توجه به این فرمایش حضرت علی (ع) بسیار اهمیت داره:
از نشانه های آخر الزمان
? ا این است که هنوز فتنه ای تمام نشده فتنه بعدی میاید که آنقدر فتنه ها زیاد میشود که مردم میگویند خدایا فرصتی برای نفس کشیدن و هضم فتنه قبلی عنایت کن که کار سخت شده..
در چنین شرایطی حکمت اول نهج البلاغه باید اعمال شود…
? امیرالمومنین فرمودند :
در زمان فتنه مانند شتر دو ساله باش نه شیر بده نه سواری….اگر اینطور نباشد جزء ریزشهای فتنه خواهید شد…
♦️ زینب سلیمانی” ظهر امروز در جمع نمازگزاران جمعه در مصلی کرمان خطاب به مردم اظهار کرد:
? بابت حماسه حسینی که در تشییع پیکر پدرم آفریدید، تشکر میکنم و به نوبه خود و خانواده ام به خانواده کسانی که در حادثه مراسم تشییع مصیبت دیدهاند، تسلیت عرض میکنم.
? شهادت حاج قاسم مصیبتی عظیم و جبران ناپذیر است اما بیش از شهادت باید به اندیشه، منش و ولایتمداری ایشان نگاه کنیم
? پدر شهیدم تمام جهاد و وظیفه اش را در راه ولایتمداری میدید و توصیهاش به ما ماندن در راه ولایت و خط رهبری بود.
? موجی که در دنیا به خاطر شهادت پدرم ایجاد شد به دلیل خدمات ارزشمند او نبود بلکه دنیا فهمید سردار #سلیمانی در هر شرایطی دغدغه حفظ وحدت و همبستگی مردم سراسر دنیا داشت.
? امریکا با ترور پدرم بزرگ ترین و احمقانه ترین حرکت را کرد چرا که نه تنها #شهادت پدرم موجب ضعف ایران و جبهه مقاومت نشد، بلکه تمام آزادی خواهان و جوانان سراسر دنیا را بیدار و وحدت میان مردم را بیشتر و بیشتر کرد.
? پدرم به مانند شیشه عطری می ماند که با شکستن آن رایحه خوشش در سراسر دنیا پیچید.
? در همه حال و همیشه توسل پدرم به عمه سادات بود که چگونه در همه حال پیام #کربلا را اعلام کرد.
? امروز من زینب حاج قاسم به شما می گویم داستان کربلا دوباره در عصر ما تکرار شد و علمدار محور مقاومت تکه تکه شد تا ولی امرش آسیب نبیند.؛ علمدار رفت تا ایران و ایرانی بماند #علمدار رفت تا ناموس حفظ شود و او با شهادتش حجت را بر همگان تمام کرد و به تمام دنیا نشان داد شیطان بزرگ کیست.
? من به عنوان کوچک ترین فرزند حاج قاسم، قسم میخورم تا آخرین لحظه عمرم دست از ولایت برنخوهم داشت و با شیطان بزرگ رو در رو مبارزه می کنم.
? امروز من با خون پدر شهیدم در میدان نبرد حریف می طلبم و دنیا بداند روح حاج قاسم در ذره ذره وجود دنیا دمیده شده و هزاران قاسم #سلیمانی آماده حرکت به سمت کاخ سفید هستند و شما تا آخر عمر بترسید و منتظر ما باشید.
? انتقام زمانی برای ما معنی می دهد که رژیم آمریکا، صهیونیست و آل سعود دیگر وجود نداشته باشند.
⭕️ فرزند شهیدسپهبد سلیمانی در این مراسم متن پیام عربی خود را خطاب به جبهه مقاومت نیز قرائت کرد.
]]>جانباز قطع نخاعی ناصر توبه ایها در سن 21 سالگی فرماندهی یکی از گردان های لشکر 41 ثارالله کرمان را بر عهده داشت که در آن زمان حاج قاسم سلیمانی در سمت فرماندهی لشکر خدمت می کرد.
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی وقتی نزدیک ایام عید می خواست به کرمان و به دیدار والدین خود برود به همسر این جانباز زنگ می زد و می گفت من دو روز به خانه شما می آیم.
