زمهرير
 
 


Random photo
الهم  عجل لوليك الفرج يعني گناه نكنيم

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)

محققّ داماد در كتاب «رواشح» گفته، احاديث بسيارى در فضيلت زيارت حضرت عبد العظيم روايت شده، از جمله آمده است: هركه قبر او را زيارت كند، بهشت بر او واجب میشود، و شيخ بزرگوار شهيد ثانى در حواشى كتاب «خلاصه» همين روايت را از بعض نسب شناسان نقل فرموده، و ابن بابويه و ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده اند، كه مردى از اهل رى، خدمت حضرت امام علی النقى عليه السّلام رفت، حضرت پرسيد كجا بودى؟ عرض كرد به زيارت امام حسين عليه السّلام رفته بودم، فرمود: اگر قبر عبد العظيم را كه نزد شماست، زيارت می كردى، هرآينه مانند كسى بودى كه امام حسين عليه السّلام را زيارت كرده باشد.
فقير گويد: علما براى آن بزرگوار زياراتى نقل نكرده اند، مگر فخر المحققين آقا جمال الدين، كه در كتاب «مزار» خود فرموده زيارت آن حضرت به اين صورت مناسب است:
السَّلامُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى عِيسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ خَلْقِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَصِيَّ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكُمَا يَا سِبْطَيِ الرَّحْمَةِ وَ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَ قُرَّةَ عَيْنِ النَّاظِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ بَاقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِيِّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبَارَّ الْأَمِينَ ،
سلام بر آدم برگزيده خدا، سلام بر نوح پيامبر خدا، سلام بر ابراهيم دوست خدا سلام بر موسى هم سخن خدا، سلام بر عيسى روح خد، سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى بهترين خلق خدا، سلام بر تو اى برگزيده خدا، سلام بر تو اى محمّد بن عبد اللّه خاتم پيامبران، سلام بر تو اى امير مؤمنان على بن ابى طالب، جانشين رسول خدا سلام بر تو اى فاطمه سرور بانوان جهانيان، سلام بر شما اى دو فرزندزاده پيامبر رحمت، و دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو اى على بن الحسين سرور عبادت كنندگان، و نور چشم بينندگان، سلام بر تو اى محمد بن على، شكافنده دانش، پس از پيامبر، سلام بر تو اى جعفر بن محمد راستگوى نيكوكار امين،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ التَّقِيَّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِيَّ النَّاصِحَ الْأَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ السَّلامُ عَلَى الْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى نُورِكَ وَ سِرَاجِكَ وَ وَلِيِّ وَلِيِّكَ وَ وَصِيِّ وَصِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِيُّ وَ الطَّاهِرُ الصَّفِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ السَّادَةِ الْأَطْهَارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ السَّلامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
سلام بر تو اى موسى بن جعفر، پاك و پاكيزه، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، امام پسنديده، سلام بر تو اى محمد بن على پرهيزکار، سلم بر تو اى على بن محمد النّقى، خيرخواه امين، سلام بر تو اى حسن بن على، سلام بر جانشين پس از او، پروردگارا درود فرست بر نورت و چراغت، و نماينده نماينده ات، و جانشين جانشينت، و حجّتت بر آفريدگانت، سلام بر تو اى سرور پاكيزه و پاك و برگزيده، سلام بر تو اى فرزند سروران پاك، سلام بر تو اى فرزند برگزيدگان و خوبان، سلام و رحمت و بركات خدا بر رسول خدا و بر فرزندان رسول خدا.
السَّلامُ عَلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِيعِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى السَّلامُ عَلَيْكَ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ وَ سَقَانَا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُرِيَنَا فِيكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ أَنْ يَجْمَعَنَا وَ إِيَّاكُمْ فِي زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لا يَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَكُمْ إِنَّهُ وَلِيٌّ قَدِيرٌ ،
سلام بر بنده شايسته، فرمان بُردار پروردگار جهانيان، و پيرو رسول او و امير مؤمنان، سلام بر تو اى ابا القاسم فرزند سبط نجيب برگزيده، سلام بر تو اى كسی كه به زيارتش، ثواب زيارت سيد الشهدا اميد می رود، سلام بر تو، خدا ميان ما و شما در بهشت، شناسايى برقرار كند، و در گروهتان محشور فرمايد، و به حوض پيامبرتان وارد سازد، و به ما با جام جدّتان از دست على بن ابيطالب بنوشاند، درود خدا بر شما، از خدا می خواهم كه به ما درباره شما، خوشحالى و گشايش بنماياند، و ما و شما را در گروه جدّتان محمد درود خدا بر او و خاندانش گرد آورد، و معرفت شما را از ما باز نگيرد، به درستى كه او سرپرست توانايى است،
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ التَّسْلِيمِ إِلَى اللَّهِ رَاضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِرٍ وَ لا مُسْتَكْبِرٍ وَ عَلَى يَقِينِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَكَ يَا سَيِّدِي اللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ يَا سَيِّدِي وَ ابْنَ سَيِّدِي اشْفَعْ لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عَافِيَتِكَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
من با دوستى شما، و بيزارى از دشمنان تان، و تسليم بودن به خدا، تقرّب به خدا می جويم، با خشنود بودن به آن، بدون انكار و تكبّر، و به يقين به آنچه محمّد آن را آورده، به اين امر و خاطر تو را میجويم اى سرور من، خدايا خشنودى تو، و خانه آخرت را می خواهم، اى سرور من و فرزند سرور من، برايم درباره بهشت شفاعت كن، زيرا براى تو نزد خدا مقامى از مقامات والا است.
خدايا از تو می خواهم كه سرانجام كارم را به خوشبختى ختم كنى، و آنچه را در آنم از دستم نگيرى، جنبش و نيرويى جز به خداى والاى بزرگ نيست.
خدايا براى ما اجابت كن، و آن را به كرم و عزّتت، و رحمت و عافيتت بپذير، و درود خدا بر محمّد و خاندان او و بر آنان سلام باد، سلامى كامل، اى مهربان ترين مهربانان.

