زمهرير
 
 


Random photo
سه فرد تاثیرگذار جنگ به روایت سرلشکر سلیمانی

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



پندانه
موضوعات: اقتصاد مقاومتی  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-02-31] [ 10:49:00 ب.ظ ]




نکته های ناب رهبری
موضوعات: اقتصاد مقاومتی  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]




الهم  عجل لوليك الفرج
موضوعات: اقتصاد مقاومتی  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ب.ظ ]




اللهم صل علي محمد وآل محمد
موضوعات: اقتصاد مقاومتی  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ب.ظ ]




ارزش رهبر حکومت اسلامی از حرم و مرقد امامان معصوم بیشتر هست؟

‍ شماره شبهه:2664
? متن شبهه:

میخواستم بدونم چرا در بیت رهبری که مردم مراجعه میکنند چرا انقد تفتیش و جستجو هست در حدی که در حرم امامان معصوم در این حد تفتیش و جستجو نداریم!
یعنی ارزش رهبر حکومت اسلامی از حرم و مرقد امامان معصوم بیشتر هست؟

? پاسخ شبهه:

1⃣تفتیش و جستجو یا بازرسی افراد برای ملاقات با سران و رهبران و مسولین کشورها عملی است که در تمام دنیا مرسوم میباشد
چیز تازه ای نیست که آن مخصوص کشور ایران و بیت رهبری باشد
و به حکم‌ عقل این عمل به خاطر این که سران و مسولین کشور با افراد دیگر از لحاظ مسولیت و وظیفه ای که بر عهده دارند فرق دارن و بیشتر در معرض خطر میباشن و بر این اساس باید محافظت بیشتری از آنها صورت بگیرد

2⃣واما این که نوع تفتیش را زیر سوال ببریم و مقایسه کنیم تفتیش در بیت رهبری را با حرم ‌ائمه(ع) و مکان های دیگر مقایسه زیاد درستی نمیباشد چون اغلب نوع و نحوه تفتیش و بازرسی بر حسب موقعیت و مسولیت متفاوت میباشد

3⃣اکثر کسانی که به زیارت ائمه میروند برای زیارت و برآورده شدن‌ حاجات خود به مکان مورد نظر میروند که تفتیش و بازرسی آنها هم به نسبت موقعیت مکانی و جایگاه آنها متفاوت میباشد
مثلا بازرسی در حرم امام رضا (ع) با بازرسی از حرم امام حسین (ع) در عراق و حرم حضرت زینب (ص) در سوریه با هم‌متفاوت است یا مثلا بازرسی که در زمان حیات حضرت امام خمینی(ره) انجام میشد و بازرسی که امروزه از مرقد ایشان‌میشود با هم متفاوت است
از آنجا که بیت رهبری، مهم‌ترین نماد و نماینده نظام سیاسی در ایران به‌شمار می‌آید؛ در این بیت همه عناصر نگهدارنده و اداره کننده نظام جمهوری اسلامی جمع هستند، از دستگاه‌های امنیتی گرفته تا دانشگاه‌ها؛ چرا که رهبر جمهوری اسلامی تقریباً بر همه نهادهای جمهوری اسلامی نظارت مستقیم یا غیرمستقیم و در همه اداره‌های دولتی و حتی دانشگاه‌ها دفتر نمایندگی دارد پس نوع بازرسی آن هم به نسبت موقعیت خود متفاوت است
این در رابطه با نوع تفتیش و بازرسی.

4⃣اگر کسی میخواهد در مورد شجاعت رهبری از گذشته که بگذریم همین قضیه اخیر سفر رهبری به کرمانشاه و حضور رهبری در بین مردم و رفتن به چادر زلزله زدگان را نگاه کنه خواهد فهمید اگه دنبال حقیقت باشدو بخواهند که بفهمند
اینها خیال دارن که بهشون اجازه داده بشه بدون بازرسی به دیدار رهبری برن تا شاید به اهداف پلیدی که در ذهن خود پرورش میدن برسن یا در قضیه لعن کردن خلفا که آن را به مرگ بر آمریکا گره میزنن و قضیه های دیگر.

@GhararGahShayeat
5⃣اینکه چند وقتیه در مورد چنین قضیه هایی که مرتبط است با مسولین و آرمانهای انقلاب اسلامی موضع گیری میکنن و به هر طریق که بتوانن ضربه میزنن و هر اتفاقی که رخ دهد را بهانه ای برای ضربه زدن به انقلاب قرار میدهند و نشان از ضعف اونهاست که در میدان نبرد شکست خورده و اقدام به انتشار چنین مطالبی میکنن.

نشر این پیام صدقه جاریه است.

✒️ ? ✒️ ? ✒️ ? ✒️ ? ✒️ ?
نشر مطلب با ذکر منبع بلامانع و نشانه پایبندی به اخلاق اسلامی است
? قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات ?
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-30] [ 12:03:00 ب.ظ ]




نیست فرقی بین موشک با قلم

یک نفر با خون خود در فکر حفظ سنگر است
یک نفر با علم خود در حال حفظ منبر است
نیست فرقی بین موشک با قلم وقتی هدف
پاسداری از نظام و انقلاب و کشور است

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ب.ظ ]




کسانی‌که امروز به کتاب روی می‌آورند؛

کسانی‌که امروز به کتاب روی می‌آورند؛
در آینده دیگران به آن‌ها روی خواهند آورد.

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 11:55:00 ق.ظ ]




می چرخانندومارابه اطراف می کوبند..!!!

مشکلات زندگی مانند ماشین لباسشویی هستند….!!!!
پیچ وتاب میدهند….!!

می چرخانندومارابه اطراف می کوبند..!!!

امادرنهایت “تمیزتر،درخشان تر،وبهتر” می شوند…!

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ق.ظ ]




با چندتا از خانواده های
سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم
یه روز که حمید از منطقه اومد،
به شوخی گفتم:

” دلم میخواد یه بار بیای و ببینی
اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم
اونوقت برام بخونی
فاطمه جان شهادتت مبارک!”

بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم

دیدم ازحمید صدایی در نمیاد

نگاه کردم
دیدم داره گریه میکنه
جا خوردم

گفتم:
” تو خیلی بی انصافی!
هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو،
اونوقت طاقت اشک ریختن من رو نداری
و نمیزاری من گریه کنم.

حالا خودت نشستی و جلوی من گریه میکنی؟

سرش رو بالا آورد و گفت:
“فاطمه جان به خداقسم اگه تونباشی
من اصلا از جبهه برنمیگردم”

همسر شهید حمید باکری

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ق.ظ ]




اگر مادرت هنوز کنارت است

‍ ❣ #جملات_هشت_ریشتری

‍ وقتی یک سالت بود مشغول شد به غذا دادن و شستنت.
و تو با گریه های طولانی شب از او تشکر کردی.

وقتی دو سالت بود مشغول شد به اموزش دادنت به راه رفتن
اما تو با فرار از ان هنگامی که صدایت میکرد از او تشکر کردی

وقتی سه سالت بود مشغول شد به غذاهای خوشمزه برایت پختن
و تو با ریختن غذا بر روی زمین ازش تشکر کردی
وقتی چهار سالت بود مشغول شد به دادن مداد به دستت تا نوشتن را یاد بگیری
و تو با خط خطی کردن روی دیوار از او تشکر کردی

وقتی پنج سالت بود مشغول شد به پوشاندن بهترین لباساها برای عید
وتو با کثیف کردن لباسها از او تشکر کردی

وقتی شش سالت بود مشغول شد به ثبت نام کردن تو در مدرسه
وتو با جیغ و داد که نمیخواهم بروم به مدرسه از او تشکر کردی

وقتی که ده سالت بود مشغول شد به منتظر ماندنت برای برگشت از مدرسه تا تو را در اغوش بگیرد
و تو با زود رفتن به اتاقت از او تشکر کردی

وقتی پانزده سالت بود مشغول شد به گریه کردن برای پیروز شدنت
وتو با خواستن هدیه بابت پیروزیت از او تشکر کرد

وقتی بیست سالت بود مشغول شد به تمنای اینکه با اوبه خانه فامیل و اشنایان بروی
وتو بارفتن و نشستن پیش دوستانت از او تشکر کردی

وقتی بیست و پنج سالت بود تو را در امور ازدواجت کمک کرد
و تو با دور شدن از او ونشستن کنار همسرت از او تشکر کردی

وقتی که سی سالت بود مشغول شد به گفتن بعضی از نصیحتها به تو که درمورد کودکان است
و تو با گفتن این جمله که در کارهایمان دخالت نکن از او تشکر کردی

وقتی سی و پنج سالت بود ،زنگ زد که تو را برای ناهار دعوت کند
و تو با گفتن این روزها مشغولم از او تشکر کردی

وقتی چهل سالت بود خبرت کرد که مریض است و نیاز دارد که از او مراقبت کنی
و تو با گفتن رنج و زحمت از والدین به فرزندان منتقل میشود از او تشکر کردی

و در روزی از روزها از این دنیا میرود و عشقش نسبت به تو هنوز در قلبش است اگر مادرت هنوز کنارت است او را رها مکن و محبتش را فراموش نکن وکاری کن که راضی باشد

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ق.ظ ]




زِ خالِ تو خاکم شود عبیرآمیز ...

در شعر کلاسیک پارسی حروف ( خ، چ، گ ) حروفِ خشن محسوب می‌شدند و به کار نبردن یا کمتر به کار بردن آنها در شعر جزئی از هنر و مهارت شاعری بود، اما حضرت حافظ این رسمِ نانوشته را با سرودن بیتی بسیار زیبا با 7 “خ” به چالش کشید و نشان داد هنر و عشق می‌تواند همه‌ی خشونت‌ها را به لطافتی زیبا و عاشقانه بدل کند…

خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زِ خالِ تو خاکم شود عبیرآمیز …

همه‌ی “خ” های زندگیمان شاید در انتظار چیدمان عاشقانه‌ای هستند، تا طوری دیگر خوانده شوند.

