زمهرير
 
 


Random photo
الهم  عجل لوليك الفرج

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



« وای اگر رهبرم اخم کند … »

رهبرم اخم کند، قایقی خواهم ساخت…
خواهم انداخت به دریای دل اربابم…
قایق از خشم، پُر است…
ودل، از نفرت تکفیرے ها…
قصه ی فهمیده…
باز تکرار کنم؟؟؟
نه دگر این بار دعوا…
نه سر سربند نیست…
همه سربندها…
نام یافاطمه است…
نشود تکرار باز عاشورا…
خیمه ها این بار جایش امن است…
علَم عباس هم…
دست نیکوی گل سرسبد فاطمه است…
رهبرم خامنه اےست…
رهبرم سید و اولاد علےست…
رهبرم اخم کند…
به خدا مادرتان داغ شما می بیند…
حاج همت رفته….
کاظمی دیگر نیست…
پدر موشک ایران هم رفت…
لیک از عالم غیب…
باز با ما هستند‌.‌‌..
حاج قاسم هم هست…
که سلیمانی کرد همه دنیا را فتح…
همه ی ما هستیم‌‌‌
کور خواندید اگر
باز هم فکر کنید
که علی تنهاست
نامه های بیعت با مسلم
همه اش ایرانےست
همه با خون خود امضا کردیم
خاک پای پسر زهراییم
باز دنیا انگار
تشنه ی خون شده است
هوس رویش لاله کرده
دور تا دور ضریح عباس
خون شیعه ز گرفتاری تن خسته شده
وقت آن ست که آزاد شود از رگ ها
رهبرم اخم نکن
به خدا اذن دهی
شیعه با خون خودش می شوید
همه ی لشکر کفر
این بار نه هفتاد و دو تن بلکه هفتاد و دو میلیون هستیم …

شاعر :سید محسن علوی

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[جمعه 1396-12-11] [ 09:29:00 ب.ظ ]




یکی گرسنه شکم و دیگری گرسنه شهوت

عالمی می فرمودند:
برای #تبلیغ به شهری رفته بودم در آن جا سید بزرگواری امام جماعت بود.
در گفتگوهایی که با هم داشتیم تعریف می کردند؛
.
یک روز درب منزل به صدا در آمد وقتی درب را باز کردم #خانمی به همراه فرزند خردسالش را با لباسی نا مناسب و #آرایش کرده و #بی_حجاب در مقابل خود دیدم!!
خواستم درب را ببندم و به او بی اعتنایی کنم،اما فکر کردم وقتی خانه یک #روحانی با این قیافه آمده شاید معایب بی حجابی را نمی داند و شاید بتوانم نصیحتش کنم سرم را پایین انداختم و تعارفش کردم…
.
وارد اتاق شد و مسئله ای در مورد #ارث از من سوال کرد من گفتم خانم من از شما مسئله ای می پرسم اگر جواب دادید!
من هم جواب می دهم گفت:
شما از من؟ - گفتم بله -
گفت بفرمائید…
.
گفتم شخصی در محلی مشغول به غذا خوردن است #غذا هم بسیار مطبوع است گرسنه ای از کنار او می گذرد و جلوی او می نشیند ولی او اعتنائی نمی کند!!
.
شخص #گرسنه تقاضای یک لقمه می کند ولی باز هم اعتنائی نمی کند!
شخص گرسنه #التماس می کند ولی او به خوردن ادامه می دهد و می گوید غذا متعلق به من است…
.
خانم این چگونه آدمیست؟
خانم فرمود از #شمر بدتر است…
.
سید فرمود:خواهرم گرسنه دو جور است!
یکی گرسنه #شکم و دیگری گرسنه #شهوت
.
جوانی که گرسنه شهوت است و خانمی نیمه برهنه را می بیند و هر چه اظهار علاقه می کند،خانم بی اعتنائی می کند!!
.
جوان #التماس می کند ولی باز هم خانم بی اعتنائی می کند این چگونه آدمیست؟
.
#خانم از جای حرکت کرد و از خانه بیرون رفت…
فردا درب منزل صدا کرد و دیدم #همسر همان خانم است و اجازه ورود می خواهد!
.
وقتی وارد شد،گفت به همسرم چه فرمودید که از دیروز آمده و از من #چادر و پوشش #اسلامی می خواهد..