موضوعات: کتابسرا, زيارات, مسافر ری  لینک ثابت
[شنبه 1396-09-25] [ 08:19:00 ب.ظ ]




حضرت عبد العظیم در محضر چهار امام

پیش از این متذکّر شدیم که شیخ ابوجعفر طوسی در رجال خود او را جزء اصحاب حضرت هادی و عسکری علیهما السّلام ذکر کرده، این مطلب که اکنون در رجال شیخ موجود است قطعاً اشتباه شده زیرا عبد العظیم راوی حضرت رضا و جواد علیهما السّلام نیز بوده و گویا نسخه های رجال مغلوط و در آنها تصرفات و اشتباه کاری هایی شده است، ما اکنون این موضوع را ذیلاً تشریح نموده و روشن خواهیم ساخت.

اوّلاً – طبق حدیثی که در اختصاص شیخ مفید نقل شده حضرت عبد العظیم محضر مبارک حضرت رضا علیه السّلام را درک کرده و از وی روایت میکند، از این حدیث پیداست که وی مورد علاقه و اطمینان آن بزرگوار بوده و نهایت احترام و موقعیت را در نزد آن جناب داشته، از لحن این روایت معلوم است که عبد العظیم در این موقع که در خدمت امام علیه السّلام بوده مرد موقر و جا افتاده ای بوده، و حضرت رضا اعتماد کاملی به او داشته، ما این روایت را که متضمن پیام آنحضرت برای شیعیان است در باب اخبار حضرت عبد العظیم آورده ایم مراجعه شود.

ثانیاً – حضرت عبد العظیم راوی هشام بن حکم است و روایت او در کافی از هشام آمده و هشام هم در سال 198 وفات نموده – یعنی قبل از حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفته – این هم مؤید است که عبد العظیم در زمان امام رضا زندگی میکرده و در عداد روات حدیث و مشایخ بوده است.

ثالثاً – عبد العظیم حسنی از راویان حضرت جواد است و اخبار فراوانی از این بزرگوار روایت کرده است و روایات او را از آنجناب در باب خود آورده ایم، و همچنین از حضرت هادی هم احادیث بسیاری را نقل کرده است.

رابعاً – او در زمان حضرت عسکری در قید حیات نبوده و روایت معروف که در باب فضیلت زیارت او نقل شده صریح است که وی از دنیا رفته بوده است.

خامساً – در میان اخبار و روایات حضرت عبد العظیم حدیثی از حضرت امام حسن عسکری وجود ندارد و اگر او خدمت آنجناب رسیده بود قطعاً از او روایت و حدیثی نقل میکرد.

به طوریکه قبلاً یادآوری کردیم نسخه های رجال شیخ با یکدیگر اختلاف دارند، در بعضی از نسخه ها از حضرت امام حسن عسکری ذکری بمیان نیامده و بجای او از حضرت جواد علیه السّلام نام برده شده، قطعاً باید چنین باشد زیرا در امالی شیخ حدیث عبد العظیم از حضرت أبوجعفر جواد آمده، چگونه شیخ أبوجعفر که خود از محدّثین بزرگ و فقهای عالیقدر است، و به حالات روات و مشایخ شیعه معرفت کامل دارد از این موضوع غفلت کند ؟! پس بنابراین مسلّم است که نسخه های رجال او درهم ریخته و از طرف کتاب و نساخ تغییرات و تصرفاتی شده.

آنچه از مطالعه حالات عبد العظیم و تحقیق در اخبار و روایات او، و تعمّق دربارة مشایخ اجازة وی بدست می آید این است که او زمان چهار تن از ائمّه علیهم السّلام را درک نموده.

اوّل – حضرت موسی بن جعفر علیهماالسّلام، قطعاً عبد العظیم در زمان آنحضرت در قید حیات بوده و با عده کثیری از اصحاب آنحضرت معاشرت داشته ولیکن محضر او را درک نکرده، و هیچ گونه دلیلی که مؤیّد ملاقات او با حضرت کاظم علیه السّلام باشد در دست نیست.

دوّم – حضرت رضا علیه السّلام – در این مورد روایتی در اختصاص هست که آن جناب سفارش و پیامی توسط عبد العظیم حسنی برای شیعیان و موالیان خود فرستاده.

سوّم – حضرت جواد علیه السّلام – احادیث و روایت های او از آن جناب فراوان است، از این اخبار معلوم می شود که آن حضرت علاقه زیادی به عبد العظیم داشته، و به او اظهار اعتماد و اطمینان میکرده است.

چهارم – حضرت هادی علیه السّلام، حضرت عبد العظیم خدمت این بزرگوار رسیده و عقاید مذهبی خود را به محضر مقدّس او عرضه داشته و آن جناب هم معتقدات او را تصدیق و تأیید نموده است.

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 07:42:00 ب.ظ ]




گفتار علما درباره حضرت عبد العظیم حسنی

آیت‌الله‌ بهجت ره:
اگر اهل تهران هفته‌ای یک مرتبه به زیارتش نروند جفا کرده‌اند.

ادامه »

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ق.ظ ]




کتاب‌هایی درباره زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی

مهم ترین کتاب هایی که پیرامون زندگانی و شخصیّت حضرت عبد العظیم علیه السّلام نگاشته شده عبارتند از:

1. جنّت النّعیم – روح و ریحان نوشته محمّد باقر مازندرانی کجوری، تصحیح و تحقیق: سیّد صادق حسینی اشکوری؛

2. التذکره العظیمه، نوشته محمّد ابراهیم کلباسی، تصحیح و تحقیق:علیرضا هزار؛

3. جنّات النّعیم فی احوال سیّدنا الشّریف عبد العظیم علیه السّلام، نوشته ملّا محمّد اسماعیل کزازی اراکی، تصحیح و تحقیق: علی اکبر زمانی نژاد؛

4. مسند حضرت عبد العظیم علیه السّلام، نوشته عزیزالله عطاردی؛

5. شناخت نامه حضرت عبد العظیم علیه السّلام(مجموعه مقالات) به کوشش: علی اکبر زمانی نژاد؛

6. شناخت نامه حضرت عبد العظیم علیه السّلام و شهر ری(مجموعه کتاب ها و رساله ها) به کوشش: مهدی مهریزی و علی اکبر زمانی نژاد؛

7. مجموعه رساله های خطی و سنگی درباره حضرت عبد العظیم علیه السّلام، به کوشش سیّد مجتبی صحفی و علی اکبر زمانی نژاد؛

8. مجموعه رساله های خطی پیرامون امامزادگان و زیارتگاه های ری. به کوشش علی اکبر زمانی نژاد؛

9. امامزادگان و زیارتگاه های ری، نوشته محمّد قنبری؛

10. عالمان و مشاهیر مدفون در حرم مطهّر حضرت عبد العظیم علیه السّلام، به کوشش علیرضا هزار؛

11. دانشمندان و عالمان ری(رازی)، به کوشش محسن صادقی؛

12. زندگانی حضرت عبد العظیم علیه السّلام، نوشته محمّد علی سلطانی؛

14. مجموعه مقالات و گفتارهای پراکنده، به کوشش علی اکبر زمانی نژاد و ابوالفضل حافظیان.