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-29] [ 07:51:00 ق.ظ ]




فلسفه مجازات روزه خوار

بلأخره ماه مبارک رمضان هم رسید و #شبهه های روزه داری شروع شد..
? هر سال #ماه_رمضان، ملحدان این شبهه های تکراری ظاهرا زیبا را توی فضای مجازی پخش میکنند تا به حساب خودشون، روزه و روزه داری رو زیر سوال ببرند.. ??

⛔️ مینویسند: “در کشورهای اسلامی، دنبال روزه خوار میگردند تا مجازاتش کنند، اما دنبال گرسنه نمیگردند تا سیرش کنند!”
⛔️ یا مینویسند:” جلوی گرسنه های بیچاره، در طول سال هر چقدر غذا بخوری مشکلی نیست. اما جلو روزه دارانی که خودشان خواستند چیزی نخورند نباید چیزی خورد ؟”

✅ اما پاسخ ✅

1️⃣اولا چه کسی گفته جلوی گرسنه غذا خوردن مشکلی نیست؟!!
همان پیامبری که دستور به روزه را آورده، همان هم فرموده که «سیر بودن در کنار گرسنه، #مسلمانی نیست.»
? اصلا یک فلسفه #روزه اینه که تمرین کنی جلوی #گرسنه، غذا نخوری ??
? و یک فلسفه مجازات روزه خوار هم اینه که بدانی، جلوی گرسنه، غذا خوردن آنقدر زشته که مستحق #شلاق است.. ?

2️⃣ ثانیا چه کسی گفته دنبال گرسنه نمیگردیم؟ اتفاقا مسلمانان برای #فطریه دادن، برای #صدقه و #زکات و #افطار دادن، دنبال #فقرا هم میگردند.. ?

3️⃣ ضمنا کسی هم به دنبال روزه خوار نمی گردد تا شلاقش بزند. ? مجازات آن هم الزاما شلاق نیست! آنچه مستحق مجازات است: « #تظاهر به روزه خواری» است نه خود #روزه_خواری.. ممکنه کسانی بدلیل #بیماری یا #مسافرت مجبور به خوردن روزه باشند! یا حتی توی خونه اش، روزه شو بخوره! … ?
?#تظاهر یعنی عملی با قصد #آشکار کردن صورت بگیرد.. #عمد داشته باشد که بگوید من روزه خوارم!☹️

4️⃣ راستی کمی انصاف. کسی که ساعتها گرسنگی میکشد، ? حال گرسنه ها را بیشتر می فهمد یا کسی که پیوسته میخورد و می آشامد.. کدامیک باید دم از فقرا بزنند؟ ? روزه دار یا روزه خوار؟! آنکه از #شکم دست میکشد یا آنکه به شکم چرانی خود می بالد؟! التماس انصاف…

موضوعات: احکام تصویری, از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ق.ظ ]




بعد از تذکر، اگر به ما جواب دادند، چه کنیم؟

بعد از تذکر، اگر به ما جواب دادند، چه کنیم؟

مثلا داری امر به معروف و نهی از منکر میکنی، طرف میگه به تو مربوط نیست… میدونی باید چی بهش بگی..؟؟ -اینا سوال و جوابای آماده، حفظشون کن و تمرین شون کن.

فقط یادت باشه، ما تذکر را در حین حرکت میدیم. توقف نمیکنیم. می گیم و میریم.

این جوابها را هم، در حال عبور، با آرامش به شخص گناهکار میگیم و رد میشیم.

- آزادم –> بله؛ آزادی که گناه می کنی؛ اگر بنده خدا بودی گناه نمی کردی.

- به تو مربوط نیست –> به خدا که مربوط است، من دستور خدا را گفتم.
- شما چه کاره هستید –> دوست شما؛ مأمور خدا.
- مزاحم نشو –> توصیه به نیکی مزاحمت است؛ خیر خواهی مزاحمت است؟.
- برو به کار خودت برس –> در حال حاضر مهمترین کار من همین است؛ چون خدا امر کرده.
- به خودم مربوط می شود –> به خدامربوط نمیشود؟. اینجا محیط اجتماع است، به همه مربوط می شود.
- لازم نیست ما را امر به معروف کنید –> اما خدا لازم می داند.
- مملکت صاحب دارد –> صاحب مملکت مرا امر کرده. یا چون حساب و کتابی هست من یادآوری می کنم.

- گناه من یک مسئله شخصی است –> گناه شخصی هم مخالفت با خداست و باید ترک شود.
- دوست دارم این کار را می کنم –> اما خدا دوست ندارد شما چنین کاری را بکنید.
- قلب آدم پاک باشد این کارها مهم نیست –> آدم گنهکار قلب پاک ندارد. گناه قلب را آلوده می کند.
- نیازی به نصیحت ندارم –> کسی که خطا می کند نیازمند نصیحت است.
- دیگران بدتر از ما هستند –> این مجوز گناه شما نیست . هر کسی باید پاسخگوی عمل خود باشد.
- تعصب نداشته باش –> چرا نسبت به پروردگارم تعصب نداشته باشم.
- ما گرفتار شده ایم –> ولی همیشه امکان بازگشت وجود دارد مهم این است که زنده ای و فرصت داری.

به نقل از رویا دهقانی فیروزآبادی

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[جمعه 1397-02-28] [ 06:34:00 ب.ظ ]




خوش شانس یعنی این...

#فرین_سلک 75ساله از حادثه برخورد قطار با 17 کشته،سقوط یک هواپیما با19 نفر کشته، تصادف اتوبوس با 4 نفر کشته و 2 انفجار جان سالم به در برده است او برنده لاتاری هم شده
خوش شانس یعنی این

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 04:07:00 ب.ظ ]




ما هم یکی از نماز نخوان ها!

در محضر حجت الاسلام قرائتی:

⁉️چرا نماز خواندن برایمان سنگین و سخت است؟

1⃣-ما هم یکی از نماز نخوان ها!

? بعضی‌ها می‌گویند که: خیلی‌ها نماز نمی‌خوانند ما هم جزء آن‌ها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی!
این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم. نود و هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است!فاصله‌ی بین کفر و ایمان نمازاست.

2⃣-مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران

? گاهی می‌گویند که: ما می‌رویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره می‌کنند.
مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم!
⭐️اعمال تو ، تو را به خدا برساند.. مردم هرچه می‌خواهند بگویند، بگویند!

? حدیث داریم «المؤمن کالجبل» مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد…

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 01:16:00 ب.ظ ]




زن ها می بخشند ولی هیچگاه فراموش نمی کنند.

زن ها می بخشند ولی هیچگاه فراموش نمی کنند.

همسرم قبل از ازدواج با من عاشق دخترخاله اش بود و قسمت هم نشده بودند. دخترخاله زودتر ازدواج کرده بود و همسرم هم پس از معرفی توسط یک آشنا، مرا دید و با هم ازدواج کردیم.
عادت داشت که بعد از سرکارش و تعطیلی مغازه، با رفقای باب و ناباب جمع شوند و الواتی کنند و من هر شب تا نیمه شب منتظر او بودم. گاهی شام خورده بود و گاهی نه و من فقط سکوت میکردم.
وضع مالیمون بد نبود و دو طبقه خانه داشتیم. طبقه بالا اتاق خوابها و حمام و طبقه پائین آشپزخانه و پذیرائی … تولد همسرم بود و از دو طرف مهمان داشتیم. وسط مهمانی بود که متوجه شدم همسرم نیست و کمی طول کشید. رفتم طبقه ی بالا که ببینم چرا نیست و اگه کاری هست انجام بدم و … بالا رفتم و در اتاق خوابمان را باز کردم و صحنه ای دیدم که امیدوارم هیچ زن متاهلی نبیند.
همسرم و دخترخاله اش. چیزی نگفتم و …

بعد از مدتی که از ازدواج ما گذشت،دخترخاله همسر بدلیل نداشتن تفاهم، از همسرش جدا شده بود و حالا شده بود یک زن آزاد !!!
تمام توفانی که در درونم برپا شده بود را کنترل کروم و سریع پائین آمدم. بفاصله ی کمی همسرم و دخترخاله پائین آمدند و مثل موش تا آخر مهمانی هردو با ترس و لرز در گوشه ای نشسته بودند.
مهمانی تمام شد و من با کنترل بسیار خیلی عادی جشن را ادامه دادم و انگار نه انگار.
حالا بقیه داستان از قول آقا:
اصلا فکر نمیکردم در آن شلوغی مهمانی همسرم ببالا بیاید و مچ ما را بگیرد. شرایط خیلی بدی بود. سریع لباس پوشیدیم و با فاصله آمدیم پائین تا جلب توجه نکنیم.
هرآن منتظر برپائی طوفان عظیمی از جانب همسرم بودم. اما انگار نه انگار که این زن چه دیده.