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-12-09] [ 01:06:00 ب.ظ ]


...


#عشق :
پیدا کردن کسی که بتوانی باهاش زندگی کنی نیست
بلکه یافتن کسی است که نتوانی بدون اون زندگی کنی

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-12-02] [ 07:20:00 ق.ظ ]




آخر مادرم اینجاست،

“حوصله کن”
خانم معلمی تعریف می‌کرد:
در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم.
به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.
پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچه‌ها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.
چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.
روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم.
باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.
ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع.
دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد.
بچه‌ها هم سرود را می‌خواندن و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.
سرم از غصه سنگین شده بود و نمی‌تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم.
خب چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!
نمونه خوبی و تو دل بروی بچه‌ها بود!!
رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید
به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم.
خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد!
فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند.
نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود.
از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش می‌کنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه،
من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانش‌آموز حتمی شود.
حالا آنی که کنارم بود زنی بود، مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود.
بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد،
دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.
همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:
چرا اینجوری کردی؟!
چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟!
دخترک جواب داد:
آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!!
معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟!
چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح می‌دهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من “کرولال” است،
چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم.
تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود،
این زبان اشاره است، زبان کرولال‌ها
همین که این حرف‌ها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!!
آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده!!!
فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و… تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،،
نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!!
از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!!
با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند!!
درس این داستان این بود: زود عصبانی نشو، زود از کوره در نرو، تلاش کن زود قضاوت نکنی، صبر کن تا همه‌ی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!!

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[جمعه 1396-11-27] [ 04:14:00 ب.ظ ]




کتاب «نماز»

کتاب «نماز» نوشته آیت الله حایری شیرازی از سوی دفتر نشر معارف قم منتشر شد. ?

هر دستگاهی برای کارکردن، از ذخیرۀ انرژی خود استفاده می‌کند و به ‌منظور پُرکردن ذخیرۀ مصرف ‌شده، بایستی جایگاهی برای پُرکردن داشته باشد. سفرۀ غذایی که بر سر آن می‌نشینیم ایستگاه تغذیۀ جسمی ماست و نمازی که می‌خوانیم ایستگاه تغذیۀ روانی و روحانی ما.

گویی ارتباط با پروردگار تقویت‌کننده‌ای است که با یک نماز، باتری دل را پر می‌کند. گاه به‌دلیل اشکالاتی، نیرورسانی و پرشدن باتری تخلیه‌شده انجام نمی‌شود. به‌عبارت‌دیگر، دستگاه در شارژ است، اما شارژ نمی‌شود. نماز هم این‌چنین است: «لَا صَلَوةَ اِلا بِحُضُورِ القَلبِ»؛ نماز بدون حضور قلب، نماز نیست. مهم در شارژ قرارگرفتن و شارژ شدن است.

کتاب حاضر، مجموعه‌ای از چند گفتار حضرت آیت‌الله حائری شیرازی(ره) دربارۀ نماز و فلسفه و آثار آن است که به ‌زیبایی، آثار فردی و اجتماعی این عمود خیمۀ دین را بررسی کرده‌اند.

