زمهرير
 
 


Random photo
هنوز هم دیروز ها بهترند.

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



تجسّمِ اعمالِ انسان در عالَمِ #قبر یا #برزخ.

? تجسّمِ اعمالِ انسان در عالَمِ #قبر یا #برزخ.

قاضی #ابوسعید_قمی که از جمله‌ی علمای زمانِ شاه عباس دوّم و بزرگ‌ترین شاگردِ ملّا #محسن_فیض_کاشانی بود، در کتابِ #اربعینات نقل نموده است (که): «به تحقیق به ما رسیده است حکایتی توسّطِ اشخاصِ موثّق از استاد شیخ #بهاءالدین_العاملی که ایٖ‌شان روزی از اصفهان به قصدِ زیارتِ یکی از اهلِ حال و باطن که در مقبره‌ای از مقابرِ اصفهان منزل داشت، بیرون رفت. چون با آن شخصِ عارف ملاقات کرد و بابِ صحبت از هر سو باز شد، آن مردِ عارف برای شیخ حکایت نمود که روزِ قبل امری عحیب و میفیتی غریب در این مقبره (قبر) دیدم و آن این است که دیدم جماعتی را که جنازه‌ای را در این مقبره وارد نمپدند و او را در فلان جا دفن نمودند و رفتند و سپس جتی دفن را به شیخ نشان داد. پس چون ساعتی گذشت، ناکهان بوی خوشی به مشامِ من رسید که از بوهای خوشِ دنیا نبود. پس متحیّر شدم و از چپ و راست در صددِ تفحّص (جست‌جو) از آن بو بر آمدم که بدانم آن بوی خوش از کجاست. پس نگاهِ جوانِ خوش صورتی را دیدم که در لباسِ اشخاصِ تجمّل و ثروت بود‌. به جانبِ مقبره‌ی آن شخص روان شد تا این‌که نزدیکِ آن قبر نشست سپس داخلِ قبر شد. پس از مدّتی بوی بَدی به مشامم رسید و زه حدّی آن بو زننده بود که در طولِ عمرم بدتر و گندیده‌تر از آن به مشامم نرسیده بود. چون در پِیِ بو رفتم، سگی را که واردِ قبر شده و به دنبالِ آن جوان می‌رود تا این‌که نزدیکِ آن قبر رسید و ناکهان دیدم که آن قبر شکافته شد و سک داخلِ قبر شد. با دیدنِ این صحنه، در کمالِ حیرت به فکر فرو رفتم. در این حال آن جوان که اوّل واردِ قبر شده بود، بیرون آمد در حالی که لباسش پاره پاره و تنش مجروح شده بود و از همان راهی که آمده بود، برمی‌گشت. خودم را به او رساندم و از او التماس کردم که حقیقتِ امر را به من بگوید. آن جوان گفت: «من اعمالِ حسنه و نیکِ این مُرده هستم و مأمور بودم که با او رفاقت و مصاحبت نماین و در قبرش باشم. آن سگ که پس از من واردِ قبر شد، اعمالِ سیّئه‌ی صاحبِ این قبر است و من خواستم که او را از قبر بیرون کُنم امّا او به من حمله کرد و بدنم را مجروح نمود و مَرا از قبر بیرون کرد و من تابِ مقاومت در برابرش را نداشتم و او با آن مَرد جهتِ مصاحبت در قبرش مانْد.»». چون آن مَ دِ عارف این حکایت را نقل کرد، شیخ گفت: «این حکایت، قولِ شیعه‌ی امامیه را بهدچ تجسّمِ اعمالِ پس از مرگ تأیید می‌نماید».

? پِی‌نوشت‌ها:
?#خزینة_الجواهر، ص 541 الیٰ 542.

موضوعات: دوستي با عزراييل  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-12-29] [ 12:49:00 ب.ظ ]




✳️ #بهترین_کلام

? آیت #الله_جوادی_آملی.

?? حرمتِ #زن.

حرمتِ زن
نَه اختصاص به خودِ زن دارد
نَه مالِ شوهر
و نَه ویژه‌ی برادران
و فرزندانش می‌باشد

همه‌ی این‌ها اگر رضایت بدهند
قرآن راضی نخواهد بود!
چون حرمتِ زن و حیثیتِ زن به عنوانِ #حق_الله مطرح است.

حجابِ زن حقی است الٰهی،
عصمتِ زن حق الله است.
زن به عنوانِ امینِ حق الله از نظرِ قران مطرح است.