15. «حکمت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام » اثر آیت الله محمّدی ری شهری

حوزه نت

موضوعات: کتابسرا, مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:38:00 ق.ظ ]




برخی احادیث وارده از حضرت عبدالعظیم حسنی

روایات حضرت عبدالعظیم(ع)

حضرت عبدالعظيم علیه السّلام به عنوان يكي از محدثين مشهور، روايات متعددي را از معصومين(عليهم السّلام) نقل نموده است.
در اين مقال به ذكر برخي از احاديث مذكور مي پردازيم .

حضرت عبدالعظيم علیه السّلام با چند واسطه از قول اسباط گويد : در خدمت حضرت امام صادق علیه السّلام بودم . مردي از وي درباره آيه شريفه ( ان في ذالك لايات للمتوسّمين ..و انها لبسبيل مقيم ) سوال مي كرد ، راوي گفت: حضرت بدو فرمودند : مقصود از متوسّمين ما هستيم و سبيل مقيم نيز راهي است كه ما آن را بپا داشته ايم ، يعني بايد از طريق ما بروند تا به سر منزل مقصود برسند .

حضرت عبدالعظيم علیه السّلام از امام رضا علیه السّلام روايت کرده که آن جناب فرمود: سلام مرا به دوستانم برسان و به آنها بگو در دلهاي خود از براي شيطان راهي باز نکنند و آنها را امر کن به راستگوئي در گفتار و ادای امانت و اين عمل آنها موجب نزديکي به من مي شود.

حضرت عبدالعظيم حسني علیه السّلام از حضرت جواد علیه السّلام ، ايشان از پدرش و او از جدّش روايت کرده که فرمود : از حضرت صادق علیه السّلام شنيدم مي فرمود : سرپيچي از فرمان و دستورات پدر و مادر از گناهان بزرگ است زيرا خداوند ( عاق) را ستمگر و بدبخت معرفي فرموده و او را به سخت ترين عذابها وعده داده است.

حضرت عبدالعظيم حسني علیه السّلام فرمود : به حضرت جواد علیه السّلام عرض کردم ، از پدرانت براي من حديثي روايت فرما ، حضرت فرمود ، پدرم از جدش و او از پدرانش از حضرت امير المومنين علیه السّلام روايت کرده که فرمود : شما هرگز نمي توانيد مردم را بوسيله ثروت و مالي که در دست داريد به خود متوجّه سازيد ، بلکه آنان را بوسيله اخلاق و روش صحيح به خود نزديک کنيد. گويد عرض نمودم بيشتر بيان نمائيد ، فرمودند : بد توشه اي است براي روز قيامت دشمني کردن با بندگان خدا….

حضرت عبدالعظيم حسني علیه السّلام فرمود ، از حضرت ابوالحسن هادي علیه السّلام شنيدم مي فرمود : مقصود از (رحيم) از رحمت و آمرزش دور شدن ، و از درگاه خداوند رانده شدن ميباشد (و او شيطان است) و هيچ مؤمني او را به ياد نمي آورد مگر با لعن و نفرت.

حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از حضرت امام جواد علیه السّلام و او از پدرانش علیهم السّلام و آنها از حضرت امام سجّاد علیه السّلام روایت فرمودند که : روزی سلمان فارسی ، ابوذر غفاری را به خانۀ خود میهمان کرد و از میان انبان ( کیسه ) ، تکّه نان ِخشکی بیرون کشید و قدری آب بر آن پاشید. ابوذر گفت : چقدر خوب می شد که همراهِ نان ، قدری نمک هم بود !سلمان برخاست و رفت و ظرف آب خود را گرو گذاشت و مقداری نمک تهیّه کرد و آن را در مقابل ابوذر گذارد ، ابوذر از آن نمک به آن نان می پاشید و میل می کرد و می گفت : خداوند را سپاسگزارم که ما را تا این اندازه قناعت روزی فرموده : سلمان گفت : « اگر قناعت در کار بود ، ظرف آب به گِرو نمی رفت » .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام می فرماید : روزی به خدمت حضرت امام محمد تقی علیه السّلام رسیدم و این گفتار دلنشین را از امام شنیدم که فرمود : ملاقاه الاخوان نشره و تلقیح للعقل و ان کان نظرا قلیلا دیدار دوستان آرامش و سلامت عقل را در پی دارد ، اگر چه دیداری کوتاه باشد .

روزی حضرت امام رضا علیه السّلام رو به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام فرمود وچند توصیۀ راهگشای اخلاقی به او آموخت تا به شیعیان و یاران ابلاغ کند . متن فرمایش چنین بود : ای عبدالعظیم ، سلام مرا به دوستان برسان و به آنها بگو :

* شیطان را به دلهای خویش راه ندهند .
* درگفتار خویش ، راستگو باشند و امانت را ادا کنند.
* از جدال و نزاع بیهوده ای که سودی برایشان ندارد دوری کنند و خاموشی را پیشه خود سازند .
* به همدیگر روی آورند و به دیدار و ملاقات هم بروند « فان ذلک قربه الیَّ» زیرا اینکار موجب نزدیکی به من است .
* آنان خود را به دشمنی و بدگویی با یکدیگر مشغول نسازند ، زیرا با خود عهد کرده ام که اگر کسی چنین کاری انجام دهد و دوستی از دوستانم را ناراحت کند یا به خشم آورد ، خداوند را بخوانم تا او را در دنیا با شدیدترین عذابها مجازات کند و در آن سرا نیز از زیانکاران خواهد بود.
* به ایشان بگو : همانا پروردگار نیکوکارانشان را آمرزیده و از خطای گنهکارانشان درگذشته است ، مگر کسانی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستانم را آزرده ، یا کینه آنها را با دل بگیرد . بدرستی که خداوند او را نخواهد بخشید تا آنکه از کردار ناشایست خویش دست بکشد ، هر گاه از این اعمال نادرست دوری گزیند ، آمرزش خدا را شامل خود گردانیده است وگرنه ، روح ایمان از قلبش بیرون رفته و از ولایت ما خارج گشته است و بهره ای از ولایت ما نخواهد برد « و اعوذبک من ذلک »

روزی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از حضرت امام هادی علیه السّلام شنید که فرمود : همانا پروردگار ، ابراهیم را دوست خود گرفت، زیرا که او بر حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیتش علیهم السّلام بسیار صلوات می فرستاد.