جشن را با روی خوش ادامه داد و با مهربانی بمن هدیه داد و بقیه هدیه دادند و کم کم مهمانهای دورتر که میرفتند و پدر مادرهایمان فقط مانده بودند، هرآن منتظر بودم تا همسرم دیده هایش را بیان کند. دخترخاله که سریع بعد شام و کیک رفت و همسرم خیلی عادی با او برخورد کرد.
هرچه تنهاتر میشدیم ترسم بیشتر میشد اما خانمم انگار نه انگار !!!
پدر و مادرم رفتند و قبل آنها هم پدر و مادر و برادر همسرم. از بدرقه که برگشتم دیدم همسرم مشغول جمع و جور کردن پذیرائی و جمع کردن بشقابهای پیش دستی و … بود. کمی کمکش کردم و باز منتظر طوفان بودم. خیر خبری نبود
رفتم خوابیدم … مگر خوابم میبرد

همسرم آمد و بعد چند دقیقه خوابش برد اما من تا صبح دنده به دنده میشدم. فردا صبح، شنبه بود و سرکار رفتم. همسرم هم طبق معمول صبحانه ام را آماده کرده بود و بزور دو لقمه ای با چای قورت دادم و دیدم قابلمه ای از غذای شب گذشته برایم گذاشته بود و گفت که دیگه مجبور نشی ناهار بری بیرون و من تشکری کردم و بیرون زدم.
دوستانم وقت ناهار از دستپخت همسرم خوردند و چقدر تعریف کردند و من حس خوش و ناخوش بدی با هم داشتم. آخر شب کمی زودتر از پیش رفقا برگشتم و دیدم مثل همیشه همسرم منتظر من هست تا باهم شام بخوریم. سفره رنگین تر بود و بازهم فردا قابلمه غذا و … من منتظر دعوا بودم و او انگار نه انگار که …
شب باز کمی از شب قبل زودتر برگشتم و …
همسرم روزبروز محبتش را بیشتر میکرد و من اسارت بدی را تحمل میکردم … منتظر بودم تا دعوا را شروع کند و من بتوانم برخش بکشم که اورا از اول دوست نداشتم و عاشق دخترخاله ام بودم و هستم و … ولی انگار نه انگار …
رویم نمیشد چندان نگاهش کنم ولی کم کم شجاعت پیدا کردم و یک شب سیر نگاهش کردم و تازه زیبائیهای همسرم را دیدم … شبیه دخترخاله نبود اما زن بود با همه زیبائیهای زنانه اش …
اما من مغرور، مرد بودم !
مگر میشد اسیرم کند؟در برابر خیانت من،نه تنها برویم نیاورده بود بلکه سعی میکرد هرچه بیشتر محبت کند.
شبهازودتر و زودتر بخانه می آمدم و متلک های دوستان را بجان میخریدم و میگفتم : آره بابا من مرغم.
یک شب که دیگه بریده بودم رو به همسرم کردم و گفتم : تو پدر منو درآوردی! تو اعصابمو خرد کردی!
تو …پس چرا دعوا نمیکنی؟ چرا سرزنشم نمیکنی؟ بجاش بهم محبت میکنی که چی؟
همسرم سرش پائین بود و گفت که حتما کمبودی از طرف من داشتی که بطرف دخترخاله ات کشیده شدی! من سعی کردم که کمبودهای گذشته را جبران کنم !همین!
خرد شدم و شکستم … من کجا بودم و او کجا…
بعد از آن شب دیگر سراغ دخترخاله ام نرفته بودم و ارو خبری نداشتم ولی ناخودآگاه اورا با همسرم مقایسه کردم و طلاق او را و …

همسرم موفق شد از من مردی بسازد که همه جوره چاکر زنش هست و ازینکه بهش زن ذلیل بگن، ناراحت نمیشه و افتخار میکنه ذلیل همچین زن توانائیه که آبروی مردشو خرید.

خانمها میبخشند ولی هیچوقت فراموش نمیکنند!

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 11:10:00 ق.ظ ]




عکس شان نماد دفاع مقدس است

مـــادر و فرزنــدی که
عکس شان نماد دفاع مقدس است

خانم منیر ولی‌پور مادری که تصویر حماسی‌اش در حال بستن پیشانی بند غیرت بر پیشانی فرزندش مجید گودرزی جاودانه شده و به یکی از نمادهای دفاع مقدس تبدیل شده است.

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 08:13:00 ق.ظ ]




.شیرینی جنوبی مخصوص ماه مبارک رمضان

لگیمات.شیرینی جنوبی مخصوص ماه مبارک رمضان
طرز تهیه:: 2لیوان ارد سفید+1لیوان نشاسته+4قاشق غذاخوری روغن رابه خوبی ورز داده سپس یک قاشق خمیرمایه را به آن اضاف میکنیم و مخلوط میکنیم+1قاشق غذاخوری بکینگ پودر و دوباره مخلوط کرده+ 8قاشق ماست و گلاب هم چندقاشق غذاخوری.و کمی زعفرون…. به مدت 1ساعت ونیم استراحت داده و در روغن گرم وشناور سرخ میکنیم. ? شیره هم 1لیوان ونیم شکر +1 لیوان آب وزعفرون چند قطره و وانیل یک چهارم قاشق چای خوری وگلاب .وقتی قل زد خاموش کنید….گلاب رو هم وقتی اضاف کنید که میخوایید شعله رو خاموش کنید

ادامه »

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-02-27] [ 11:51:00 ب.ظ ]




حضور قلب در هنگام نماز

حضور قلب در هنگام نماز

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 11:31:00 ق.ظ ]




رابطه کنترل چشم و نماز

رابطه کنترل چشم و نماز ?

آیت‌ الله جاودان:

? اولین عامل بهم ریختگی حضور قلب چشم ماست.

? چشمی که همه چیز را می بیند، هر شخص، زن و مرد، هر عکس، هر فیلم، نمی تواند نماز خوبی بخواند.

? اگر بتوانید چشم خودتان را کنترل کنید، انشاءالله نمازتان بهتر می شود.

? اگر بتوانید چیزهایی که خدای متعال راضی نیست نگاه نکنید، البته بطور جدّی می توانید نماز بهتری داشته باشید.
نماز عصاره و خلاصه شدۀ رفتار و اعمال روز ماست.

? اگر تمام رفتار و اعمال آدمی با حساب و کتاب باشد ، نمازش درست خواهد شد.

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 11:27:00 ق.ظ ]




چرا به دیگران کمک کنیم؟

آیا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟

عده ای میگویند وقتی خودمان محتاج هستیم، چرا به دیگران کمک کنیم؟ چرا به فلسطین باید کمک کنیم؟ خودم ندارم بخورم به همسایه چرا بدم؟

نظر و سیره اهل بیت(علیهم السلام) در مورد این ضرب المثل چیست؟
چراغی که با خانه رواست به مسجد حرام است…

ابن عباس می گوید: امام حسن و حسین (علیه السلام) به شدت مریض شدند، به گونهاى که همه اصحاب پیامبر از آنان عیادت کردند
على گفت: نذر میکنم که اگر خداوند دو نوه پیامبرش محمد (صلی الله علیه وآله) را شفا دهد، سه روز روزه بگیرم، فاطمه آن را شنید و گفت، براى خدا در گردن من همان باشد که تو گفتى، حسن و حسین نیز آن را شنیدند و گفتند: اى پدر براى خدا در گردن ما همان باشد که تو گفتى. خدا آنها را شفا داد، و آنان برای ادای نذرشان سه روزه گرفتند. روز اول هنگام افطار مقدار نانی را که برای افطاری تهیه کرده بودند، به فقیری که در خانه را زد و تقاضای غذا کرد، دادند، روز دوم به یتیم و روز سوم به اسیر و به این ترتیب سه روز را فقط با آب روزه گرفتند که این آیات نازل شد.

? مجمع البیان فی تفسیر القرآن،
ج 26، ص 147- 148
#حدیث_روز

در شان این عمل اهل بیت آیه مشهورِ
و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا: و به فقیر و یتیم و اسیرطعام می دهند، با وجود احتیاجی که به آن طعام دارند.

? سوره انسان آیه

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ق.ظ ]




هرچه کُنی،به خود کُنی...

هرچه کُنی،به خود کُنی…

✳️زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.

? روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت:
حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و خیابان می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی!

?مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد!
? زن با ناباوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!

? غروب به خانه آمد.مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد.

⚡️ زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!

? زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟ مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم…

? نکته: گاهی آثار اعمال ما نه به زودی،بلکه در طی روزها و حتی سالهای به ما برمیگردد،همیشه اینطور نیست که سریعا منتظر نتیجه و جواب کار خود باشیم…

?حکایت های عبرت آموز

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-02-26] [ 09:08:00 ب.ظ ]




توانایی خود را افزایش دهید...

زنی به مشاور خانواده گفت:
من و همسرم زندگی کم نظیری داریم ؛
همه حسرت زندگی ما رو میخورند
سراسر محبّت, شادی, توجّه, گذشت و هماهنگی.
امّا سؤالی از شوهرم پرسیدم که جواب او مرا سخت نگران کرده است.
پرسیدم اگر من و مادرت در دریا همزمان در حال غرق شدن باشیم,
چه کسی را نجات خواهی داد؟
و او بیدرنگ جواب داد: معلوم است, مادرم را ؛
چون مرا زاییده و بزرگ کرده و زحمتهای زیادی برایم کشیده!
از آن روز تا حالا خیلی عصبی و ناراحتم به من بگویید چکار کنم؟
مشاور جواب داد:

? شنا یاد بگیرید! همیشه در زندگی روی پای خود بایستید حتی با داشتن همسر خوب……
به جای بالا بردن انتظار خود از دیگران ،توانایی خود را افزایش دهید…

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 01:41:00 ب.ظ ]




مناجات با خدا/ وداع با ماه شعبان

?????????
? مناجات با خدا/ وداع با ماه شعبان?
? وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
? وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
? اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
? در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
? دارم فراری می شوم از خود به سوی تو
? در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده
? ناجی تویی راجی منم در دست های من
? بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده
? وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد
? باید بگیری دست من را که رها مانده
? پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را
? اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده
? از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم
? در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده
? شعبان به پایان آمد و روی لبان من
? وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده
? خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است
? مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده
? لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم
? لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده
? یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو
? پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده
? جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو
? تازه عنایات علی موسی الرضا مانده
? بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد
? تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده
? تنها محبت راه ترک معصیت گشته
? با دوستت دارم جهانی روی پا مانده
???

? اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج ?
نمایش کمتر

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 09:52:00 ق.ظ ]




•• فواید دائم الوضو بودن ••✦ ?
❶☜ رزق و روزیت فراوان مےگردد.
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد.

❷☜ امام صادق (علیه السلام) فرمودند : کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود.

❸☜ عمرت زیاد می شود.
رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید.

❹☜ خواب با وضو، عبادت است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود.

❺☜ مرگ با وضو، شهادت است.
رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود.

❻☜ در قیامت نورانی می شوی.
پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه‌ ی امّت‌ ها در حالی محشور می‌ کند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانی‌های نورانی‌ دارند.

