?خدایا مارو بکش….!?
⭕️آن شب یکی از آن شب‌ها بود؛ بنا شد از سمت راست یکی یکی دعا کنند،
اولی گفت:
«الهی حرامتان باشد…»?
بچه‌ها مانده بودند که شوخی است، جدی است؟
بقیه دارد یا ندارد؟
جواب بدهند یا ندهند؟
که اضافه کرد: «آتش جهنم» و بعد همه با خنده گفتند: «الهی آمین.»??
نوبت دومی بود،
همه هم سعی می کردند مطالب شان بکر و نو باشد، تأملی کرد و بعد دستش را به طرف آسمان گرفت و خیلی جدی گفت:
«خدایا مار و بکش…»?

دوباره همه سکوت کردند و معطل ماندند که چه کنند و او اضافه کرد:
«پدر و مادر مار و هم بکش!»???

بچه‌ها بیش تر به فکر فرو رفتند، خصوصاً که این بار بیش تر صبر کرد، بعد که احساس کرد خوب توانسته بچه‌ها را بدون حقوق سرکار بگذارد، ?????????
گفت: «تا ما را نیش نزند!»

موضوعات: دفاع مقدس  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...