#حکایت «قارون» هرگز نمی دانست که روزی، کارت عابر بانکی که در جیب ما هست، از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند ما را به آسانی مستغنی میکند…

ادامه مطلب :

و «خسرو» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است… و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد می‌زدند، کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید… و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند، هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید … و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند، هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد … بگونه ای زندگی می‌کنیم که حتی پادشاهان آن عصر هم اینگونه نمی زیستند، اما باز شانس خود را لعنت میکنیم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم… خدایا قدرت شکرگوئی در حرف و عمل را به ما عنایت فرما و ما را از شاکرین قرار بده…
موضوعات: قرآن و محجوریت  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...