می باشد چون به وسیله این زیارت است که اکنون دارد تقرب می جوید و به زمان هیچ ربطی ندارد. آن که در ادامه فرمودند: «و فی موقفی هذا» نیز نیازمند بیان نکته ای است و آن این که: عالم در حال حرکت است و همه هستی رو به سوی عالم بالا در حرکتند و حتی انسان کامل هم در حال حرکت به سوی عالم بالا است و مقصود از «موقفی هذا» موقف مکانی نیست بلکه چون در پی کلمه «أتقرّب» آمده است، مقصود موقف قرب به سوی اله است و قاری زیارت عاشورا می گوید: این بار که این زیارت عاشورا را قرائت کردم به موقفی بالاتر در تقرب به سوی تو راه یافتم؛ در این موقف بالاتر که قسمتی از عالم برای من ظهور پیدا کرده و «الیوم» و روز شده است و از استتار و «اللیل» بیرون آمده و در این موطن هم نمی خواهم باقی بمانم و به بالاتر می خواهم تقرب پیدا کنم این مواقف و مواطن ادامه دارد تا به موطن و موقف حضرت رسول اکرم (ص) که والاترین و بالاترین موقف هاست برسم و این همان است که در زیارت عاشورا می خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ [فِیهِ‏] بَنُو أُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ اللَّعِینُ ابْنُ اللَّعِینِ عَلَى [لِسَانِکَ‏] وَ لِسَانِ نَبِیِّکَ [صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏] فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ [صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏]»

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ب.ظ ]




چرا به حضرت زینب(س) عقیله بنی هاشم میگویند؟

چرا به حضرت زینب(س) عقیله بنی هاشم میگویند؟

درباره القاب بانوی کربلا زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ باید گفت که عقیله زنی را گویند که در میان خویشانش کریمه و گرامی بوده و درخانه‌اش عزیز و ارجمند باشد. کرامت و بزرگواری زینب ـ سلام الله علیها ـ برای تمامی انسانها ثابت شده است.

آن حضرت را، عقیله بنی هاشم و عقیلة ‌الطالبیین و عقیلة القریش و عقیلة النساء نیز لقب داده‌اند. از آن جا که اکثر منابع تاریخی این لقب را به حضرت زینب نوشته‌اند، از متون قدیمی تا متون عصر حاضر این لقب به آن بانوی مخدره اطلاق شده.و در منابع معتبر شیعه و سنی آمده است.

بنابراین عقیله بودن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ و ملقب شدنش به این لقب قبل از حادثه کربلا در سال 61 هجری قمری بود. و در منابع به طور دقیق مشخص نشده است که این لقب از طرف چه کسی به آن حضرت برای اولین بار داده شده است، ولی آن چه که قطعی است، این لقب همواره به حضرت از طرف بزرگان داده شده.

مقام و استعداد و فهم و درایت زینب(س) به قدری بالاست که دانشمندان بزرگ ایشان را به خاطر هوشمندی فوق العاده و قدرت شگرف مدیریت و پاسداری از آرمان های مقدس شهیدان کربلا، «عقیله بنی هاشم»؛ یعنی بانوی خردمند دودمان بنی هاشم و قهرمان کربلا نامیده اند.
ابن عباس خطبه فدک فاطمه(س) را از زینب(س) روایت می کند و می گوید: این خطبه را عقیله ما زینب(س)، دختر علی(ع) برای ما روایت کرد…

چنان که سیوطی می‌گوید: «و کانت لبیبة جَزُلة و عاقلةُ لها قُوه جنانٍ». بنابراین بعید نیست که این لقب به آن حضرت در دوران خردسالی توسط پدرش امیر المؤمنین به خاطر ذکاوت و تیزهوشی که داشت داده شده باشد[(و الله العالم)

پی نوشت
المنجد الطلاب و کتاب العین چنین معنا کرده است: «العقیلة المراة مخدره و عقیلة کل شیء اکرمه»، ص 254، ج 2، اسوه.
فیض الاسلام، خاتون دو سرا، تهران، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، آثار فیض الاسلام، 66، ص 137
ابی الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، قم، منشورات، چ اول، 1414، ص 119.
زینب قهرمان دختر علی(ع)، ص 7.
زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س) و دختران آن حضرت زینب و ام کلثوم (سلام الله علیهما)، ص 271.
همان، به نقل از رساله زینبیه سیوطی
همان، ص 39

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ب.ظ ]




قسم خوردن به امام معصوم

1⃣ سلام دادن به شخص مرده نمیرسد؛ پس چرا شما #شیعیان میگویید سلام بر حسین(علیه السلام)؟ باید بگویید حسین رضی الله عنه.

