|
|
|
[یکشنبه 1396-01-06] [ 01:14:00 ب.ظ ]
|
|
? امام علی (علیه السلام):
✅ اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ,خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند:
??باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد.
?? رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود.
?? آخرتت را اصلاح کن , خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند.
#محاسبه
هرشب ده دقیقه اعمال روزمون رو محاسبه کنیم
موضوعات: اقتصاد مقاومتی, امر به معروف ونهی از منکر, اقليم ادبيات, امام خميني, اقيانوس پژوهش, ازدواج آسان, اصطلاحات يزدي, اطلاعات عمومي, استفتاءات مقام معظم رهبري, اسرار همسرداري
لینک ثابت
اولین قسمت از فیلم « 300 » در سال 2006 به اکران عمومی درآمد و توانست با فروشی خیره کننده تبدیل به یکی از محبوب ترین آثار تماشاگران در آن سال گردد. تماشاگران در سرتاسر جهان از این اثر استقبال کردند و جلوه های ویژه پر زرق و برقش را نیز ستایش کردند. اما این اتفاق در مورد ما ایرانیان رخ نداد چراکه داستان فیلم تحریفی آشکار از تاریخ ایران بود که قلب هر ایرانی را در سرتاسر جهان به درد آورد.
« 300 » جلوه های ویژه چشم نوازی داشت، اما با اهداف مشخصی به سینما آمده بود و این را می شد با نگاهی مختصر به محتوای فیلم دریافت. میزان تحریف تاریخی این اثر به حدی غلیظ و عجیب بود که حتی صدای مورخان غربی را هم درآورد که نسبت به تحریف تاریخی رخ داده در فیلم اعتراض داشتند و آن را یک بازی سیاسی آشکار در عرصه سینما تلقی می کردند. در ایران نیز واکنش ها قابل پیش بینی بود. بسیاری از ایرانیان نسبت به داستان فیلم و تصویری که از خشایارشاه در این فیلم به نمایش گذاشته شده بود اعتراض کردند و این فیلم را اثری ضد ایرانی دانستند که برای خدشه دار کردن هویت ایرانیان به روی پرده رفته است.
حالا پس از گذشت 7 سال از آن روزها ، قسمت دوم این فیلم با نام « 300 : ظهور یک امپراتوری» به اکران عمومی درآمده است. فیلمی که اینبار قرار هست درباره جنگ معروف سالامیس ( در بعضی منابع سالامی هم گفته شده) باشد که پس از اتفاقات جنگ ترموپیل رخ داد. در جنگ ترموپیل که قسمت اول فیلم « 300 » هم درباره همین جنگ بود، سپاهیان خشایارشاه به آتن لشگرکشی کردند و در نهایت موفق شدند انتقام به آتش کشیده شدن ” سارد ” در ایران را با به آتش کشیدن ” ارگ ” آتن تلافی کنند. یونانیان پس از این اتفاق به جزیره ” سالامیس ” فرار کردند و خشایارشاه هم برای یکسره کردن کار یونانیان تصمیم به لشگرکشی به سالامیس گرفت.
اما داستانی که در « 300 : ظهور یک امپراتوری » شاهد هستیم از این قرار هست که پس از مرگ لئونیداس و سپاهیانش در قسمت اول ، حالا یک سلحشور شجاع یونانی به نام ژنرال تمیستوکل ( سالیوان استاپلتون ) و بازماندگان جنگ قبلی که از بین آنها می توان به همسر بیوه شده لئونیداس هم اشاره کرد، دور یکدیگر جمع شده اند تا در مقابل سپاه ایرانیان که ظاهراً فقط مکتب اش کشتار است از خود دفاع کنند.
اما در طرف مقابل که ایرانیان باشند اوضاع کمی متفاوت هست. خشایارشاه ( رودریگو سانتورو ) در حال غوطه ور شدن در استخر هست چراکه اعتقاد دارد اینکار می تواند او را پادشاهی هم رده پروردگار کند! به فاصله کوتاهی پس از این اتفاقات عجیب و غریب، صحبت از حمله به سالامیس می شود و در این بین یکی از مشاوران محبوب خشایارشاه به نام آرتمیس ( اِوا گرین ) نیز فرماندهی بخشی از این لشگر را برعهده میگیرد که…
تحریف های تاریخی قسمت اول « 300 » در سال 2006 که حول محور سپاهیان ایرانیان و ظاهر عجیب و غریب خشایارشاه بود، در « 300 : ظهور یک امپراتوری» ابعاد وسیع تری پیدا کرده و البته اشارات و پیامهای سیاسی فیلم نیز به مراتب واضح تر از قسمت گذشته به تصویر کشیده شده است. در قسمت دوم، خشایارشاه به مرات شیرین عقل تر از قسمت قبل به تصویر کشیده شده به طوریکه به نظر می رسد پادشاهی کاملاً بی لیاقت در طول تاریخ بوده است! ظاهر خشایارشاه که در قسمت اول با انتقادات بسیاری ( چه در ایران و چه در غرب ) مواجه شده بود، در قسمت دوم تغییری نکرده و اینبار حتی شاهد هستیم که وی با آن ظاهر غل و زنجیر شده و عریانش در مکان های عمومی هم ظاهر می شود که واقعاً باعث خنده مخاطب می شود. به خاطر نمی آورم که پیش از این به جز در داستانهای فانتزی و تخیلی، هیچ پادشاهی را چه در کتب و چه در رسانه های تصویری با چنین شکل و شمایل مضحکی به تصویر کشیده باشند.
صحنه ای که خشایارشاه طی مراسمی در حال تبدیل شدن به خدا (!) هست ، یکی از مضحک ترین و عجیب ترین لحظات فیلم است که مشخص نیست سازندگان چگونه حاضر شده اند آن در فیلمنامه بگنجانند چراکه حتی کوچکترین اشاره تاریخی هم مشاهده نشده که خشایارشاه را به سمت چنین رفتارهایی سوق داده باشد؛ در این بین نکته جالب تر این هست خشایارشاه در « 300 : ظهور یک امپراتوری» تقریباً بطور کامل تحت تاثیر آرتمیس قرار دارد که با رجوع به منابع تاریخی متوجه می شویم که هرگز چنین موضوعی مطرح نبوده و آرتمیس تنها یکی از مشاورین مورد اعتماد خشایارشاه بوده است.
اما با اینکه « 300 : ظهور یک امپراتوری » قرار بوده در مورد خشایارشاه و تمیستوکل باشد اما بیشتر به سمت معرفی آرتمیس حرکت کرده است و ترجیح داده تصویری خونخوار و مملوء از کینه و انتقام از اولین فرمانده زن نیروی دریایی تاریخ بشر ترسیم کند؛ تصویری که ابدا ارتباطی با شخصیت آرتمیس در کتب تاریخی نداشته است. متاسفانه به دلیل فقدان منابع معتبر تاریخی در ایران، تنها می توان به گفته های هرودوت یونانی اکتفا کرد که رابطه چندان خوشی با ایرانیان در طول تاریخ نداشته است! با اینحال می بینیم که حتی هرودوت هرگز از آرتمیس به بدی یاد نکرده و همواره از او به عنوان مشاور شجاع پادشاه و بانویی زیبا نام برده است اما گویا سازندگان « 300 : ظهور یک امپراتوری» برعکس روال معمول ساخت فیلمهای تاریخی، به سراغ منابع معتبر نرفته اند و ترجیح داده اند آنچه را که در ذهن خودشان ساخته و پرداخته شده را به تصویر بکشند.
تصویری که از سازندگان « 300 : ظهور یک امپراتوری» از شخصیت آرتمیس ترسیم کرده اند، کاملاً با واقعیت مغایرت دارد. با استناد به کتب تاریخی می توان آرتمیس را اولین فرمانده زن نیروی دریایی تاریخ بشر معرفی کرد که دارای هوش بسیار بالایی بوده و به همین جهت هم خشایارشاه حرف او را بیش از دیگر فرماندهانش می پذیرفته. آرتمیس همچنین یکی از داناترین مشاوران ایرانی بوده که همواره پایبند به صلح بود و در این راه قدم بر ی می داشته است. با توجه به این مشخصات ، آرتمیس یکم کاریا قطعاً یکی از مفاخر تاریخ ایران به شمار می رود. اما تصویری که فیلم « 300 : ظهور یک امپراتوری » از وی ترسیم کرده کاملاً با آنچه که در واقعیت وجود داشته مغایرت دارد. آرتمیس در این فیلم فرمانده زنی بسیار حیله گر است و از ریختن خون هیچکس ابایی ندارد. وی بسیار کینه توز است و البته بدش هم نمی آید که به سبک ” استریپرهای ” آمریکایی رفتار کند چراکه او عاشق رفتارهای جنسی است! آرتمیس در گفته هایش دلیل نفرت از یونان را به برده جنسی بودن در کودکی در یک کشتی یونان عنوان می کند، جمله ای که باز هم غیر واقعی به نظر می رسد چراکه هرگز در هیچ منبع معتبری به این موضوع اشاره نشده که آرتمیس یکم کاریا چنین اتفاقی را در کودکی تجربه کرده باشد.
در بخشی دیگر از فیلم زمانی که صحبت از جنگ با یونانیان در سالامیس مطرح می شود، آرتمیس یکجورایی خوی انتقام جویانه اش بیدار می شود و به سمت سالامیس رهسپار می شود. اما در حقیقت آرتمیس یکم کاریا در بین مشاورین شاه تنها فردی بود که مخالفت خود را با جنگ سالامیس بطور کامل اعلام کرد و علی رغم تاکید بر مخالفتش، خشایارشاه به دلیل استفاده از رای جمع برای تصمیم گیری نهایی، در نهایت تصمیم گرفت به سوی سالامیش لشگرکشی کند. در زمان لشگرکشی هم برخلاف آنچه که فیلم به مخاطب ارائه داده، آرتمیس نه هدایت یک لشگر بزرگ بلکه تنها هدایت پنج کشتی را برعهده داشته است! تحریف تاریخ در « 300 : ظهور یک امپراتوری » به حدی عیان انجام شده که احتمالاً هر مخاطبی به راحتی متوجه آن خواهد شد و فکر میکنم که مورخان تاریخ بتوانند به اشتباهات به مراتب بیشتری از این داستان عجیب و غریب و البته غیرواقعی اشاره کنند.