? منابع:
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج1 ص356
بحارالأنوار: ج80، ص314، روایت2، باب5
بحارالأنوار: ج80، ص314، روایت3، باب5
وسایل الشیعه: ج1، ص 297
ثواب الاعمال، شیخ صدوق

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-02-25] [ 09:18:00 ب.ظ ]




به فکر نـمازت باش
مثل شارژ مـوبایلت!
با صـدای اذان بلند شو
مثل صـدای مـوبایلت!
با انگشـات ذکر بگو
مثل صفحه کلید موبایلت!
قـرآن رو همیشه بخون
مثل پیـامهای موبایلت!

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ب.ظ ]




داستان کوتاه و بسیار پندآموز در باره نماز

? شیطان با بنده ای همسفر شد
موقع نماز صبح، بنده نماز نخوند
موقع ظهر و عصر هم، نماز نخوند
موقع مغرب و عشاء رسید، بازم بنده نماز بجای نیاورد

? موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمی خوابم
چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه
که من هم با تو شامل بشم

? بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ، چطور غضب بر من نازل بشه ؟
شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم
در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ؟؟؟؟

?«شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد
خود را به سجده ی آدم رضا نکرد
شیطان هزار بار بهتر ز بی نماز
او سجده بر آدم و او بر خدا نکرد»?

?✨ از پاهایی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..

❤️ رسول الله فرموده اند :

? ترک نماز صبح: نور صورت
? ترک نماز ظهر: برکت رزق
? ترک نماز عصر: طاقت بدن
? ترک نماز مغرب: فایده فرزند
? ترک نماز عشاء: آرامش خواب را از بین میبرد.

ادامه »

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




کاش مادربزرگ هنوز بود…

هر جمعه منزل “مادربزرگ” جمع می شدیم

خونه مادربزرگه
ریز تا درشت
از همهمه زیاد، صدا به صدا نمی رسید
آنقَدَر میگفتیم و میخندیدیم که اصلاً متوجهِ گذر زمان نمی شدیم…
بوی غذای مادر بزرگ را تا چند خیابان آنطرف تر می شد حس کرد…
روزهای هفته را روی دورِ تند می زدیم تا برسیم به جمعه…
جمعه های بچگی مان را با هیچ روزی عوض نمی کردیم
گذشت و گذشت
“مادربزرگ” از میانمان رفت…
دورتر و دورتر شدیم
شاید دیگر در ماه و یا حتی در سال یکبار دورِ هم جمع شویم…
آن هم قبلش طی می کنیم که اینترنت داشته باشد…
دیگر از صدای همهمه خبری نیست!
همه سرها داخل گوشی شان هست و جُک ها و اخبارِ روز را نقل قول می کنند…
غذا را از بیرون می آورند و به لطفِ غذا کنارِ هم می نشینیم…
کاش مادربزرگ هنوز بود…
کاش جمعه هایمان را هنوز با مادربزرگ می ساختیم…

علی قاضی نظام

ادامه »

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-23] [ 11:06:00 ق.ظ ]




رفتار با پسر بچه ی ریش دار

? رفتار با پسر بچه ی ریش دار ?

? این را شما خانم ها بدانید، وجود شما آن تحولی را در روحیات مرد به وجود می‌آورد که گاه هیچ عاملی نمی‌تواند آن تحول را ایجاد کند ?

شما می‌توانید دل مرد را گرم کنید? و به او امیدواری به زندگی و شوق ادامه کار بدهید ☺ اصلاً این توان در شما هست که در وجود مرد نیرو بدمید ??

وجود شما این قدر مهم است ??

? مرد هم نسبت به زن همین است. حالا مرد گاهی ممکن است مثلاً اخم‌آلود وارد خانه شود ? اگر زن قدری عقل و پختگی‌اش بیشتر باشد ? و از اخم او جا نخورد و لبخند نشان دهد و در مقابل محبت بورزد،♥ یواش یواش با افسون محبت، می‌تواند گره اوقات تلخی و بداخلاقی مرد ? را باز کند و ببیند که او چه احتیاج داشت ?

? من این حرفی که می‌گویم خواهش می‌کنم مردها نشنوند؛ چون ممکن است بدشان بیاید!

♥شما خانم‌ها این را بدانید آقایان تا آخر هم مثل یک پسربچه هستند ? و باید اداره‌شان کنید ? . البته اگر این حرف از زبان ما به گوش مردها برسد، لابد از ما گله خواهند کرد ?

♥واقعاً خانم‌ها باید این بچّه‌پسری را که حالا ریشش هم بعد از پنجاه، شصت سال زندگی سفید شده اداره کنند ??

? مقام معظم رهبری

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ق.ظ ]




این خداست نه پسرخاله‌ات!

? در جبهه مدتی با یک بندۀ خدایی محشور بودیم. این رفیق ما وقتی سجده می‌رفت، در خودش جمع می‌شد به طوری که فاصلۀ بین مهر تا زانوی او، نزدیک یک وجب می‌شد و به جای نوک پا، پشت پایش را روی زمین قرار می‌داد و این نماز باطل است چون موقع سجده باید فاصلۀ مهر تا زانو به قدر کافی باشد تا زانو درست روی زمین قرار بگیرد و به آن تکیه شود، و همچنین باید سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد.
این رفیق ما وقتی در سجده ذکر «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» را می‌خواند با لحن خیلی کشیده و خاصی می‌گفت: «سُبان رَبّیَ العَلی».

? البته او در عالم خودش بود و قشنگ هم می‌خواند، یعنی صوتش قشنگ بود، ولی تلفظش اشتباه بود؛ به جای «اَعْلی» می‌گفت: «عَلی» و به جای «سُبْحان» می‌گفت «سُبان».

? با خودم کلنجار می‌رفتم که خدایا چکار کنم؟ بگویم؟ نگویم؟ عیب رفیقم را لاپوشانی کنم تا رفاقتمان به هم نخورَد یا به او بگویم تا از اشتباه در بیاید؟ بالاخره یک لحظه تصمیمم را گرفتم و گفتم؛ بگذار عیب رفیقم را به خودش بگویم.

به او گفتم:

? ـ چرا موقع سجده، این‌جوری در خودت جمع می‌شدی؟ چرا آن‌جوری ناله می‌زدی؟ ناله‌ات قشنگ بود، اما قرائتت غلط بود.

? ـ من این‌جوری بیشتر با خدا حال می‌کنم!

? ـ اشتباه می‌کنی که می‌خواهی با خدا حال کنی! خدا اگر می‌خواست، بلد بود احکام نماز را ساده‌تر کند تا ما آزاد باشیم و راحت با او حال کنیم. آیا خدا عقلش به این حرف‌ها نمی‌رسید که این احکام سفت و سخت را گذاشته است؟!

? درست نیست که ما برای تبلیغ نماز به جوانمان بگوییم: «ای جوان عزیز، بیا حال کن. سجده هم نرفتی بی‌خیال. یا اگر دیدی حال داری، سه بار سجده کن، عیبی ندارد!» باید به جوانمان بگوییم: رعایت احکام نماز، اولین شرط ادب در مقابل پروردگار است و ادب بر محبت و عشق‌بازی تقدم دارد.

? آیا اگر نماز را غلط بخوانید باطل می‌شود، یا اگر در نماز گریه نکنید و اشک نریزید؟ کدام‌یک نماز را باطل می‌کند؟ طبیعتاً غلط خواندن، نماز را باطل می‌کند. پس غلط نخواندن در نماز اصل است نه گریه کردن.

? ـ حاج آقا! ما یک روز نماز صبح می‌خواندیم، چه نماز خوبی هم بود، خیلی رفته بودیم توی حال! اما بعد شک کردیم رکعت اول است یا دوم؟ یک رکعت اضافه خواندیم که دیگر محکم شود.

? ـ تا شک کردی رکعت اول است یا دوم، نمازت باطل است. باید از اول بخوانی.

? ـ حاج آقا! آخه نمازِ باحالی بود!

? ـ چه زود با خدا پسرخاله می‌شوی! بغلت را باز کرده‌ای و می‌گویی: «خدایا دوست دارم بپرم توی بغلت!» ادب نماز را رعایت کن! این خداست نه پسرخاله‌ات!

? هر یک از ما ببینیم چقدر وقت گذاشته‌ایم برای اینکه قرائت نمازمان را به معنای دقیق کلمه عربی بخوانیم؟!

? ـ حاج آقا! اصلاً چرا باید نماز را عربی بخوانم؟

? ـ ببخشید، شما اصلاً چرا باید در نماز یک رکوع بروی، دو تا سجده؟ دو تا رکوع برو، با یک سجده!

? ـ این‌ها را خدا تعیین می‌کند.

? ـ خُب، آن را هم خدا تعیین می‌کند. خدا گفته نماز را عربی بخوان. نماز خیلی روکم‌کنی است.

? امام باقر(ع) می‌فرماید: «إِنَّمَا الْوُضُوءُ حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یُطِیعُهُ وَ مَنْ یَعْصِیهِ؛ وضو حدی از حدود الهی است، [که قرار داد شده] برای اینکه خدا ببیند چه کسی حرف گوش می‌کند و چه کسی نافرمانی‌اش می‌کند.» (کافی،ج3،ص21)

? بخشی از کتاب “چگونه یک #نماز خوب بخوانیم؟” اثر علیرضا پناهیان

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ق.ظ ]




تا حالا #سگ دنبالت کرده ؟
نکرده؟
خب خداروشکر که تجربشو نداری…
اما بزار برات بگم…

وقتی سگ دنبالت میکنه…
مخصوصا اگه #شکاری باشه…
خیلیا میگن نباید فرار کنی ازش …
اما نمیشه… یه ترسی ورت میداره ک فقط باید بدویی…
امـا…
خدا واست نیاره اگه پات درد کنه…
یا یه جا گیر کنی…
یا…
.
.
.
#کربلای_چهار بود…
وقتی منافقین لعنتی عملیاتو لو دادن… مجبور شدیم عقب نشینی کنیم…
نتونستیم زخمیا رو بیاریم…
بچه های زخمیه #غواص تو نیزارهای #ام_الرصاص جاموندن…
چون نه زمان داشتیم و نه شرایط #نیزار ها میذاشت برشونگردونیم…
هنوز خیلی دور نشده بودیم از نیزارا که یهو صدای ناله ی زخمیا بلند و بلند تر شد…
آخ …

نمیدونم چنتا بودن…
#سگای_شکاری …
ریخته بودن تو نیزار…
بعثیا به سگ های شکاریشون یه چیزی تزریق کرده بودن که سگا رو هار کرده بود …
هنوز صدای #ناله های بچه ها تو گوشمه…
زنده زنده رفیقامو که دیگه پای فرار کردن نداشتن رو…
داشتن #تیکه تیکـ ….
کاری از دست ما بر نمیومد …
.
.
.
.