اگر #سلام به شخص مرده نمیرسید؛ پس چرا خداوند در #قرآن می فرماید: “سلام علی ابراهیم” “سلام علی نوح نبی الله”

2⃣ قسم خوردن به امام معصوم #شرک است؛ چرا شما شیعیان میگویید به امام #حسین(علیه السلام) قسم؟

?اگر #قسم خوردن به غیر خدا #شرک است چرا که در قرآن میفرماید: “والشمس” “والضحی” ” والتین"،
پس قسم خوردن به شخصی که مقامش از زیتون و خورشید بالاتر است، اشکالی ندارد.

3⃣ #بوسیدن چیزی که از #کربلا یا #نجف بعنوان #تبرک آورده اند، شرک است؛ چرا شما شیعیان وسایل مقدس را میبوسید؟

?اگر بوسیدن چیزهای مقدس شرک است؛ پس حضرت #یعقوب(علیه السلام) هم نیز مشرک است، زیرا طبق آیه قرآن حضرت یعقوب لباس حضرت #یوسف را #بوسید و به چشمانش کشید و چشمان وی #شفا یافت.

4⃣ امام #حسین(علیه السلام) مرده است و کمک گرفتن از #مرده شرک و حرام است.

قرآن می فرماید: گمان نکنید آنان که در راه خدا شهید شده اند، مرده اند، بلکه زنده هستند.
طبق این آیه امام حسین(علیه السلام) نیز زنده است و همانطور که در زندگی روزمره از خیلی از افراد زنده کمک میگیریم از امام حسین(علیه السلام) کمک گرفتن هم اشکالی ندارد.

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ب.ظ ]




اگر امام حسین(ع) علم به شهادت خود داشتند، چرا به کربلا رفتند؟

اگر امام حسین(ع) علم به شهادت خود داشتند، چرا به کربلا رفتند؟ و اگر علم نداشتند، پس روایاتی که دلالت بر علم ائمه(ع) دارد را چگونه باید توجیه کرد؟

پاسخ آیت الله جوادی آملی :

پاسخ: الف: گاهی شرایط به گونه ای است که آدمی، بناچار برای رسیدن به مقصد و مقصود خویش، هر کاری انجام می دهد؛ حتی اگر بداند به مرگ او می انجامد. رزمندگان اسلام که در دوران دفاع مقدس، برای عبور از میدان مین، بر هم سبقت می گرفتند، می دانستند سرانجام داوطلب شدن و سبقت گرفتن برای رفتن به میدان مین، شهادت آنان است، لیکن چون می دانستند برای دفاع از نظام اسلامی، چاره ای جز این نیست، پا در این میدان بی بازگشت می گذاشتند.

حرکت امام حسین(علیه السلام) به سوی کربلا نیز از این قبیل بود؛ زیرا انحراف در حکومت اسلامی به جایی رسیده بود که اگر قیام عارفانه آن حضرت و یاران باوفایش نبود، اسلام به پایان رسیده بود: «و علی الإسلام السّلام إذ قد بلیت الأمّة براع مثل یزید» و این انحراف، جز با شهادت امام حسین(علیه السلام) قابل اصلاح نبود.