در بخش اکشن و جلوه های ویژه، « 300 : ظهور یک امپراتوری » در مقایسه با قسمت اول پیشرفت قابل ملاحظه ای نداشته است و به جز اضافه شدن بخش سه بعدی و البته نمایش پرده عریض IMAX ، دستاوردهای گرافیکی تازه ای مشاهده نمی شود. در این قسمت نوآم مورو کارگردان این فیلم ، از نور کمتری برای به تصویر کشیدن جنگ استفاده کرده و میزان استفاده از خشونت هم به شکل قابل توجهی افزایش داشته است. این خشونت های فزاینده همانطور که می توانید انتظارش را داشته باشید ، بیشتر از جانب ایرانیان روا می شود. در مجموع باید گفت که قسمت دوم فیلم « 300 » که با تبلیغات وسیعی درباره جلوه های ویژه به سینماها آمده، علناً پیشرفت قابل ملاحظه ای در این قسمت نداشته است و تقریباً همان حال و هوای قسمت اول را دارد. تنها تغییر مشخص نماهای بزرگ تری هست که نبودش در قسمت اول احساس می شد و حالا با اضافه شدن این نماهای بزرگ تر و عریض تر، می توان جلوه های ویژه سه بعدی فیلم را بهتر مشاهده کرد. درگیری کشتی ها و مبارزات روی آنها نیز یکی از بخش های هیجان انگیز فیلم است.
سالیوان استاپلتون در نقش اصلی این فیلم ( حداقل عنوان بندی این را می گوید! ) ، دقیقاً همان جرارد باتلر قسمتِ اول می باشد. استاپلتون در نقش تمیستوکل ، فرمانده ای شجاع است که سخنرانی می کند و سپس فریاد حمله سر می دهد! متاسفانه شخصیت پردازی مشخصی درباره تمیستوکل صورت نگرفته و اگر بخواهم شخصیت او را در فیلم بطور خلاصه بیان کنم به این شکل خواهد بود : سخنرانی، جملات حکیمانه، اشاره به دفاع از شرف ، آزادی و در نهایت فریاد حمله!
بهترین بازیگر فیلم بدون شک اِوا گرین هست. گرین البته کوچکترین شباهتی – چه ظاهری و چه باطنی – به شخصیت واقعی آرتیمس یکم کاریا ندارد اما در نقش شخصیتی که سازندگان در فیلم ترسیم کرده اند حسابی جا افتاده است. چشمان پر غرور گرین به خوبی توانسته حس و حال انتقام را در نقش شخصیت خیالی داستان تداعی کند و روی هم رفته حضور گرین در « 300 : ظهور یک امپراتوری موفقیت آمیز بوده است.
مطمئناً در روزهای آینده بیشتر « 300 : ظهور یک امپراتوری » خواهیم شنید. فیلمی که در قسمت دوم اشارات سیاسی اش بیشتر شده و در تحریف تاریخ نیز پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشته است. اما بهتر هست از همین امروز بیشتر به فکر شخصیت های برجسته تاریخی مان باشیم تا بدین حد در مواجه با چنین حملات رسانه ای مظلوم و دست خالی نباشیم. متاسفانه در حال حاضر در کشور ما هیچ نشانی از پرداختن به شخصیت برجسته ای همانند آرمتیس یکم کاریا وجود ندارد و حتی به ندرت می توان کتابی درباره این بانوی برجسته تاریخ کشورمان مشاهده کرد! نتیجه این اقدامات زمانی مشخص می شود که فیلمی همانند « 300 : ظهور یک امپراتوری » به اکران عمومی در می آید و تصویری دور از واقعیت از یکی از شخصیت های تاریخی کشورمان ترسیم می کند اما ما در مقابل، هیچ حرفی برای گفتن نخواهیم داشت چراکه هرگز به مفاخر تاریخ کشورمان نپرداخته ایم و شاید بسیاری از ایرانیان حتی برای اولین بار باشد که نام آرتمیس یکم کاریا را هنگام تماشای این فیلم می شنوند.
در نهایت لازم می بینم توضیحاتی درباره شخصیت تمیستوکل که در فیلم سخنرانی های آتشین صورت می دهد و از لزوم رعایت حقوق بشر و.. دم می زند بیان کنم. تمیستوکل پس از اینکه توانست کشتی های زیادی از سپاهیان ایران را منهدم کند و ایرانیان را وادار به عقب نشینی کند، با حکومت آتن وارد اختلاف شد به حدی که آنها خواستار محاکمه تمیستوکل به جرم همکاری با ایران شدند و تمیستوکل هم از بیم جانش، از یونان گریخت و به دشمن دیرینه اش یعنی دربار هخامنشیان در ایران پناه آورد! اردشیر یکم هم که در آن زمان پادشاه ایران بود، به گرمی از دشمنی که بسیاری از ایرانیان را کشته بود حمایت کرد و او را با امنیت کامل در ایران ساکن کرد. اردشیر یکم بعدها حتی چند شهر را در اختیار او قرار داد تا آنها را سر و سامان داده و زندگی خوب و خوشی در آنجا داشته باشد. تمیستوکل جمله معروفی هم دارد که خطاب به فرزندانش اعلام کرده بود : « اگر ما نزد یونانیان بياعتبار نشده بوديم حالا اين اعتبار و ثروت را در ايران نداشتيم. » ادامه »
موضوعات: نقد وتحليل فيلم
لینک ثابت
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، این گروه همانطور که از نامش پیدا است، در عراق و سوریه فعال است، و سرکرده این گروه تروریستی «ابوبکر البغدادی» نام دارد.
نحوه پیدایش داعش
گروه «دولت اسلامی در عراق» در 15 اکتبر 2006 و پس از نشست شماری از گروههای مسلح در عراق شکل گرفت. در این نشست «ابوعمر البغدادی» به عنوان سرکرده آن تعیین شد.
این گروه از زمان تشکیل در سال 2006 عملیات و حملات تروریستی بسیاری را در عراق برعهده گرفت.
پس از هلاکت «ابوعمر البغدادی» در تاریخ 19/4/2010 «ابوبکر البغدادی» به عنوان جایگزین وی معرفی شد.
با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات این گروه تروریستی وسعت گرفت و همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر این گروه در سوریه نیز فعال شدند.
تشکیل «جبهه النصره» در سوریه
گروه «جبهه النصره لاهل الشام» در اواخر سال 2011 و با آغاز بحران و جنگ در سوریه به عنوان شاخه گروه «دولت اسلامی در عراق» تشکیل شد و به سرعت به یکی از گروههای مطرح در این عرصه تبدیل گشت.
عناصر جبهه النصره در حال قتل سوریها
سرانجام در 9/04/2013 ابوبکر البغدادی سرکرده دولت اسلامی در عراق در پیامی صوتی ادغام جبهه النصره و دولت اسلامی در عراق را اعلام کرد تا بدین ترتیب گروه دولت اسلامی در عراق و شام شکل بگیرد.
عناصر داعش از اواخر دسامبر 2013 و اوایل سال 2014 و با آغاز عملیات نیرهای ارتش عراق برای پاکسازی الانبار، وارد شهر فلوجه در این استان شدند.
هدف از تأسیس داعش
پس از تشکیل گروه «توحید و جهاد» به سرکردگی «ابومصعب الزرقاوی» در سال 2004 و بیعت او با «اسامه بن لادن» سرکرده سابق «القاعده»، این گروه به شاخه سازمان القاعده در عراق تبدیل شد.
این گروه با گسترش عملیات خود به یکی از قدرتمندترین گروههای تروریستی در عراق تبدیل شد، تا اینکه الزرقاوی در سال 2006 در اظهاراتی ضبط شده به صورت مصور از تشکیل «شورای مجاهدین» به سرکردگی «عبدالله رشید البغدادی» خبر داد.
پس از هلاکت زرقاوی در سال 2006 «ابوحمزه المهاجر» به عنوان سرکرده این گروه تعیین شد. در پایان آن سال نیز گروه دولت اسلامی عراق به ریاست ابوعمر البغدادی تشکیل شد.
در 19/04/2010 نیروهای مشترک عراقی و آمریکایی در عملیاتی در منطقه «الثرثار» منزلی را که ابوعمر البغدادی و ابوحمزه المهاجر در آن پناه گرفته بودند، هدف قرار دادند. با شدت گرفتن تبادل آتش، جنگندهها آن منزل را بمباران کردند که در نتیجه آن این دو تروریست از پای در آمدند.
اجساد این دو تروریست در معرض دید عموم گذاشته شد.
یک هفته بعد این گروه در بیانیهای در اینترنت به هلاکت این دو تروریست اذعان کرد و پس از حدو 10 روز ابوبکر البغدادی به عنوان جانشین و سرکرده جدید تعیین شد. “الناصر لدین الله سلیمان” نیز به عنوان وزیر جنگ معرفی شد.
مناطق حضور عناصر «داعش»
داعش در عراق
عناصر داعش در مناطق محدودی از برخی استانهای عراق به ویژه استان «الانبار» حضور دارند و عملیات تروریستی در کل عراق را پوشش میدهند. بر اساس گزارشها و آمار منتشر شده، داعش در نیمه دوم سال 2013 نزدیک به 1400 خانه را در عراق منفجر و ویران کرد. طی این حملات 1996 نفر کشته و 3021 نفر زخمی شدند. عناصر داعش در 20 خرداد 93 در اقدامی بیسابقه به موصل مرکز استان نینوا یورش برده و ظرف چند ساعت این شهر را تصرف کردند. آنان همچنین چند روستا در صلاح الدین را تحت کنترل خود در آوردند. سلاحها و مهمات و تجهیزات کشف شده از عناصر داعش بیانگر گستردگی حمایتهای خارجی از این گروه تروریستی در عراق است. دولت عراق بارها عربستان را به حمایت از این تروریستها در عراق متهم کرده است.
نحوه ورود عناصر داعش به سوریه و محل استقرار آنها
سوریه
عناصر داعش در سوریه در مناطقی از استانهای «رقه»، «حلب»، «حومه لاذقیه»، «ریف دمشق»، «دیرالزور»، «حمص»، «حماه»،«حسکه» و «ادلب» پراکنده هستند و در برخی از این مناطق نیز کنترل کامل را به دست گرفتهاند. تصمیم این گروه تروریستی برای تحت کنترل در آوردن دیگر گروههای مسلح در سوریه به درگیریهای خونباری میان این گروههای تروریستی منجر شده است.