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام می فرماید : روزی در محضر مبارک امام جواد علیه السّلام بودم . عرض کردم : ای فرزند رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم حدیثی از پدران بزرگوارت علیهم السّلام برای من روایت فرمائید . حضرت امام جواد علیه السّلام فرمود : پدرم علیه السّلام از جدّم علیه السّلام و او از پدرانش علیهم السّلام و آنان از حضرت امیرمؤمنان علیه السّلام روایت کرده اند که فرمود :

*هر کس خود را بی نیاز بداند ( در امور مهم بدون مشورت عمل کند ) خود را درخطر افکنده است.
*هر کس در دام خودبینی افتاد ، نابود خواهد شد.
*هر کس یقین کند آنچه را می دهد عوض دارد هرگز در بخشش و احسان کوتاهی نخواهد کرد.

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام روایت فرماید که حضرت امام جواد علیه السّلام فرمود : که وجود مقّدس حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السّلام فرمود : ارزش هر کس به اندازه اعمال نیکوی اوست .

حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام به محمّد بن مسلم فرمود :مردم تو را گول نزنند ، زیرا که مسئولّیت کارهای تو ، به خودت متوجّه است و به آنها ارتباط ندارد ، ایّام عمرت را به کارهای بیهوده نگذران ، روزهای زندگی را به چون و چرا به هدر مده ، زیرا همراه تو کسانی هستند که کارهای روزانۀ تو را محاسبه و یادداشت می کنند . اگر عمل نیکی را انجام دادی ، گرچه کوچک باشد ، حقیر مشمار ، برای اینکه آن را خواهی دید در جایی که تو را خشنود سازد ، و اگر کار بدی انجام دادی ، آن را نیز کوچک مشمار زیرا که به تو خواهد رسید در هنگامی که تورا بدحال سازد ، و نیکی کن ، بدرستی که من چیزی را ندیدم که انسان ر ا از زودتر به مقصد رساند از عمل خوبِ تازه ای که در مقابل گناه کهنه ای انجام دهد .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام روایت فرماید که روزی به وجود مقدّس حضرت امام جواد علیه السّلام عرض کردم : ای فرزند رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم حدیثی از پدران بزرگوارت علیهم السّلام برای من روایت فرمائید .

حضرت امام جواد علیه السّلام از قول پدر وجّد و از وجود مقدّس حضرت امیر المؤمنین علیهم السّلام روایت فرمود که :

المرء مخبوءٌ تحت لسانه.
دانش و شخصیت هر کس در زیر زبانش مخفی است .

ما هلک امرء عرف قدره.
هر کس قدر خود را بشناسد ، هلاک نمی شود .

التّدبیر قبل العمل یومنک من النّدم
تدبیر و اندیشیدن پیش از انجام هر کار ، تو را از پشیمانی نگه می دارد .

منبع: سایت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

ادامه »

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:37:00 ق.ظ ]




فضای اجتماعی شیعیان در عصر حضرت عبدالعظیم حسنی
موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:36:00 ق.ظ ]




کرامات حضرت عبد العظیم حسنی

از منبع موثّقی نقل است یکی از تّجار بازار تهران را مشکلی پیش آمد، روزی با یکی از همکارانش مشکل خود را در میان گذاشت، همکار او گفت برای حلّ گرفتاری خود به حضرت عبد العظیم علیه السّلام متوسّل شو، وی گفت به آن حضرت نیز متوسّل گردیدم و مشکل برطرف نشد، همکار او گفت مشکل توسّط حضرت عبد العظیم علیه السّلام حلّ شدنی است؛ ولی تو با اخلاص متوسّل نگردیده ای. حال بنشین تا سرگذشت خود را که تا کنون برای کسی نگفته ام برایت باز گو نمایم.

من سال های گذشته ورشکسته شدم، بطوری که جهت معاش روزانه خود با تنگنا روبرو گردیدم و تصمیم گرفتم جهت رفع گرفتاری به حضرت عبد العظیم علیه السّلام متوسّل شوم، برای این کار نذر کردم چهل هفته پی در پی سحر پنج شنبه پیاده به زیارت آن حضرت بروم، 39 هفته سپری شد، هفته چهلم فرارسید که مواجه با زمستان بود و روز چهارشنبه بعد از ظهر برف شدیدی باریدن گرفت، غروب که به منزل رسیدم برف تبدیل به کولاک شده بود و زمین تا زانوهایم پر از برف بود، عیالم که از قضیه با خبر بود پرسید مگر امشب به زیارت نمی روی، آخر هفته است، گفتم در این برف و بوران خود آقا هم راضی نیست، انشا ا… هفته دیگر. آن شب زود به خواب رفتم، در عالم رویا دیدم بر روی ریل ماشین دودی به طرف شهر ری می روم، به مقبره شیخ صدوق (ره) رسیدم آنجا وضو گرفته و دو رکعت نماز خواندم و به سمت حرم حضرت عبد العظیم علیه السّلام حرکت کردم، از خواب برخواستم شب از نیمه گذشته بود تصمیم خود را گرفته آماده حرکت شدم، عیالم گفت: چطور شد سر شب نرفتی و حالا که نیمه شب است و برف هم شدید تر شده! خواب را تعریف نموده و گفتم باید بروم حتیّ اگر به قیمت جانم باشد.