زن باید این مسئله را درک کُنَد که حجابِ او تنها مربوط به خودِ او نیست تا بگوید: «من از حق خودم صرف نظر کردم.»

حجابِ زن مربوط به مَرد نیست تا مَرد بگوید: «من راضیم.»

حجابِ زن مال خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند.

♥️ حجاب زن حقی الهی است??

موضوعات: حجاب یا تبرج, ورود آقايان ممنوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ب.ظ ]




☘✨مردی خدمت حضرت امام موسی کاظم (ع) شرفیاب شد و از مشکلات کاری به آقا شکایت کرد که:

☘✨ آقا جان کار من بسته شده و به هر کاری که متوجه می شوم و دست میزنم، سودی نمی کنم و به هر حاجتی رو می آورم آن حاجتم روا نمی شود، چه کنم؟!

??

☘✨حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمودند:
بعد از نماز صبح ده مرتبه بگو:

✨«سُبْحانَ اللَّهِ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ اَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ»✨

☘✨راوی گفت:
چند صباحی بر این دعا مداومت کردم، جمعی از هم محلی هایم نزد من آمدند و گفتند:

☘✨مردی از اقوام شما مرده و غیر از تو وارث دیگری ندارد و بدین طریق به مال زیادی رسیدم و بی نیاز شدم

? بحارالانوار ، ج 57 ، ص 199

موضوعات: روایت وداستان  لینک ثابت
 [ 12:38:00 ب.ظ ]




???????????????
✳️ چرا هر رکعت #نماز دو #سجده دارد؟

از امیرالمؤمنین #امام على (علیه السلام) از فلسفه‌ی سجده‌ی اوّل سؤال شد، حضرت فرمود: «سجده‌ی اوّل به این معنا است که خدایا اصلِ ما از خاک است؛ و معناى سر برداشتن از سجده این است که خدایا ما را از خاک خارج کردى؛ و معناى سجده‌ی دوّم، این است که خدایا دو باره ما را به خاک برمى‌گردانى؛ و سربرداشتن از سجده‌ی دوّم به معناى این است که خدایا یک بارِ دیگر در قیامت از خاک بیرون‌نمان خواهی آورْد.».

? پِی‌نوشت‌ها:
? #علل_الشرایع، شیخ #صدوق، ج 1، ص 262.
? #مجلسی، #محمد_باقر، #بحار_الأنوار، ج ‏82، ص 139.
???????????????

موضوعات: نمازاول وقت  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ب.ظ ]




‍ #لقمان: «من با داروهای مختلف مردم را مداوا کردم، در این مدّت طولانی به این نتیجه رسیدم، که هیچ دارویی بهْتر از #محبت نیست.»
پرسیدن: «و اگر این دارو هم اثر نکرد چه؟»
لقمان لبخندی زد و گفت: «مقدار دارو را افزایش بده!».

موضوعات: سبک زندگی اسلامی, خانواده اسلامي, روانشناسی وذهنی  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ق.ظ ]




‍ ? ‍#افلاطون می‌گوید:

«اﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ‌ﻋﻘﯿﺪﻩ هست‌ند، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ می‌دهند، ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ‌ﯼ ﻣﺎ هست‌ند، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ!…
ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬّﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ #ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ.».

موضوعات: اقليم ادبيات, روانشناسی وذهنی  لینک ثابت
 [ 09:59:00 ق.ظ ]




شعر كودكانه

⚽به جای یه توپ دارم قلقلیه این شعر و به بچه ها یاد بدید⚽⚽

یه دل دارم حیدریه⚽

عاشقه مولا علیه ⚽

من این دل ونداشتم ⚽
از تو بهشت برداشتم⚽
خدا بهم عیدی داد. ⚽
عشق مولا علی داد. ⚽
علی وجود و هستیه ⚽
دشمن ظلمو پستیه. ⚽
علی ندای بینواس⚽⚽
علی تجلی خداس ⚽⚽
علی قرآن ناطقه ⚽⚽
جد امام صادقه ⚽⚽
علی که شمشیر خداس ⚽
دست علی همراه ماس. ⚽
رو دلامون نوشته ⚽⚽
مولا علیو عشقه

#شاعرسیده_معصومه_نصیری

ادامه »

موضوعات: دنيا ي کودکان  لینک ثابت
 [ 09:50:00 ق.ظ ]




شكوفه هاي نماز

از سنین پایین فرزندانمان را با #نماز آشنا کنیم?