اختلاف داعش و جبهه النصره از کجا شروع شد
ایمن الظواهری
با آغاز اختلافات و درگیریها بین عناصر جبهه النصره و داعش در سوریه، سرانجام «ایمن الظواهری» سرکرده القاعده تصمیم «ابوبکر البغدادی» رئیس گروه دولت اسلامی در عراق برای ادغام گروه خود با جبهه النصره را لغو کرد.
الظواهری تأکید کرد که فعالیتهای «دولت اسلامی در عراق» فقط به عراق منحصر شود.
ولی این موضوع برای سرکرده داعش خوشایند نبود، به صورتیکه البغدادی، در نواری صوتی اعلام کرد که با درخواست ایمن الظواهری، برای لغو گروه داعش و جدایی از جبهه النصره، مخالف است.
وی گفت: «گروه دولت اسلامی عراق و شام تا زمانی که نبض ما میزند و خون در رگهایمان جاریست باقی خواهد ماند و ما حاضر به عقب نشینی و چانه زدن نیست.»
حامیان داعش چه کسانی هستند
عناصر گروه داعش مانند «جبهه النصره» از بیرحم ترین تروریستهای حاضر در سوریه و عراق هستند. فیلمها و تصاویر منتشر شده از جنایتهای این گروه تروریستی موجب شد که حامیان گروههای مسلح در سوریه مدعی شوند که از این گروه حمایت نمیکنند. حتی برخی گروهها نیز برای افزایش دریافت حمایتهای بین المللی خود را مخالف این گروه جلوه داده و با داعش وارد جنگ شدهاند.
با توجه به گستردگی کمکهای مالی، تسلیحاتی و لجستیکی که با آغاز جنگ در سوریه به این کشور سرازیر شده است؛ تلاش گروههای مسلح به ویژه داعش برای دستیابی هرچه بیشتر به این کمکها و سلطه بر گروههای دیگر شدت گرفت که این امر موجب آغاز جنگ و درگیری گروههای مسلح با یکدیگر شد.
اما با وجود اعلام برائت حامیان گروههای مسلح از داعش و جبهه النصره، کمکهای حامیان خارجی همچنان به دست این دو گروه میرسد. این کمکها در قالب حمایتهای مالی، تسلیحاتی، لجستیکی، اطلاعاتی، آموزشی و غیره از سوی حامیانی مانند عربستان و قطر و ترکیه به همراه چند کشور غربی، موجب ادامه جنگ و ویرانی در سوریه شده است.
تابعیت و هویت اعضای داعش پس از کشف اجساد و یا دستگیری اعضای این گروه تروریستی نشان میدهد که بیشتر این تروریستها با همکاری برخی طرفهای منطقهای از عربستان، لیبی، یمن و چند کشور دیگر جمع آوری و سازماندهی شدهاند.
سلاح و مهمات و تجهیزات این گروه نیز بیانگر حمایت گسترده مالی و تسلیحاتی طرفهای منطقهای مانند عربستان و قطر از این گروه تروریستی است.
فرماندهی و تشکیلات
گروه داعش یک ساختار سازمانی دارد که متشکل از امرای مناطق و مجالس «شورای مجاهدین» و فرماندهان عملیاتی است اما این امور سازمانی و تشکیلاتی به طور کاملا محرمانه است و برخی پژوهشگران امور سیاسی اشاره می کنند که فرماندهان داعش در سوریه از امرای شبکه القاعده در عراق دنباله روی میکنند.
http://www.farsnews.com[ ادامه »
موضوعات: فرق ومذاهب, دشمن شناسي
لینک ثابت
به هيج يك از كمالات خود مغرور نشويد ادامه »
موضوعات: سبک زندگی اسلامی
لینک ثابت
|
گفتوگو با پدر و مادر شهيد عبدالنبي يحيايي؛
شهيدی كه پيكرش پس از 9 سال سالم مانده بود
خون كه از جسد عبدالنبي جاري شد، دستان عمو و برادرش را كه براي جابهجايي پيكر او به داخل قبر رفته بودند، آغشته كرد.
گروه جهاد و مقاومت مشرق - جماعت با بهت و حيرت به يكديگر نگاه ميكردند و آنها كه تسلط بيشتري به خود داشتند، سعي ميكردند آنچه به چشم ميبينند را تجزيه و تحليل كنند. 9 سال و چند ماه از دفن شهيد عبدالنبي يحيايي ميگذشت كه يك اتفاق باعث نبش قبرش شد و حالا 21 نفر از اهالي روستاي تنگ ارم، با جسد سالم شهيدي روبهرو ميشدند كه سالم مانده و حتي خون از بدنش جاري بود. شهيدي كه پدرش ميگفت: هرچند دارد از امام حسين(ع) دارد. عبدالنبي يحيايي سال 42 در روستاي تنگ ارم شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنيا آمد. در نوجواني چوپاني ميكرد و در جواني رزمندگي. او كه سواد چنداني نداشت، نگاري بود كه به مكتب نرفت و خط ننوشت، اما به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. گفت و گوي ما با جهانبخش يحيايي پدر و شيرين جمالي مادر شهيد را پيش رو داريد. به دليل لهجه غليظ محلياين دو عزيز، مصعب يحيايي پسرعموي شهيد كمك حال ما در اين گفتوگو شد.
ستارگان خاك
تلفن كه زنگ ميخورد، پيش شماره 917 نشان ميدهد تماس گيرندهاي از شهرستان داريم. كسي كه خود را مصعب يحيايي معرفي ميكند، از ما ميپرسد فيلم ستارگان خاك را ديدهايم؟ «همان فيلمي كه يك شهيد بعد از حدود 10 سال نبش قبر شد و جسدش سالم از دل خاك بيرون آمد. او پسر عموي من شهيد عبدالنبي يحيايي است» با آدرسي كه مصعب ميدهد، اثر خلق شده به كارگرداني عزيز الله حميدنژاد را به ياد ميآوريم كه بارها از رسانه ملي پخش شده و داستان غريب سالم ماندن جسد يك شهيد را روايت ميكند.
ارتباط ما با مهمان رمضان به همين سادگي برقرار ميشود! گمانمان اين است كه خود شهيد يحيايي در ماه مهماني خدا پيشقدم شده تا بيشتر خودش را به ما بشناساند. او پسرعمويش را واسطه كرده تا از اين طريق به پدر و مادرش در گوشهاي از دشتستان بوشهر دست پيدا كنيم و باز نظارهگر بخشهايي از زندگي يكي از شاهدان وجه الله باشيم. كمي بعد تماس ديگري و اين بار از سوي ما برقرار ميشود و صداي ضعيف پيرزني كه خودش را شيرين جمالي مادر شهيد عبدالنبي يحيايي معرفي ميكند، پاسخگويمان ميشود. از او ميپرسيم: حاج خانم چه چيزي به فرزندتان ياد داديد كه اينطور عاقبت بخير شد؟
«خواست خدا بود كه چنين بچه دل پاكي را به ما هديه بدهد. عبدالنبي ذات خوبي داشت و ما هم سواد آنچناني نداشتيم كه بخواهيم روي تربيتش كار خاصي انجام دهيم. روستايي بوديم و غير از رزق حلال و انجام امور مذهبي خودمان چيزي نداشتيم كه به او ياد بدهيم. اما اين بچه از همان دوران كودكياش به نماز و روزه اهميت زيادي ميداد و با اينكه به مدرسه نرفته بود، سعي ميكرد قرآن ياد بگيرد و آن را تلاوت كند.»
جهانبخش يحيايي پدر شهيد وارد گفتوگويمان ميشود تا از ديد خودش علت حالات معنوي فرزندش را ريشهيابي كند. او ميگويد: «پدر من مرحوم حاج محمود يحيايي، واقعاً مقيد به امور مذهبي بود. هر سال سه ماه رجب و شعبان و رمضان را روزه ميگرفت و با اينكه سواد نداشت، با حافظه قوياش قرآن حفظ كرده و آن را تلاوت ميكرد. عبدالنبي رابطه خوبي با پدربزرگش داشت و از او چيزهاي زيادي ياد گرفت. حتي يكبار كه پسرم به شدت بيمار شده بود، پدرم به من دلداري داد و با نفس حق او، عبدالنبي بهبود يافت.»
كارگر 12 ساله
حتي پدر و مادر شهيد هم به خوبي نميدانند پسري كه به مدرسه نرفته و از شركت در مدرسه شبانه هم چيزي عايدش نشده بود، چطور اين همه در امور مذهبي پيشرفت كرده بود. شايد هدايتي الهي دركار بوده يا شايد هم احترام فوقالعادهاي كه عبدالنبي به والدينش ميگذاشت، دروازههاي رحمت و حكمت الهي را به روي او گشوده بود. مادر شهيد در اين خصوص ميگويد: «پسرم طور خاصي به ما احترام ميگذاشت. از همان بچگي تا وقتي كه بزرگ شد به ياد ندارم خلاف حرف ما حرفي زده باشد. حتي روزي كه تصميم گرفت به جبهه برود، آمد پيش من تا اجازه بگيرد. پرسيدم پدرت مشكلي با رفتنت ندارد؟ گفت از او هم اجازه گرفتم و مشكلي نيست. چون ميدانستم عبدالنبي كسي نيست كه طاقت بياورد و به جبهه نرود، مخالفتي نكردم و او هم رفت.»
صحبت از احترام به والدين كه ميشود، پدر شهيد هم ميگويد: «وقتي كه عبدالنبي 12 سال داشت، من براي كار به بوشهر رفتم و او را با خودم بردم، بچه زحمتكشي بود و از همان كودكي كار ميكرد. هرچه ميگرفت خرج نميكرد و نگه ميداشت. وقتي كه ميخواستيم به روستايمان برگرديم، با دسترنجش كه از كار در گرماي طاقتفرساي بوشهر تهيه كرده بود، وسايل آشپزخانه خريد و براي مادرش هديه آورد. همسرم هنوز با برخي از اين وسايل آشپزي ميكند و آنها را مثل يادگاري نگه داشته است.»
ذكر حسين(ع)
يكي از نقاط پررنگ زندگي شهيد عبدالنبي يحيايي، عشق و ارادت او به سرور و سالار شهيدان بود كه پدر و مادر نيز به آن صحه ميگذارند. پدر شهيد ميگويد: «عبدالنبي صداي خيلي خوبي داشت. چون مدرسه نرفته بود، شبها كه از بيرون ميآمد تا دير وقت مينشست زير نور چراغ فانوس، ميخواند و مينوشت. ميگفتم بابا! خستهاي چرا خودت را اذيت ميكني؟ ميگفت ميخواهم خواندن و نوشتن ياد بگيرم تا روضهخوان امام حسين(ع)بشوم. آخر هم به آرزويش رسيد. محرم كه ميشد مردم را جمع ميكرد و برايشان نوحه ميخواند. عبدالنبي هر چه دارد از امام حسين(ع) دارد.