به راه افتادم مسیر حرکتم همان بود که در خواب دیدم روی ریل ماشین دودی، بعد ها به این نکته رسیدم که آن شب تنها راه رسیدن به شهر ری خط آهن بوده و الا رسیدن به حرم حضرت عبد العظیم علیه السّلام میسر نبود. راه را برروی ریل ادامه دادم تا به ابن باویه رسیدم، به تأسیّ از صحنه خواب وضو گرفتم دو رکعت نماز خواندم و بی درنگ به سمت حضرت عبد العظیم علیه السّلام حرکت کردم به حرم که رسیدم درب ها را تازه گشوده بودند و زمانی تا اذان صبح مانده بود، سرما و خستگی راه رمقم را گرفته و در گوشه حرم از هوش رفتم، در عالم خواب آقا سیّد الکریم علیه السّلام را دیدم کنار صندوق ایستاده، روی مبارک خود را به سمت من کرد و پرسید، چه مشکلی پریشانت ساخته؟

قصّه خود را عرض کردم دست به میان شال کمرش برد و دستمال گره زده ای را به کف دستم نهاد و فرمود این را سرمایه کسب حلال کن انشا ا… مشکلت حلّ شود دستمال را گرفتم به یکباره همه چیز محو شد. صدای موذن مرا از خواب بیدار کرد. و تنها چیزی که از آن رؤیا باقی مانده بود دستمال گره زده در دستم بود، باز کردم دوازده عدد سکّه یک قرانی داخل آن بود برخواستم وضو گرفتم نماز صبح را بجا آورده، با خوشحالی به سمت تهران براه افتادم. آن دوازده سکّه را به این کسب زدم و به سرنوشتی که توشاهد آن هستی رسیدم.
ماجرای تعزیه

در سال های گذشته، موضوعی تا مدّتها در شهر ری نقل محافل بود و امروز نیز پیرمردها آن را به یاد دارند، و اگر از آنان بپرسید چه کسی کاشی کاری مناره های حرم سیّدالکریم علیه السّلام را انجام داده، پاسخ می دهند :«همان که از ایوان امامزاده حمزه علیه السّلام افتاد دنبه گوسفندش ترکید» حال ببینیم که این ماجرا چه بوده است؟! در آن زمان ایّام محرّم که فرا می رسید در صحن حضرت حمزه بن موسی علیه السّلام هر روز مراسم تعزیه خوانی برقرار می شد. آن روز موضوع تعزیه مربوط به قربانی کردن حضرت اسماعیل علیه السّلام توسّط حضرت ابراهیم علیه السّلام بود. در این تعزیه اینطور عمل می شد که وقتی تعزیه خوان به تلاش حضرت ابراهیم علیه السّلام برای قربانی کردن حضرت اسماعیل علیه السّلام می رسید و به اراده خداوند موفّق به این کار نمی شد، در همین لحظه جعبه ای از بالای ایوان به طرف پایین می آمد که درون آن فردی که نقش جبرییل را ایفا می کرد به همراه یک گوسفند قرار داشت. گوسفند که به زمین می رسید، کسی که نقش حضرت ابراهیم علیه السّلام را داشت آن را می گرفت و قربانی می کرد. این جعبه به وسیله طنابی از بالای ایوان هدایت می شد. آنرزو در حالی که جمعیّت انبوهی به تماشای تعزیه نشسته بودند کار به لحظه پایین آمدن جعبه رسید. طبق معمول درون جعبه «استاد محمود کاشی کار» که نقش جبرییل را داشت به همراه یک رأس گوسفند قرار گرفته بود. جعبه هنوز فاصله چندانی از ایوان نگرفته بود که صدای جمعیّت و شیپور و طبل موجب رم کردن گوسفند شد که در اثر تکان های شدید بالاخره به واژگون شدن جعبه انجامید. در این لحظات حسّاس معین البکاء(مسؤول تعزیه) که مراقب این اوضاع بود در یک آن متوجّه این واقعه می شود و در همان حال با ذکر «یا پسر موسی بن جعفر علیه السّلام» متوسّل به حضرت حمزه بن موسی علیه السّلام می گردد. در آنجا بود که جمعیّت در عین ناباوری می بیند گوسفند به صورت چهار دست و پا در میان جمعیّت می افتد و در پی آ‎ن استاد محمود کاشی کار نیز آنچنان دقیق بر روی گوسفند می افتد که دنبه گوسفند می ترکد. در این واقعه با وجود آن جمعیّت فشرده و ارتفاع زیاد، به هیچ یک از تماشاچیان و همچنین استاد محمود کاشی کار، کوچکترین آسیبی وارد نمی شود. استاد محمود کاشی کار همان کسی است که کاشی کاری مناره های حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام یادگار اوست.
پرنده نورانی

در روزگاری که هنوز بلندگو به شهر ری نیامده بود، مواقع ورود به وقت شرعی صبح و ظهر و مغرب، افرادی با لحن خوش و رسا بر بالای مأذنه ها و مناره ها بانگ اذان سر می دادند و مردم را برای انجام فریضه فرا می خواندند. در آن زمان، جایگاه ساعت صحن حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، مخصوص بانگ اذان بود. آنچه می خوانید خاطره ای است از زبان مرحوم حاج جواد مؤذنی که سالها به انجام فریضه ذکر اذان مشغول بود. شب چله از نیمه گذشته بود و برفی که از عصر گذشته آرام و مداوم بر روی شهر می بارید، شدیدتر شده بود. به طوری که بدون پارو کردن برف امکان بیرون رفتن از خانه وجود نداشت. پارو برداشتم و شروع به بازکردن راهی نمود که بتوانم خود را به پشت صحن برسانم. این کار حدود 3 ساعت طول کشید و هنگامی که به صحن رسیدم، چیزی به وقت اذان صبح نمانده بود. وقتی بالای مأذنه رسیدم، دیدن سفیدی یکدست و سکوت، فضایی ایجاد کرده بود که بی اختیار دچار یک وهم شدم که بعد از چند لحظه تبدیل به ترس عجیبی شد و سراسر وجودم را گرفت. این وهم و وحشت به حدّی رسید که رو به حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در قلب خود گفتم :«یابن رسول الله شاهد باش که این حالت ترس نمی گذارد انجام وظیفه کنم » درست در همین لحظه یک پرنده بسیار نورانی که از کبوتر کوچکتر و از گنجشک بزرگتر بود از بالای مأذنه پرواز کرد. در حالی که درخشش این پرنده مرا محو خود کرده بود، متوجّه شدم وارد وقت اذان صبح شده ایم. بی اختیار شروع به اذان کردم و پرنده نورانی در طول این مدّت پیوسته به دور صحن می گردید. تا اینکه اذان تمام شد و آن پرنده به سوی گنبد رفت و داخل برف روی گنبد فرو رفت. خودم را به آن طرف رساندم و در جایی که پرنده برف را سوراخ کرده بود جستجو کردم. اما اثری از آن پرنده نبود.