موضوعاتی که در این کتاب بیان شده است:
معنای «ذکر» بودنِ نماز،
تفاوت ذکر با تلقین و تقلید و القاء،
نماز؛ عامل تبدیل ایمان به یقین،
نماز برای سلب عادت است،
نماز شویندۀ غفلت‌های اجباری،
کارکردهای مختلف ذکر در انسان‌ها،
رابطۀ داخل و خارج نماز،
نماز؛ هماهنگ‌کنندۀ اعتقاد و عمل،
تفاوت تأثیر نماز و سایر عبادات بر انسان،
ریشه‌های عدم حضور قلب در نماز،
نماز و ولایت، هدف از جعل ولایت، اقامۀ نماز است،
نماز عامل تحکیم ولایت و ولایت عامل نتیجه‌بخش بودن نماز است،
چرا ولایت، «شرط قبولی» نماز و سایر اعمال است؟،
کفر به طاغوت؛ مقدمۀ نماز و خودسازی،
نماز و اجتماع،
نماز، موجب آگاهی و حرکت درونی و اجتماعی،
نماز حافظ تمام فضائل،
نماز؛ شکر حاکمیت دین و مایۀ دوام آن،
نماز؛ انتقال از طبیعت به فطرت،
نماز دستگاه حراست انسان از فحشا و منکر،
چرا اوقات نماز به پنج وقت تقسیم شده است؟،
آداب خروج از منزل و ورود به مسجد،
خلاصه‌ای از فلسفۀ اذکار و افعال نماز،
بزرگی خدا؛ اولین یادآوری در نماز،
مایۀ رستگاری بودن نماز، حمد و تمرکز در نماز و….

? برش هایی از کتاب «نماز» نوشته آیت الله حایری شیرازی(ره)

? انسان مسلمان باید همیشه در حال مبارزه با طاغوت و شیطان خود باشد. محل نماز را هم که محراب گفته‌اند، به این خاطر است که انسان در سنگر مبارزه با شیاطین است. بنابراین، وقتی‌که قبولی همۀ اعمال منوط به قبولی نماز است و محل نمازگزار هم حربگاه انسان و شیطان است، پس زندگی همه‌اش سنگر مبارزه با طاغوت و شیطان می‌باشد.

? آیات زیادی وجود دارد که می‌گوید اگر نماز درست شود حکومت، جهاد، زکات، ایثار، وفای به عهد و…، همه از برکت نماز درست خواهند شد و در صورت آسیب‌دیدن نماز، همۀ فضایل از دست می‌روند. اگر همۀ فضایل اسلامی را به دانه‌های تسبیح تشبیه کنیم، نماز یکی از آن‌ها نیست؛ بلکه بند تسبیح است. هریک از این فضایل اگر آسیب ببیند یک دانۀ تسبیح ناقص شده است؛ اما نماز اگر آسیب دید، همۀ دانه‌های تسبیح از دست می‌روند.

? نماز به انسان معرفت و قُرب می‌دهد، این قُرب باعث می‌شود تا معرفت فرد به قُبح اعمال بد و معرفت او به جلوۀ اعمال صالح زیادتر شود. وقتی معرفت انسان به قُبح سیئه شدید شد، خود این معرفت، انسان را از سیئات بازمی‌دارد. چون نماز قُرب‌دهنده‌ است، انسان را از فحشا و منکر بازمی‌دارد. معنای قُرب این است که انسان به آنچه بینش الهی است، نزدیک شود.

? نماز کلام خداست و می‌تواند قلب را شفا داده و بیماری‌های انسان را برطرف کند. چه نمازی قدرت چنین کاری دارد؟ نمازی که بر مبنای حُب و عشق و ولایت الهی باشد می‌تواند انسان را هدایت کند. نمازی نماز است که از محبت سرچشمه گرفته و از روی اکراه نباشد و محبت الهی را در دل فزونی دهد.

? چاپ اول کتاب «نماز» در 140 صفحه، قطع رقعی و دورنگ، تیراژ 3000 نسخه و قیمت 8000 تومان عرضه شده است.
دفتر نشر معارف از آیت الله حایری شیرازی تاکنون کتابهای: 1. آیینه تمام نما، 2. حکومت جهانی خدا، 3. با علی(ع) در صحرا، 4. تعلق و 5. نماز منتشر کرده است و به زودی کتابهای: 1. تحجّرگرایی، 2. تفکر، 3. اخلاق اسلامی و 4. تربیت دینی کودک را از این اندیشمند و متفکر فقید منتشر می کند.

