زمهرير
 
 


Random photo
بازتاب داستان زندگی«حسن جنگجو»

با سلامٍ دوست عزيز از شمامتشكريم كه از اين وبلاگ ديدن مي كنيد ، نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد. من سرباز جنگ سايبري هستم . باتشكر


جستجو


آخرین نظرات
  • سیدمحمد در کارگران حضرت فاطمه‌ی زهرا
  • خانعلی زاده در کثرت جمعیت در صحیفه سجادیه:
  • کبری نظرزاده در ▪️متن سخنرانی دختر شهید سلیمانی
  • لبیک یا مهدی  در استحمام جانباز قطع نخاعی به وسیله حاج قاسم
  • سربازی از تبار سادات  در از نشانه های آخر الزمان


پربازدید


موضوعات




ج

زیبا سازی وبلاگ




le



ab
 



ذکری برای بهبودی درآمد

شخصی از آیت الله بهجت پرسید:
دست به هر شغلی می زنم ناکام می شوم برای بهبودی درآمد و زیاد شدن روزی چه کنم؟

فرمودند: «زیاد استغفار کنید و اگر نتیجه نداد بدانید یا کم استغفار کرده اید یا با اعتقاد کامل نگفته اید.»

در روایت با هر سه لفظ آمده است که اگر کسی ” ملازم ” استغفار باشد، یا ” پیوسته ” استغفار کرد، خداوند او را از هر همّ و غمی رها می کند و از هر تنگنایی راه برون رفت برای وی قرار می دهد و از جایی که گمان نمی کرد روزی اش می دهد.

ذکراستغفار:

استغفراللهَ ربّی و اَتوبُ اِلَیه

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-04-06] [ 10:06:00 ب.ظ ]




(داستان خیلی جالب درمورد درس عربی)

چگونه مرغ از شیشه (ظرف شیشه ای) خارج می شود

این داستانیست که یکی ازمعلمان بزرگوار که دارای هوش وذکاوت وودانش وزرنگی هست روایت می کند.این معلم مدرس زبان عربی بودند،دریکی ازسالها درمقابل دونفرازمردان که از وزارت برای ارزیابی اوآمده بودند به دانش آموزان درس می داد.
واین درس چندهفته قبل ازامتحانات پایان ترم بود.درحین تدریس یکی ازدانش آموزان سخن استاد راقطع کرددرحالیکه می گفت:استاد درس عربی خیلی سخت هست؟!به محض اینکه دانش آموزحرفش تمام شد بقیه دانش آموزان همان حرف راتکرارکردندمثل یک گروه مخالف شدند یکی آنجا(درآن گوشه کلاس)صحبت می کردویکی فریادمی زدودیگری تلاش می کردوقت بگذراندواینچنین معلم کمی سکوت کردپس گفت:خُب امروزدرس نداریم
ودرس امروز رابه یک بازی تغییرخواهیم دادهمه دانش آموزان خوشحال شدند.معلم روی تخته ،ظرفی شیشه ای داران گردن باریکی (تنگی)بودرارسم کردوداخل آن مرغی راکشید پس گفت:چه کسی می تواند این مرغ راازظرف خارج کندبه شرط آنکه ظرف نشکند ومرغ نمیرد(کشته نشود).دانش آموزان شروع به تلاش کردندکه همه تلاشهای آنان به شکست منجرشد.یکی ازدانش آموزان ازآخرکلاس با ناامیدی فریادزد(بلندگفت)آقای معلم این مرغ تنها باشکستن شیشه یاکشتن مرغ خارج می شود معلم گفت:نمی توانید خلاف این دوشرط رابگویید ( این دوشرط رانقض کنید)دانش آموز باتمسخرگفت:پس آقای معلم بگوهرکسی آن را داخل ظرف قرارداده همانطورهم بیرونش آورد.دانش آموزان خندیدندولی هنوزخندیدنشان طولانی نشده بودکه معلم صدای خنده آنهاراقطع کردوگفت:درست است این همان پاسخ است کسی که مرغ رادرظرف قرارداده اوهمان کسی است که می تواندآن راخارج کندوآن شخص شماهستید!مفهومی رادرذهنتان قراردادیدکه زبان عربی سخت است هرچه که برایتان توضیح دادم وتلاش کردم زبان عربی رابرایتان آسان کنم موفق نشدم مگراینکه خودتان این مفهوم رابدون کمک از ذهنتان خارج کنیدهمانطورکه بدون کمک آن را خودتان درذهنتان جای دادید جلسه (کلاس)تمام شد ودانش آموزان از روش معلم بسیارخوششان آمد همچنین معلم پیشرفت قابل توجهی رادردانش آموزان درجلسات بعدی ملاحظه کردوآنها درس زبان عربی را به آسانی پذیرفتندوشما خواننده عزیز
درطول زندگیت چندمرغ رادرظرف(تنگی)قرارداده ای وآن رامانعی دررسیدن به اهداف وآرزوهایت قرارداده ای واگراولا به خداتوکل کنی ودرذهنت مفهومی بسازی که آن هدف سخت نیست مگراینکه اراده وخواسته ات آن را سخت بپندارند وبا عزم واراده ات آن راسخت کنی واگرباهمان اراده آن راآسان بگیری می توانی بدون هیچ مانعی وسختی مرغ را ازظرف دربیاوری?
زهرا شعبانی سقزچی