شنیدی #رفیق؟

دیگه باید چیکار میکردن واسه ما؟

تا منه مدعی بچه مذهبی بازیره سوال بردن چادرهر کاری دلم بخواد بکنم؟

یا توبرادرم..

بگذریم …
حرفای تکراریه…
بزار از کارامون تو فضای مجازی حرفی نزنم…
اما #رفیق !
اگه دین هم نداریم …
بیا مرد باشیم…
انقد راحت پا روی خونشون نزاریم…

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




#داستانی_زیبا_از_شیعه_شدن_دختر_روس
و انتقال جسد وی توسط ملک_نقاله بجهت عشق بحضرت ابا عبدالله الحسین

مرحوم علامه نوری از استاد خود، عالم بزرگوار میرزا خلیل تهرانی، از - یکی از شاگردان استاد کل وحید بهبهانی - فاضل معروف مولا محمد کاظم هزار جریبی، نقل می کند:

روزی در مجلس درس استاد - در مسجد پایین پای صحن مقدس کربلای معلی - بودم مردی از زوار وارد شد و کیسه ای تقدیم داشت و گفت: در این کیسه زیور آلات زنانه است، در هر راهی که صلاح می دانید مصرف کنید.

استاد فرمود: قضیه چیست؟ گفت: داستان عجیبی دارم، من اهل فلان شهر هستم، برای تجارت به یکی از شهرهای روسیه رفتم، در آنجا ثروت زیادی بدست آوردم. روزی چشمم به دختر زیبائی افتاد، بی درنگ عاشق وی شدم، پیش کسان او رفتم، و دختر را خواستگاری نمودم.

آنها گفتند: از هیچ جهت مانعی برای ازدواج شما با دختر نیست، تنها مانعی که هست موضوع مذهب است، اگر نصرانی شوی دختر را به شما تزویج می کنیم.

با غصه بیرون آمدم و چند روز صبر کردم، اما عشق آن دختر روز بروز زیاد می شد، تا اینکه دست از تجارت کشیدم و چنان حواسم مختل شد که مشرف به هلاکت شدم. لذا با خود گفتم: در ظاهر نصرانی می شوم.

روی این فکر نصرانی شده، با آن دختر ازدواج کردم. اما چندی که گذشت و آتش شهوت فرونشست، از کار خود پشیمان شدم و خود را بسیار سرزنش کردم.

نه قادر بودم به وطن برگردم و نه می توانستم خود را به نصرانیت راضی کنم، سینه ام تنگ شد، از دستورات اسلام چیزی به یادم نمانده بود. اما به لطف خدا به یاد بزرگ وسیله الهی سالار شهیدان امام حسین علیه السلام افتادم، و تنها راه خود را در گریستن بر مصائب آن حضرت دیدم.

این فکر در من قوت گرفت و محبت زیادی به آن بزرگوار پیدا کردم. روزها در کنجی

می نشستم و زانوی غم در بغل کرده، مصائب آن بزرگوار را به زبان می آوردم و گریه و زاری می کردم.

همسرم از دیدن این حالت تعجب می کرد و از سبب گریه ی من سؤال می نمود، سرانجام به خدا توکل کرده به او گفتم که من به مذهب اسلام باقی هستم، و گریه ی من برای حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام است.

همینکه اسم شریف آن حضرت را شنید، نور اسلام در قلبش ظاهر شد و تاریکیهای کفر را بزدود و اسلام اختیار نمود، و با من در مصیبت های آن حضرت گریه می کرد.

تا اینکه تصمیم گرفتم اموال خود را برداشته و مخفیانه به کربلا مشرف شویم تا آشکارا اظهار اسلام کرده و در مجاورت قبر مقدس زندگی کنیم. متأسفانه همسرم مریض شد و از دنیا رحلت کرد.

نزدیکان او جمع شدند و او را بطریق نصاری تجهیز کرده، با همه ی زیورهایش دفن نمودند.

حزن و اندوه من زیاد شد و با خود گفتم: شب می روم و جسد او را بیرون می آورم و به کربلا برده و در آنجا دفن می کنم.

چون شب شد قبر را شکافتم، دیدم جنازه ی مردی با شارب بلند و ریش تراشیده در آنجاست. متحیر شدم و سبب آن را ندانستم. با خاطر پریشان به خانه رفتم و خوابیدم.

در عالم خواب دیدم کسی می گوید: دل خوش دار که همسرت را ملائکه به کربلا حمل کردند و در میان صحن مقدس، طرف پایین پا، نزدیک مناره ی کاشی دفن نمودند، و این جسد فلان عشار است که امروز او را در آنجا دفن کردند، او را بجای همسر تو اینجا آورده اند.

من خوشحال عازم کربلا شدم و خداوند مرا موفق به زیارت آن حضرت نمود. از خدام صحن مقدس سؤال کردم در فلان روز پای مناره چه کسی دفن کردید؟ گفتند: فلان عشار.

قصه خود را برای آنها نقل کردم، پس قبر را شکافتند، چون داخل قبر شدم، دیدم عیالم بهمان طوریکه در شهر خودش او را به خاک سپرده بودند میان قبر خوابیده، زیورهای او را برداشتم و به شما تقدیم می کنم.
نمایش کمتر

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




خودت بیمه کن

وجود پدر 40برابر امن تر از خانه‌ایست که درش 40تا قفل دارد
وجود مادر 40برابر راحت تر از هتلی ست که 40پرسنل دارد
پدریعنی امنیت
مادریعنی آرامش
خدایا امنیت وآرامش تمام خانه ها
راخودت بیمه کن

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[جمعه 1397-02-21] [ 11:59:00 ق.ظ ]




ماکه مقوا نیستم ..

?ماکه مقوا نیستم با دوقطره باران خیس شویم‼️

گاهی می‌گویند که: ما می‌رویم #نماز بخوانیم، یا #حجاب داشته باشیم، ما را مسخره می‌کنند. مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم! مقوا با دو قطره باران شل می‌شود.

اعمال تو ، تو را به #خدا برساند، مردم هرچه می‌خواهند بگویند، بگویند!

حدیث داریم «المؤمن کالجبل» جبل یعنی چه؟ #مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد
در قاهره کسی، شتری اجاره کرد که او را به جاده عباسیه برساند .صاحب شتر پولی گرفت، مسافر را سوار کرد. داشت افسار را به سمت عباسیه می‌برد. این صاحب شتر هی به این مسافر متلک و فحش می‌گفت. این هم که سوار شتر بود، فحش‌ها را می‌شنید، هیچ نمی‌گفت. یک نفر در راه صحنه را دید و گفت: آقا! می‌دانی این صاحب شتری که افسار را می‌کشد به تو چه می‌گوید؟ سواره گفت: بله! مرا فحش می‌دهد. گفت: خوب فحشت می‌دهد، جوابش را بده ؛ مگر تو بوقی که عکس‌العمل نشان نمی‌دهی ؟!

سواره گفت: ببخشید جاده کجاست؟ گفت: جاده‌ی عباسیه! گفت: اگر من را به عباسیه می‌رساند، بگذار هرچه می‌خواهد بگوید، بگوید. اگر نماز و حجاب و اعمال درست و صحیح و خداپسندانه تو را به خدا می‌رساند، بگذار هرکس هرچه می‌خواهد بگوید، بگوید.

? بیانات حجت الاسلام قرائتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




سه تا " الف " را در زندگی از دست نده :

* سه تا “خ” را فراموش نکن :
خدا … خوبی … خنده …

برای سه تا ” و ” ارزش قائل باش :
وقت … وفاداری … وجدان …

* تو زندگی عاشق سه تا ” ص ” باشد :
صداقت … صلح … صمیمیت …

* سه تا ” الف ” را در زندگی از دست نده :
امید … اصالت … ادب …

* سه تا ” ش ” تو زندگی خیلی تأثیرداره :
شکر خدا … شجاعت … شهامت

*امیدوارم 3 تا “س” نصیب تون بشه:
سعادت … سلامتی … سربلندی

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ق.ظ ]




نائب برای خواندن زیارت عاشورا.

یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.

آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟

فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.

نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.

?“داستان های شگفت،نوشته شهید آیه الله دستغیب، حکایت 110”
——————–
@resane_ahkam

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ق.ظ ]




اکسیر احمر

دستورالعملی از حضرت آیت الله بهجت درباره سوره توحید

به دیگران هم سفارش کنید، نماز صبح را که خواندید، یازده بار سوره (قل هو الله احد) را بخوانید، وقت خواب هم یازده بار این سوره را بخوانید، بین روز هم که بیکارید، راه می روید، این سوره را بخوانید،

شما جوانها از حالا شروع کنید، بعد روحتان می شود اکسیر احمر، یک روز می بینی شب شده صد تا سوره (قل هو الله احد) خواندی، آن وقت این صد تا سوره چه می کند؟

به حکم روایات متعدده هم از طرق عامه، هم از طرق خاصه، قرائت یک سوره (قل هو الله احد) ثلث تورات، ثلث انجیل، ثلث زبور، ثلث قرآن، حساب می شود، آن وقت سه سوره که خواندی، خدا به رحمت واسعه اش اجر تورات و انجیل و زبور و قرآن را به تو می دهد، این سوره را بخوانید،
️ شروع کنید از امروز، همه را هم هدیه به امام زمان کنید، آن هدیه به امام زمان اثرش این است، که این سوره دیگر رد نمی شود.”
اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفرج

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 07:08:00 ق.ظ ]




متن برتر از نگاه مجله معتبر فوربس

متنی که جزو 10 متن برتر از نگاه مجله معتبر فوربس است، این متن سه مرتبه در این لیست در مقام اول قرار گرفته است.