عبای نو

مرحوم علّامه آقا شیخ محمّد تقی بافقی از مراجع عالی قدر و مبارزی بود که در زمان سلطنت زور رضاخان به شهر ری تبعید شده بود. این شخصیّت نورانی منشاء برکات و صاحب کراماتی در این شهر بود و مردم شهر ری در مدّت اقامت ایشان از این چشمه فیض بهره ها بردند. در آن سال ها، مرحوم علّامه بافقی در مسجد پشت حرم که امروز به نام مسجد آقا شیخ محمّد تقی خوانده می شود، اقامه نماز می کرد. یکی از روزهای محرّم که در این مسجد روضه خوانی بر پا بود، طلبه غریبی که به منظور خواندن روضه در مجالس روضه خوانی ایّام محرّم به شهرری آمده بود، به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام رفت. عبای این طلبه پاره و مندرس بود، و او در این فکر بود که چگونه با این عبا به مجلس روضه خوانی برود. در همین افکار رو به حرم کرد و سیّد الکریم علیه السّلام نجوا کرد که: «توجّهی بفرما» از حرم که بیرون آمد از کسی پرسید: اینجا تکیه یا روضه خوانی کجاست؟ مسجد پشت حرم را نشانش دادند. وقتی به مسجد رسید، آقا شیخ محمّد تقی بالای منبر بود. وارد مسجد که شد نگاهش متوجّه آقا شیخ شد که با سر به او اشاره می کند و پای منبر را نشان می دهد. به عبارتی از او دعوت می کند پای منبر بنشیند. طلبه همان کار را می کند. صحبت و منبر آقا شیخ که تمام می شود، ایشان به طرف آن طلبه می آیند و ضمن سلام و علیک و احوالپرسی می پرسد: شما عبا می خواستید؟ طلبه پاسخ می دهد: بله، ولی نه از شما! آقا شیخ می گوید: بله، درست است، شما از سیّد الکریم علیه السّلام خواسته اید. سپس دست او را گرفته به منزل می برد و عبای حواله شده را تقدیم آن طلبه می کند.
ماجرای هموطن ارمنی

یک لوستر بزرگ و گران قیمت در سال 54 به آستان حضرت عبدالعظیم علیه السّلام هدیه شد که تا مدّتها کانون توجّه بود. صرف نظر از ارزش مادی این لوستر با عظمت که آن روز بیش از 600 هزار تومان خریداری شده بود، نکته جالب علّت اهدای آن توسّط یکی از هموطنان ارمنی بود. در این باره یکی از خادمین چنین نقل می کند: یکی از ارامنه در اصفهان مواجه با مشکلی می شود که از رفع آن عاجز می ماند و کاملاً امید خود را از دست می دهد. در شبی که مصادف با شب 21 ماه مبارک رمضان بود او در حالی که قصد عزیمت به اصفهان داشت در ترافیک سنگین خیابان شهید رجایی متوقّف می شود، این ازدحام به دلیل انبوه اتومبیل هایی بود که از تهران رهسپار حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام بودند. او متوجّه می شود که اتومبیل ها در یک خط ممتد به سمتی متمایل می شوند که در انتهای آن گنبد و گلدسته ای می درخشد. پیش خود گفت: من صاحب این گنبد و بارگاه را نمی شناسم. ولی مطمئناً این مردم برای حلّ مشکلاتشان، از این بارگاه چیزی دیده اند که اینگونه به سویش سرازیر شده اند. و سپس در دل خود این سخن را می گذراند: خداوندا! به حقّ این آقا، که در نزد تو عزیز است، نظری هم به من بفرما. در همان حال نیّت می کند که اگر مشکل لاعلاجش برطرف شود، هدیه ای برای حرمش بیاورد. دو روز بعد، آن هموطن ارمنی به تهران آمد، چندین لوستر فروشی را زیر پا گذاشت تا اینکه یکی از مرغوب ترین لوسترهای موجود را خریداری نمود. او در حالی که تلألویی از اشک در چشمانش موج می زد، این لوستر را تحویل دفتر آستانه داد و ماجرایش را برای یکی از خادمین تعریف کرد و به او گفت: خداوند به واسطه این آقای بزرگوار و صاحب این بارگاه مشکلم را حلّ کرد: آمده ام به عهد خود عمل کنم. خواهشم اینست که از طرف من ایشان را زیارت کنید و آستانش را ببوسید.
یک ریال بده، دو ریال بگیر

یکی از خادمین سادات نقل می کرد: یک روز صبح عیالم رو به من کرد که: «امشب مهمان داریم، برو چیزی تهیّه کن» از منزل بیرون آمدم در حالی که حتیّ یک شاهی هم نداشتم. آن روز نوبت کشیک من نبود. در آن وضعیّت کسی را نیافتم تا از او درخواست کمکی کنم. اگر هم می یافتم، از چنین درخواستی شرم می کردم. بنابراین بی اختیار به سمت حرم رفتم. حرم خلوت بود و معدود زوّار مشغول زیارت بودند. رو به ضریح به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام عرض کردم: «یابن رسول الله تفضّلی فرما، شرمنده عیال و مهمان نشوم» بعد از این که این خواسته از قلبم گذشت، گوشه ای از حرم ایستاده بودم که زائری جلو آمد و به من گفت: «سیّد، یک ریال به من بده، وقتی از زیارت امامزاده حمزه علیه السّلام برگشتم، دو ریال به تو می دهم» این موضوع زیاد متعجّبم نکرد. بسیاری بودند که برای بیشتر شدن برکت مالشان اینکار را می کردند، و به همین رسم پولی به دست سیّدی می دادند و آن را پس می گرفتند. خوشحال از اینکه بالاخره با این یک ریال ها به التفاوت می توانستم مهمانی آن شب را آبرومندانه برگزار کنم. امّا من همان یک ریال را هم نداشتم. به زائر گفتم: «آقا، یک دقیقه صبر کنید، الان برمی گردم.» بیرون آمدم، همینطور که دور و برم را نگاه می کردم، یکی از آشنایان را دیدم. به او گفتم یک ریال به من قرض بده نیمساعت دیگر پس می دهم، یک ریالی را گرفته به نزد آن زائر رفتم. ایشان یک ریالی را گرفت و به زیارت امامزاده حمزه علیه السّلام رفت. و همان طور که گفته بود، وقتی از زیارت بازگشت یک سکّه کف دستم گذاشت. خادمین دیگر که این صحنه را زیرنظر داشتند، پرسیدند قضیّه چیست ؟ ماجرا را گفتم. امّا آنان به حرف من اکتفا نکردند و از آن زائر هم پرسیدند. ایشان هم به آنان همان را گفته بود و از حرم بیرون رفته بود. من به خیال خودم رفتم، تا یک ریالی که قرض گرفته بودم، پس بدهم. امّا وقتی چشمم به سکّه افتاد، دیدم این دو ریالی زرد است و می درخشد! با تعجّب به بازار رفتم. سکّه را به یکی از طلا فروشان نشان دادم. عیار گرفت و گفت: «طلاست » و آن را 3 تومان می خرد. از آن سه تومان یک ریال قرض را پس دادم و 29 ریال بقیّه را به خانه بردم. آن زائر غریب را هیچ گاه قبل از آن ندیده بودم و بعدها نیز ندیدم.

