#ای_کاش_من_هم_مثل_حمال_بودم در #خیابان_شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی هست که به قبر حمال معروف است . او شخص بیسوادی بود که همه عمـر خودش را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه #رزق حلالی بدست آورد روزی #حمال از کوچه ‌ای می ‌گذشت نگاهش به کودکی می افتد که روی پشت بـام ‌مشغول بازی بوده ، پای کـودک لیز می‌خورد و از بالا به سمت پایین می افتد ،

ادامه مطلب :

مثل_حمال
در این هنگام ، این عـارف بزرگ بیان میکند “ساخلیان ساخلار” یعنی نگهـدارنده نگه می ‌دارد با سخن حمال اتفاقی می ‌افتد ، گویی بچه را با دو دست گرفته و به حالت ایستاده روی #زمین گذاشتند مردمی که #شاهد این ماجرا بودند حمال پیر را در میان گرفتند ، لباسش را پاره پاره و به تبـرک بردند . او هاج و واج مانده بود و مردم هم از او دست بردار نبودند و جـویا شدند که چگونه این‌ کار را انجام داده فرمــود مردم ، من آدم #فــوق‌_العاده ‌ای نیستم کشف و کرامـت هم ندارم ، اکنـون هم کار خارق ‌الـعاده ‌ای نکرده‌ ام ، اتفاق مهمی هم رخ نــداده ، یک عمر من امر خـدا را اطاعــت کرده‌ام ، لحظه ای هم خدا دعای مرا اجابت کرده است متن سنگ نوشتـه مزار او چنین است: #آرامـگاه مرحوم مغفور مشهور به حمـال عمو که عمری به تقوی و پرهیزگاری سپـری نموده و در اوایل قرن نهم هجری #وفات یافته است
موضوعات: دشمن شناسي  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...