یک پسر و دختر کوچک مشغول بازی با یکدیگر بودند، پسر کوچولو یه سری تیله و دختر چنتایی شیرینی داشت، پسر گفت: من همه تیله هامو بهت میدم و تو هم همه شیرینی هاتو به من بده، دختر قبول کرد…
پسر بزرگترین و زیباترین تیله رو یواشکی برداشت و بقیه را به دختر داد، اما دختر کوچولو همانطور که قول داده بود تمام شیرینی ها رو به پسرک داد.
اون شب دختر کوچولو خوابید و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ رو دید… اما پسر کوچولو تمام شب نتونست بخوابه به این فکر میکرد که حتما دخترک هم یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه رو بهش نداده…
عذاب مال کسی است که صادق نیست… و آرامش از آن کسانی است که صادقند…
لذت دنیا مال کسی نیست که با افراد صادق زندگی میکند، از آن کسانی است که با وجدان صادق زندگی میکنند…

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-02-20] [ 03:11:00 ب.ظ ]




زنگوله‌ای از افکار منفی

می‌گویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه با اسبش می‌تاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین می‌شده. بعد آن بیچاره را می‌گرفته و دور گردنش، زنگوله‌ای آویزان می‌کرده. در ‌‌نهایت هم ر‌هایش می‌کرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست. درست است روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است. می‌ماند فقط آن زنگوله!… از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا می‌کند. دیگر نمی‌تواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری می‌دهد. بنابراین «گرسنه» می‌ماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری می‌دهد، پس «تنها» می‌ماند. از همه بد‌تر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» می‌کند، «آرامش»‌اش را به هم می‌زند. دقیقا این‌‌ همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. دنبال خودش می‌کند، خودش را اسیر توهماتش می‌کند. زنگوله‌ای از افکار منفی، دور گردنش قلاده می‌کند. بعد خودش را گول می‌زند و فکر می‌کند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آن‌ها را با خودش می‌برد. آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای تکان دادن پشت سر هم یک زنگوله…

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 01:23:00 ب.ظ ]




نام مادر خود را وارد کنید! !!!!

? نام مادر خود را وارد کنید! !!!!

دیروز وارد سایت ثبت احوال شدم برای پیش ثبت نام کارت ملی هوشمند

مشخصات شخصی خود از قبیل نام و نام خانوادگی و تاریخ تولد و.. را وارد کردم

نکته ای که باعث تعجبم شد این بود که به جای وارد کردن نام پدر می بایست نام مادر را می نوشتم

و این اولین باری بود که می دیدم نام پدر مهم نیست و فقط نام مادر کافیست

آنچنان بهت زده شدم و در فکر فرو رفتم که دیگر ادامه ندادم و پیش ثبت نام نیمه کاره ماند.

اولین فکری که ذهنم را درگیر کرد این بود که در گذشته حرام زاده ها را با نام مادر می شناختند چون پدرشان مشخص نبود آنها را با نام مادر صدا می کردند مانند ابن مرجانه در زمان امام حسین (ع)

در گذشته اجداد و نیاکان ما همدیگر را با نام پدر می شناختند مانند ابن سینا و یا پدر را با نام پسر, مانند ابوالحسن و ابوالقاسم (فردوسی)

با خودم گفتم آخر چرا ما باید اینچنین ننگی را بر خود قبول کنیم ؟
ننگ حرام زادگی را. …

دلیل را در اجرای سند ننگین 2030. یافتم
همان سندی که رهبری شخصا ورود پیدا کردند و چندین بار گفتند که ما نیازی به این سند نداریم و باید جلوی اجرای آن گرفته شود.

همان سندی که لیبرال های غربگرا در حال اجرای آن و دفاع از آن هستند

همان سندی که به واسطه آن واژه های شهادت و عاشورا و….و درس های همچون درس شهید فهمیده و. .. را از کتب درسی حذف کردند

و به کودکان در مدارس آموزش جنسی بدهند

همان سندی که به دلیل آن باید حقوق همجنس بازان را به رسمیت بشناسیم
و…..

چه به راحتی و آرامی دارند هویتمان را تغییر می دهند
هویت ایرانی اسلامی مان را

می خواهند همچون غربی ها بی هویتمان کنند

غربی ها چون دیدند که آمار حرام زادگی زیاد شده است. نام پدر را برای شناسایی افراد حذف کردند و نام مادر را کافی دانستند
چون پدر افراد اکثرا نامعلوم بود

طبق آمار های خودشان در یوروستات, موسسه آمار اروپا واقع در لوکزامبورگ در سال 2016 نزدیک به 69 درصد از نوزادان ایسلندی و 59 درصد نوزادان فرانسوی و 58 درصد نوزادان اسلوونی و 41 درصد نوزادان امریکایی حرام زاده اند.

و چه درد آور است وقتی می بینیم غربگرایان, هویت فرهنگی چند هزار ساله مان را به پای فرهنگ لیبرالی ذبح می کنند و ما را به ناکجا آباد سوق می دهند.

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-02-19] [ 08:56:00 ب.ظ ]




قبر فاطمه زهرا مخفی است

یکی از واعظان عالیقدر تهران بر فراز منبر می فرمود: تاجری از تجار تهران نقل کرد: هر سال به مکه معظمه می رفتم و در مدینه طیبه در منزل یک خیاط سکونت می گزیدم و روزها درب دکان او می نشستم . یک روز گفتم : ای میزبان من سالیان زیادی است که در مدینه بر شما وارد می شوم و شما هم در تهران بر من مهمان می شوی ، سو الی دارم که دوست دارم جواب آن را به من بدهی.

گفت: بگو . گفتم: در این مدینه تمام قبور بزرگان دین هر کدام مشخص و معین است ولی بفرمایید که قبر حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام ) کجاست؟ آن خیاط تا این حرف را شنید دست بر روی پیشانی خود گذاشت و به فکر فرو رفت .

حاجی گفت: ترس تمام وجودم را گرفت فورا به منزل مراجعت و وسایل را برداشته به سوی تهران حرکت کردم و خود را به عجله به تهران رساندم .

پس از چند روزی که در حجره تجارتخانه بودم ناگهان دیدم آن حاجی خیاط وارد شد و سلام کرد و به من گفت: ترسیدی و از مدینه فرار کردی؟ گفتم: حقیقت مطلب همین است که می گویی. گفت: ای حاج احمد! بدان به واسطه مخفی بودن قبر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) من و جمع زیادی شیعه شدیم، زیرا شما که آن روز رفتید، من نزد قضات رفتم و چنین سوالی کردم. آنان به اختلاف سخن راندند. آخر الامر نزد قاضی القضات حجاز رفته و از او پرسیدم که: یک شیعه چنین چیزی را از من پرسید. گفت: قبر فاطمه زهرا مخفی است. گفتم: چرا؟ گفت: چون خودش وصیت نموده بود. سو ال کردم به چه واسطه؟ گفت: چون عده ای از بس او را اذیت و آزار دادند به همسرش وصیت کرد مرا شبانه دفن نما که دشمنان در تشییع جنازه و نماز بر من حاضر نشوند.

این محبت خانم حضرت صدیقه(سلام الله علیها) است که انسان را به راهی که باید برود هدایت می‌کند و اگر نباشد اصلاً سیری وجود نخواهد داشت. ایشان از ائمه علیهم السلام روایت می‌کردند که شما هر وقت محتاج می‌شوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار می‌شویم دست به دامن مادرمان می‌شویم

خلاصه، تحقیقات زیادی کردم و مظلومیت آن بی بی بر من ثابت شد. لذا به واسطه مخفی بودن قبرش شیعه شدیم .

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ق.ظ ]




هیچگاه لیست حضور وغیاب نداشتم

پروفسور حسابی: 22سال درس دادم؛
?هیچگاه لیست حضور وغیاب نداشتم؛
?چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور وغیاب، شاگردت به کلاس بیاید.
?هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم؛
?چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست.
?هردانش آموزی دیر آمد سر کلاس، راهش دادم؛
?چون میدانستم اگر 10دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش.
?هیچگاه بیشتر از دوبار حرفم را تکرار نکردم؛
?چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت: بار سوم تکرار کن.
?هیچگاه 90دقیقه درس ندادم؛
?چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط وکم هوش وباهوش باهم فرق دارد.
?هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم؛
?چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یایتیم.
?هیچگاه دانش آموزی درب دفتر نفرستادم؛
?چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور.
?هیچگاه تنبیه تکی نکردم وگروهی تنبیه کردم؛
?چون میدانستم تنبیه گروهی، جنبه سرگرمی هست؛ ولی تنبیه تکی، غرور را میشکند.
?همیشه هردانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود؛
?چون میدانستم که کجا گیر میکند نمیپرسیدم.

روز معلم مبارك

ادامه »

موضوعات: از گوشه و کنار دنیا  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]




دنبال مرغ رفتند تا ...

داستانهایی از خدا

عاشقتم خدا ❤

مى نویسند سلطانى بر سر سفره خود نشسته غذا مى خورد، مرغى از هوا آمد و میان سفره نشست و آن مرغ بریان کرده که جلو سلطان گذارده بودند برداشت و رفت، سلطان متغیر شد، با ارکان و لشکرش سوار شدند که آن مرغ را صید و شکار کنند. دنبال مرغ رفتند تا میان صحرا رسیدند، یک مرتبه دیدند آن مرغ پشت کوهى رفت، سلطان با وزراء و لشکرش بالاى کوه رفتند و دیدند پشت کوه مردى را به چهار میخ کشیدند و آن مرغ بر سر آن مرد نشسته و گوشت ها را با منقار و چنگال خود پاره مى کند و به دهان آن مرد مى گذارد تا وقتى که سیر شد، پس برخواست و رفت و منقارش را پر از آب کرد و آورد و در دهان آن مرد ریخت و پرواز کرد و رفت. سلطان با همراهانش بالاى سر آن مرد آمدند و دست و پایش را گشودند و از حالت او پرسیدند؟
گفت: من مرد تاجرى بودم، جمعى از دزدان بر سر من ریختند و مال التجاره و اموال مرا بردند و مرا به این حالت اینجا بستند، این مرغ روزى دو مرتبه به همین حالت مى آید، چیزى براى من مى آورد و مرا سیر مى کند و مى رود، پادشاه متنبه شد و ترک سلطنت کرد و رفت در گوشه اى مشغول عبادت شد، از دنیا رفت.