موضوعات: نمازاول وقت, دنيا ي کودکان, احکام تصویری  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ق.ظ ]




دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید : میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟ یک دفعه کلاس از خنده ترکید … بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند . اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی . او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند . او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … . به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود . آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت . آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم . پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت: برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود ! در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟ همسرم جواب داد :من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم . و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید. تئودور داستایوفسکی عظمت در دیدن نیست عظمت در چگونگی دیدن است ???

موضوعات: روایت وداستان, اقليم ادبيات, روانشناسی وذهنی  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ق.ظ ]




?داستان درباره نماز

ابوعثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم، او شاخه خشکى را گرفت و تکان داد همه برگهایش فرو ریخت . آنگاه به من گفت: نمى پرسى چرا چنین کردم؟
گفتم : چرا این کار را کردى؟
در پاسخ گفت: یک وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم، حضرت شاخه خشک درخت را گرفت و تکان داد تمام برگهایش فرو ریخت. سپس فرمود: سلمان! سوال نکردى چرا این کار را انجام دادم؟
گفتم: منظورتان از این کار چه بود؟
فرمود: وقتى که مسلمان وضویش را به خوبى گرفت، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان که برگهاى این درخت فرو ریخت.
بحار ج 82، ص 319

موضوعات: سبک زندگی اسلامی, نمازاول وقت, روایت وداستان  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ق.ظ ]




? آب پنیربالا برنده سرعت هضم غذا،بهترین ضد یبوست،بهترین کاهش دهنده وزن،بهترین مکمل غذایی برای ورزشکاران ،اثر آنتی اکسیدانی فوق العاده دارد

موضوعات: پزشکی وبهداشتی  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ق.ظ ]




?اگر پوست شما چرب است حتی یک شکلات به سرعت پوست شما را جوش باران می کند
?درمان جوش صورت

?مصرف مداوم کاهو و کلم
?چای سبز
?عرق کاسنی

موضوعات: پزشکی وبهداشتی  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ق.ظ ]




✅دلایل خواندن نمازهای روزانه در زمانهای مشخص از زبان رسول خدا‌‌ (صلی الله علیه واله):
پاسخ:
???????
1⃣چرا نماز صبح می خوانیم؟
صبح آغاز فعالیت شیطان است هر که در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان می ماند.
???????
2⃣‌چرا نماز ظهر می خوانیم؟
ظهر همه عالم تسبیح خدا می گویند زشت است که امت من تسبیح خدا نگوید و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که دراین ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه می شود.
???????
3⃣چرا نماز عصر می خوانیم؟
عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.
???????
4⃣چرا نماز مغرب می خوانیم؟
مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.
???????
5⃣چرا نماز عشا می خوانیم؟
خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.

?????????☝
?منبع: علل الشرایع شیخ صدوق ص 337

موضوعات: نمازاول وقت  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




?کلوا من طیبات مارزقناکم….

شیخ رجبعلی خیاط(ره):

❗️?تاثیر روزی حلال و حرام آن قدر زیاد است

که ممکن است حلال زاده بخورد
و مثل حرام زاده شود ،

و یا حرام زاده بخورد و مثل حلال زاده شود.

❣اللهم الرزقنا رزقا حلالا طیبا واسعا

موضوعات: سبک زندگی اسلامی  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ق.ظ ]




