زمهرير
 
 


Random photo
پدرو مادر مثل قند هستن

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



معرفی کتاب‌های مناسب

✅ یکی از بهترین فضاسازی‌های شهری در #اردبیل که مورد توجه رسانه‌های اجتماعی قرار گرفته است
? ترکیبی از #زیباسازی ، #تبلیغ #کتابخوانی ، معرفی کتاب‌های مناسب

موضوعات: سیره شهدا  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-08-01] [ 08:54:00 ب.ظ ]




زلیخا در موزه مصر

(بازسازی چهره زلیخا در موزه مصر)
شاید براتون جالب باشه بدونید زلیخا چه شکلی بوده…

موضوعات: سیره شهدا  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ب.ظ ]




عشق بازی میکنم با نام او.

پیرمردی داشت رو زمین با انگشت چیزی مینوشت…
رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته:"حسین”
طوریکه انگشتش زخم شده!
ازش پرسیدن حاجی چکار میکنی؟؟!!
گفت چون میسر نیست من را کام او …
عشق بازی میکنم با نام او…
یا حسین علیه السلام
حسین جان

چکنم گر نکنم گریه به مظلومی تو
گریه آبی است که بر آتش دل تسکین است..

موضوعات: سیره شهدا  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ب.ظ ]




نفرین مادری

غزلی بسیار زیبا در پی سخنان رهبر معظم انقلاب…

دیگر توان نداریم، تهدید دیگری را…
یا حرفهای تلخ، امثال جانکری را…

تفسیرتان غلط بود، از کربلای زینب… ع
کورید که ندیدید! بالای نی سری را…

بعد از ژنو دوباره، لوزان امیدتان شد…
در سر چه می پرانید، آیین نوکری را…

لبخند دیپلماسی، تدبیر ترس تا کی…
مردانه تر بگیرید، تصمیم بهتری را…

هم اقتدار مارا یکجا به باد دادید…
هم آبرو هم عزت، هم این فن آوری را…

با عکس چهار فرزند، کنج بهشت زهرا… س
دنبالتان شنیدم، نفرین مادری را…

هیهات من الذله، ما انقلابی هستیم…
هرگز نمی پذیریم، تحقیر و تو سری را…

رو کن گزینه ها را، ما تشنه ی جهادیم…
بسیار دوست داریم، تدبیر رهبری را…

✋ لبیک یاخامنه ای ✋

موضوعات: سیره شهدا  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ب.ظ ]




روح الله روی آب راه می رود

حضرت عیسی با یقین خالصانه گفت:
(بسم الله) و بر روی آب حرکت کرد!
مرد کوتاه قد، هنگامی که دید عیسی بر روی آب راه می رود، با یقین راستین گفت:
بسم الله، و روی آب به راه افتاد تا به حضرت عیسی رسید. در این حال مرد دچار خودبینی و غرور شد و با خود گفت:
عیسی روح الله روی آب راه می رود و من هم روی آب راه می روم، بنابراین، عیسی چه فضیلتی بر من دارد؟ هر دو روی آب راه می رویم.
همان دم یک مرتبه زیر آب رفت و فریادش بلند شد:
(ای روح الله مرا بگیر و از غرق شدن نجاتم ده!)
حضرت عیسی دستش را گرفت و از آب بیرون آورد و فرمود: ای مرد مگر چه گفتی که در آب فرو رفتی؟
مرد کوتاه قد گفت:
من گفتم، همان طور که روح الله روی آب راه می رود، من نیز روی آب راه می روم. پس با این حساب چه فرقی بین ماست! خودبینی به من دست داد و به کیفرش گرفتار شدم.
حضرت عیسی فرمود:
تو خود را (در اثر خودبینی) در جایگاهی قرار دادی که شایسته آن نبودی بدین جهت خداوند بر تو غضب نمود و اکنون از آنچه گفتی توبه کن!
مرد توبه کرد و به رتبه و مقامی که خدا برایش قرار داده بود بازگشت و موقعیت خود را دریافت.
امام صادق علیه السلام پس از نقل این قضیه فرمود:
(فاتقوا الله و لا یحسدن بعضکم بعضا.)
(پس شما نیز از خدا بترسید و پرهیز کار باشید و به همدیگر حسد نورزید.)

داستانهای بحارالانوار نوشته محمود ناصری

موضوعات: سیره شهدا  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ب.ظ ]




الهم  عجل لوليك الفرج

قشنگترین متنی که تا حالا خوندم،بخون قشنگه

آتش و آب و آبرو با هم.
هر سه گشتند. در سفر. همراه.

عهد کردند. هر یکى گم شد.
با نشانى ز خود. شود پیدا.

گفت آتش. به هر کجا دود است.
میتوان یافتن. مرا آنجا.

آب گفتا. نشان من پیداست.
هر کجا باغ هست و سبزه بیا.

آبرو رفت و گوشه اى بگرفت.
گریه سر داد. گریه اى جانکاه.

آتش آن حال دید و حیران شد.
آب. در لرزه شد. ز سر تا پا.

گفتش آتش. که گریه ى تو ز چیست ؟
آب گفتا. بگو نشانه چو ما

آبرو لحظه اى به خویش آمد
دیدگان پاک کرد و کرد نگاه

گفت. محکم مرا نگه دارید
گر شوم گُم نمیشوم پیدا
《رهی معیری》
از خدا بخواهیم آبرویمان حفظ شود و آبروی هیچ مخلوقی نرود که پایه و اساس و اعتبار آبروست.ومن الله التوفیق
نمایش کمتر

موضوعات: سیره شهدا  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ب.ظ ]




به همین راحتی

تا حالا شده بخواین بدونید هر جزأ قرآن تو صفحه چنده؟؟
فرض کنید میخوایم جزأ 8 را ببینیم از کدوم صفحه شروع میشه از 8 یک عدد کم میکنیم

حاصل را در 2 ضرب میکنیم می شود14 آن دو را میگذاریم بغل 14 میشود 142
پس جزأ 8 از ص 142 شروع میشود..
به همین راحتی :)

موضوعات: سیره شهدا  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ب.ظ ]




جعبه استرس

⬅️ تکنیک رفع استرس

یک جعبه مقوایی مثل یک جعبه کفش بیارید و دربش رو محکم چسب نواری بزنید. بالای آن شکافی کوچک ایجاد کنید. حالا هر نگرانی که نسبت به یک موضوع دارید رو روی یک تکه کاغذ بنویسید و داخل جعبه بیاندازید.

هر روز نگرانیها و استرس های روزانه تان را نوشته و توی جعبه بیاندازید. بعد از گذشت چند ماه جعبه را باز کنید و تمام نگرانیهای گذشته خود را مجددا بخوانید.

باور کنید که کلی می خندید و از طرفی ملاحظه میکنید که در کمال ناباوری 90 درصد آن استرسها تنها درذهن شما حضور داشتن و عملا هیچوقت اتفاق نیفتادند. اینطوری مغزتان تعلیم میبیند که به سادگی بابت مسائل کوچک مضطرب نشود.

این شیوه را به عادت خوب تبدیل میکند و دیگه در آینده به ساخت Worry Box دیگر نیازی نخواهید داشت.

#دکتر_محمود_معظمی

موضوعات: سیره شهدا  لینک ثابت
 [ 02:09:00 ق.ظ ]