موضوعات: کتابسرا  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-11-24] [ 09:45:00 ب.ظ ]




نسیم معرفت :
یکی از دانشجویانی که زیر نظر دکتر حسابی درس می خواند
پس از چند ترم رد شدن به دکتر حسابی گفت :
شما سه ترم است که من را از این درس رد می کنید
ولی من که نمی خواهم موشک هوا کنم فقط می خواهم در روستا یک معلم شوم .

دکتر حسابی پاسخ داد : شاید تو نخواهی موشک هوا کنی

و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،

اما تو نمی توانی به من تضمین دهی که یکی از دانش آموزان تو در روستا ، نخواهد که موشک هوا کند!!!

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[شنبه 1396-11-21] [ 09:45:00 ب.ظ ]




تکرارهاى زندگى

مسافر تاکسى، آهسته روى شونه‌ى راننده زد؛ چون می‌خواست ازش یه سوال بپرسه…

راننده داد زد و کنترل ماشین رو از دست داد و نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس، از جدول کنار خیابون رفت بالا، نزدیک بود که چپ کنه، اما کنار یه مغازه توى پیاده رو، متوقف شد.

براى چندین ثانیه، هیچ حرفى بین راننده و مسافر رد و بدل نشد. تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: هى مرد! دیگه هیچ وقت، این کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندى!!!

مسافر عذرخواهى کرد و گفت: من نمی‌دونستم که یه ضربه‌ى کوچولو، این قدر تو رو می‌ترسونه.

راننده جواب داد: واقعاً تقصیر تو نیست، امروز اولین روزی هست که به عنوان یه راننده‌ى تاکسى، دارم کار می‌کنم‌، آخه من بیست و پنج سال، راننده‌ ماشین نعش کش بودم…!

گاه آنچنان به “تکرارهاى زندگى” عادت می‌کنیم که فراموشمان می‌شود جور دیگر هم می‌توان بود…

موضوعات: دوستي با عزراييل, آيا مي دانيد؟, آسيب هاي اجتماعي  لینک ثابت
 [ 02:42:00 ب.ظ ]




من آماده پرواز شده ام

من آماده پرواز شده ام
پیامبر به مدینه برمى گردد ، ماه محرّم فرا مى رسد .
آن غذاى سمّى که زینبِ یهودى براى پیامبر آورده بود باعث شده است که حال پیامبر روز به روز بدتر شود .
چند روزى است که پیامبر در بستر بیمارى قرار گرفته است .
امروز بیست و هشتم محرّم است ، عدّه اى از یاران پیامبر به خانه ایشان آمده اند تا آن حضرت را ببینند .
پیامبر مى خواهد یاران خود را از نظر روحى آماده کند براى همین به آنان مى فهماند که به زودى سفر آخرت او فرا خواهد رسید .
همه یاران پیامبر اشک مى ریزند ، آنها فکر مى کنند چگونه دورى کسى را تحمّل کنند که براى آنها همچون پدرى مهربان بوده است .
پیامبر رو به آنان مى کند و مى گوید : «من شما را به تقوى سفارش مى کنم و از شما مى خواهم در این دنیا به دنبال ریاست طلبى نباشید ، به راستى که لحظه مرگِ من، بسیار نزدیک است و من به زودى به دیدار خدا مى روم» .
آن مرد را مى بینى که کنار پیامبر نشسته است ؟ او عمّار پسر یاسر مى باشد ، سؤالى در ذهن او نقش بسته است ، او نمى داند آیا سؤال خود را بپرسد یا نه .
سرانجام او خجالت را کنار مى گذارد و مى گوید : «اى رسول خدا ، پدر و مادرم فداى شما ! چه کسى شما را غسل خواهد داد و کفن خواهد نمود ؟» .
پیامبر از این سؤال او خیلى خوشحال مى شود و در جواب مى گوید : «بدانید که برادرم ، على ، پیکر مرا غسل خواهد داد و فرشتگان او را یارى خواهند نمود» .
آرى ، باید مردم بدانند که على(علیه السلام)، در زندگانى پیامبر و حتى بعد از مرگ او ، نزدیکترین شخص به پیامبر است .
پیامبر رو به على(علیه السلام) مى کند و مى فرماید : «اى على ، وقتى که مرگ من فرا برسد جسمم را غسل داده و کفن نما و در آن لحظه ، فرشتگان ، فوج فوج براى خواندن نماز بر من حاضر خواهند شد ، جبرئیل ، میکائیل و اسرافیل خواهند آمد ، تمام اهل آسمان ها بر من نماز خواهند خواند» .
آرى ، امروز ، پیامبر دیگر سخن از رفتن خویش به میان مى آورد ، همه فهمیده اند که پیامبر از این بیمارى شفا نخواهد یافت .
پدر این امّت کیست ؟
امروز ، نهم ماه صفر (سال یازدهم هجرى) است و پیامبر ، بلال را مى فرستد تا از على(علیه السلام) بخواهد که به منزل پیامبر بیاید .
بلال به سوى خانه على(علیه السلام) مى رود و به او خبر مى دهد که پیامبر مى خواهد او را ببیند .
اکنون على(علیه السلام) کنار پیامبر نشسته است و پیامبر با او سخن مى گوید :
ــ على جان ! اکنون جبرئیل نزد من بود و از طرف خداوند نامه اى را براى من آورده است .
ــ در آن نامه چه نوشته شده است ؟

