.عحب....... مدینه فاضله ای خواهد شد.!!!

میگن در یزد ، معلمی پس از چند بار آموزش درس از شاگردانش پرسید :
چه کسی متوجه نشده است؟
سه نفر از شاگردان دستشان را بالا بردند….
معلم گفت : بیایید جلوی تخته و چوب تنبیه خود را از کیفش بیرون درآورد .
تمام دانش آموزان جا خوردند و متعجب و ترسان به معلم نگاه می کردند .
معلم به یکی از سه دانش آموز گفت :

پسرم! این چوب را بگیر و محکم به کف دست من بزن !
دانش آموز متعجب پرسید :به کف دست شما بزنم ؟به چه دلیل ؟
معلم گفت: پسرم مطمئنا” من در تدریسم موفق نبودم که شما متوجه درس نشدید…!!! به همین دلیل باید تنبیه شوم!
دانش آموز اول چند بار به دست معلم زد و معلم از درد سوزش دستش، آهی کشید و چهره اش برافروخته شد .
نوبت نفر دوم شد . دانش آموز دوم که گریه اش گرفته بود، به معلم گفت :

خانم معلم ! به خدا من خودم دقت نکردم و یاد نگرفتم . من دوست ندارم با چوب
به دست شما بزنم .
از معلم اصرار و از دانش آموز انکار !
دیگر ، تمامی دانش آموزان کلاس به گریه افتاده و از بازیگوشی های گاه و بیگاه داخل کلاس ، هنگام درس دادن معلم شرمسار بودند….!!!
از آن روز دانش آموزان کلاس از ترس تنبیه شدن معلمشان جرأت درس نخواندن نداشتند

و اما نتیجه ……
این داستان واقعی در یزد مصداقی برای مسئولان مملکت است که در حوزه ای اگر خطایی از مخاطبان حوزه آن ها سر زد ،خود را باید تنبیه نموده تا الگویی برای رسیدن به جامعه سالم باشیم….!!!
اگر هر کدام از ما مدیران در حوزه فعالیت خود این گونه عمل کنیم………..
مثلاً اگر در اداره ای کم کاری شد، به جبران آن ،رئیس، خود تمام کارهای عقب افتاده را از کارمندان گرفته و شخصا انجام دهد.
اگر در بانکی کلاه برداری و یا اختلاس صورت پذیرفت،ریس بانک مربوطه خود را تنبیه نموده و تنزل شغل دهد.
اگر در حوزه فرهنگی کاستی از سوی مردم و یا متولیان وجود داشته باشد ،دولتمردان مربوطه استعفا دهند.
اگر در حوزه امنیتی و انتظامی بر مردم اجحافی شد،فرماندهان انتظامی به همین دلیل به حبس اختیاری روند.
اگر در حوزه قضایی خطایی صورت گرفت، قاضی استعفا داده و رئیس شعبه خود را
مکافات کند.
و البته همه این ها با تبلیغ و اطلاع رسانی مناسب همراه باشد.
که اگر شود…..عحب…….
مدینه فاضله ای خواهد شد.!!!

موضوعات: وادي سياست  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...