* انواع علم ائمه اطهار(ع)

ب: پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست می آید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست می آید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار می کردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه می داد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده می کردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بود، هرگز در استفاده از علوم غیر عادی، از امر خداوند سرپیچی نمی کردند. حتی در قضا نیز مأمور بودند که به علم عادی عمل کنند. به همین سبب، پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:

هرگز به قضای من مغرور نشوید و نگویید چون پیغمبر در این نزاع به نفع ما داوری کرد، پس حق با ماست؛ زیرا من نیز در بین شما با شهادت و قسم حکم می کنم؛ درحالی که برخی از شما در اقامه دلیلِ مَحکمه پسند، قوی تر و خوش بیان تر از طرف مقابل خود است. پس هر کسی که من به نفع او حکم کردم، ولی حق با طرف مقابل بود، بداند که قضای من چیزی را تغییر نمی دهد، بلکه او قطعه ای آتش را به خانه خود خواهد برد: «إنما أقضی بینکم بالبیّنات و الأیمان و بعضکم ألحن بحجته من بعض، فأیّما رجل قطعتُ له من مال أخیه شیئاً فإنما قطعتُ له به قطعة من النار». [1]

بنابراین، آگاهی ائمه(علیهم السلام) از سرنوشت غیبی خودشان تکلیف آور نبود. از این جهت از آن علم استفاده نمی کردند؛ مگر در مواردی خاص که از سوی خداوند متعال مأمور استفاده از آن می شدند؛ وگرنه معیار تکلیف، علم عادی بود، نه علم غیر عادی. از این رو، اگر از راههای عادی، به نقشه دشمن پی می بردند و شرایطشان همانند شرایط امام حسین(علیه السلام) نمی بود، حتماً برای خنثی کردن آن، اقدام می کردند. [2]

ج. ابو بصیر از امام(صلّی الله علیه وآله وسلّم)ادق(علیه السلام) نقل کرده است:

هر امامی که نداند به چه مصیبتی گرفتار خواهد شد و چه بر سر او خواهد آمد، چنین کسی، اساساً حجّت خدا بر خلق او نیست: «أیّ إمام لا یعلم ما یصیبه و إلی ما یصیر فلیس ذلک بحجة لله علی خلقه». [3]

در برخی روایات آمده است:

امام معصوم(علیه السلام) به جزئیات آنچه بر سر او خواهد آمد، آگاهی دارد و این آگاهی را از صحیفه ای که در اختیار او قرار می گیرد، کسب می کند و آنگاه که مأموریت های ذکر شده در آن صحیفه به پایان می رسد، می فهمد که عمر او نیز به پایان رسیده است: «… إن لکلّ واحدٍ منّا صحیفة فیها ما یحتاج إلیه أن یعمل به فی مدّته فإذا انقضی مافیها ممّا أُمر به عرف أنّ أجله قد حضر… ». [4]

ماموریت های خداوند به اهل بیت قبل از وفات پیامبر

از امام صادق(علیه السلام) رسیده است:

قبل از وفات رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) خدای عزّ و جلّ کتابی را که با مهرهایی از طلا مهر شده بود، بر آن حضرت نازل کرد و گفت: ای محمد! این وصیّت تو به نجبای از اهل بیت توست. پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از جبرئیل پرسید: نجبای من چه کسانی هستند؟ جبرئیل گفت: علی بن بی طالب و فرزندان او(علیهم السلام). پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) آن کتاب را به امیرمؤمنان(علیه السلام) داد و به او فرمود یک مهر آن را باز کند و به آنچه در آن است، عمل کند. امیرمؤمنان(علیه السلام) چنین کرد و سپس آن را به فرزند خود، امام حسن(علیه السلام) داد. او نیز با گشودن مُهری به محتوای آنچه در آن بود، عمل کرد. آنگاه آن را به امام حسین(علیه السلام) داد. او نیز با گشودن مهر مربوط به خود، دید که در آن آمده است: همراه با گروه خود، برای شهید شدن خارج شو که بدون تو شهادت نصیب آنان نخواهد شد و جانت را به خدا بفروش. او نیز چنین کرد و آنگاه کتاب را به علی بن الحسین(علیهماالسلام) داد.