موضوعات: سبک زندگی اسلامی, از گوشه و کنار دنیا, مطالب داغ  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-02-17] [ 05:26:00 ب.ظ ]




حلوا، به قیمت گزاف

حلوا، به قیمت گزاف

خسته و رنجور، به مسجدی رسید. داخل شد. وضویی ساخت و دو رکعت نماز خواند. سپس به گوشه ای رفت تا قدری بیاساید. اما سر و صدای بچه ها، توجه او را به خود جلب کرد. چندین کودک از معلم خود، درس می گرفتند و اکنون وقت استراحت آنها بود. بچه ها، در گوشه و کنار مسجد، پراکنده شدند تا چیزی بخورند یا استراحتی بکنند.

دو کودک، در نزدیک شبلی، نشستند و هر یک سفره خود را گشود. یکی از آن دو کودک که لباسی نو و تمیز داشت و معلوم بود که از خانواده مرفهی است، در سفره خود نان و حلوا داشت. کودک دیگر که سر و وضع خوبی نداشت، با خود، جز یک تکه نان خشک نیاورده بود. کودک فقیر، نگاهی مظلومانه به سفره کودک منعم انداخت و دید که او با چه ولعی، نان و حلوا می خورد.

قدری، مکث کرد؛ ولی بالاخره دل به دریا زد و گفت: نان من خشک است، آیا از آن حلوا، کمی به من هم می دهی تا با این نان خشک، بخورم؟ - نه، نمی دهم. - اما این نان خشک، بدون حلوا، از گلوی من پایین نمی رود! - اگر از این حلوا به تو بدهم، سگ من می شوی؟ - آری، می شوم. - پس تو حالا سگ من هستی؟ - بله، هستم. - پس چرا مثل سگ ها، صدا در نمی آوری؟ پسرک بیچاره، پارس می کرد و حلوا می گرفت و همین طور هر دو به کار خود ادامه دادند تا نان و حلوا تمام شد و هر دو رفتند که به درس استاد برسند.

شبلی در همه این مدت، می نگریست و می گریست. دوستانش که او را در گوشه مسجد یافته بودند، کنارش نشستند و از علت گریه او پرسیدند .شبلی گفت: ببینید که طمع چه بر سر مردم می آورد! اگر این کودک فقیر، به همان نان خشک خود قناعت می کرد و به حلوای دیگری، طمع نمی بست، سگ دیگران نمی شد و خود را چنین خوار نمی کرد!

موضوعات: سبک زندگی اسلامی, پيامك هاي زندگي, آسيب هاي اجتماعي  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-16] [ 06:12:00 ب.ظ ]




برترین کانال های ارزشی

کاربران گرامی در پیام رسان ایرانی از برترین کانال های ارزشی ایتا حمایت کنید؛

? هشدار، ورود زیر 20 اکیدا ممنوع
?eitaa.com/joinchat/2808020992C130fdcd608

? کانال ” دنــیــــای تـــــــــــرانــه”
?eitaa.com/joinchat/3395223558C3952913b55

? کانال اختصاصی علامه حسن زاده املی
?eitaa.com/joinchat/3585409024C29a819a057

? اندیشکده مطالعات یهود
?eitaa.com/joinchat/1295319040C0fcb3452ae

? ذاکرین اهل بیت (ع )
?eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa

? ورود آقایان ممنوع!
?eitaa.com/joinchat/4022075392Cba8ce519f3

? کانال خادم الشهدا
?eitaa.com/joinchat/3211984896C103ab0f706

? عکس پروفایل و پوستر مذهبی گرافیگی
?eitaa.com/joinchat/1494941696Cb526490727

? حکایات، پندیات، عاشقانه های با شهداء و…
?eitaa.com/joinchat/946536448C873dacdb9b

? کانال آتش به اختیار(چند کلام) در ایتا
?eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40

? پشت پرده دروغهای روحانی
?eitaa.com/joinchat/1425211392Cba0827d656

? هوس های شیطانی ممنوع
?eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa

? کانال پروفسور سمیعی در ایتا
?eitaa.com/joinchat/2637955079Cf437cb5a1d

Tab: @Eitaa_Tab
Ads: @Kanon_Ads

موضوعات: دفاع سايبري, آيا مي دانيد؟, تبلیغات, مسافر ری  لینک ثابت
 [ 05:47:00 ب.ظ ]




تو مرا بین که منم مفتاح

دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
درراه با پرودرگار سخن می گفت:

ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای

در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند , درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندردرختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه

موضوعات: کلام گهر بار, آيينه خدا, گفته ها ونكته ها  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ب.ظ ]




دنیا پر از فرصت کوک چهارم است؛

کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش می برد. کفاش با نگاهی می گوید این کفش سه کوک می خواهد و هر کوک ده تومان و خرج کفش می شود سی تومان.
مشتری هم قبول می کند. پول را می دهد و می رود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.
کفاش دست به کار می شود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام …
اما با یک نگاه عمیق در میابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می شود و کفش کفشتر خواهد شد.
از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمی شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد…

او میان نفع و اخلاق میان دل و قاعده توافق مانده است.
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده است…

دنیا پر از فرصت کوک چهارم است؛
و من و تو کفاش های دو دل…

موضوعات: پندهاي روزگار, نكات اخلاقي, مطالب داغ, راز موفقيت  لینک ثابت
 [ 05:30:00 ب.ظ ]




معرفی چهار فیلتر شکن بسیار قوی

???????
? معرفی چهار فیلتر شکن بسیار قوی برای بزرگواران گرامی :

با این چهار فلیتر شکن، ?
درها رو به روی خود باز کنید و آزاد باشید، هیچ دری بسته نخواهد ماند.

✅ تذکر :
تمامی این فیلتر شکن ها اورجینال هستند و نیازی به کرک ندارند.

1. نـماز ?
بهترین فیلتر شکن دنیا که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده است؛
خصوصیت مهم این فیلتر شکن اینه که مانع می شود انسان با گناه کردن، فیلترهایی رو بین خودش و خدایش ایجاد کند …
اگه باور ندارید این آیه رو بخوان ” ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر (عنکبوت - آیه.44)”

*
2. قــرآن ? :
لنگه ندارد، همه کسانی که متخصص هستند از این فیلتر شکن بی بدیل استفاده می کنند و جلوی کلام خدای تبارک و تعالی زانو می زنند.

برای استفاده از این فیلتر شکن آن را بخوانید و بفهمید و به آن عمل کنید!
*

3. ولایـت: ?
این فیلتر شکن بسیار قوی عمل می کند و کاملا تست شده است.

برای استفاده از آن باید علاوه بر اعتقاد و محبت اهل بیت علیهم السلام انسان به سلاح عمل هم مجهز باشه و اطاعت پذیری از ولایت جزء لا بنفک وجودش باشد.
*

4. محبت اهل بیت: ?
متاسفانه این نوع فیلتر شکن ها همه جا پخش نشده اند و به گفته ی صاحبانشان استفاده از آن ها برای کسانی مفید است که:
واقعا به ما اعتقاد داشته و پیرو ما باشند اذکار: این ذکر باید توسط متخصص شان تجویز بشود.
*
???????
اخطار: در مورد این نوع از فیلتر شکن ها باید بگویم نسخه های تقلبی زیادی وجود دارد، پس مواظب باشید.

? دلیل فیلتر شدن چیست؟
وقتی انسان ها گناه می کند، به دلیل جهل شان به ازای هر گناه یک قدم از خدا دور می شوند.

? این فیلترها بر چشمان مان؛ گوش های مان؛ و قلب های مان سیطره می زند، و اگرکسی دچار این گناهان شد اگر به یکی از این فیلتر شکن ها وصل باشد “ان شا الله” به راه مستقیم هدایت می شود.

? ” اللّـهُمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّـد وَ آل مُحَمَّــد وَ عَجِّـل فَرَجَهُم “
?? حداکثری برای گروها ودوستانت بفرست.آجرک الله
????????

موضوعات: بصیرت در جنگ نرم, شبكه هاي اجتماعي, آسيب هاي اجتماعي  لینک ثابت
 [ 05:22:00 ب.ظ ]




نصیحت یک پدر مشهدی

نصیحت یک پدر مشهدی به بچه اش روز اول مهر:

خودکارته گم کِنی = خودکار ندِری
خودکار نداشته بِشی = جزوه ندِری
جزوه نداشته بِشی = درس نمِخِنی
درس نخِنی = پاس نمِری
پاس نری = مدرک نمِگیری
مدرک نگیری = کار گیرت نمیَه
کار نداشته بِشی = پول ندِری
پول نداشته بِشی = غُذا ندِری
غُذا نداشته بِشی = لَغَر مردِنی مِری
لَغَرمردنی رِوی = زشت مِری
زشت رِوی = عاشقت نمِرِن
عاشقت نرِن = ازدواج نمِنی
ازدواج نَگنی = بچه ندِری
بچه نداشته بِشی = تُنهایی
تُنها بِشی = افسرده مِری
افسرده رِوی = مریض مِری
مریض رِوی = میمیری

پس حواست بِشه خودکارته گم نگنی وِگِرنه میمیری …!! ?

موضوعات: كاريكلماتور  لینک ثابت
[جمعه 1397-02-14] [ 12:07:00 ب.ظ ]




رابرت داوینسن قهرمان مشهور گلف وقتی در یک مسابقه قهرمان شد ، زنی به‌ سویش دوید و گفت :
بچه ام مریضه ، به من کمک کن و گرنه اون می‌میره!
رابرت بلافاصله همه ی پولی رو که برنده شده بود به اون زن داد.
هفته ی بعد یکی از مقامات ورزش گلف با رابرت تماس گرفت و به او گفت :
خبر بدی برات دارم ، آن زن کلاه بردار بوده و اصلا ازدواج نکرده بوده که بچه ی مریض داشته باشه.
رابرت داوینسن در پاسخ گفت :
این که خبره خیلی خوبیه ، یعنی بچه‌ای مریض نبوده که در حال مرگ باشه . خدارو شکر!