لباسی تهیه می کرد و به خانه او می رفت. می داد، تخت او را آماده می کرد و در این دو روز به همسر جانباز می گفت کار آشپزخانه هم به عهده من است؛ دو روز خدمت گذاری این را داشت بعد به سمت کرمان میرفت.
این جانباز در دی ماه سال 1392 به دیار حق شتافت.
شهادت اتفاقی نیست شادی روح این سردار دلاور صلوات عنایت فرمایید
]]>
نوجوانی که می خواست حاج قاسم سلیمانی را فریب دهد
بخشی از کتاب آن بیست و سه نفر
نوجوان و حاج قاسم سلیمانی قسمتی از داستان یک کتاب است . کتابی که مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفت .ایشان خواندن آن را توصیه کردند. روز اعزام رسیده بود و قاسم سلیمانی که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را به عهده داشت. باید به دستور او همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند…
قاسم میان نیروها قدم میزد و یک به یک آنها را برانداز می کرد. او آمده بود نیروها را غربال کند. کوچکترها از غربال او فرو می افتادند. فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالاتر می رفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در عملیات را بر دلم بگذارد. در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم.
این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟ دلم میخواست حاج قاسم می فهمید من فقط کمی قدّم کوتاه است؛ وگرنه شانزده سال سنّ کمی نیست! دلم می خواست جرئت داشتم بایستم جلویش و بگویم: “آقای محترم! شما اصلا می دونید من دو ماه جبهه دارم؟..” اما جرئت نداشتم.
نوجوانی که می خواست حاج قاسم سلیمانی را فریب دهد
با خودم فکر می کردم کاش ریش داشتم. به کنار دستی ام که هم ریش داشت و هم سبیل غبطه می خوردم! او یقه مرا در آن هیری بیری گرفت زیرا هیچ مویی روی صورتم نبود… باید صورت لعنتی ام را به سمتی دیگر می چرخاندم که حاج قاسم نبیندش. اما قدّم چه؟
من یک سر و گردن پایین تر بودم مثل دندانه شکسته شانه ای میان صفی از دندانه های سالم بودم . باید برای آن دندانه شکستی فکری می کردم… من از کوله پشتی ام برای فریب حاج قاسم کمک گرفتم.
عناوین کتاب
این کتاب حاوی یک پیش فصل است که شامل هفت بخش کوتاه به عنوان مقدمه داستان است و چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان. در پایان کتاب نیز نامه احمد یوسف زاده به صدام حسین هست .تعدادی عکس از روزنامهها و گروه بیست و سه نفره هم در آن وجود دارد .
برای مطالعه بیشتر این مقاله را بخوانید
]]>خبرنگارا میگن خب اجازه بدید بیاییم داخل پایگاه گزارش بگیریم
که تلفات ندادید، میگن نه یخورده کثیفه یخچالم خالیه،
انشالله دم عید دعوت میکنیم با خانواده قدم رو تخم چشم ما بذارید
]]>یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان خانوادگی #سردار_سلیمانی تعریف میکند:
? به همراه سردار بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار شهید یوسف الهی حاضر شده بودم
و میدانستم فضای کنار این شهید والامقام جایی برای دفن یک پیکر را ندارد‼️ به شهید حاج قاسم عرض می کردم
که حاج آقا فضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمی شود ? که حاج قاسم در پاسخ به من افزود، افضلی از من گفتن بود… ✋
حال که با روبهرو شده ایم ? و شواهد امر حاکی از این است
که برای دفن پیکر مطهر سردار فضای زیادی نیز نیاز نیست متوجه صحبت های آن روز شهید حاج قاسم شدهام ?
]]>اصل حرف را امروز یکی از علما فرمودند :
? دلیل اینکه مردم برای سردار سلیمانی اشک ریختند وقلبشان سوخت وهنوز هم آرام نشدند
این است که قلب قطب عالم امکان حضرت بقیه الله ” عج ” به درد آمده واشک آن حضرت جاری شده
واین مطلب برکل عالم تاثیر میگذارد.
]]>? ↩️ روزی یک بار به اندازه یک قاشق مرباخوری ❗️
#، #یبوست، #تقویت_اعصاب_و_قلب_در_یک_نسخه ⤵️