در ميانه گفتوگوي ما، مصعب يحيايي پسر عموي شهيد، از اصوات زيبايي سخن ميگويد كه گويا از عبدالنبي برجاي مانده و در آنها از دعاي كميل گرفته تا نواحي محلي دشتي را با صوت محزون و بسيار زيبايي خوانده است. پدر شهيد در همين خصوص ميگويد: يكبار عبدالنبي از جبهه به خانه آمد و چند روزي هم پيشمان ماند. همان ايام به خانه عمويش رفته بود. در آنجا خواسته بود تا صدايش را ضبط كنند. همه تعجب كرده بودند كه چرا چنين درخواستي كرده است. به هرحال مقدمات ضبط صدايش فراهم ميشود و او بعد از گفتن اذان، دعاي فرج امام زمان(عج) را ميخواند و چند روز بعد هم به منطقه برميگردد و به شهادت ميرسد. شايد او ميخواست قبل از اينكه از اين جهان خاكي سفر كند آوايي بهشتي از خود به يادگار بگذارد.»
سلام بر حمزه
«تابستان 62، ارتفاعات حمزه كردستان عراق» اين زمان و مكان همان ميعادگاهي بود كه عبدالنبي يحيايي ساليان درازي انتظارش را ميكشيد و و روح بيقرار او اكنون و در آستانه 20 سالگي به آن ميزان از پختگي رسيده بود كه ديگر تاب ماندن در اين جهان خاكي را نداشته باشد و به جوار دوست پر بكشد. پدر شهيد در خصوص نحوه اعزام به جبهه عبدالنبي ميگويد: عبدالنبي رزمنده زاده شده بود. روحيه خاكي داشت و به نظر من متعلق به خاكهاي بيرياي جبهه بود. روحش پر ميكشيد براي رفتن به جبههها و چند بار هم اعزام شده بود. بار اول چون جوشكاري بلد بود در جبهههاي جنوب غرب سنگر ميساخت و هر بار كه او را ميديديم، وسايل جوشكاري دستش بود. بار بعدي 45 روز به اردوگاه شهيد دستغيب كازرون رفت و آموزش نظامي ديد. اين بار به عنوان نيروي رزمي به منطقه اعزام شد. قبل از شهادت، براي آخرين بار به خانه آمد و همان ماجراي خواندن اذان و ضبط كردن صدايش پيش آمد. وقتي كه ميخواست به جبهه برگردد، طوري با ما خداحافظي كرد كه انگار بار آخري است كه او را ميبينيم. با اصرار از ما ميخواست حلالش كنيم. اما ما كه بدي از او نديده بوديم. پسر مظلوم و باايماني كه همه اهالي او را به سر به زيري و متانت ميشناختند چطور ميتوانست بدي از خود در دل پدر و مادرش برجاي گذاشته باشد. آن روز آخرين ديدارم با عبدالنبي بود.
28 روز روي خاك
آنطور كه همرزمان شهيد عبدالنبي يحيايي براي خانوادهاش تعريف كرده بودند، او در اثناي عمليات والفجر 2 به تاريخ 8/5/62 و روي ارتفاعات حمزه كردستان عراق، براي خاموش كردن آتش مسلسل يكي از سنگرهاي دشمن نارنجكي برميدارد و به طرف سنگر ميرود. اما ميان خاكريز دشمن و نيروهاي خودي مورد اصابت گلولههاي دشمن قرار ميگيرد و به شهادت ميرسد. به دليل اينكه دشمن به منطقه تسلط داشته، جنازه عبدالنبي 18 روز در همان جا ميماند و پس از اين مدت او را به بوشهر انتقال ميدهند و نهايتاً پس از 28 روز بدون آنكه جنازه فاسد شود، دفن ميشود. پدر شهيد ميگويد كه روز دفن عبدالنبي او را با كيسه پلاستيكي پوشانده و روي كيسه هم كفن كشيده بودند. تقويمها شهريور ماه 1362 را نشان ميدادند. عبدالنبي براي بار اول با چنين شكل و شمايلي دفن شد.
9 سال بعد
9 سال از دفن شدن عبدالنبي ميگذرد. اما اتفاقاتي دست به دست هم ميدهند تا پرده از كرامات يكي از ياران عاشورايي خميني كبير برداشته شود. پدر شهيد بازگوكننده اين اتفاقات ميشود:
«روي قبر عبدالنبي يك تابلو گذاشته بوديم كه مثل خيلي از مزار شهدا در آن يادگاريهايي قرار ميداديم. چون اين تابلو در محكمي نداشت، گاهي بچهها يا رهگذرها به وسايلش دست ميزدند. من تصميم گرفتم براي اين تابلو در قفل دار بگذارم. سال 71 بود. يك روز به مزار پسرم رفتم و تابلو را درست كردم. اما ديدم سنگ قبر تكان خورده و احتمال درآمدنش هست. گفتم حالا كه ميخواهم تابلو را درست كنم، دستي هم به اين سنگ بزنم. سنگ را جابهجا كردم. آن روز كارم نيمه تمام ماند و به خانه برگشتم. توي روستا ديدم يك گروه از اهالي با مينيبوسي عازم مشهد هستند. از من هم خواستند همراهشان بروم و قبول كردم. سفرمان 15 روزي طول كشيد. در مشهد خواب ديدم كه چراغ نوراني در خانه داريم. آن قدر نور داشت كه نميشد به آن نگاه كرد.
بعد كه برگشتيم، چند روزي مهمان به خانه ميآمد و درگير آنها بوديم، چند روزي هم به همين منوال گذشت. در همين اثني يك شب خواب ديدم به زيارتگاهي رفتهام كه مثل يك اتاق كوچك بود. وقتي از آنجا بيرون آمدم و در را بستم، در دوباره باز شد و خانمي بلند بالا از داخل اتاق بيرون آمد و چيزي مثل قرآن يا جانماز به من داد و گفت اينجا نايست و برو. از خواب كه بيدار شدم احساس كردم بايد به مزار شهيدم بروم. آن روز 19 مهر 1371 بود. رفتم و ديدم كه در قسمت جنوبي مزار حفرههايي ايجاد شده است. سرم را كه نزديك بردم، بوي خوشي استشمام كردم. سعي كردم آن را درست كنم، اما مزار داشت ريزش ميكرد. به ناچار فرستادم دنبال برادرم كه سواد بيشتري داشت و اهل خواندن رساله و قواعد مذهبي بود. او آمد و ماجراي ريزش مزار را برايش تعريف كردم. گفت كه ما نميتوانم جسد را خارج كنيم، فقط بايد سنگ را جابهجا كنيم و اگر بشود بدون آنكه به مزار دست بزنيم، آن را تعمير كنيم. با همين فكر دست به كار شديم، اما ناگهان ديديم سنگ لحد و كل مزار ريزش كرد و جنازه بيرون زد. هر بار كه كار خرابتر ميشد، مجبور ميشديم از ديگران كمك بگيريم و همين طور تعدادمان به 20 يا 21 نفر رسيده بود.
به هر حال كمي بعد كار به جايي رسيد كه ديگر نميشد جسد را به حال خودش رها كنيم و با صلاح و مشورت كه كرديم تصميم گرفتيم آن را خارج كنيم. پسر و برادرم براي خارج كردن جسد به داخل مزار رفتند. جسد همان طور بود كه بار اول و هنگام دفن ديده بودم. فقط كفن پوسيده شده و جنازه همچنان داخل كيسه پلاستيكي قرار داشت. پسر و برادرم به همراه يك نفر ديگر جسد را گرفتند تا بيرون بياورند. اما دست همگي خونين شد. خوب كه نگاه كرديم ديديم خون عبدالنبي مثل اينكه تازه جاري شده باشد، داخل كيسه جمع شده و از آن درز كرده است. اگر بخواهم خوب تشريح كنم، اين خون كمي تيرهتر از خون تازه بود. اما جاري بود و حتي به داخل مزار هم ميچكيد. ما كيسه را باز نكرديم تا ببينيم چهره عبدالنبي چطور است. اما اگر وزن پسرم موقعي كه دفن شد 50 كيلو بود اينبار وزنش چند كيلويي كمتر شده و شايد به 45 كيلو رسيده بود. يعني تنها چند كيلو كمتر شده بود.
برادرم كه خودش داخل مزار رفته و جسد را گرفته بود بعدها تعريف ميكرد كه دست و پاي جنازه نرم بود و اصلاً حالت خشكي نداشت. گويي كه به تازگي شهيد شده باشد. حتي خودم ديدم كه دست عبدالنبي در اثر جابهجايي تكان خورد و روي سينهاش قرار گرفت. يكي از همولايتيهايمان سريع رفت تا از اتاقكي كه در قبرستان وجود داشت، قرآني بياورد و بالاي سر جسد بخوانيم. صفحات قرآن پوسيده شده بود، اما درست همان آيه: ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله اموات… آمد. آيهاي كه خدا در آن ميگويد شهدا زندهاند نزد ما روزي ميخورند.
بعد از اين ماجرا در خانه ما غوغايي برپا شد. يكي از دوستان پسرم كه همراه او به جبهه رفته بود، موضوع را به بنياد شهيد كازرون اطلاع داد و كمي بعد كلي آدم از بوشهر و كازرون به منزل ما آمدند. حتي برخي از آنها ميخواستند دوباره نبش قبر كنيم تا با چشم خودشان جسد را ببينند. ما اين موضوع را منوط به اجازه روحانيون كرديم. اما حاج آقا حسيني امام جمعه وقت كازرون مخالفت كرد. خود ايشان هم مثل كساني كه از حاضران واقعه موضوع جسد عبدالنبي را ميشنيدند، خاك او را به عنوان تبرك برداشت و رفت.»