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:02:00 ب.ظ ]




?علت بلندشدن از جا هنگام آمدن نام
قائم?

?از امام صادق سوال شد چرا هنگام
شنیدن نام مهدی از جای خود بر میخیزیم

?حضرت فرمود:
“چون غیبتش طولانی است وامام از
شدت محبتی که به دوستان خود دارد
هرزمان که شخصی اورا یاد کند نگاهی
به او میکند وسزاوار است که یاد کننده
به جهت احترام از جای خود برخیزد واز
خدا تعجیل فرج ایشان را خواهد”

?منتخب الاثر

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ب.ظ ]




☁➖ فلسفه وضو ➖☁

✍❗اهمیت و فواید وضو را بیان کنید؟

? به طور حتم وضو حکمت و علل متعددی دارد که از دید ما مخفی مانده است؛ ولی آنچه به ذهن می رسد این است که: «وضو» دارای دو فایده روشن است:
➊➠فایده بهداشتی
➋➠فایده معنوی.

? از نظر بهداشتی شستن صورت و دست ها ـ آن هم چند بار در شبانه روز ـ اثر قابل ملاحظه ای در نظافت بدن دارد. مسح بر سر و روی پاها ـ که شرط آن رسیدن آب به موها یا پوست بدن است ـ سبب می شود این اعضا پاکیزه بمانند. ضمن اینکه تماس آب با پوست بدن، اثر خاصی در تعادل اعصاب (سمپاتیک و پارا سمپاتیک) دارد.

? از نظر معنوی چون با قصد قربت و برای رضای خدا انجام می گیرد، اثر تربیتی و اخلاقی دارد؛ زیرا مفهوم کنایی وضو این است که «از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام بر می دارد».
?تفسیر نمونه، ج4، ص291

↙ در این زمینه قرآن مجید می فرماید: (إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یحُِبُّ الْمُتَطَهِّرِین)؛ «خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکیزگان را ]نیز[ دوست دارد».
?بقره، آیه222

? «طهارت» در آیه معنای گسترده ای دارد که هرگونه پاکیزگی مادی و معنوی را شامل می شود.

✴ گرفتن وضو برای برخی کارها (مانند نماز)، واجب می باشد و برای دسته ای دیگر مستحب است.

اهمیت_کیفیت_فلسفه_وضو_نماز

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ب.ظ ]




خداوند براى تنگدستان سهمیه اى در مال ثروتمندان قرار داده

ابوبصیر گفت بحضرت صادق علیه السلام عرض کردم که یکى از شیعیان شما که مردى پرهیزکار است بنام عمر پیش عیسى بن اعین آمد و تقاضاى کمک کرد
با اینکه(آن شخص) دست تنگ بود عیسى گفت:
نزد من زکوة هست ولى بتو نمیدهم زیرا دیدم گوشت و خرما خریدى و این مقدار خرج اسرافست.

آنمرد گفت در معامله اى یک درهم بهره من گردید یک سوم آنرا گوشت و قسمت دیگر را خرما و بقیه اش را بمصرف سایر احتیاجات منزل رساندم .

حضرت صادق علیه السلام افسرده شد و مدتى از شنیدن این جریان دست خود را بر پیشانى گذاشت پس از آن فرمود:

خداوند براى تنگدستان سهمیه اى در مال ثروتمندان قرار داده
بمقداریکه بتوانند با آن بخوبى زندگى کنند و اگر آن سهمیه کفایت نمیکرد بیشتر قرار میداد از اینرو باید بآنها بدهند بمقداریکه تاءمین خوراک و پوشاک و ازدواج و تصدق و حج ایشانرا بنماید
و نباید سخت گیرى کنند مخصوصا بمثل عمر که از نیکوکارانست .