آن حضرت باگشودن مهر مربوط به خود، دید که در آن نوشته شده: سکوت اختیار کن، در منزل خود بنشین و به عبادت پروردگارت بپرداز تا مرگت فرا رسد. او نیز چنین کرد و آنگاه کتاب را به فرزند خود محمدبن علی(علیهماالسلام) سپرد. آن حضرت با گشودن مهر مربوط به خود، این گونه مأموریت پیدا کرد: به مردم حدیث بگو و فتوا بده و از کسی جز خدای عزّوجلّ نترس؛ زیرا کسی توان آسیب رساندن به تو را ندارد. او نیز چنین کرد و سرانجام کار خود را به فرزندش جعفر بن محمّد(علیهماالسلام) سپرد. او نیز با گشودن مهر مربوط به خود، این گونه مأمور شد: به مردم حدیث بگو، فتوا بده و علوم اهل بیت(علیهم السلام) را منتشر کن. پدران صالح خود را تصدیق کن و از کسی جز خدای عزّ و جلّ هراسان مباش؛ زیرا تو در پناه و امان هستی

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ق.ظ ]




هیئت سکولار نداریم ...

? هیئت سکولار نداریم …

?هر کس علاقمند به امام حسین (ع) است، یعنی علاقمند به #اسلام_سیاسی است. معنای اعتقاد به امام حسین این است. (امام خامنه ای)

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]




چرا عزاداری امام حسین(ع) از روز اول محرم شروع می‌شود؟

چرا عزاداری امام حسین(ع) از روز اول محرم شروع می‌شود؟

1. امام رضا(ع) می‌فرماید: «از اول دهۀ محرم، حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده می‌شد و حالت عزادار به خود می‌گرفت و روز دهم، روز مصیبت و گریۀ او بود» (امالی صدوق/128)

2. عزاداران با ده شب عزاداری، در واقع خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده می‌کنند. اگر عزاداری از روز عاشورا شروع می‌شد ذکر مصیبت‌ها خیلی دردناک‌تر و غیرقابل تحمل‌تر می‌شد.

3. یک دهه عزاداری قبل از عاشورا می‌تواند موجب کسب توجه و سوز دل در روز عاشورا باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده، ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب کنند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ عاشورا بی‌احساس و بی‌توجه باشند.

4. و شاید حکمت آن این باشد که در واقع این عزاداری دهۀ اول محرم یک نوع اعلام آمادگی برای نصرت است تا صرف سوگواری، و گویی عزاداران به قصد یاری اباعبدالله الحسین(ع) از همان ابتدای محرم به خیمۀ اباعبدالله الحسین(ع) می‌روند که مولایشان را غریب نگذارند. به همین دلیل عزاداری دهۀ عاشورا رنگ و بوی حماسی دارد و دسته‌های عزا با علائم دسته‌های رزمی در میادین دیده می‌شوند. در حالی که عزاداری از عصر عاشورا و شام غریبان به بعد تنها رنگ و بوی غم به خود می‌گیرد و حتی رسم شده است از ظهر عاشورا به بعد بیرق‌ها را به علامت شهادت اباعبدالله الحسین(ع) می‌خوابانند و دیگر برافراشته نگه نمی‌دارند. (استاد #پناهیان)

لطفا رسانه باشید

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]




ارزش گریه برای امام حسین

ارزش گریه برای امام حسین☝️

قابل توجه کسانی که ایام محرم نگران خندیدن فقرا هستن

کل ایام عزا با احتساب محرم وفاطمیه و شهادت معصومین، فوقش 65روزه
اونوقت ٣٠٠روزِ دیگه این مدعیا کجان؟

موضوعات: پاسخ به شبهات, سيره معصومين  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ق.ظ ]




عبدالله بن جعفر، همسرحضرت زینب(سلام لله علیها) و امام حسین (علیه السلام)

چرا عبدالله بن جعفر، همسرحضرت زینب(سلام لله علیها)، امام حسین (علیه السلام) را در سفر به کربلا همراهی نکرد؟

مخالف فکرى و سیاسى امام حسین(ع) نبود، بلکه از افراد دلسوز و خیرخواه بود که به امام حسین(علیه السلام) برخى راه حل ها را پیشنهاد کرد. از این رو بعد از آن که امام تصمیم می گیرد که به سوی عرق برود ، مخالفت نمی کند. دلیل عدم مخالف نبودن وی نیز این است که وی به - همسر زینب(سلام لله علیها) - اجازه داد کنار امام در کربلا حضور داشته باشد؛ حتى برخى از فرزندان او در کربلا به شهادت رسیدند.