موضوعات: کتابسرا  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]




چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟

کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟»، اثر استاد پناهیان، به چاپ هشتم رسید.
نگاهی کاربردی و متفاوت به نماز!!
به گزارش بیان معنوی، کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم»، دهمین و جدیدترین اثر مکتوب حجت‌الاسلام پناهیان که برگرفته از یکی از پرطرفدارترین مباحث اوست، پس از یکسال به چاپ هشتم رسید.
این کتاب 220 صفحه‌ای از زاویه‌ای جدید و کاملاً کاربردی و روان‌شناسانه به سوال بسیار مهم «چگونه یک “نماز خوب” بخوانیم؟» پرداخته است و مهم‌ترین آثار و فواید روحی و روانی نماز را که اغلب به آن توجه نمی‌شود را به زبان ساده و تحلیلی توضیح داده است. نسخۀ صوتی این مباحث که حدود ده سال قبل منتشر شد، به دلیل نگاه تازه و متفاوت و درعین حال علمی، کاربردی و چالش‌برانگیزش به «نماز خوب» که با بیانی ساده و روان و آمیخته با مثال ارائه شده، با استقبال فراوان و گستردۀ اقشار مختلف به ویژه دانش‌آموزان، دانشجویان، مراکز فرهنگی و همچنین معلمان، مربیان و فعالین فرهنگی قرار گرفت و سرانجام پیگیری‌ها برای چاپ این مباحث به صورت مکتوب به سرانجام رسید.
در این کتاب به سوال‌های زیر پاسخ داده شده:
پاسخ به سوال‌های جوانان:
• چرا نماز خوب خواندن را برای خودمان اینقدر مشکل کرده‌ایم؟
• چرا نماز در ما زیاد تأثیر نمی‌گذارد؟
• چگونه از نماز لذت ببریم؟
• وقتی حال نماز خواندن نداریم، چگونه خودمان را قانع کنیم که نماز بخوانیم؟
• تصورات اشتباه ما در مورد نماز خوب، چقدر به نماز ما ضربه می‌زند؟
• اصلی‌ترین و مهمترین ویژگی نماز خوب چیست؟
• اشکال مهم نمازهای ما چیست؟
• وقتی حال نماز خواندن نداریم، چگونه خودمان را قانع کنیم که نماز بخوانیم؟
• رسیدن به نماز عاشقانه چه مراحلی دارد؟
پاسخ به سوال‌های والدین و مربیان:
• دلیل کاهل نمازی برخی بچه‌ها چیست؟
• راه معرفی درست نماز به فرزندان چیست؟
• مهمترین راه ترویج نماز چیست؟
• نمازاول وقت چگونه باعث افزایش خلاقیت می‌شود؟
• چرا گناه تمام بی‌نمازها گردن نمازخوان‌هاست؟
• راه نمازخوان شدن بی نمازها چیست؟
بخش‌هایی از متن کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم»؟