حوزه نت

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:33:00 ق.ظ ]




مشاهیر مدفون در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

? مشاهیر مدفون در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام?
✔️ مفسّر والامقام شیخ ابوالفتوح رازی ✔️ آیت الله شاه آبادی (از اساتید حضرت امام خمینی (ره))
✔️ آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی (رهبر نهضت اسلامی، ملی شدن صنعت نفت)
✔️ عالم متّقی و مفسّر ارزشمند قرآن آیت الله اثنی عشری
✔️ علامه سید محمد کاظم عصار
✔️ خطیب توانا حجّت الاسلام و المسلمین محمد تقی فلسفی
✔️ آیت الله حاج آقا جمال نوری(از اساتید حوزه مروی و از مجتهدان بزرگ تهران و پسر دایی مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری)
✔️ امیری فیروزکوهی (از نویسندگان و شعرای بزرگ و غزلسرای معاصر)
✔️ قائم مقام فراهانی
✔️ شیخ محمد خیابانی
✔️ شهید طیب حاج رضایی
✔️ شهید حاج محمد اسماعیل رضایی
✔️ آیت الله ابوالقاسم تهرانی
✔️ سید محمد طباطبایی سنگلجی (از علماء فاضل و ادباء جلیل القدر تهران)
✔️ ابوتراب امامى کاشانى (پدر آیت الله امامی کاشانی و از اعلام و دانشمندان دارالمؤمنین کاشان)
✔️ آیت الله ثقفی تهرانی(پدر همسر حضرت امام خمینی)
✔️ احمد خان نصیر الدوله بَدِر
✔️ سید احمد طباطبایى سنگلجی (از فقهای عالی مقام تهران)
✔️ ادیب الممالک فراهانى
✔️ اسماعیل آشتیانى (ادیب ، شاعر و نگارگر معاصر ایران)
✔️ افتخار العلما آشتیانى (عالم شهیر و ادیب دانشمند)
✔️ استاد دکتر بدیع الزمان فروزانفر
✔️ فقیه ، حکیم و ادیب دانشمند جعفر آشتیانى
✔️ دکتر سید جلال ‏الدین محدث ارموى
✔️ آیت الله حاج شیخ جواد فومنى حائرى
✔️ جواد مؤذنى
✔️ ابوالفضل تهرانی
✔️ حبیب ‏اللّه‏ خویى
✔️ شاعر حبیب‏ اللّه‏ شیرازى(قآنى)
✔️ آیت الله حسن آشتیانى
✔️ حسن بن محمّد خان صدیق اسفندیارى (نویسنده و شاعر)
✔️ سید حسن مشکان طبسى
✔️ حجت الاسلام و المسلمین سید حسن معینى
✔️ آیت الله علّامه ابوالحسن شعرانی
✔️ ستارخان
✔️ استاد نیرزاده(معلمی که با سبک جدید نمایشی، به کودکان الفبا می آموخت)
✔️ عباس اقبال آشتیانى (استاد نامور پژوهشهای تاریخ و ادب)
✔️ آیت الله احمد آشتیانی
✔️ استاد عبدالعظیم قریب گرکانى
✔️ آیت الله عبداللّه‏ نورى
✔️ آیت الله سید على اکبر تفرشى
✔️ آیت الله على کنى
✔️ دکتر غلامحسین رهنما
✔️ آیت الله عبدالکریم حق‌ شناس
✔️ آیت الله عزیزالله خوشوقت
✔️ آیت الله مجتبی تهرانی
✔️ آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
✔️ علامه محمد قزوینی(از شاگردان خاص مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و از بزرگترین غرب شناسان دوران خود)
✔️ آیت الله حاج شیخ ذبیح الله محلّاتی
✔️ آیت الله حاج شیخ عبدالنّبی نوری(پس از شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری به دست عوامل جریان انگلیسی مشروطه، مرجعیت تقلید مردم تهران را با اندوه و علی رغم میل باطنی عهده دار شد)
✔️آیت الله محمّد باقر کمره ای ️ و…

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




آیا جایگاه عبدالعظیم مثل امام حسین است؟

السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولا جعل الله آخرالعهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین وعلی علی ابین الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین

السلام علیک یاعبدالعظیم الحسنی و رحمة الله وبرکاته

چرا ثواب حضرت عبدالعظیم برابر با زیارت امام حسین علیه السلام است؟ آیا جایگاه عبدالعظیم مثل امام حسین است؟ حضرت عبدالعظیم چه مقام رفیعی دارد که درباره زیارت هیچ معصومی این ثواب نیامده است؟

در ابتدا باید گفت: باید توجه داشت که آن ثواب ها که برای زیارت عبد العظیم ذکر شده در مقایسه با زیارت ائمه (ع) نیست، زیرا هیچ کسی با آنان قابل مقایسه نیست از این رو امیرمومنان(ع) فرمود: «لا یقاس بال محمد (ص) من هذه الامه احد، و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا؛ (1) هیچ کس از این امت را با آل محمد نمی‌توان مقایسه کرد. آنان که ریزه خوار خوان نعمت آل محمد اند با آن ها برابری نمی‌توانند».