در باره عدم حضور وی در کربلا چند احتمال وجود دارد:
برخى عقیده دارند که عبدالله بن جعفر به دلیل این که مریض بود، در مدینه ماند، شاید در صورت تندرستی، او نیز در کربلا حضور پیدا مى کرد.
برخی دیگر هم احتمال داده اند شرکت نکردن او به اشاره و فرمان امام بود تا عبدالله برای حفظ بقیه بنی هاشم در مکه و مدینه باقی بماند.

بعضی احتمال داده اند از کسانی بود که به سیدالشهدا نامه نوشت و از او خواست که از سفر به عراق منصرف شود. او از این که نتوانسته بود در واقعه کربلا شرکت کند، تأسف می خورد.

گرچه ظاهر جملات این است که وی مایل به شرکت در جنگ نبود، ولی نمی توان به ظاهر نامه اکتفا کرد، زیرا وی بعداز واقعه کربلا که در آن شرکت نکرد ، تاسف خورد. این نشان می دهد که وی اگر چه نامه ای مبنی بر انصراف امام از سفر به کوفه نوشت، اما وی مخالف حضور در کربلا نبود.

فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص298- 299

دائره المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان ، ج 11، ص 83.

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ق.ظ ]




آیا فرشتگان و جنیان در کربلا به کمک حضرت امام حسین (علیه السلام) آمدند؟ و ایشان نپذیرفت؟

در برخی از منابع روایی، درباره کمک و نصرت الاهی به وسیلۀ جنیان و فرشتگان به امام حسین (علیه السلام) احادیثی از ائمه معصومین (علیه السلام) بیان شده است که به این امر تصریح می کنند؛ مثلاً: شیخ مفید به سند خود از امام صادق (علیه السلام ) این نکته را نقل کرده است: زمانی که امام حسین (علیه السلام) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند، اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: “خدا به شما جزای خیر دهد من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند: اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را می کشتیم. حضرت در پاسخ فرمود: ما بر این کار از شما تواناتریم، اما چنین نمی کنیم تا آنها که گمراه می شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد”

نیز در برخی از روایات هم بیان شده است که فرشتگانی برای کمک به امام حسین (علیه السلام) آمدند، در مرتبۀ اول اجازه جنگیدن به آنها داده نشد، ولی در مرتبه دوم وقتی آمدند که امام حسین (علیه السلام) شهید شده بود؛ مانند این روایت از امام صادق (علیه السلام): “چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسین (علیه السلام) بجنگند، ولی به آنان اجازه جنگیدن داده نشد. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند و این وقتی بود که حسین (علیه السلام) کشته شده بود..

خلاصه این که، چنین چیزی در روایات وجود دارد و درست است و هیچ دانشمند و کارشناس دینی آن را رد نکرده است؛ زیرا منافاتی با اعتقادات و معارف اسلامی ندارد. البته یاری رساندن ملائکه و جنیان و یا هر چیز دیگری از طرف خداوند برای انبیا هم بوده است؛ خداوند در قرآن به پیامبر (صلی لله علیه وآله) می فرماید: (به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر) از پروردگارتان تقاضاى کمک مى‏کردید و او تقاضاى شما را پذیرفت (و گفت) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى‏آیند یارى مى‏کنم‏.و مثل یاری رساندن به مسلمانان در جنگ احزاب و در برخی موارد، این کمک ها از طرف فرشتگان و جنیان بود که به جهت مصالحی که ذکر می شود، تحقق پیدا نمی کرد.

?بحار الانوار، ج 44، ص 330،
?امالی، محمد باقر، ص 638،

ادامه »

موضوعات: پاسخ به شبهات  لینک ثابت
 [ 11:17:00 ق.ظ ]
1 3 5