حسينيه شهيد يحيايي
امروز مزار شهيد يحيايي در گلزار شهداي تنگارم زيارتگاه اهل يقيني است كه خود را از سراسر كشور به اين منطقه ميرسانند. پدر شهيد نيز با صرف امكانات وقفي، مشغول ساخت حسينيه و مجتمع فرهنگي شهيد يحيايي است تا جوانان اين منطقه را از آسيب تفكراتي كه سعي در تبليغ احساسات صرف مليگرايانه و احياي هويت باستاني منطقه دشتستان دارند، محفوظ بدارد. هرچند به دليل كمي امكانات اين مجتمع فرهنگي نيمهكاره مانده است و به گفته پسر عموي شهيد، جاي دارد مسئولان توجه بيشتري به اينگونه اقدامات فرهنگي داشته باشند و يادمان باشد نگذاريم نام و ياد بزرگمرداني چون شهيد عبدالنبي يحيايي زير سايه افسانههاي باستاني پنهان شوند.
فرازي از وصيتنامه شهيد
خدايا به ياد تو به جبهه ميروم نه براي انتقامجويي بلكه به منظور احياي دينم و تداوم انقلابم پاي در كفش ميكنم و خدا را به ياري ميطلبم و از او ميخواهم كه هدايتم كند آنطور كه خود صلاح ميداند. هدفم خدا، مكتبم اسلام، كتابم قرآن.
موفهميدم كه قبرستان كجا است/ عزيزان رفتهاند نوبت به ما است
عزيزان ميروند نوبت به نوبت/ خوش آن روزي كه نوبت بر من آيد
وصيتم به تمام خانواده شهدا و اگر شهيد شدم به خانواده خودم اين است كه در مرگ من گريه و زاري نكنند تا دشمنان اسلام خوشحال نشوند و ان شاءالله كه صبر پيشه كنند و بتوانند راه شهدا را كه راه حسين است بروند و اسلام را در مقابل كفر ياري دهند و از خدا پيروزي اسلام و نابودي كفر را خواهانم و خواهشي كه دارم اين است كه اگر نصيب من شهادت شد، مرا پيش شهيد يدالله تنگ ارمي دفن كنند و به خاك بسپارند.
روزنامه جوان
مشرق نيوز
موضوعات: مصاحبه, سیره شهدا, کتابسرا, آيا مي دانيد؟, گزارش
لینک ثابت
?امام خامنه ای:▪️سربازی امام زمان، کار آسانی نیست.
سربازی منجی بزرگی که می خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین المللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشن بینی دارد…
▪️ امروز اگر ما می بینیم در هر نقطه دنیا ظلم و بی عدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد،
اینها همان چیزهایی است که امام زمان برای مبارزه با آنها می آید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم. ادامه »
موضوعات: آيا مي دانيد؟
لینک ثابت
[شنبه 1396-01-05] [ 06:06:00 ب.ظ ]
|
|
|
«حالا این اسم یعنی چی؟»
این سوال برایتان آشنایی ندارد؟ لابد بعد از شنیدن معنی هم، یک لبخند اجباری تحویل والدین نوزاد تازه به دنیاآمده دادهاید.
این روزها، والدین اسمهای مختلفی برای فرزندانشان انتخاب میکنند که ممکن است بعضی از آنها تاکنون کمتر شنیده شده باشند؛ اسمهایی که گاه تلفظشان آنقدر سخت است که اطرافیان سعی میکنند با تغییر و به طریق مختلف آن را بیان کنند. گاهی به دلیل شباهت به برخی کلمات و کژتابی، مایه تمسخر برخی دیگر میشود و گاهی هم در برگردان به زبانهای دیگر، ممکن است معنی بدی پیدا کند.
ساناز، مادر «رادوین» 9 ماهه است و میگوید: «رادوین به معنی جوانمرد کوچک است اما اطرافیان و اقوام گاهی نام پسرم را اشتباهی رادبین، رادمین و حتی رادفین صدا میکنند.» حمید که نام «ماندانا» را برای دخترش انتخاب کرده، از پدربزرگ و مادربزرگ فرزندش عصبانی است که چرا به جای تلفظ صحیح نام کودک، او را با نام «شاندانا» و «داندانا» صدا میکنند. فاطمه مادر «مانیا»ی چهارساله از اینکه اقوام نزدیکش دخترش را با نام «مانا» صدا میزنند ناراحت است.
پروشات، آبادیس، آیتن، آسپاداس، آستیاژ، تامارا، آرسس، زرار، فریال، پادرا، سلین، آتبین، پوپک، پرمون و… اسمهایی است که ممکن است این روزها به فهرست اسامی فامیل اضافه شوند و پدر، مادرها هم از این «خاص» بودن نام فرزندشان خوشحالند.
به گفته محمد احمدپناه، روانشناس، نامگذاری متفاوت برخی از والدین ناشی از حس تنوع طلبی، احساس خاصبودن، حس زیباییشناسی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی است. سلیمان پاکرشت، جامعهشناس، نیز عقیده دارد کسانی که اسامی جدیدی را برای فرزندانشان انتخاب میکنند، میل به خاصبودن دارند و گویی میخواهند نشان دهند که «دست ما اینقدر باز است که میتوانیم هر نامی را که بخواهیم روی فرزندانمان بگذاریم.»
به گفته پاکسرشت، اگر فردی در متن فرهنگ فعلی به شیوه مسالمتآمیز جامعهپذیر شود، تلاش نمیکند تا به این اندازه از فرهنگ رایج فاصله بگیرد و در معرض دادههای فرهنگی قرارنگرفتن و نبود پیوستگی با جریان غالب فرهنگی، باعث این فاصله میشود.
سالهاست که جریان نامگذاری در ایران با منشا عربی و اسلامی، ایرانی و ملی، قومی و قبیلهای و اسامی خارجی صورت گرفته است اما بهنظر میرسد در سالهای اخیر، این سطوح در حال دگرگونی است. گاهی مد، دستاویزی برای ورود نامهای کمتر شنیدهشده به متن جامعه است. حمید، پدر ماندانا، میگوید این روزها اسمهای آراد، رادین، رادوین، آرین، آترین و آرتین را زیاد میشنوم و تاکید میکند: «اسمهایی که مدتی مد میشوند، زود هم از مد میافتند.»
او که ابتدا نام «پناه» را برای دخترش انتخاب کرده بود و با ممانعت ثبت احوال به دلیل تعارض جنسی نام مواجه شد، میافزاید: «نام دختر یکی از بازیگران سینما پناه است و با این حال به ما گفتند که پناه اسم دخترانه نیست.»
طبق ماده 12 قانون ثبت احوال کشور درباره ثبت ولادت، برای نامگذاری یک نام ساده یا مرکب که عرفا یک نام محسوب میشود، قابل انتخاب است و انتخاب نامهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی میشود و همچنین انتخاب عناوین و القاب و نامهای زننده مستهجن یا نامتناسب با جنس، ممنوع است. طبق این قانون، انتخاب نام در مورد اقلیتهای دینی شناختهشده در قانون اساسی تابع زبان و فرهنگ دینی آنان است و ذکر سیادت در مورد ساداتی که سیادت آنها در شناسنامه پدر یا جد پدری مندرج باشد، الزامی است.
با این حال، به نظر میرسد فرآیند نامگذاری به طور کامل قابل مدیریت نیست زیرا ممکن است فردی در شناسنامه نامی داشته باشد اما با آن نام شناخته نشود. بنابراین تغییرات نامگذاری در جامعه به مرور خود را نشان میدهد.
فاطمه، مادر «مانیا»، درباره نام همبازیهای دخترش در مهدکودک میگوید: «بعضی اسمها آنقدر عجیبند که بچههای مهد نمیتوانند به درستی اسم دوستانشان را صدا کنند.»
پاکسرشت، جامعهشناس، عقیده دارد انتخاب اسامی نامأنوس برای نوزادان در ایران، پدیده جدیدی نیست اما سمت و سوی جدیدی پیدا کرده است و نامها گاهی طبقه یا پایگاه خانواده فرد را معرفی میکنند. به گفته او، امروزه گرایش و کارکرد نامها و اسامی نسبت به قبل تغییر کرده است و کسانی که اسامی ناشناختهتر را برای فرزندانشان انتخاب میکنند، تمایل دارند خود را منتسب به گروه خاصی معرفی کنند یا تعلق خود را به قشر خاصی نشان دهند.
پاکسرشت میگوید: «برخی نامها معانی خاصی ندارند و نوعی ابداع به شمار میروند و بر اساس رایجشدن یا صرفا از لحاظ زیباییشناختی کلامی، انتخاب میشوند که این موضوع نمیتواند تاثیر مثبتی در بلندمدت داشته باشد زیرا نام، بخشی از هویت ماست.» این عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینای همدان مطالعه جدی جریان نامگذاری در ایران را مهم میداند و میافزاید: «نامها در اسناد رسمی و زبان مردم رایج میشوند و انتخاب برخی اسامی میتواند در بلندمدت باعث ایجاد هویتهایی شود که نتوان آن را به تاریخ، فرهنگ و جغرافیای مشخصی نسبت داد.»
ایرانیان در گذشته نامگذاری فرزندانشان را بر اساس ویژگیهای فردی، قومیتی و ارزشی و اغلب برگرفته از طبیعت و نور و روشنایی انتخاب میکردند. نامهایی از جمله کوهیار، رادمهر، نرگس، باران، بهار، گندم، سیاوش، ارغوان و… از این قبیل بودند. بعد از ورود اسلام به ایران، نامهای عربی با ریشه دینی در کشورمان گسترش یافت و هنوز هم این نامها جزو پر طرفدارترین اسامی ایرانیان است زیرا اسلام تاکید فراوانی بر انتخاب نام نیکو روی فرزندان دارد. نامهایی از جمله امیرعلی، ابوالفضل، امیرحسین، محمد طاها، محمد و علی و فاطمه و زهرا و زینب در سال 91 جزو فراوانترین نامها بودند.
گاهی تلفظ، معنی جالب و زیبای نام و تازگی، مدشدن و بازگشت به اصالتهای قومی، دلیل خانوادهها برای نامگذاری فرزندانشان است. اسامی ترکی و کردی و نامهایی که به صورت مقطعی توسط رسانهها ترویج میشود و نیز نامهای بینالمللی و دارای ریشه لاتین، از این نوع است.
ستایش، یسنا، سارینا، الینا، آتنا، آیناز، آیدا، هلیا، آیلین، آرین، حسام، آرش، عرشیا، ایلیا، کیان، پرهام، دانیال، آرمین و آرتین از این جملهاند که جزو 50 نام فراوان ایرانیان در سال 91 نیز بودهاند. زمانی نیز والدین برای همگونی نام فرزندانشان با هم به سراغ نامهایی همآوا و هم وزن میگردند تا احساس همبستگی را در میان فرزندان تقویت کنند.
