زمهرير
 
 


Random photo
سرعت پیشرفت علمی

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



این همان جنگ نرم است.

زندانیان بدون دیوار

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد:

حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.

این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.

آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.

در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما…

اما بیشترین آمار مرگ زندانیان
در این اردوگاه گزارش شده بود.

عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.

با این که حتی امکانات فرار وجود داشت
اما زندانیان فرار نمیکردند

بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.

آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،

و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت
و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.

هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.

هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.

در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:
— با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.

— با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.

— با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.

و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.

نتیجه :

اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم،
به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ایم.

این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم …
دلار گران شده …
طلا گران شده …
کار نیست …
مدرسه ای آتش گرفت …
دانش آموزان راهیان نور در جاده کشته شدند…
زورگیری در ملاءعام…

این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!
شما چطور فکر میکنید؟ …
ما ایرانیها دزدیم! …
ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است. …
ما ایرانیها هیچی نیستیم! …
ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم! …
ما هیچ پیشرفتی نکردیم!…
ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!
ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم! …

توی همین محیطای مجازی چقدر بادلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.
به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم.

اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را ! …

بزرگان علمی٬ هنری٬ ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند اینها نقشه است.

این همان جنگ نرم است.

این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟
این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند و
این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟

بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی فاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، (((احترام))) بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.

با انتشار این مطلب در حفظ و ارتقاء سطح بهداشت روانی جامعه سهیم باشیم…

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-12-29] [ 06:58:00 ب.ظ ]




« وای اگر رهبرم اخم کند … »

رهبرم اخم کند، قایقی خواهم ساخت…
خواهم انداخت به دریای دل اربابم…
قایق از خشم، پُر است…
ودل، از نفرت تکفیرے ها…
قصه ی فهمیده…
باز تکرار کنم؟؟؟
نه دگر این بار دعوا…
نه سر سربند نیست…
همه سربندها…
نام یافاطمه است…
نشود تکرار باز عاشورا…
خیمه ها این بار جایش امن است…
علَم عباس هم…
دست نیکوی گل سرسبد فاطمه است…
رهبرم خامنه اےست…
رهبرم سید و اولاد علےست…
رهبرم اخم کند…
به خدا مادرتان داغ شما می بیند…
حاج همت رفته….
کاظمی دیگر نیست…
پدر موشک ایران هم رفت…
لیک از عالم غیب…
باز با ما هستند‌.‌‌..
حاج قاسم هم هست…
که سلیمانی کرد همه دنیا را فتح…
همه ی ما هستیم‌‌‌
کور خواندید اگر
باز هم فکر کنید
که علی تنهاست
نامه های بیعت با مسلم
همه اش ایرانےست
همه با خون خود امضا کردیم
خاک پای پسر زهراییم
باز دنیا انگار
تشنه ی خون شده است
هوس رویش لاله کرده
دور تا دور ضریح عباس
خون شیعه ز گرفتاری تن خسته شده
وقت آن ست که آزاد شود از رگ ها
رهبرم اخم نکن
به خدا اذن دهی
شیعه با خون خودش می شوید
همه ی لشکر کفر
این بار نه هفتاد و دو تن بلکه هفتاد و دو میلیون هستیم …

شاعر :سید محسن علوی

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[جمعه 1396-12-11] [ 09:29:00 ب.ظ ]




یکی گرسنه شکم و دیگری گرسنه شهوت

عالمی می فرمودند:
برای #تبلیغ به شهری رفته بودم در آن جا سید بزرگواری امام جماعت بود.
در گفتگوهایی که با هم داشتیم تعریف می کردند؛
.
یک روز درب منزل به صدا در آمد وقتی درب را باز کردم #خانمی به همراه فرزند خردسالش را با لباسی نا مناسب و #آرایش کرده و #بی_حجاب در مقابل خود دیدم!!
خواستم درب را ببندم و به او بی اعتنایی کنم،اما فکر کردم وقتی خانه یک #روحانی با این قیافه آمده شاید معایب بی حجابی را نمی داند و شاید بتوانم نصیحتش کنم سرم را پایین انداختم و تعارفش کردم…
.
وارد اتاق شد و مسئله ای در مورد #ارث از من سوال کرد من گفتم خانم من از شما مسئله ای می پرسم اگر جواب دادید!
من هم جواب می دهم گفت:
شما از من؟ - گفتم بله -
گفت بفرمائید…
.
گفتم شخصی در محلی مشغول به غذا خوردن است #غذا هم بسیار مطبوع است گرسنه ای از کنار او می گذرد و جلوی او می نشیند ولی او اعتنائی نمی کند!!
.
شخص #گرسنه تقاضای یک لقمه می کند ولی باز هم اعتنائی نمی کند!
شخص گرسنه #التماس می کند ولی او به خوردن ادامه می دهد و می گوید غذا متعلق به من است…
.
خانم این چگونه آدمیست؟
خانم فرمود از #شمر بدتر است…
.
سید فرمود:خواهرم گرسنه دو جور است!
یکی گرسنه #شکم و دیگری گرسنه #شهوت
.
جوانی که گرسنه شهوت است و خانمی نیمه برهنه را می بیند و هر چه اظهار علاقه می کند،خانم بی اعتنائی می کند!!
.
جوان #التماس می کند ولی باز هم خانم بی اعتنائی می کند این چگونه آدمیست؟
.
#خانم از جای حرکت کرد و از خانه بیرون رفت…
فردا درب منزل صدا کرد و دیدم #همسر همان خانم است و اجازه ورود می خواهد!
.
وقتی وارد شد،گفت به همسرم چه فرمودید که از دیروز آمده و از من #چادر و پوشش #اسلامی می خواهد..

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-12-09] [ 01:06:00 ب.ظ ]


...


#عشق :
پیدا کردن کسی که بتوانی باهاش زندگی کنی نیست
بلکه یافتن کسی است که نتوانی بدون اون زندگی کنی

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-12-02] [ 07:20:00 ق.ظ ]