از این کلام حضرت به روشنی به دست می‌آید که مردم و همه بشر نه تنها نمی‌توانند به مقام ائمه (ع) دست یابند و به جا و مقامی معنوی برسند که آن ها دارند، بلکه همگان ریزه خوار نعمت معنوی آن ها و با آنان قابل مقایسه نخواهد بود. با توجه به این نکته حال باید گفت:

اولا : در مورد دلیل اینکه چرا ثواب زیارت عبدالعظیم حسنی(ع) به مثابه زیارت سیدالشهدا(ع) در کربلا عنوان شده است، باید گفت: حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) حلقه وصل شیعیان در شهرهای مختلف بودند و می توان از ایشان به عنوان سفیر سیار ائمه(ع) یاد کرد.

ایشان از جمله محدثین و علمای برجسته شیعه است که به دلیل مجاهدتهای علمی و تلاش برای رساندن معارف اهل بیت به شیعیان مورد توجه و تأیید ائمه معصوم قرار گرفته است.

امامزاده عبدالعظیم حسنی در بین علما به عنوان محدث مطرح هستند. محدث کسانی هستند که فن جمع آوری احادیث و طبقه بندی روایات را می داند، آن را جمع می کند و یا می نویسد و یا شاگرد تربیت می کند. اما راوی کسی است که در سند حدیث نامش قرار می گیرد ضمن اینکه در محدث اصطلاح ویژه ای است و آن اینکه حدیث را مستقیم می شنود و دیگرانی که از او نقل می کنند راوی می شوند. لذا حضرت عبدالعظیم از محدثین است.

در مورد دلیل اینکه چرا ثواب زیارت حرم عبدالعظیم به مثابه زیارت سیدالشهدا(ع) در کربلاست این نکته نیز قابل توجه است که : ممکن است در مورد سایر امامزادگان بزرگوار نیز روایاتی بوده، اما به دست ما نرسیده است چون ما هر یک از این امامزادگان را به نیت ائمه زیارت می کنیم و ثواب آن محفوظ است. اما روایت ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به ما رسیده است.

برخی شیعیان نزد امام هادی(ع) رفته و گفتند ما از زیارت کربلا آمدیم - در آن زمان که حاکمیت بنی عباس بود این سفر و زیارت بسیار برای شیعیان مشقت داشت- و حضرت در جواب فرمود که شما در ری زیارت عبدالعظیم را بکنید مثل این است که امام حسین(ع) را زیارت کرده اید.

البته با اینکه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از نظر علمی در میان علمای شیعه برجسته است اما جنبه امامزاده بودن ایشان در بین مردم غلبه دارد. برعکس، سید مرتضی و سید رضی که از امامزادگان هستند جنبه علمی آنها در بین مردم غلبه دارد.

جنبه دیگر در حق حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) می تواند بحث مأموریتهای ایشان باشد. چرا که حضرت بین شیعیان که در جای جای خطه اسلامی نمی توانستند با هم ارتباط داشته باشند، حلقه اتصال بود. چون ائمه ایشان را قبول داشتند و ممکن است این ثواب ناظر به همین مجاهدتهایی باشد که در راه ارتباط بین شیعیان و رساندن پیام ائمه باشد که از ایشان می توان به عنوان سفیر سیار ائمه یاد کرد.

ثانیا _ ممکن است شرائط خاص زمانى و مکانى، سبب گردیده باشد، که آن همه فضیلت برای زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) ذکر شده آن را مانند فضیلت زیارت سیدالشهداء (ع) محسوب داشته و این درک فضیلت را مخصوص آن زمان قرار داده باشد؛ زیرا متوکل عباسى و برخى دیگر از حکام جور، پس از تخریب بارگاه امام حسین (ع)، براى جلوگیرى از زیارت آن بزرگوار، مأموران دژخیم و جلادى را، به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند، که به صغیر و کبیر رحم نمى کردند و جان افراد در خطر کشته شدن قرار می گرفت و حتى زائرین زیادى را، بی رحمانه به خاک و خون کشیده بودند.

چه این که مسئله لزوم پایگاه سازى و تشکیل مراکز تجمع نیروها و اجتماعات، موضوعى است، که به طور کلى از اخبار و احادیث به دست مى آید، روشن مى شود که ائمه اطهار (ع) دوست می­داشتند، شیعیان با هم باشند، گرد هم جمع شوند، مذاکره کنند، و براى حفظ کیان تشیع و نشر معارف و گسترش مکتب، فعالیت هاى دینى و تبلیغى و اجتماعى داشته باشند.

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ق.ظ ]




متن نامه‌ی تکان‌دهنده‌ی امام‌_رضا_علیه‌السلام

متن نامه‌ی تکان‌دهنده‌ی امام‌_رضا_علیه‌السلام به عبدالعظیم‌حسنی در سفارش به شیعیان

❇️ای عبدالعظیم!

سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو:

در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست.

دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کرده ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.

به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز ، آنهایی که بدو #شرک ورزند و یا یکی از #دوستان_ما_را_برنجانند و یا #در_دل نسبت به آنان #کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد.
جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه می برم.»

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:16:00 ق.ظ ]




خوشبو شده گیسوی نسیم از کرمت

خوشبو شده گیسوی نسیم از کرمت
آویخته دست هر کریم از کرمت

آن روز که آبرو به ری بخشیدی
همسایه‌ی کربلا شدیم از کرمت

************************************************
آن ڪس ڪہ راهپوے حریم ڪریم شد
?از جان غلام حضرٺ‌عبدالعظیم شد

?خوے حسین و وجہ حسن داشٺ
?زین سبب مشهور خاص و عام بہ عبدالعظیم شد
***************************************8
مائیم و عشق روے تو یاسیدالکریـم?
آریـم رو بـه سوے تو یاسیدالکریـم?
نور ولا اگر که بتابـد به جان مــــا?
باشد ز نـور روے تـو یاسیّدالکریم?

ولادت پر نور حضرت سیدالکریم مبارک?

موضوعات: آيا مي دانيد؟, مسافر ری  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]