اما گاهی هم نامگذاری از این موارد پیروی نمیکند و توجیه خاصی ندارد. در نتیجه، نامی برای کودک انتخاب میشود که با عرف جامعه فاصله زیادی دارد و ممکن است در آینده و زمانی که فرد نقشهای اجتماعی را به عهده میگیرد، او را دچار مشکلاتی کند. برای نمونه، اگر کسی از این افراد به سفر حج مشرف شود، پس از بازگشت او، اضافهشدن عنوان حاجی به نامش بسیار دور از ذهن به نظر خواهد رسید.
احمدپناه، روانشناس، نام را ابزاری برای متمایزکردن میداند که روی نقش جنسی افراد در آینده تاثیر خواهد داشت و ممکن است روی رفتار آنها تاثیر بگذارد. او توصیه میکند والدین نامگذاری فرزندانشان را با توجه به تاکیدات دین اسلام یا بر اساس موزونبودن و راحتی تلفظ، همراهی با نام خانوادگی، معنی زیبا، توجه به ارزشهای فرهنگی، ملی، منطقهای و مذهبی و در جهت تسهیل ارتباطات و حفظ شأن خانواده انجام دهند و از انتخاب نامهای پیچیده و سخت برای فرزندان اجتناب کنند.
عضو هیاتعلمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان میافزاید: «نامگذاری باید طوری باشد که افراد به نامشان افتخار کنند و زمانی که با آن نام صدا میشوند، احساس خوبی داشته باشند
sharghnews ادامه »
موضوعات: سبک زندگی اسلامی, دنيا ي کودکان, خانواده اسلامي, گزارش, نكات اخلاقي
لینک ثابت
|
نوذر نخعی، نویسنده کتاب “پیامدها و مشکلات تک فرزندی"، با اشاره به اینکه در خانواده های دارای تحصیلات بالا احتمال تک فرزندی وجود دارد ، هدف از تدوین این کتاب را نشان دادن پیامدها ، مشکلات و آسیب های تک فرزندی در خانواده و جامعه عنوان کرد.
این پژوهشگر مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی کرمان، گفت: حدود یکسال کار گردآوری و تألیف این کتاب طول کشیده و برای این کار از تحقیقات و بررسی ها خود به همراه برخی منابع خارجی استفاده شده است.
نخعی افزود: این کتاب در هشت فصل شامل: توجه افراطی و لوس کردن، حفاظت بیش از حد و بیش تیماری، کوتاهی در تربیت و ادب کردن، جبران افراطی ناشی از احساس گناه، توقعات غیرمنطقی و غیر واقع بینانه، برخورد با بچه ها همانند یک فرد بالغ، تحسین افراطی و بیش از حد و اگر فرصت خواندن تمام کتاب را ندارید، چاپ شده است.
این استاد پزشکی خاطرنشان کرد: تصاویر کتاب به صورت کاریکاتور، توسط کاریکاتوریست معروف کرمانی (محمدصالح رزم حسینی) تصویرگری شده است.
برای آشنایی شما خوانندگان محترم به بخش هایی از این کتاب پرداخته شده است:
در پیشگفتار کتاب"پیامدها و مشکلات تک فرزندی” آمده است: لحظه ی، ازدواج یک دختر و پسر تک فرزند را مجسم کنید؛ کودک آنها نه خاله خواهد داشت و نه عمه، نه عمو و نه دایی! چنین زوجی نه تنها خودشان از نعمت داشتن خواهر و برادر محروم بوده اند، بلکه فرزندشان در خلاء ناخواسته ی محروم بودن از بستگان درجه یک، زندگی خواهد نمود. پدر و مادر این زوج نیز باید بدانند که در این دنیای ماشینی، نمیتوان از تک فرزند انتظار داشت که مرهمی برای تنهایی زودهنگام والدین خود باشد، به عبارتی تنهایی در تنهایی!
در بخش دیگری از این پیشگفتار آمده است:تک فرزندی پدیدهای است که به دنبال صنعتی شدن جوامع امکان رخداد آن افزایش مییابد. مطالعات کشوری نشان داده است که در خانم های برخوردار از تحصیلات دانشگاهی، احتمال تک فرزندی نزدیک به ده برابر خانم هایی است که از تحصیلات برخوردار نیستند. تک فرزندی مشکلات متعددی را برای فرزند، پدر و مادر و کلان جامعه میتواند به دنبال داشته باشد. از آنجایی که احتمال تک فرزندی در خانواده های تحصیل کرده بیشتر است، گسترش این امر ممکن است سبب شود که در آیندهای نه چندان دور سهم کودکان با ضریب هوشی بالا در جامعه کمتر شود و به تدریج میانگین ضریب هوشی جامعه رو به کاهش نهد.
فصل پایانی کتاب پیامدها و مشکلات تک فرزندی با عنوان “اگر فرصت خواندن تمام کتاب را ندارید"، به خلاصه ای از مباحث مطرح شده در فصل های قبلی اختصاص دارد که بخشی از فصل پایانی آورده می شود:
ـ وقتی فقط یک بچه دارید، فکرکردن به غیر از او تقریباً غیرممکن است و این مسأله فشار زیادی برای بچه به همراه دارد. هیچکس نمی تواند تمام وقت عالی باشد و بچه ای که احساس می کند همیشه باید خارق العاده باشد ـ چون والدینش اینطور فکر می کنند ـ فشار خیلی زیادی را تحمل می کند، به طوریکه همیشه در لبه ی تیغ زندگی می کند.
ـ داشتن تک فرزند گاهی منجر به توقعات غیرمنطقی و غیرواقع بینانه ای می شود که در والدین چند فرزندی دیده نمی شود و این به این خاطر است که کل عشق و آرزو و امید آنها در وجود یک فرزند جمع می شود. تجربه به والدینی که بیش از یک فرزند دارند، آموخته است که هر بچه ای دارای توانایی ها و شخصیت متفاوتی است. اگر یک بچه سر به هواست و نمی تواند به خاطر آورَد که کفش خود را کجا گذاشته است، دیگری ممکن است یک فرد دقیق و سازمان دهنده فوق العاده عالی باشد.
ـبرخلاف کودکان تک فرزند، بچه هایی که برادر و خواهر دارند، دایم نگران نبودن والدین خود نیستند، آنها نیز به توجه والدین نیاز دارند، اما به واسطه وجود خواهر و برادر کمتر در این زمینه احساس نیاز می کنند. بچه های دارای برادر و خواهر این شانس را دارند که ناراحتی و نگرانی های خود را سر همدیگر خالی کنند، که گاهی اوقات موجب افت عصبانیت آنها می شود.
این کتاب به همت معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کرمان و مشارکت دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درسال ۱۳۹۴چاپ شده است.
http://www.yjc.ir ادامه »
موضوعات: سبک زندگی اسلامی, کتابسرا, پزشکی وبهداشتی, روانشناسی وذهنی, تربیت فرزند, گزارش, نكات اخلاقي, اخبار استان ها
لینک ثابت
موضوعات: کلام گهر بار, امر به معروف ونهی از منکر, احکام تصویری, پاسخ به شبهات, پرسمان, مشاور ه, آيا مي دانيد؟, نكته هاي ناب, پرسش ازشما پاسخ از ما, نكات اخلاقي, مطالب داغ, استفتاءات مقام معظم رهبري, آهنگ و موسيقي
لینک ثابت
کلیدواژه ها: bbc persian, linkedin.com, office 365, opizo, pdf editor, اخبار, اخبارتكنولوژي, اخبارروز, استخدام, امروز, انتخاب, اپل آيدي, اپلود, اپيزو, محافظت از حریم خصوصی در Windows 10 موضوعات: بصیرت در جنگ نرم, دنيا ي کودکان, دفاع سايبري, واردات فرهنگي, پرسمان, كرسي آزاد انديشي, جنبش نرم افزاري, تلنگر, اينفوگرافيك, پوستر, تازه هاي فناوري, مشاور ه, آيا مي دانيد؟, نكته هاي ناب, پرسش ازشما پاسخ از ما, نكات اخلاقي, شبكه هاي اجتماعي, بشقاب هاي سمي, مطالب داغ, رايانه ،تبلت ،موبايل, دشمن شناسي
لینک ثابت
گریه نکردن از سختی دل است.
سختی دل از گناه زیاد است.
گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.
آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است.
فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست.
محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست
( نهج البلاغه)
موضوعات: سبک زندگی اسلامی, خانواده اسلامي, نهج البلاغه خواهر قرآن, تلنگر, آيا مي دانيد؟, جملات نغز
لینک ثابت
|
مردی بود_کم سواد_ قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .
دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟
پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور .
دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.
پدر گفت امتحان کن ، دخترم.
دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت و رفت بطرف دریا و امتحان کرد سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند . پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد .
پدرش گفت دوباره امتحان کن دخترکم .
دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت که غیر ممکن است…
پس پدر به او گفت سبد قبلا چطور بود؟
اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف و سیاه بود ولی الان سبد پاک و تمیز شده است.
پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.
پس دنیا و کارهای آن قلبت را از کثافتها پر میکند، خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند،
حتی اگر معنی آنراندانی…
-کانال عرفان و حکمت
موضوعات: قرآن و محجوریت, تدبر در قرآن
لینک ثابت
طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم
خواندم سه عمودی
یکی گفت بلند بگو
گفتم یک کلمه سه حرفیه
از همه چیز برتر است
یکی گفت : پول
تازه عروس مجلس گفت: عشق
شوهرش گفت : یار
کودک دبستانی گفت : علم
اون آقا پشت سر هم گفت : پول اگه نمیشه طلا ، سکه
گفتم : آقا اینها نمیشه
گفت : پس بنویس مال
گفتم : بازم نمیشه
گفت : جاه
گفتم : نه نمیشه
دیدم همه ساکت شدند
مادر بزرگ گفت : عمر
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت : کار
دیگری خندید و گفت : وام
یکی از آن وسط بلند گفت : وقت
یکی گفت : آدم
خنده تلخی کردم و گفتم نه
اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی
حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید
باید جدول کامل زندگیشان را داشته باشی بدون آن همه چیز بی معناست
هر کس جدول زندگی خود را دارد
هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم
شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش
کشاورز بگوید : برف
لال بگوید : حرف
ناشنوا بگوید : صدا
نابینا بگوید : نور
ومن هنوز درفکرم
که کسی نگفت : خدا
موضوعات: تلنگر, نكته هاي ناب, داستان كوتاه, نكات اخلاقي
لینک ثابت
خیال نکنیم اگر راضی نباشیم، بهتر میتوانیم دعا کنیم
و اگر شاکی باشیم، خدا بهتر مشکلات ما را میبیند.