شرح من لایحضر کتاب زکوة ، ص 36

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ق.ظ ]




? فلسفه تکرار قنوت در نماز عید فطر

♦️حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی: در نماز عید قنوت‌ها تکرار می‌شود و در نماز آیات رکوع‌ها تکرار می‌شود. شاید به خاطر آن که در عید می‌خواهیم از خداوند عیدی بگیریم لذا دست‌ها را بلند کرده و خواسته‌های خود را طلب می‌کنیم ولی در نماز آیات چون شبیه حوادث قیامت را می‌بینیم با رکوع و تواضع، از خداوند طلب مغفرت می‌کنیم.

? پیوند های نماز؛ حجت الاسلام قرائتی؛ ص 53

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-04-05] [ 09:27:00 ق.ظ ]




حدیث در باب مهلت خواستن

امیرمؤمنان_علی_علیه_السلام

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-04-04] [ 06:57:00 ب.ظ ]




فحاشی_ممنوع…

سماعة و خدمتکارش با هم دعوا کردند و به هم ناسزا می گفتند.
امام صادق(ع) به سماعه فرمودند:
این چه جنجالى بود که میان تو و خدمتکارت پدید آمد؟ مبادا #دشنامگو، #بدزبان و لعنت کننده باشى؟
سماعه گفت:
به خدا سوگند او به من ستم کرده بود
امام صادق(ع) فرمودند:
اگر به تو ستم کرده، تو با مقابله به مثل و فحاشی، از او پیش افتادى. اماهر آینه این کردار از کردارهاى من نیست و به #شیعیانم چنین دستورى نداده ام. از پروردگارت آمرزش بخواه، و دیگر آن را تکرار نکن.
منم گفتم، ازخدا آمرزش خواسته و دیگر چنین نکنم.

کلینی، کافى، ج2، ص326

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 06:54:00 ب.ظ ]




مناجات

بارالها…
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم ….
چه برانی،
چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا, نیست پناهی

‎زیبا ؛از خواجه عبدالله انصاری

موضوعات: گلشن حديث  لینک ثابت
 [ 06:52:00 ب.ظ ]




آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):

دل بی غم در این عالم نباشد
اگر باشد بنی آدم نباشد

همین که می گویی دیگر غم و غصه ندارم، بدان همین حرف زنگ خطر است

شخصی را می شناسم که با یه بنده خدایی اختلاف ملکی داشت و به همین خاطر هجده سال پله های دادگستری را بالا و پایین کرد
تا اینکه بالاخره دادگاه به نفع او حکم کرد و او خوشحال قباله را گرفت و خندان به خانه آمد و فردا صبح
آب به آب شد و مرد ! چرا؟

چون در روایت آمده است هرگاه گفتی من دیگر غصه ای ندارم و کار من تمام شده و دختر ها را شوهر دادم و پسرها را زن دادم و اختلاف ملکی ندارم و … غم و غصه ای ندارم

بدان که امروز - فردا رفتنی هستی!!

موضوعات: تلنگر  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ب.ظ ]




دبیر ادبیاتی میگفت:
این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام!!
سالها ی پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف میکردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد…
یا به مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم میدیدم .
همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم….
و امسال وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد…
وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند…..
وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم
یکی پرسید لیلی خیلی قشنگ بود؟
گفتم از دیده ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت.
این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده،
تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته…..

خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند….
ماندم که این نسل کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند….
نسلی که از جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم،
کمک به همنوع برایشان بی اهمیت،
مرگ پسر به دست پدر از نوع حماقت است….
امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند.
این نسل تنها آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود
برای انهدام یک تمدن سه چیز را باید منهدم کرد
اول خانواده
دوم نظام آموزشی
و سوم الگوها

برای اولی منزلت زن را باید شکست.
برای دومی منزلت معلم.
و برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره ها.
وچقدر برایمان آشنایند این کارها.
http://sangarehvelayat.kowsarblog.ir/1396/04/

موضوعات: يك سبد خاطره, داستان كوتاه  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ق.ظ ]




چارلى چاپلین میگوید:
پس از کلی فقر، به ثروت وشهرت رسیدم.
آموخته ام که:
باپول . . .
میتوان ساعت خرید، ولى زمان نه . . .
میتوان مقام خرید، ولى احترام نه . . .
میتوان کتاب خرید، ولى دانش نه . . .
میتوان دارو خرید، ولى سلامتى نه . ..
میتوان رختخواب خرید، ولی خواب راحت نه. . .
میتوان قلب را خرید، اما عشق را نه…

ارزش آدمها به دارایی نیست،
به “معرفت ” آنهاست..

موضوعات: داستان كوتاه  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ق.ظ ]