• از هر عارف و عالمی درمورد راه رسیدن به مراتب معنوی سوال می‌کنی، به «نماز» تاکید می‌کند. اگر واقعا نماز اینقدر مهم و تاثیرگزار است، چرا روی ما تاثیر نمی‌گذارد؟! ما این همه نماز که خوانده‌ایم، چرا هنوز عارف نشده‌ایم؟ اگر نماز، معراج مومن است و لذت دارد، چرا ما هیچوقت از نماز خواندن لذت می‌بریم؟! تازه نماز برای ما یک کار تکراری و ملال آور هم شده است! اِشکال نماز ما کجاست؟! چه کار کنیم تا نماز ما را رشد بدهد و بر روی ما تاثیر بگذارد؟
• ما خدا را دوست داریم. اما این دوستی ما را وادار نمی‌کند که روزی پنج بار نماز بخوانیم. ما غالباً نمی‌توانیم سر نماز با خدا عشق‌بازی کنیم. نماز خیلی سریع ما را خسته می‌کند. حتی بعضی وقت‌ها موقع اذان حالمان گرفته می‌شود و حوصله نداریم سراغ نماز برویم. پس خدایی که می‌داند ما اکثراً با نماز رابطة قشنگی نداریم، چرا آن را برای ما واجب کرده است؟ آیا بهتر نیست خدا صبر کند تا ما عاشق و عارف شویم، آنگاه برویم نماز بخوانیم؟ اگر شما به کسی دستوری بدهی و بدانی که او نمی‌تواند آن دستور را درست انجام دهد، هم حرفت را و هم خودت را سبک کرده‌ای. پس چرا خداوند حکیم دستور خودش را سبک کرده است؟! خدایا تو که می‌دانی بندگان تو از نماز خواندن عشق نمی‌کنند. پس چرا نماز را بر همه واجب کردی؟ خدایا تو که می‌دانی بندگان تو عموماً سر نماز توجه پیدا نمی‌کنند، پس چرا نماز را بر همه واجب کردی؟ خدایا تو که می‌دانی مردم، از اینکه روزی پنج بار نماز بخوانند، خسته می‌شوند و نماز برای آنها ملال‌آور می‌شود، پس چرا نماز را واجب کردی؟ خداوند در پاسخ می‌فرماید:…
• تصور رایج از نماز خوب این است که نماز خوب، همان نماز عاشقانه‌ای است که وصفش را در مورد اولیاء خدا شنیده‌ایم. خیلی‌ها تصور می‌کنند نماز خوب یعنی نمازی که از اول تا آخر آن اشک بریزی، از اول تا آخر در نماز از خوف خدا بترسی و بلرزی… در صورتی‌که منظور از نماز خوب این نیست و معیار نماز خوب هم چنین چیزهایی نیست.
• قصد ما نصیحت کردن نیست، بلکه یکی دو رمز و راز دربارۀ نماز وجود دارد که کمتر گفته شده است و ما می‌خواهیم در مورد آن رموز به گفتگو بنشینیم و ببینیم چقدر راحت می‌توان با نماز به مراتب بلند معنوی رسید، ولی متأسفانه ما خودمان را از بهره‌برداری از چنین عبادت پراثری محروم کرده‌ایم.

موضوعات: کتابسرا, آيا مي دانيد؟  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-11-16] [ 07:59:00 ب.ظ ]