لبخند زدن در اوج مشکلات و راضی بودن در هنگام دعا، رمز گشایش است.
استاد پناهیان
.
.
.
نظر یادت نره هااااااااااااااااااااااااااااااااا…………………
موضوعات: سبک زندگی اسلامی, مناجات نامه, کلام گهر بار, خانواده اسلامي, سخنراني, نكته هاي ناب, درنگستان, جملات نغز, نكات اخلاقي, مطالب داغ, سيره علما, راز موفقيت
لینک ثابت
۱ـ بعضی ها خنده رو لبشونه ولی دلشون هیروشیماست.
۲ـ چون آسمان شهر آلوده بود ، روحش پس از مرگ به آسمان نرفت.
۳ـ فریاد را همه می شنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۴ـ گاهی به اسم دموکراسی ، آزادی را تنبیه می کنند.
۵ـ گاهی قلم در حال نوشتن وقایع بر روی کاغذ می گرید.
۶ـ بعضی ها با نردبان قدرت از دیوار حاشا بالا می روند.
۷ـ با هجوم کلمات نفس قلم به شماره افتاد.
۸ـ گاهی کلمات از ترس سانسور پشت چند نقطه پنهان می شوند.
۹ـ وقتی یکی به نعل می زنید و یکی به میخ ، مواظب شستتان باشید.
۱۰ـ گاهی چشمانم در خیابان نگاهش راهپیمایی می کند.
.
.
.
نظر یادت نره هااااااااااااااااااااااااااااااااا………………….
موضوعات: دلنوشته, خنده حلال, كاريكلماتور, تلنگر, نكته هاي ناب, درنگستان, جملات نغز, حرف حساب, مطالب داغ
لینک ثابت
آقا، ی پیشنهاد!
بیاین یه بیانیه امضاء کنیم آمریکا بقیه پولای بلوکمون را آزاد نکنه
اقلا خیالمون راحته جاش امنه برامون اختلاسش نمیکنند!!
.
.
.
نظر یادت نره هااااااااااااااااااااااااااااااااا………………….
موضوعات: درنگستان, حرف حساب, طنز ،آقا ِ _ ي پيشنهاد!!!
لینک ثابت
مثل گندم باش!!!
زیر خاک می بَرندش
باز می روید پُرتر،
زیر سنگ می بَرندش
آرد می شود پُربهاتر،
آتش می زنندش
نان می شود مطلوب تر،
?ذات باید ارزشمند باشد.
.
.
.
نظر یادت نره هااااااااااااااااااااااااااااااااا………………….
موضوعات: روانشناسی وذهنی, جملات نغز
لینک ثابت
[جمعه 1396-01-04] [ 03:58:00 ب.ظ ]
|
|
.
.
نظر یادت نره هااااااااااااااااااااااااااااااااا…………………. ادامه »
موضوعات: كاريكاتور
لینک ثابت
عروسک باربی
ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﺭﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﺑﻮﺩﻡ، ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ.
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﺵ 90 ﺩﺭﺟﻪ ﮐﺞ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﯼ ﻇﺮﯾﻔﯽ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﻭ ﻇﺮﯾﻒ (ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻮﭼﯿﮏ، ﺧﻮﻧﻪ ﮐﻮﭼﯿﮏ) ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﻮﺩ
خونه یکی از دخترهای فامیل بودیم که برای آب کردن دل من، کمد باربی هاشو بهم نشون داد….
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮﻫﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ می رفت، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ …
عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید …
ﺍﻭﻥ ﺳﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﻣﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ …
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻗﺎﻃﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ می شد و می گفت: ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ نمی تونه ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ …
ﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﯾﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻭ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﯾﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﺩﻭﺧﺖ ﺑﺎ ﻣﻘﻨﻌﻪ
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻓﮑﺮ می کرﺩﻡ ﭼﻘﺪ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﻮﺩﻡ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﯾﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺑﺎﺯﯾﻪ
ﻧﺎﺧﻨﺎﺷﻮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﻻﮐﺎﺷﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯾﻢ
ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺑﺎﻓﺘﻢ
ﻣﺚ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺵ ﮐﺮﺩﻡ
ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻫﻢ می رﻓﺖ …
ماﻣﺎﻧﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺬﺍﺷﺖ ﻣﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﺑﺸﻢ ﭼﻮﻥ
ﺑﺎﺭﺑﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺷﺪ …
زﯾﺮﮐﯽ ﻣﻮﻣﻦ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ می کند
خاطرات دختر شهید تهرانی مقدم(پدر موشکی ایران) ادامه »
موضوعات: سبک زندگی اسلامی, حجاب یا تبرج, دنيا ي کودکان, خانواده اسلامي, واردات فرهنگي, تلنگر, يك سبد خاطره
لینک ثابت
گزارش تصویری از گردهمایی هنرمندان تجسمی
و رنگآمیزی تخم مرغهای نوروزی دومین دوسالانه هنری «بهارستان» در باغ هنر «خانه هنرمندان»
دیده بان ایران
? @ideh_sara ادامه »
موضوعات: دنياي هنر, گزارش
لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-01-03] [ 08:41:00 ب.ظ ]
|
|
چهار محال و بختیاری به خاطر مناطق بسیار زیبایی که دارد به سوئیس ایران معروف است و با جاذبه طبیعی و گردشگری بکری که دارد، خیلی ها را راهی چهار محال و بختیاری کرده است . این استان که در اغلب روزهای سال سردترین نقطه کشور است، در تمام فصول زیبایی های منحصر به فرد و دیدنی دارد، اما برف، یخ و کوهستان، اولین مفاهیم زندگی مردم این استان است که خیلی زود با آن آشنا می شوند. چهارمحال و بختیاری با بیش از ۲۵۰ جاذبه گردشگری یکی از زیباترین استانهای کشور است که بر بلندای زاگرس واقع شده است.
به علاقه مندان طبیعت گردی و دیدن مناظر بی نظیر طبیعت پیشنهاد می کنیم حتما در نوروز به چهار محال وبختیاری سفر کنند، چرا که گوشه گوشه این استان پر از جذابیت های فوق العاده ای است که مطمئنا شما را به آرزوهایتان می رساند. در این مقاله تلاش می کنیم پنجره ای کوچک به روی گردشگری در بام ایران بگشاییم و گوشه هایی از آن را به شما معرفی کنیم.
قلعه چالشتر
روستای «چالشتر» که امروزه یکی از محلات شهرکرد به حساب می آید، در ۶ کیلومتری شمال شهرکرد قرار دارد. قبل از تسلط خوانین بختیاری بر چهارمحال ، «چالشتر» مرکز چهارمحال بوده است. بافت اصلی «چالشتر» در دل قلعه ای مربع شکل به ابعاد ۳۵ متر قرار دارد. قلعه چالشتر به گونه ای ساخته شده بود که خانه خان و مسجد در وسط آن و مشرف به چهار دروازه بوده است.شب ها هر چهار دروازه را می بستندتا امنیت قلعه حفظ شود.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری
روستای «چالشتر» که امروزه یکی از محلات شهرکرد به حساب می آید
چشمه زنه هفشجان
گردشگاه چشمه «زنه» هفشجان در ۲ کیلومتری هفشجان و ۲۰ کیلومتری شهرکرد واقع شده است. در روز طبیعت هرسال بیش از ۱۰ هزار نفر از گردشگاه چشمه زنه و طبیعت زیبای آن دیدن می کنند.این گردشگاه از مهم ترین جاذبه های گردشگری نزدیک شهرکرد مرکز کنونی استان چهارمحال و بختیاری است و آب معدنی و لاله های واژگون آن از مهم ترین ویژگی های آن می باشد.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری
گردشگاه چشمه «زنه» هفشجان در ۲ کیلومتری هفشجان و ۲۰ کیلومتری شهرکرد واقع شده است.
چشمه سیاسرد
چشمه سیاسرد در شهر بروجن با آب و هوای خنك و مطبوع و درختان زیبا و كهنسال اطراف این چشمه، مكانی بسیار زیبا برای تفرج و استراحت ساكنین شهر بروجن و گردشگران به وجود آورده است، به طوری كه همه روزه و به ویژه در روزهای تعطیل، این مكان شاهد گشت و گذار تعداد زیادی از مسافران و گردشگران می باشد. فضاسازی های مناسب و سهل الوصول بودن، باعث توجه گردشگران به آن شده است.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری
چشمه سیاسرد با آب و هوای خنك و مطبوع مكانی زیبا برای گردشگران به وجود آورده است
تـالاب چـغاخـور
تـالاب چـغاخـور با مساحتی بیش از 2300 هكتار، در مسیر شهركرد – ایذه خوزستان واقع شده و با شهركرد 60 كیلومتر فاصله دارد و هر ساله پذیرای انواع پرندگان مهاجر و بومی شامل انواع مرغابی ، حواصیل ، لك لك سفید ، خروس كولی و آبزیانی چون ماهی كپور و نوعی از ماهیان گورخری است . هوای مطبوع و چشم انداز های زیبایی كه در این مكان قرار دارد ان را در ردیف یكی از مهم ترین كانون های سیاحتی استان قرار داده است.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری
تـالاب چـغاخـور با مساحتی بیش از 2300 هكتار، در مسیر شهركرد – ایذه خوزستان واقع شده
تفرجگاه پیر غار
در جنوب روستای ده چشمه و در فاصله 6 کیلو متری شهرستان فارسان و 38 کیلومتری جنوب غربی شهرکرد، گردشگاهی به غایت مصفا و مفرح آرمیده است. مجموعه عوامل گردشگاه از جمله کتیبه های ارزشمند تاریخی ،چشمه ی پر آب،سایه سار درختان،آبشار زیبا وبلند،کوههای اطراف و غار موجود در محل که از نظر مذهبی مورد توجه اهالی می باشد، سبب جذب روزانه صدها گردشگر وعلاقه مند به این مکان می گردد. بر روی تپه سنگی مشرف به این گردشگاه، سه کتیبه به خط نستعلیق به دستور خسرو خان سردار ظفر بختیاری حک شده است .