#داستان_کوتاه

پیــــرمرد روستا زاده اے بود که یک پســـر و یک اسب داشت؛ روزی اسب پیرمرد فــــرار کـــرد، همه همسایه ها بـــرای دلـــداری به خـــانه پیـــرمرد آمدند و گفتند: عجـــب شـــانس بدی آوردی که اسبت فرار کرد!
روستا زاده پیــــر جواب داد: از کـــجا می دانید که ایـــن از خوش شانسی من بـــوده یا از بـــد شانسی ام؟ همسایه ها با تـــعجب جــــواب دادن: خــــوب معلومه که این از بد شانسیه!
هنوز یک هفته از این ماجــــرا نگذشته بـــود که اسب پیــــرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه بـــرگشت. این بار همسایه ها بــــراے تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی کـــه اسبت به همراه بیست اسب دیگـــر به خانه بر گشت!
پیر مرد بار دیگــــر در جــواب گـــفت: از کجا مـــےدانید که ایــن از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟
فـــــــردای آن روز پـــسر پیــــرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خــــورد و پایش شـــکست. همسایه ها بار دیگــــر آمدند و گـــفتند: عـــجب شانس بدی! و کـــشاورز پیــــر گفت: از کجـــا مــے دانید که این از خوش شانسی مـــن بوده یا از بد شانسی ام؟
و چند تا از همسایه ها با عصبانیت گـــفتند: خب مـــعلومه که از بد شانسیه تـــو بـوده پیـــرمرد کـــودن!
چــــند روز بــعد نیــــروهای دولتــــے برای ســــربازگیری از راه رسیدند و تمام جـــوانان ســـالم را برای جـــنگ در ســــرزمینی دوردست با خود بردند. پســـر کشاورز پیر به خاطـــــر پاے شـــکسته اش از اعــــزام، مـــعاف شد.
هـــمسایه ها بار دیگـــــر بـــرای تبـــریک به خانــه پیــــرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پســـرت مــعاف شد! و کــشاورز پیــــر گفت: از کــجا مـــے دانید که…؟
خیلی از ما اتفاقاتی در زندگــــــــے خــــود داشتیم؛اتفاقـــاتی کـــه از نظر ظـــاهـــری بـــرای ما بـــد بوده اند اما براے مــا خـــیر زیادی در آن نهفته بوده است…
خـــــداوند یگــــانه تکیه گــــاه من و توست!
پس…
?بـــه “تدبیرش” اعتماد کـــــن..

?بـــه “حـکمتش” دل بســـپار…

?بـــه او “تـوکــــــــــــل” کـــــن…

?و …بـــه سمت او “قدمـے بردار".

موضوعات: سبک زندگی اسلامی, روایت وداستان, روانشناسی وذهنی, تلنگر  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ق.ظ ]




سه چیز،سه فرد

سه چیز را به آسانی از دست نده

“جوانی” “وقت” “دوست”

سه فرد را همیشه احترام داشته باش

“مادر” “پدر” “استاد”

موضوعات: آيينه خدا  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ق.ظ ]




مثل عود باش

?بعضی آدم ها ،
?انگار چوبِ خشک اند !
?تا عصبانی می شوند ،
?آتش می گیرند
?و همه جا را دود آلود می کنند
?همه جا را تیره و تار می کنند
?اشکِ آدم را جاری می کنند …
?اما بعضی ها این طور نیستند !
?مثلِ عودند …
?وقتی یک حرفی میزنی که ناراحت می شوند و آتش می گیرند ،
?بویِ جوانمردی و انصاف می دهند
?و تمامِ تلاششان را می کنند که تو را آزُرده خاطر نکنند …
?این است که می گویند :
?” هر کس را که می خواهی بشناسی ، در وقتِ عصبانیت و خشم بشناس !

موضوعات: سبک زندگی اسلامی, روانشناسی وذهنی  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ق.ظ ]




نمی‌توانی طوفان را آرام کنی،
پس تلاش مکن…

تنها کاری که قادر به انجام‌ش هستی،
آرام ساختن خویشتن است،
طوفان خواهد گذشت…!

موضوعات: روانشناسی وذهنی  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ق.ظ ]




هر گاه عیبی در من دیدی، به خودم خبر بده نه کسی دیگری…
چون تغییر آن دست من است!!!
کار اولت باعث پیشرفت و بهبودم میشود اما گزینه دوم غیبت و تخریب است و مرا در تاریکی نگه میدارد…
چرا موقعی که چیز منفی در کسی میبینیم، جز خودش همه را خبر میدهیم؟؟؟
جمله ای که در یک هتل نوشته بود، شگفت زده ام کرد :
“اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو و گرنه با خود ما بگو”
بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت از میانمان از بین برود!!!
نصیحت کن اما رسوا نکن!!!
سرزنش کن اما جریحه دار نکن!!!
بهشت وعده دور از دسترسی نیست اگر بی بهانه خوب باشیم!!!

موضوعات: خانواده اسلامي  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ق.ظ ]




#خوشبختی سه ستون دارد:

?فراموش کردن تلخی های دیروز
?غنیمت شمردن شیرینی های امروز
?امیدواری به فرصت های فردا

الهی که خوشبخت باشبد…

موضوعات: ازدواج آسان  لینک ثابت
 [ 08:02:00 ق.ظ ]