﷽؛

? پسر 14 ساله‏ ای دارم که در کودکی نمازش را مرتب می‏خواند؛ اما دو سال است که به نماز اهمیت نمی ‏دهد. چه کنم؟ ?
☄️ فرزند شما 2 سال است وارد دوره‏ ی نوجوانی شده و دقیقا از همان زمان به نماز اهمیت نمی‏ دهد. علت این مسأله به احتمال فراوان، ویژگی استقلال‏ طلبی او است. نوجوان شما دوست ندارد به دیگران اتکا کند و مایل است روی پای خود بایستد. او دوست ندارد مورد امر و نهی دیگران واقع شود و دیگران، حتی پدر و مادر برایش تکلیف معین کنند. نوجوان دوست دارد به رأی و اندیشه‏ اش احترام بگذارند، و مهم‏تر از همه این که می‏ خواهد انتخاب گر باشد.
☄️ برای ترغیب به نماز چند توصیه می کنیم:
1. به رأی و اندیشه ‏ی او احترام بگذارید و اجازه دهید، خود به ارزش نماز پی ببرد و خود آن را برگزیند.
2. با توجه به فاصله‏ ی زمانی یک ساله تا تکلیف و وجوب نماز بر او، برای بی‏توجهی‏ اش به نماز حساسیت بسیار نشان ندهید. حساسیت بیش از حد، جلو تفکر او را می‏گیرد. اجازه دهید مسؤولیت‏ پذیری از درون ایجاد شود.
3. از روش الگویی استفاده کنید؛ یعنی خودتان در عمل به نماز اهمیت دهید. نمازتان را به موقع اقامه کنید. نماز در حضور این نوجوان، یادآور خوبی است.
4. از روش القای غیر مستقیم (هدیه‏ ی کتاب درباره‏ ی نماز، داستان‏هایی در باب نماز و…) استفاده کنید.
5. ارتباط او را با همسالان اهل نماز بیشتر کنید.
6. از شرکت در محافل مذهبی و برگزاری مراسمات مذهبی در منزلتان غفلت نورزید.
? حسین دهنوی؛ نسیم مهر؛ ج 1؛ ص 146
✅ مرکز تخصصی نماز ✅

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[شنبه 1396-11-14] [ 08:08:00 ق.ظ ]




دوستان میدونین چرا به ما توصیه میشه دائم الوضو باشیم؟
چون نظام هستی قران است.برای دست زدن به آیه خدا نیاز داره با وضو باشیم

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-11-10] [ 12:50:00 ب.ظ ]




? آیا احساس می‌کنی مشکلاتت خیلی زیاد و طاقت فرسا شده؟

?#خدایا مگر من چکار کرده‌ام که این‌قدر باید بدبختی بکشم؟!

? هر موقع در زندگی‌ات نقصی دیدی، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، به عنوان اولین اقدام، نمازت را بررسی کن؛ شاید در نماز کم می‌گذاری. البته مؤمن در دنیا مشکل و سختی هم دارد؛ گاهی مریض می‌شود، گرفتار می‌شود، تصادف می‌کند. بالاخره انسان مؤمن با مشکلات درگیر می‌شود، اما اگر احساس کردی این مشکلات خیلی زیاد و طاقت‌فرسا شده است یا این مشکلات نباید این‌قدر تو را اذیت کند، احتمالاً از نمازت کم گذاشته‌ای. نمازت را درست کن؛ ان‌شاءالله مشکلات تو برطرف می‌شود.

? در امور معنوی هم همین‌طور است. مؤمن گاهی دچار هوس گناه می‌شود، دچار وسوسه‌های شیطان می‌شود، مؤمن گاهی دچار خطا می‌شود. اما اگر دیدی خطاکاری‌هایت دارد تو را از گردونه خارج می‌کند، وضع معنویت دارد بد می‌شود، به حدی که دیگر با خدا ارتباط نداری، اولین کاری که باید بکنی این است که نمازت را درست کنی. به خودت بگو: «معلوم است که من دارم بد نماز می‌خوانم.»

? حتماً دیده‌اید بعضی‌ها وقتی گرفتار می‌شوند، می‌گویند: «خدایا مگر من چکار کرده‌ام که این‌قدر باید بدبختی بکشم؟!» اگر کسی بخواهد این حرف را درست بگوید، باید بگوید: «خدایا مگر من بد نماز می‌خوانم که این‌قدر گرفتار می‌شوم؟!»

? بخشی از کتاب “چگونه یک #نماز خوب بخوانیم؟” اثر علیرضا پناهیان

موضوعات: مسافر ری  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-11-09] [ 06:38:00 ب.ظ ]