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری
پیرغار یکی از بهترین جاذبه های طبیعی استان چهار محال و بختیاری به شمار می رود
چشمه دیمه
چشمه «دیمه» با محیطی فوق العاده فرح بخش و مصفا، یکی از سرچشمه های رودخانه زاینده رود است که در ده كیلومتری چلگرد(کوهرنگ) و در مجاورت روستای «دیمه» واقع شده است. آب این چشمه از گواراترین آبهای جهان است و خواص درمانی دارد.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاریچشمه «دیمه» با محیطی فوق العاده فرح بخش و مصفا، یکی از سرچشمه های رودخانه زاینده رود است
روستای «سر آقا سید»
روستای پلکانی «سرآقاسید» از روستاهای هدف گردشگری استان چهار محال و بختیاری است که در شهرستان کوهرنگ قرار دارد و ساختاری مشابه روستای ماسوله دارد. روستای سر آقا سید در فاصله ۱۴۰ کیلومتری شهرکرد قرار دارد. برای دیدن این روستا باید از جاده خاکی، پیچ در پیچ و ناهموار عبور کرد. اگر این گذر در اردیبهشت و خرداد باشد، کوچ عشایری که از مناطق گرمسیر خوزستان به چهارمحال و بختیاری وارد می شوند، دیگر جاذبه ای است که شما را مسحور می کند. پس از عبور از مسیر پر پیچ و خم کوهستانی، روستای پلکانی «سرآقا سید» یا همان «ماسوله زاگرس» بر دامنه کوه خودنمایی می کند.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری
روستای پلکانی «سرآقاسید» از روستاهای هدف گردشگری استان چهار محال و بختیاری است
آبشار شیخ علیخان
آبشار شیخ علی خان یکی از زیباترین آبشارهای استان چهارمحال و بختیاری است که در مجاورت روستای «شیخ علیخان» شهرستان کوهرنگ و 92 کیلومتری شهرکرد قرار دارد.
برودت هوا در شهرستان کوهرنگ سبب شده است که این آبشار در زمستان به مجموعهای از قندیل تبدیل شود که این امر زیبایی آبشار را دوچندان میکند.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری
آبشار شیخ علی خان یکی از زیباترین آبشارهای استان چهارمحال و بختیاری است
غار یخی چما
در فاصله 25 كیلومتری شهرستان چلگرد(کوهرنگ)، در نزدیكی روستای «شیخ علیخان»، یكی از نادرترین و اعجاب انگیزترین غارهای یخی منطقه به نام غار یخی «چما» با قندیل های فراوان یخی واقع شده است. از زیر یخ های این غار، چشمه ای با آب سرد در جریان است كه نهایتا به سد كوهرنگ می ریزد. قرار گرفتن در دره های عمیق و انباشت حجم برف های چندین ساله در این مكان سبب شده توده های عظیم برف به صورت دائمی و در تمام فصول سال باقی بمانند.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری
غار یخی چما در مقابل دشت چما واقع شده و شبیه تنگهای بزرگ و یک انباری پربرف است
آبشار دره عشق
آبشار دره عشق در منطقه مشایخ شهرستان اردل، مجاور روستای «دره عشق» و در 130 کیلو متری شهرکرد قرار دارد این آبشار با سرعت زیاد از دل کوه بیرون می جهد و یکصد متر ارتفاع دارد . در کنار این آبشار رود کارون به آرامی جاری است و در ترکیب با انارستان و شالیزارهای روستای «دره عشق» و «دورک اناری» فضای شگفت انگیزی را بوجود آورده است.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری آبشار دره عشق در منطقه مشایخ شهرستان اردل و در 130 کیلو متری شهرکرد قرار دارد
آبشار آتشگاه
این آبشار در 190 كیلومتری شهركرد و 40 كیلومتری شهر لردگان، بعد از روستای« میلاس» و «سردشت» در دره ای روح افزا و دلگشا به طول دو كیلومتر، در بالادست روستای كوچك «آتشگاه» قرار گرفته است. مسیر این آبشار از سرچشمه تا اتصال به رود خانه «خرسان» که در دره ای تنگ قرار دارد را فضای سرسبز و بی نظیری از انواع درختان و گیاهان جنگلی فرا گرفته است . شیب زیاد و پستی و بلندی های دره بطول 3 کیلو متر ، آبشار های متعدد كوچك و بزرگی را به دنبال هم ایجاد كرده است.
مکانهای تفریحی چهار محال و بختیاری آبشار آتشگاه در 190 كیلومتری شهركرد و 40 كیلومتری شهر لردگان قرار دارد
سوغات
قالی معروف چالشتری ، چوخا(لباس محلی بختیاری)، نمد، گیوه ، خورجین ، گلیم ، سیاه چادر، جاجیم ، وریس یا طناب ابریشمی ، کلاه های نمدی ، خور، جل ، پلاس و کچمه دان مهمترین سوغات این استان هستند.
گز «بُلداجی» که بر اساس ماده گیاهی مورد استفاده در آن شامل انواع گز انگبینی، گز زعفرانی و سایر اسانس ها است وبه صورت گز آردی، گز لقمه و گز شکلاتی به فروش می رسد، سوغات خوشمزه و ویژه شهر بلداجی در این استان است.
تبيان
موضوعات: گردشگري
لینک ثابت
پیامبر اکرم (ص):
«همانا از نشانه های برکت زن آن است که خواستگاریش بی تکلف و آسان انجام گیرد.»
کنز العمال، ج16، 322
موضوعات: سبک زندگی اسلامی, کلام گهر بار, گلشن حديث, ازدواج آسان, آيا مي دانيد؟
لینک ثابت
در خواست یک رسانه آمریکایی از ترامپ؛
به ایرانیها نشان دهید دوستانی در کاخ سفید دارند
روزنامه «نیویورک پست» آمریکا در گزارشی با طرح این ادعا که دولت اوباما در برابر مردم ایران سکوت کرده و در رفتار با آنها ضعیف عمل کرده است به ترامپ پیشنهاد داد در «نوروز» امسال برای ایرانیها آرزوی آزادی کند.
روزنامه «نیویورک پست» در گزارشی ذیل عنوان توهینآمیز « به مردم مظلوم ایران نشان دهید در کاخ سفید دوستانی دارند» نوشت: آیا در مورد جشن نوروز چیزی میدانید؟ این مراسم سال نو در ایران است که ۲۱ مارس هر سال برگزار میشود و به معنای روز جدید است. در ایران این مراسم پیش از اسلام یکی از روزهای مقدس زرتشتیان بوده که خانوادههای ایرانی از هم دیدار کرده و با هم درباره امیدهایشان برای سال جدید حرف میزدند.
این فرصت خوبی برای ترامپ است که در سال نو در روابط بین ایران و آمریکا در برابر رفتارهای ضعیف سلف خود باراک اوباما با مردم ایران تجدیدنظر کند.
در ادامه این روزنامه مدعی شد: «آنچه دولت اوباما و هیلاری کلینتون نادیده گرفتند اعتراضهای مردم ایران بعد از انتخابات سال ۲۰۰۹ بود. پاسخ اوباما به این اعتراضها بیانیهای بود که می گفت ایرانیها درباره حکومتشان خودشان تصمیم میگیرند و ما به حاکمیت ایران هرچه که هست احترام میگذاریم و آمریکا از هرنوع دخالت در امور داخلی ایران اجتناب میکند.»
امروز وقت همدردی و یکی شدن با مردم ایران رسیده است. امروز هیچ رفاقتی در درون کاخ سفید با دولت ایران وجود ندارد.
نویسنده این روزنامه در ادامه نوشت: « من توصیهای به ترامپ دارم و اینکه بعد از توافق افتضاح هسته ای و بعد از تهدیدهای پی در پی ایران علیه اسرائیل و ساخت موشکهای دوربرد و میانبرد و بعد از زندانی شدن اتباع آمریکایی در ایران بهتر است رییسجمهور نوروز را با پیامی به مردم ایران تبریک بگوید. بگذارید ترامپ سال خوبی را برای مردم ایران با آزادی که لایق آن هستند آرزو کند.»
http://www.saat24.com/news ادامه »
موضوعات: وادي سياست, نيويورك پست
لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-01-02] [ 11:59:00 ق.ظ ]
|
|
?
چراغ قبر در تاریکی?
?حضرت رضا (ع) فرمود:
? بر شما باد به نماز شب که هر آن بنده در آخر شب برخیزد
و هشت رکعت (نماز شب) و دو رکعت شفع و یک رکعت وَتر بخواند و در قنوت خود هفتاد بار استغفار کند
از عذاب قبر و عذاب دوزخ ایمن گردد و عمرش دراز شود و روزیش وسعت یابد?
موضوعات: نمازاول وقت, دوستي با عزراييل, گلشن حديث
لینک ثابت
[سه شنبه 1396-01-01] [ 11:10:00 ب.ظ ]
|
|
کلنا عباسک یا زینب؛
پولدارترین مدافع حرم حضرت زینب
احمد مشلب از جوانان حزب الله لبنان بود که در خانواده مرفهی زندگی می کرد و معمولا ماشین (BMW) سوار می شد.
«احمد مشلب» در روزگاری که تروریستها قصد جسارت به حرم حضرت زینب داشتند به سوریه رفت و چندی پیش در درگیری با آنها به شهادت رسید.
روضه نیوز
موضوعات: سیره شهدا, مدافعان حرم, دنيا ي کودکان
لینک ثابت
سرباز وظيفه، يحيي عبدالمحمدي فرزند محمد اولين شهيد گروه تفحص شهدا بود.وي از نيروهاي تيپ 26 انصار،گردان شمال غرب بود كه افتخار انجام وظيفه را در جست و جوي پيكر پاك شهدا از آن خود كرد.عبدالمحمدي در تاريخ بيست و پنجم اسفند ماه سال 1369 در منطقۀ حاج عمران واقع در ارتفاعات پيرانشهر، در حين انجام وظيفه بر اثر انفجار مين، شربت شهادت نوشيد.
تا اوايل سال 1381 تعداد 51 نفر ار پرسنل عمليات كميتۀ جست و جوي مفقودين شهيد و بيش از ششصد نفر ديگر جانباز گرديده اند.
منبع : كتاب اولين هاي دفاع مقدس ؛ محمد خامه يار
موضوعات: کتابسرا, شهداي تفحص
لینک ثابت
|
|
|