“دنیا را انسان هایی زیبا می‌کنند که بی‌هیچ توقعی مهربانند.”

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-02-12] [ 10:41:00 ق.ظ ]




قابل تامل

?? قابل تامل ?
امام صادق(ع) پرسش‌های زیر را از طبیب هندی پرسیدند:
⁉ چرا جمجمة سر چند قطعه است؟
⁉ چرا موی سر بالای آن است؟
⁉ چرا پیشانی مو ندارد؟
⁉ چرا در پیشانی، خطوط و چین وجود دارد؟
⁉ چرا ابرو بالای چشم است؟
⁉ چرا دو چشم، مانند بادام است؟
⁉ چرا بینی میان چشم‌هاست؟
⁉ چرا سوراخ بینی در زیر آن است؟
⁉ چرا لب و سبیل بالای دهان است؟
⁉ چرا مردان ریش دارند؟
⁉ چرا دندان پیشین، تیزتر و دندان آسیاب، پهن و دندان بادام شکن، بلند است؟
⁉ چرا کف دست‌ها مو ندارد؟
⁉ چرا ناخن و مو جان ندارند؟
⁉ چرا قلب مانند صنوبر است؟
⁉ چرا شُش دو تکّه است و در جای خود حرکت می‌کند؟
⁉ چرا کبد (جگر) خمیده است؟
⁉ چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا می‌گردند؟
⁉ چرا گام‌های پا میان تهی است؟
طبیب هندی در پاسخ به تمامی پرسش‌های بالا گفت: نمی‌دانم.
امام فرمود: من علّت اینها را می‌دانم. طبیب گفت: بیان کن.

امام فرمود:
✅ جمجمه به دلیل اینکه میان تهی است، از چند قطعه، آفریده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ویران می‌شد، بنابراین چون چند قطعه است، دیرتر می‌شکند.

✅ مو در قسمت بالای سر است، چون از ریشة آن روغن به مغز می‌رسد و از سر موها که سوراخ است، بخارها بیرون می‌رود و سرما و گرمایی که به مغز وارد می‌شود، دفع می‌شود.

✅ پیشانی مو ندارد، برای آنکه روشنایی به چشم برسد.

✅ خطّ و چین پیشانی نیز عرقی را که از سر می‌ریزد، نگه می‌دارد تا وارد چشم‌ها نشود و انسان بتواند آن را پاک کند، مانند رودخانه‌ها که آب‌های روی زمین را نگهداری می‌کنند.

✅ ابروها بالای دو چشم قرار دارند تا نور به اندازة کافی به آنها برسد. ای طبیب، نمی‌بینی وقتی شدّت نور زیاد است، دست خود را بالای چشم‌ها می‌گیری تا روشنی به مقدار کافی به چشم‌هایت برسد و از زیادی آن پیشگیری کند؟!

✅ بینی بین دو چشم قرار دارد تا روشنایی را بین آنها به طور مساوی تقسیم کند.

✅ چشم‌ها شکل بادام هستند تا میل دوا در آن فرو برود و بیرون آید. اگر چشم چهار گوش یا گرد بود، میل در آن به درستی وارد نمی‌شد و دوا به همه جای آن نمی‌رسید و بیماری چشم درمان نمی‌شد.

✅ خداوند سوارخ بینی را در زیر آن آفرید تا فضولات مغز از آن پایین بیاید و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بینی در بالا بود، نه فضولات از آن پایین می‌آمد و نه بوی چیزی را در می‌یافت.

✅ سبیل و لب را بالای دهان آفرید، تا فضولاتی را که از مغز پایین می‌آید، نگه دارد و خوراک و آشامیدنی به آن آلوده نگردد و آدمی بتواند آنها را از آلودگی پاک کند.

✅ برای مردان محاسن (ریش) را آفرید تا نیازی به پوشاندن سر نداشته باشند و مرد و زن از یکدیگر مشخّص شوند.

✅ دندان‌های پیشین را تیز آفرید تا گزیدن آسان گردد و دندان‌های آسیاب را برای خرد کردن غذا پهن آفرید، و دندان نیش را بلند آفرید تا دندان‌های آسیاب را مانند ستونی که در بنا به کار می‌رود، استوار کند.

✅ دو کف دست را بی‌مو آفرید تا لمس کردن با آنها صورت گیرد. اگر کف دست مو داشت، وقتی انسان به چیزی دست می‌کشید به خوبی آن را حس نمی‌کرد.

✅ مو و ناخن را بی جان آفرید، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زیباست. اگر جان داشتند، بریدن آنها همراه با درد زیادی بود.

✅ قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باریک قرار داد تا در ریه‌ها در آید و از باد زدن، ریه خنک شود.

✅ کبد را خمیده آفرید تا شکم را سنگین کند و آن را فشار دهد تا بخارهای آن بیرون رود.

✅ خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد تا انسان به جهت پیش روی خود راه رود و به همین علّت حرکات وی میانه است و اگر چنین نبود، در راه رفتن می‌افتاد.

✅ پا را از سمت زیر و دو سوی آن، میان باریک ساخت، برای آنکه اگر همة پا بر روی زمین قرار می‌گرفت، مانند سنگ آسیاب سنگین می‌شد. سنگ آسیاب چون بر سر گردی خود باشد، کودکی آن را بر می‌گرداند و هر گاه بر روی زمین بیفتد، مردی قوی به سختی می‌تواند آن را بلند کند.»

آن طبیب هندی گفت: اینها را از کجا آموخته‌ای؟ امام(ع) فرمود: «از پدرانم و ایشان از پیامبر(ص) و او از جبرئیل، امین وحی و او از پروردگار که مصالح همة اجسام را می‌داند.» طبیب هندى که چنین شخصیت علمى را در عمرش ندیده بود، به فکر فرو رفت. آنگاه در حالى که محو تماشاى سیماى امام بود، چنین لب به سخن گشود:

☝ - تصدیق مى کنم و شهادت مى دهم که جز خداى یگانه، خدایى نیست و محمد(ص) فرستاده اوست. به خدا سوگند، تاکنون کسى را در طب، عالم تر از تو ندیده ام…
✨اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم✨

منبع: طب الصادق، تحقیق علامه عسکرى، ص 21، به نقل از بحارالانوار، ج 14، ص 478

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 07:48:00 ق.ظ ]




مگر احمق هستند...

عتیقه ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻋﯿﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.

?ﺩﯾﺪ ﻛﺎﺳﻪﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ؛با خود گفت ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﺭﻋﯿﺖ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﻬﺪ…

⁉️ﻟﺬﺍ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﯾﺎ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ؟
?ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﻣﯽﺧﺮﯼ؟
? ﮔﻔﺖ : ﯾﻚ ﺩﺭﻫﻢ .
?ﺭﻋﯿﺖ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ.

?ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﻨﻪﺍﺵ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ …

?ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﻗﺮﺑﺎﻥ ، ﻣﻦ با این کاسه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ پنجاه ﮔﺮﺑﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ، ﻛﺎﺳﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ ، عتیقه است.

?ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍحمق هستند..

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-02-06] [ 01:04:00 ب.ظ ]




به خاطر ديگران از پیشرفت باز نمانید.

? پندانه

? هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.

? یک لاک پشت حسود…

? او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای 228 را بلند می کنید و بعد پای شماره 59 را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره 499 آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.

? هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
? و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.

? سخنان بیهوده دیگران از روی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .

? هیچ گاه نگذارید سخنان بیهوده دیگران فکر شما را آنقدر درگیر کند که از پیشرفت باز مانید.

? @avaye_shia

موضوعات: داستان كوتاه, آسيب هاي اجتماعي  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-01] [ 05:45:00 ب.ظ ]




نکته های ناب رهبری

کتاب انتخابی من “نکته های ناب رهبری 3″ بود که حسن قدوسی زاده مولف آن وناشرش دفتر نشر معارف می باشد و در تعداد 112 صفحه منتشر شده است .
این مجموعه 6 جلدی با عنوان «نکته ‏های ناب» گلچینی دلنشین و جذاب از بیانات رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت‏الله خامنه‏ ای است که در طول سال‏ های 83-68 در جمع دانشجویان، استادان و مسئولین شورای عالی انقلاب فرهنگی ایراد گردیده است.جلد سوم این مجموعه ، دارای موضوعات نظام و انقلاب و استکبار جهانی می باشد.
من در کتاب نکته های ناب سه ، پی بردم که رهبر به تاثیر دین وارزشهای دینی و الهی در تولید علم وجنبش نرم افزاری اشاره می کند و می گوید که مردم سالاری دینی از برکات این نظام است ولی اگر کسی ادعا کند که نظام اسلام ما هیچ عیبی ندارد گزاف گفته است .
در این کتاب همچنین به بیان ویژگی های رهبر ومهم ترین مسئولیت او پرداخته شده و جوان بودن کشور را فرصت بسیار خوبی برای نظام و دشمنان نظام بر شمرده است . عوامل مرگ وحیات انقلاب ومعنای استکبار واهدا ف آن را بیان نموده واهداف پنهان آمریکایی ها را برای مذاکره با ایران توضیح داده است . رهبر در این کتاب بیان می کند که سلب اعتماد مرد از کارایی نظام از اهداف استکباری آمریکاست وشرط ما برای رابطه با آمریکا توبه این کشور است.
با خواندن این کتاب ، بر بینش وروشنگری من نسبت به سیاست های آمریکا ونظام استکباری افزوده شد. به هر حال خواندن این کتاب را به کسانی که به مسائل سیاسی وانقلابی علاقه دارند پیشنهاد می کنم .
التماس دعا

موضوعات: کتابسرا, اقليم ادبيات  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]